کد خبر: 72842

حامد سرلکی

مرزبان حریم ولایت

امینی احیاگر مدینه فاضله قرآنی، با قرآن و حدیث و شعر و حماسه، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ کرد.

حامد سرلکی، پژوهشگر: کمتر کسانی در جهان تشیع به قله رفیع معرفت و محبت به امیرالمومنین‌علی(ع) رسیده‌اند؛ شاید در روزگاران معاصر ما، نمونه‌ این معراج باشکوه را در علامه‌امینی، صاحب کتاب شریف «الغدیر» می‌توان دید. زنده‌یاد آیت‌الله حاج‌شیخ عبدالحسین تبریزی‌نجفی معروف به علامه‌امینی و صاحب‌الغدیر سال ۱۳۲۰ در شهر تبریز دیده به جهان گشود. فقیه و محدث معاصری که روایت‌ تلاش مجدانه ایشان در پاسپانی از حریم ولایت و اثبات حقیقت «غدیرخم» تنها در قابل یک یادداشت جای نمی‌گیرد. مردی که ابتدا تحقیقاتش را از کتابخانه حسینیه شوشتری‌ها (تنها کتابخانه عمومی وقت نجف) آغاز کرد که هزاران کتاب چاپی و خطی داشت. روزها به کتابخانه مزبور می‌رفت و از آنجا که ساعات محدود کار کتابخانه، عطش سیری‌ناپذیر وی برای پژوهش و تحقیق را فرو نمی‌نشاند، کتابدار را راضی کرده بود که هنگام رفتن، در به روی او ببندد و او را با کتاب‌ها تنها گذارد. کتابدار، پس از تعطیل‌کردن کتابخانه، در را روی امینی قفل می‌کرد و او بین کتاب‌ها غوطه می‌خورد و غرق در مطالعه می‌شد.
علامه در این کتاب به ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر(ص) که حدیث غدیر را روایت کرده‌اند، اشاره کرده و در ادامه ۳۶۰ تن از راویان حدیث غدیر از قرن دوم تا چهاردهم را برمی‌شمارد. اشعاری از شاعران مختلف همچون حسان‌بن‌ثابت که غدیر را به‌عنوان یک واقعه قطعی معرفی می‌کنند نیز در این کتاب آمده است. همچنین نقل شده علامه برای تالیف «الغدیر» 10هزار کتاب را به‌طور کامل خوانده و برای تکمیل پژوهش به کشورهای مختلفی همچون عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، سوریه، ترکیه و مصر سفر کرده است. این اثر گرانسنگ به چاپ‌های متعدد رسیده و مورد ستایش علمای بزرگ اسلام (شیعه و اهل‌سنت) قرار گرفته است.
به جز مساله اثبات حقانیت ولایت امیرالمومنین(ع)، در عصر زندگانی علامه امینی(ره)، شدت حملات مغرضان به احادیث شیعه بدان‌جا رسید که فردی همچون «عبدالله صیمی» در کتاب «الصراع بین‌الاسلام و الوثیقه» در نسبت‌دادن جعل به محدثان شیعه غلو کرد و آنان را «ضربه‌زنندگان به حدیث و سنت رسول خدا(ص)» و درمقابل رجال عامله را «کاملا بری از کذب و وضع» دانست. لذا علامه بخشی از کتاب «الغدیر» را به رد این تهمت از دامان محدثان شیعه و آشکار کردن دست عاملان اصلی جعل (با استناد به کتب رجال اهل‌سنت) اختصاص داد.
اما بعد از انتشار کتاب الغدیر، برخى معمم‌های بزرگ و شخصیت‌هاى بزرگ دولتى، نظامى، قضایى که از اهل‌سنت بودند، جلسه‌ای با حاکم وقت نجف، نورالدین نعسانى برگزار کردند و از روی تعصبات مذهبی از او خواستند که علامه امینى را جهت محاکمه به دادگاه تحویل دهد. آنها ادعا کردند که کتاب «الغدیر» باعث تفرقه بین مسلمین شده و شبهاتى را درباره خلفاى سه‌گانه پدید آورده است. آنها درصدد بودند با تحریک نعسانى به‌صورت قانونى از علامه انتقام بگیرند. نعسانى کتاب الغدیر را طلب کرد تا پس از خواندن، درخواست‌شان را پاسخ گوید. پس از دریافت کتاب، مهلتى براى خواندن آن خواست تا بعضى مدخل‌هاى قانونى و مواد جرمى را از آن بیابد و براى محاکمه آماده سازد. روزها و هفته‌ها گذشت و نعسانى کوچک‌ترین موردى در کتاب نیافت. بعد از مدتی که آن حسودان خناس، پیگیر شکایت خود از علامه شدند، به آنها گفت: حکم من این است که او را باید اعدام کرد، تمامى کتب او را سوزاند و اموال و املاکش را مصادره کرد و به بدترین شکل شکنجه‌اش کرد، اما تمام اینها فقط منوط به یک شرط است. آیا این شرط را می‌پذیرید؟ آنها سرشار از هیجان و احساس پاسخ دادند: بله؛ هرچه بخواهى ما آن را عملى مى‌سازیم. نعسانى گفت: «شرط این است که شما تمامى مصادر، مسانید، کتب و صحاح‌تان را بسوزانید تا دیگر براى امینی حجتى نباشد که علیه ما کتابى بنویسد و در هنگام محاکمه نتواند بدان‌ها احتجاج کند. زیرا تمامى احادیث و روایاتى که در الغدیر نقل کرده، همه از صحاح، مسانید، سیر و کتب خود شماست و در احتجاجات، مناظرات و مناقشات از آنها بهره مى‌برد. بدین‌ترتیب، آنها دست خالى بازگشتند درحالی که ناامید و شرمگین از این ننگ بودند.»
عشق و ایمان امینی به اهل‌بیت پیامبر، تنها در گریه بر مصائب‌شان خلاصه نمی‌شد؛ فراتر از این، به ترویج آیین پاک آنان کمر بسته بود. از دیدگاه او، اصولا تشیع، سرچشمه حقیقت بود که بشریت در درازنای قرون به جست‌وجوی آن همه‌جا سر زده و کمتر، یافته بود و می‌خواست زمینه‌ای فراهم آورد که همگان، از زلال آن، سیراب شوند. امینی طرح‌هایی برای جهان داشت که دنیا را شیعه و علوی کند، دنیا را دانشگاه امیرالمومنین‌علی(ع) کند و کتابخانه‌اش در هر کشوری شعبه‌ای داشته باشد و برای پیاده‌کردن این برنامه‌ها بسیار به مغزش فشار می‌آورد.
امینی در عصری زندگی می‌کند که شکست دولت عثمانی روی داده است؛ شکستی که اگر «اصل غدیر» و رهبری امت آن‌گونه که پیامبر اسلام و قرآن‌کریم فرموده، اجرا می‌گردید، روی نمی‌داد و انگلیس را جرأت آن نبود که عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.
امینی احیاگر مدینه فاضله قرآنی، با قرآن و حدیث و شعر و حماسه، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ کرد. وی علاوه بر این با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین «سندشناسی» و «نقد حدیث» حقایق غیرقابل‌انکاری را پیش چشم امت اسلامی نهاد و مساله اختلاف اهل یک کتاب و قبله را از میان برداشت. جهانیان را به این مساله واقف ساخت که فلسفه امامت و رهبری از اصول شناخته‌شده تشیع، از مبانی اصیل اسلامی است که با رعایت آن حکومت اسلامی برقرار می‌شود، آنگونه که درصدر اسلام رسول‌اعظم الهی و امیر مومنان با تکیه به این اصل، حکومت اسلامی را بنیاد نهاده و حیات سیاسی اسلام را استمرار بخشیدند.
علامه با نقد آثار و تالیفات کسانی چون «ابن‌تیمیه»، «آلوسی»، «قصیمی» و «رشید رضا» درصدد برآمد وحدت و اخوت اسلامی را در جهان اسلام بگستراند و تخم‌های نفاق و تفرقه را بخشکاند. وی در پی اسناد حدیث غدیر، 24 کتاب تاریخی، 27 محدث و 14 مفسر قرآن و هفت متکلم اسلامی را می‌یابد که به نقد حدیث غدیر پرداخته‌اند. آنگاه راویان حدیث غدیر از صحابه پیامبر ـ صلّی‌الله‌علیه‌وآله ـ را به ترتیب حروف الفبا ذکر می‌کند. بیماری و بستری شدن علامه حدود دوسال به طول انجامید و معالجات خارج از کشور هم مفید واقع نشد تا اینکه آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان روز جمعه 12 تیرماه 1349 برابر 28 ربیع‌الثانی 1390 هجری قمری نزدیک ظهر بدرود جهان گفت.

مرتبط ها