ابوالقاسم رحمانی- علی صولتی، گروه جامعه: به رسم هرازچندگاههای همیشگی و نگرانیهای مقطعی محیطزیستی، یکبار دیگر وضعیت دریاچه ارومیه و خشکی این ثروت و منبع ملی موردتوجه قرار گرفت و آه و فغان خیلیها به آسمان رفت که این چه وضع و اوضاعی است. اما خب این وضعیت دریاچه ارومیه و حال و احوال فعلی آن، چیز عجیب و غریبی نیست، اگر در طول چند سال اخیر اخبار مربوط به آن و بهخصوص اخبار مربوط به احیای این دریاچه را که برایش ستاد عریض و طویلی هم ایجاد شد، دنبال میکردید. این سطح از خشکی دریاچه، ماحصل سیاستها و اقداماتی است که به اسم احیای دریاچه ارومیه، زودتر از زمان طبیعی نفسهای آن را به شماره انداخته و تصاویر ماهوارهای منتشرشده از آن، روزبهروز تنگتر و بیآبوعلفتر میشود. جالبتر اینکه در این وانفسای آخرعمری دریاچه، مجلس انقلابی بالاخره و احتمالا ناظر به واکنشهای مجازی به وضعیت دریاچه به این موضوع ورود کرده و قرار است به حال این پهنه کمآبوعلف فکری بکنند. عاقبت چه خواهد شد؟ در ادامه خواهیم گفت. روزهای اخیر همراه با گرم شدن بیشتر هوا در سراسر کشور و وخیمتر شدن بحران کمآبی، تصاویری غمانگیز و تاسفبار از دریاچه ارومیه در رسانههای بزرگ و کوچک فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر شد. درپی انتشار همین تصاویر و موج واکنشها از سوی افکار عمومی بود که نمایندگان مجلس در نشست علنی بیستویکم تیرماه با تقاضای تحقیق و تفحص از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه موافقت کردند. ستادی که با هدف اعمال رویکردهای یکپارچه در مدیریت حوضه آبریز دریاچه و ارائه راهکارها، با مسئولیت دولتمردان و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در تاریخ در ابتدای دولت یازدهم تشکیل شد تا با اتکا بر مطالعات انجامشده قبلی و نظرات تشکلهای مردم نهاد، راهکارهای عملیاتی نجات دریاچه را بررسی کرده و به نوعی مسئول پیگیری مهمترین وعده و برنامه زیستمحیطی دولت روحانی یعنی احیای دریاچه ارومیه شوند. نتیجه عملکرد این ستاد هرچه بوده، امروز این دریاچه را به این نقطه از بحران رسانده است، بنابراین جای سوال است که دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور چه نظارتی بر بودجه و منابع کلانی که به فعالیتهای این ستاد اختصاص یافت، داشت؟ به گفته یکی از نمایندگان؛ «اگر امروز تکان نخوریم ستاد احیای دریاچه ارومیه که اکنون تبدیل به ستاد نجات شده، تبدیل به ستاد تدفین خواهد شد» و به همین جهت نمایندگان تصمیم گرفتهاند ضمن پیگیری طرح تحقیق و تفحص از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه فکری به حال این فاجعه زیستمحیطی کنند. به گفته این نماینده؛ «با خشکی دریاچهای مواجه هستیم که ۷ برابر مساحت تهران تبدیل به بیابان و شورهزار خواهد شد و این یعنی توفان نمکی در شعاعی معادل ۶۰۰ کیلومتر؛ یعنی چیزی معادل ۱۴ میلیون انسان در خطر بیماریهای پوستی، سرطان و آسم قرار دارند.» محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز ضمن تاکید بر اینکه دولت هر پیشنهادی برای احیای دریاچه ارومیه داشته باشد در برنامه هفتم پیشبینی خواهد شد، گفت: «خواهشم از دولت آن است اگر کارهایی در دریاچه ارومیه انجام شده اشکالات آن مرتفع شود که اگر الان با یک طرح مدون و درست هزینه نشود بعدا با چند ده برابر این هزینهها باید جبران این خسارتها را کنیم. ما در مجلس کاملا آمادهایم دولت هر پیشنهادی برای احیای دریاچه ارومیه داشته باشد در برنامه هفتم پیشبینی کنیم تا دچار یک فاجعه زیستمحیطی در آن منطقه مهم کشور نباشیم.» به همین بهانه تصمیم گرفتیم ضمن گزارشی از اقدامات و برنامههای این ستاد و دولتهای قبلی در احیای دریاچه ارومیه، با استمداد از نظر کارشناسان محیطزیست، اوضاع تلخ این دریاچه را بررسی کنیم. در ابتدا و برای درک بهتر سوءمدیریت صورت گرفته در معضل دریاچه ارومیه گفتنی است در سال آبی جاری با وجود بارش مناسب مشابه شرایط نرمال میانگین بلندمدت 53 ساله، همچنان رهاسازی نیاز زیستمحیطی دریاچه ارومیه از سدهای واقع روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه برخلاف سالهای پیشین در اجرای مصوبات طرح ملی نجات دریاچه ارومیه آغاز نشده است. جهت مقایسه بهتر از عملکردها، نسبت به مقادیر آب رهاسازی شده به سمت دریاچه ارومیه تا 20 اسفند از سال 1393 تا 1400 در مقایسه با بارش حوضه آبخیز در همان بازه زمانی در نمودارهای ذیل قابل مشاهده است.
خانم رفیعی، چه خبر از گزارشهای قبلی دیوان محاسبات و سازمان بازرسی؟
بگذارید یکبار دیگر درباره تصمیم روز گذشته مجلس صحبت کنیم و بیشتر در جریان این قرار بگیریم که مجلس بهاصطلاح چه خوابی برای نجات دریاچه ارومیه دیده است. سمیه رفیعی، رئیس کمیته محیطزیست کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیطزیست مجلس در جریان جلسه روز گذشته نمایندگان، متن گزارش کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مبنیبر تصویب تقاضای تحقیق و تفحص از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه را قرائت کرد که طی آن محورهای این تحقیق و تفحص بدینترتیب مشخص شد: «1. عملکرد مالی و اجرایی ستاد دریاچه ارومیه از بدو تاسیس تا حال چگونه بوده است؟ 2. میزان اعتبارات در اختیار ستاد احیای دریاچه ارومیه در طول فعالیت چگونه بوده است؟ 3. بررسی چگونگی هزینهکرد اعتبارات ستاد احیای دریاچه ارومیه از اول تابهحال و همچنین دریافتیهای مدیران آن مجموعه 4. بررسی چگونگی و نحوه اختصاص اعتبارات در اختیار این ستاد در استانها و شهرستانهای مختلف 5. بررسی کلیه قراردادهای مالی و اجرایی ستاد دریاچه ارومیه با شرکتها، اشخاص و پیمانکاران در طول دوران فعالیتشان 6. بررسی میزان موفقیت ستاد در برنامههای پیشبینیشده و نحوه عمل به مصوبات و بخشنامهها و قوانین بالادستی و مصوب مجلس 7. بررسی ماموریتهای داخلی و خارجی مسئولان ستاد و هزینههای انجامشده و ضرورت این ماموریتها
8. آیا مشکل زیستمحیطی دریاچه ارومیه بهرغم میزان اعتبارات هزینهشده مرتفع شده است؟
9. میزان هزینهکرد و انطباق نتایج با ارقام هزینهشده 10. سهم دانشگاهها و افراد مختلف در طرحهای پژوهشی ارائهشده چگونه بوده است؟ 11. اثربخشی پروژههای اجراشده تا چه میزان بوده است؟
12. نتیجه طرحهای تحقیقاتی انجامگرفته توسط پژوهشگران داخلی و خارجی چه بوده و میزان تاثیر آن طرحها بر تصمیمات اجرایی چه اندازه بوده است؟ 13. میزان انطباق سیاستهای اجراشده با زیستبوم منطقه چه میزان بوده است؟ 14. تاثیر سیاستها و پروژههای اجراشده بر معیشت مردم چه بوده و میزان صیانت معیشتی از زندگی میلیونها نفر از مردم منطقه بهخصوص قشرهای محروم و کشاورزان چه میزان بوده است؟ 15. علت نیمهتمام گذاشتن برخی پروژههای استانهای مجاور دریاچه ارومیه و رهاشدگی آنها در سالهای اخیر چه بوده است؟ کدام پروژهها و به چه دلایلی رها شدهاند؟ آیا مطالعات غلط بوده یا دلایل دیگری داشته است؟ 16. علت کماثر بودن یا عدم اثربخشی بخشی از پروژههای مصوب ستاد احیای دریاچه ارومیه چه بوده است؟ 17. بررسیهای مالی، زیستمحیطی، اجرایی و پژوهشی مرتبط با ستاد احیای دریاچه ارومیه مورد مطالبه است. 18. تفاوت ارقام و مبالغ دادهشده به طرحهای مختلف و بررسی روایی آنها چه بوده است؟ تمام طرحها، مبالغ و مجریان آنها مورد بررسی قرار گیرد.» بعد از این، توجه شما را به این سخنان سمیه رفیعی در گفتوگو با «فرهیختگان» در اردیبهشتماه سال 1400 جلب میکنم: «شما فکر میکنید این ستاد برای احیای دریاچه کاری انجام داده است؟ وقتی با هزینه میلیاردی فقط بروشور چاپ کرده و بین زنان روستایی توزیع میکند، انتظار چه چیزی را دارید؟ این چه مشکلی را حل میکند؟ مجلس با شدت و جدیت جهت نظارت بر اقدامات ستاد احیای دریاچه ارومیه ورود کرده و میکنیم. سازمان بازرسی باید ورود کند، گزارشهای دیوان محاسبات را هم بنده گرفتهام و با گزارش سازمان بازرسی و مرکز پژوهشهای مجلس بهصورت مبسوط به مردم اعلام میکنم که چه فاجعهای آنجا اتفاق افتاده است.» خب، الان بیش از یک سال از این سخنان و آن ادعاها گذشته است. چه خبر از گزارشهای قبلی؟ چه خبر از گزارش سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و مرکز پژوهشهای مجلس و...؟ چه تضمینی وجود دارد که اینبار گزارش درخوری منتشر شود و اصلا تحقیق و تفحصی هم صورت بگیرد؟ راستش را بخواهید، به نظر من دریاچه ارومیه قربانی همین بلوفها و ادعاهای بزرگ شده است نه شرایط طبیعی و خشکسالی و... !
نتیجه نفوذ مافیای آب در ستاد احیای دریاچه ارومیه نابودی کامل این دریاچه بود
محمدرضا محبوبفر، کارشناس حوزه آب و پژوهشگر حوزه بحرانهای محیطی و عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار در گفتوگو با «فرهیختگان» پیرامون عملکرد ناامیدکننده ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولتهای یازدهم و دوازدهم گفت: «در زمان روحانی در برههای که ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد، تصمیم گرفتند حقابه دریاچه را پرداخت کنند و آب به دریاچه برسد و این دریاچه تا حدودی احیا شد ولی ما متاسفانه مشاهده کردیم با دلایل مختلفی این حقابه دریاچه مجددا قطع شد و همین الان که با شما صحبت میکنم باید اعلام کنم از همان ابتدا کارشناسان و متخصصان محیطزیست اعلام میکردند دریاچه ارومیه برای احیا باید توسط کارشناسان بومیشناسی مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد و نیازمند یک نسخه بومشناسی است. ولی اینها توجه به این مساله نکردند و ستاد احیای دریاچه ارومیه درصدد این بود بهجای اینکه از متخصصان و کارشناسان محیطزیست توسعه پایدار و منابع آبی دعوت کند و بهجای اولویت دادن به علم و دانش، افرادی را در این ستاد احیای دریاچه ارومیه به کار گیرد که هرچه بیشتر پول و اعتبار از منابع دولتی درخواست کنند. منابع پول و اعتبارات مالی برای ستاد احیای دریاچه ارومیه در نظر گرفته شد آن هم در زمان ریاست آقای عیسی کلانتری. این ستاد تشکیل شد و در برههای هم نسبتا عملکرد بدی نداشت ولی نمیدانم چه اتفاقی افتاد که ناگهان حجم آب دریاچه ارومیه یعنی ظرف یکسال 37 درصد کاهش یافت و همین الان تراز دریاچه ارومیه حدود چهار متر از شرایط اکولوژیک پایینتر است و این دریاچه تقریبا صحرا میشود. وقتی برای دریاچه ارومیه یا هر منبع آبی دیگر کمیته یا ستاد یا هر چیز دیگری تشکیل میشود بودجه دولتی صرف این کمیتهها و ستادها میشود که اینها در قبال محیطزیست و در قبال دولت جمهوری اسلامی و مردم مسئول هستند. اگر مشکل این ستاد، علم و خرد و دانش و تخصص بود، ما کم نداریم کارشناسان و متخصصان محیطزیستی که در سطح کشور هستند و میتوان قسم خورد از زمانی که ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد، اینها را دعوت نکردند. بسیاری از کارشناسان محیطزیست و منابع آب و توسعه پایدار، بومشناس و اکولوژیستهایی بودند که پایشان به ستاد احیای دریاچه ارومیه که از بودجه دولتی ارتزاق میکند، باز نشده است.»
عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار معتقد است حلقهای از کارشناسان نامعتبر محیطزیست تحتعنوان «مافیای آب» در ستاد احیای دریاچه ارومیه نفوذ کرده و با وجود اخذ منابع قابلتوجه، هیچ اقدامی درخصوص احیای دریاچه نکرده و هیچگونه گزارشی از عملکرد خود به متخصصان این حوزه ارائه نکردهاند. این کارشناس به «فرهیختگان» میگوید: «این ستاد هم از فعالیتهای خود به فعالان محیطزیست گزارشی نداده است. حتی اطلاع دارم فعالان محیطزیستی و متخصصان بارها از عملکرد ستاد انتقاد کردند اما متاسفانه وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیطزیست و بسیاری از ارگانهای دیگر که در این ستاد نماینده داشتند از کارشناسان و متخصصان محیطزیستی برای حضور در این ستاد درخواستی نکردند و اینها را صدا نزدند و پاسخ انتقادها داده نشده است. این را بگویم که یک ستاد و کمیتهای چه مرکز و چه شمالغرب کشور وقتی تشکیل میشود موظف هستند با کارشناسان و متخصصان داخل کشور اجماع ملی کنند اما الان مشاهده میکنیم کارشناسان و متخصصان و اساتید دانشگاهی هم که به این ستاد دعوت شدند، افرادی بودند که نتیجه عملکرد و تفکرات و پروپوزالهای آنها کشور را به این روز دچار کرده و منابع آبی به این روز رسیدهاند. اتفاقا ستاد احیای دریاچه ارومیه ابتدا یا اواسط تشکیل به دلیل اینکه این منابع آب و حقابهها تا حدودی دست وزارت نیرو بود و ستاد احیای دریاچه ارومیه هم دولتی بود، توانستند ابتدای کار این حقابه دریاچه ارومیه را دریافت کنند که بهطور کامل هم نبود. دریاچه نیز تا حدودی احیا شد ولی بعد ما بررسیهایی صورت دادیم و مشاهده کردیم ترجیح دادند حقابهای که باید به سمت دریاچه ارومیه سرازیر شود به سمت سایر فعالیتهای عمرانی و کشاورزی و شهرکهای مسکونی و صنعتی سرازیر شود. یعنی وقتی این تصمیم گرفته شد ستاد احیای دریاچه ارومیه خاصیت خود را از دست داد و ستاد احیا حتی جلسات را تشکیل نداد و بهتدریج کمرنگ شد. من فقط از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که این تحقیق و تفحص را راهاندازی کردند میخواهم حتما این کار را در سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و ادارات تابعه در آذربایجانغربی ادامه دهند، اینها باید بازخواست شوند که چرا برای ستاد و کمیتهای که از دولت بودجه رفته و برای حقابه و نجات این دریاچه در شمال غرب کشور جلسهای در این ستاد تشکیل نمیشود. نمایندگان مجلس باید ببینند چه افرادی در این ستاد نفوذ کردند که این افراد بهزعم بنده ضلعی از مافیای آب هستند، یعنی کارشناسان و متخصصان محیطزیستی که در دانشگاهها حضور دارند و ضلع مافیای آب را تشکیل میدهند.»
محبوبفر در توصیف وضعیت حال حاضر دریاچه ارومیه میگوید: «چهبسا اینکه دیگر دریاچهای با این نام وجود نداشته و حالا تنها بر سر بقایای آن مشغول بحث هستیم.» وی اوضاع دریاچه را اینگونه تشریح میکند: «درباره دریاچه ارومیه باید بیان کنم کاهش آب این دریاچه به کمتر از 7/2 میلیارد مترمکعب رسیده است و الان تبخیر روزانهای که در این دریاچه میبینیم یک تا چند میلیون مترمکعبی بوده و حقابه هم تخصیص نیافته است. واقعا روزهای سختی را برای این دریاچه مشاهده میکنم چهبسا اصلا دریاچهای وجود ندارد و الان آمار و ارقام منابع آبی در ایران که شاخص آن دریاچه ارومیه است، گویای شرایطی است که مطلوب نیست. معتقدم این روند فعلی دریاچه ارومیه محصول نگاه معیوب دولتهای گذشته به محیطزیست است و متاسفانه ما شاهد این هستیم که یک بیتوجهی افراطی به مدیریت منابع آبی در کشور میشود، دوسوم کشور خشک شده، بیابانی شده و سهلانگاری در حکمرانی آب وجود دارد، مشکل کمآبی در کشور که این خشکسالیها را ایجاد کرده کمبود بارش نیست بلکه آن خشکمغزی از سوی نهادهای ذیربط و نهادهای مسئول و متولیان منابع آبی است که گوی سبقت از یکدیگر ربودهاند؛ از وزارت نیرو تا وزارت صمت، وزارت نفت و سایر وزارتخانههایی که درصدد توسعه کشور هستند و آن هم توسعهای که آببر است و فکری برای هدررفت آب نمیکند. مثلا توسعه صنایع، توسعه کشاورزی، توسعه شهرکهای مسکونی که نیاز به آب شرب دارند. این درصورتی است که صرفهجویی در مصرف آب صورت نمیگیرد و خیلی از پروژههای عمرانی در سطح کشور، آببر هستند و هیچگونه مجوز محیطزیستی ندارند. اینها یک سیاست یکبام و دوهوایی است که از سوی مسئولان مشاهده میکنیم که روزهای سخت و شرایط وخیمی برای دریاچه ارومیه و کل کشور رقم میزند. برای من تعجبآور است که مسئولان و متولیان منابع آبی از یک طرف اعلام میکنند گرمای بیسابقه هوا، توفانهای گردوخاک، آلودگی هوا، کمبود بارش، نبود برف در کوهها و حتی اعلام میکنند بارشهای زمستانه کم بود، اگر چنین است چرا آب را مصرف میکنید؟ برداشتهای جدید آب بهصورت انتقال آب بینحوضهای تعریف میشود؟ سدسازیهای جدید تعریف میشود و حتی بسیاری از پروژههای آبی که مجوز محیطزیستی هیچگاه نداشته، بودجه اختصاص پیدا کرده که اینها سروسامان بگیرند.»
وضعیت فعلی دریاچه ارومیه ماحصل سیاستهای وزارت نیرو و جهاد کشاورزی است، اکثر اعضای ستاد احیا هم از این دو وزارتخانه هستند!
محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیطزیست هم در ارتباط با ماجرای دریاچه ارومیه و در گفتوگو با «فرهیختگان» به مسائل مهمی اشاره کرد؛ موضوعاتی که پیش از این هم بارها و بارها نسبت به آنها هشدار و آگاهی داده شده بود ولی موردتوجه قرار نمیگرفت و کار را به اینجا رساند. درویش به «فرهیختگان» گفت: «یک اصل وجود دارد که میگوید نمیتوانید از تفکری که بحران ایجاد کرده انتظار داشته باشید آن بحران را حل کند. واقعیت این است که وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی دو متهم اصلی ایجاد بحران در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه هستند. همانها مهمترین اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه را شکل دادهاند، همانهایی که این بحران را ایجاد کردهاند انتظار داشتند این بحران را حل کنند. طبیعی است اگر اینها میتوانستند این بحران را حل کنند، آن را اصلا ایجاد نمیکردند. اینها در تفکرشان همچنان این است که آبیاری را تحتفشار کنند و مقداری از نوع کشت را تغییر دهند، یعنی اغلب پیشنهادهایی که در ستاد احیای دریاچه ارومیه مطرح شد درباره تغییر چیدمان توسعه نبود، بلکه درباره بهبود وابستگی معیشتی به منابع آبوخاک بود. مشکل ما در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه این بود که 360 هزار هکتار بیشتر از توان این حوضه وسعت اراضی کشاورزی را افزایش دادیم و علاوه بر این برخی اقلامی را اضافه کردیم که اینها بهشدت آببر بودهاند مثلا حوضه آبخیز دریاچه ارومیه بهخاطر تاکستانها معروف بود و ما آنها را تبدیل به باغ سیب کردیم که هر هکتار سیب بهطور متوسط پنجبرابر هر هکتار انگور آب مصرف میکند، پس از دو نظر به حوضه آبخیز دریاچه ارومیه ضربه زدیم. ضربه سوم این بود که برخی محصولات که در این حوضه تولید میشد برای تامین نیازهای غذایی اهالی دریاچه ارومیه نبود، بلکه برای صادرات بود و این صادرات تا جایی بود که چغندر در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه کاشته و به خراسان فرستاده میشد یا اینکه سیب کشت و صادر میشد. البته صدها تن از این سیب بهدلیل نبود تکنیکهای بستهبندی و کارخانههای آبمیوهگیری، نبود سردخانه و شیوههای غلط بستهبندی بهدست مصرفکننده نمیرسید. واقعیت این است انتظار این بود در ستاد احیای دریاچه ارومیه یک طرحی را بهعنوان الگو بدهند با توجه به اینکه تمام دولت و حاکمیت پشت این بود تا بتوانیم از این الگو استفاده کنیم، نهتنها مشکل دریاچه ارومیه را حل کنیم که برمبنای آن الگو حوضه آبخیز زایندهرود را حل کنیم و بعد سراغ این برویم که حوضه آبخیز بختگان را حل و به این ترتیب بحرانها را کم کنیم. الان صحبت از این است که هشتسال آنجا پول ریختید و یکدهم میلیارد دلار هزینه کردید و وضعیت از هشتسال پیش بدتر نباشد، بهتر نیست و حتی آمارهایی که من دارم برخی کشتها مثل چغندرقند در حوضه میاندوآب افزایش یافته است. من اطلاع دارم که هنوز طرح انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه اجرا نشده، کشاورزان و ذینفعانی که در مسیرند اعلام کردند نمیگذاریم یک قطره از این آب شیرین وارد دریاچه شود و در راه قرار است با موتورپمپ همه این آب را بردارند، یعنی چه اتفاقی میافتد؟ حوضه آبخیز دریاچه ارومیه بهطور متوسط 2.5 برابر میانگین دریافتی آب در ایران آب دریافت کرده است. خانوادهای را در نظر بگیرید که میانگین درآمد خانواده چهارنفره 10 میلیون باشد، یک خانواده هم وجود دارد که 25 میلیون دریافتی دارد و این خانواده قرض و وام و ماشین آخرین مدل گرفته و با بیپولی مواجه شده و میگوییم برای آنکه این خانواده نپاشد یک وام دیگر به خانوادهای که درآمد آن 2.5 برابر متوسط درآمد خانوادههای ایرانی میدهیم تا این خانواده سرجای خود بماند. حوضه آبخیز دریاچه ارومیه الان چنین وضعیتی دارد. ین حوضه بیش از 2.5 برابر متوسط دریافتی آب در کشور آب دریافت میکرد و با وجود این دریاچه ارومیه را از دست داده و یک سونامی بزرگ نمک ایجاد کرده و 87 هزار حلقه چاه در طول سهدهه اخیر به تعداد چاهها در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه اضافه شده و ما با یک بحران جدی روبهرو هستیم، چون بلد نبودیم آب را درست مصرف کنیم و الان برای جایزه هم میگوییم باز آب میآوریم که به همان شیوه ادامه دهید؟ کجای این کار خردمندی است و کجای این واقعگرایی است؟ یعنی واقعیت این است به خانوادهای که پول را در شومینه میسوزاند، بگوییم نگران نباشید دوباره اسکناس به شما میدهیم یا به آن خانواده یاد میدهید راه خردمندانهتری برای گرم کردن وجود دارد و شما نباید در شومینه اسکناس بیندازید. انتقال آب از یک حوزه به دریاچه ارومیه دقیقا همانقدر نابخردانه است که ما به آن خانوادهای که بلد نیست خود را گرم کند اسکناس بدهیم که در شومینه بیندازد. ابتدا میانگین مصرف آب را به سطح استانداردهای پذیرفته شده منطقه در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه برسانید و وابستگی معیشتی به منابع آبوخاک را کم کنید و میزان استحصال انرژی از طریق خورشید و باد را افزایش دهید و معیشتهای مکمل و جایگزین معرفی کنید و بعد اگر باز با کمبود آب روبهرو شدید که امکان ندارد روبهرو شوید به فکر انتقال آب باشید. ما هیچیک از این کارها را نکردیم و الان باید این مصیبت را در دریاچه ارومیه بنگریم که یک مصیبت اکولوژیک نیست و باعث بیاعتمادی مردم به دولت و حاکمیت میشود که میگویند عرضه، دانش و توان اجرای یک کار را ندارید. عالیترین مقامات کشور پشت این طرح بودند و امضا کردند و چرا این اتفاق نیفتاد؟» عیسی کلانتری سال گذشته و در گفتوگو با «فرهیختگان» در ارتباط با وضعیت دریاچه ارومیه گفته بود: «خشک شدن دریاچه ارومیه بهدلیل این است که حقابه دریاچه ارومیه را بالادست برای توسعه کشاورزی هزینه کردند. کارهای دریاچه و سختافزاری تمامشده و نرمافزاری تا 1406 باید تمام شود و در سال 1407 دریاچهای به وسعت چهار هزار و 300 کیلومترمربع با حدود 15 میلیارد مترمکعب آب و 25 درصد نمک که تراز اکولوژیکی آن است، خواهیم داشت. دریاچه ارومیه پیشرفت بسیار خوبی کرده و یکشبه خشک نشده که یکشبه احیا شود. منتها مردم ایران صبر ندارند. وزارت نیرو بخشی از بودجه دریاچه ارومیه را در سایر پروژهها برد و... .» درویش در ارتباط با این اظهارات گفت: «چرا کلانتری وقتی از این پست کنار رفت این واقعیتها را بیان نمیکند؟ چرا همان زمان برای اعتراض مسئولیت خود را بهعنوان رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه ترک نکرد و به مردم اعلام کند چنین برنامهای برای احیای دریاچه ارومیه داشتیم ولی به این دلایل اجازه نمیدهند برنامه را اجرا کنیم و من بهخاطر احترام به شما از این پست کنار میروم؟ ولی وی کاملا سکوت کرد و با آنها همراهی کرد و حالا کنار رفته و این حرف را بیان میکند. معلوم است که کسی باور نمیکند. همان زمان که رئیسجمهور گفت این دستاورد دولت من است، ما گفتیم سهسال است در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه ترسالی اتفاق افتاده، یعنی بهشکل استثنایی میزان ریزش بارشها بیشتر از میانگین کشوری بوده و گول حرفهایی که به شما میزنند نخورید و واقعیت اینها نیست. آقای کلانتری یک کلمه نگفت کارشناسان گزارش اشتباه میدهند و خود او بر این طبل کوبیده. بههیچعنوان حرفش قابلقبول نیست.»