چاپ سوم کتاب «هواتو دارم» زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی به روایت همسر توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
مرتضی عبداللهی جوانی باهوش، شجاع و مزین به انواع و اقسام هنرهای رزمی بود. عشق به جبهه و شهدا هم از کودکی در او وجود داشت. وقتی پدرش از حالوهوای دفاع مقدس برایش تعریف میکرد، سراپا گوش میداد، اما آخرسر با دستش محکم به پایش میزد و میگفت: «ایکاش من آن موقع بودم.» برای اینکه بتواند به دفاع از حرم عمه سادات برود، دورههای مختلف غواصی، پاراگلایدر و راپل را گذرانده بود، اما هیچکدام از این تخصصها نتوانسته بود راه او را برای دفاع از حرم باز کند، درنتیجه به پدرش متوسل شد. پدری که خود یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از گردان تخریبچی جبهه بود. با این وجود، پدرش تنها کمک کوچکی به او میکند که آن هم کارساز نمیشود. درنهایت پدرش تنها راه موفقیت پسرش را مسالهای مطرح میکند که مرتضی را به فکر فرو میبرد.
سردار مصطفی عبداللهی، فرمانده تخریب نیروی دریایی سپاه در زمان دفاع مقدس و پدر شهید مدافع حرم، مرتضی عبداللهی اینچنین از پسرش روایت میکند: «آقا مرتضی ۹ اسفند ۶۶ به دنیا آمد. چون زمان تولدش مصادف با شهادت امام جواد(ع) شد، اسم شناسنامهاش را «محمد» گذاشتیم. البته از قبل قرار بود که مرتضی صدایش بزنیم. برای همین بعد از تولدش او را مرتضی صدا کردیم. به غیر از مرتضی دو پسر و یک دختر هم دارم. از سال ۶۰ تا ۷۰ در محله نظامآباد ساکن بودیم و بعدها به خیابان شهید عباسپور یا توانیر رفتیم. آقا مرتضی از سال آخر دبیرستان وارد مجموعه «مسجد صفا» و دبیرستان صفا شد. بعد در رشته مهندسی عمران در دانشگاه شاهرود قبول شد و سرانجام با پیگیریهای زیادش توانست در سال ۹۴ به استخدام سپاه درآید. مرتضی عبداللهی را از نظر احترام به پدر و مادر کمتر کسی در اطرافم دیدم. هر کاری از او میخواستیم، حتی اگر سخت بود، با محبت و علاقه زیاد برایمان انجام میداد.
از آنجایی که آقا مرتضی عبداللهی علاقه زیادی به مادرش داشت، سعی میکرد بسیاری از کارهایش را به مادرش نگوید تا ناراحت و دلنگران نشود. با من مشورت میکرد. اینکه در کارها او را تشویق کنم برای او مهم بود و خوشحال میشد. در کودکی خیلی با دل و جرأت بود. وقتی از ائمه میگفتیم با علاقه گوش میداد. برای کمک به دیگران خودش را به خطر میانداخت. وقتی فیلم دفاع مقدسی از تلویزیون میدید، انگار برای خودش اتفاق افتاده است.»
شهید محمد عبداللهی در شامگاه سهشنبه ۲۳ آبانماه در دیرالزور سوریه در ۳۰ سالگی به شهادت رسید. او قبلا در وصیتی مزارش را مشخص کرده بود و نمیخواست سنگ مزار داشته باشد و میگفت: «به دلیل بازگشت پیکرم شرمنده امام حسین(ع) هستم، دیگر نمیخواهم شرمنده حضرت زهرا(س) باشم.» مزار این شهید پاسدار مدافع حرم در قطعه ۲۶، ردیف ۷۹ میعادگاه عاشقان ایثار و شهادت است.
در بخشی از کتاب آمده است: «به ورودی خانه خودمان که رسیدم نگاهم به دمپاییهای مرتضی افتاد که همیشه دم در بود، ناخودآگاه نشستم و دمپایی را دست گرفتم، اشک امانم نمیداد. در دلم درد بزرگی داشت جوانه میزد، دردی به سنگینی این غم که دیگر صاحب این دمپاییها به این خانه سر نخواهد زد. کف دمپایی را بوسیدم و به صورتم کشیدم، دوست داشتم خاک کف پای فدایی حضرت زینب روی صورتم شهادت بدهد که من اگر اختیار داشتم هیچ وقت بدون مرتضی به این خانه برنمیگشتم. به زور کلید انداختم و وارد خانه شدم، خانهای که همهجایش بوی مرتضی میداد… .»
چاپ سوم از تازهترین اثر نویسنده کتاب «یادت باشد»؛ زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی به روایت همسر به قلم محمدرسول ملاحسنی در قطع رقعی در 304 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
۰۴:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۰
کد خبر: 73104
«هواتو دارم» در کمتر از 2 ماه روی پله سوم قرار گرفت
شهید مرتضی عبداللهی در شامگاه سهشنبه ۲۳ آبانماه در دیرالزور سوریه در ۳۰ سالگی به شهادت رسید.
مرتبط ها