کد خبر: 72812

به بهانه انتشار 2 «مجموعه مقاله» که به‌تازگی به افتخار فیلسوف اخلاق انگلیسی منتشر شده است

میراث پارفیت

بسیاری از همکاران و شاگردانش بر این عقیده‌اند که پارفیت به میزان هوش و تلاشش در فلسفه اخلاق، قدر ندید.

محمدسعید عبداللهی، دانشجوی دکتری فلسفه اخلاق: زمانی که در اول ژانویه ۲۰۱۷ درک پارفیت درگذشت، در چشم بسیاری از فیلسوفان اخلاق، بهترین فیلسوف اخلاق زنده، شناخته می‌شد. برخی فیلسوفان مطرح دیگر نیز او را بهترین فیلسوف اخلاق پس از کانت می‌دانستند. پارفیت آن اندازه مورد احترام دانشجویان و همکاران خود بود که در سال 2014 وقتی در بیمارستان نیوجرسی تحت درمان بود، جمعیت فیلسوفان بر بالین او، آنقدر زیاد بود که پرستاری فریاد برآورد: «عیسی‌مسیح تنها 12 شاگرد داشت، تو مگر کیستی... .»
فیلسوف انگلیسی در 11 دسامبر 1942 در چین چشم به جهان گشود. وی فرزند دو پزشک انگلیسی بود که برای آموزش دادن به چین رفته بودند. یک سال بیشتر نداشت که با خانواده به شهر آکسفورد بازگشت. پارفیت نوجوان دلی در گرو شعر و شاعری داشت و در وهله نخست بنا را بر آن گذاشته بود که شاعر شود، اما چرخ روزگار تقدیر دیگری برای او رقم زد و اندک‌اندک به فلسفه علاقه‌مند شد.
بسیاری از همکاران و شاگردانش بر این عقیده‌اند که پارفیت به میزان هوش و تلاشش در فلسفه اخلاق، قدر ندید. باری، شخصیت خود او نیز در این نکته بی‌تاثیر نبود. پارفیت از شهرت گریزان بود، فیلسوفانی بسیار پایین‌تر از او، بارها جوایز متعدد و مدرک‌های دکتری افتخاری بسیار دریافت کرده‌اند، اما او چنین نبود. در خارج از دنیای آکادمیک شهرتی آنچنان نداشت، برای رسانه‌های محبوب دوران خود نمی‌نوشت و به‌ندرت سخنرانی عمومی می‌کرد. علاقه‌مندان فیلسوف بریتانیایی، همواره او را چنین به یاد می‌آورند: موهای بلند، ژولیده و سفید که در کنار پیراهن سفید همیشگی‌اش سیمایی ویژه به او می‌داد. پارفیت، افزون‌بر ایده‌های گوناگون و جریان‌ساز خود، دو کتاب مهم نیز از خود به یادگار گذاشت. «دلایل و اشخاص»(1) که در 1984 به چاپ رسید و کتاب دیگر «در باب آنچه اهمیت دارد»(2) (2011). این دو کتاب به‌‌همراه دیگر آثار او در زمینه فلسفه اخلاق تا آن اندازه شهرت و اعتبار برای پارفیت به ارمغان آورد که امروزه کمتر دانشجوی فلسفه اخلاقی را می‌توان یافت که نامی از وی نشنیده یا با نوشته‌های او همراه نشده باشد. پیتر سینگر استاد نام‌آشنای فلسفه اخلاق، در مقاله خود با نام «آیا چیزی اهمیت دارد؟»، انتشار کتاب «در باب آنچه اهمیت دارد»(2011) پارفیت را یک رویداد عظیم فلسفی می‌داند. سینگر فارغ از محتوای کتاب و قبول یا رد آن، سبک نوشتن پارفیت را همچون کسانی که در سنت فلسفه زبان می‌نویسند، دارای وضوح بسیار، جملات آسان و استدلال‌های روشن می‌داند.
 یکی دیگر از ویژگی‌های درک پارفیت که کمتر بدان پرداخته می‌شود، تبحر بسیار زیادش در خوانش نسخه‌های خطی فلسفی بود، به گفته کسانی که در این باب از او مشورت می‌گرفتند، پارفیت در فاصله بسیار کمی پس از دیدن یک نسخه خطی، نکاتی بی‌اندازه سودمند در باب آن می‌نوشته است. به هر رو، شاگردان و همکاران درک پارفیت، نکات جذاب و خاطرات گوناگونی در باب وی مطرح می‌کنند. به‌خاطر دارم چند ماه پیش، زمانی که گفت‌وگویی با راجر کریسپ، استاد فلسفه اخلاق دانشگاه آکسفورد داشتم، سخن از پارفیت به میان آمد. پروفسورکریسپ که خود را وامدار پارفیت می‌دانست، هر بار پیش از بردن نام او، واژه «بزرگ» را برای احترام می‌آورد. کریسپ با علاقه بسیار خاطره اولین‌باری که پارفیت را دیده بود، بیان کرد. وی گفت سال‌ها پیش در سمیناری، پارفیت با آن چهره همیشگی و موهای بلند و سفید، پشت تریبون آمد. کتاب قطوری را روی میز کوبید و با صدای بلند گفت این بهترین کتابی است که تاکنون در باب اخلاق نوشته شده است. آن کتاب، اثر کلاسیک و مهم هنری سیجویک فیلسوف نامدار اخلاق بود که پاره‌‌ای از فیلسوفان همنوا با پارفیت آن را یکی از تاثیرگذارترین آثار در تاریخ فلسفه اخلاق می‌دانند. کریسپ افزود که شاید من با داوری پارفیت در باب بهترین کتاب در فلسفه اخلاق، همداستان نباشم، اما به هر رو سخنان و نوشته‌های پارفیت روی من و افراد بسیاری تاثیر شگرفی داشت.
پارفیت به گواه دوستان و اطرافیانش، دارای شخصیتی ویژه و منحصربه‌فرد بود. او علاوه‌بر فلسفه اخلاق و فلسفه ذهن، دست بر آتش شعر داشت و شعر می‌سرود. وی همچنین علاقه‌ای بسیار به عکاسی داشت. بی‌اندازه انتقادپذیر بود، تا جایی که به دیگران سفارش نقد می‌داد و درخواست می‌کرد آثارش را بخوانند و او را نقد کنند و البته هرکجا احساس می‌کرد نقدی بر آثار و اندیشه‌هایش کارگر افتاده، با روی خوش می‌پذیرفت و اقرار می‌کرد در این مساله مسیر غلطی را پیموده است.
امروزه بسیاری از دانشجویان در رشته‌های فلسفه اخلاق، فلسفه ذهن و دیگر رشته‌ها، مشتاقانه و بیشتر از پیش، ایده‌ها و اندیشه‌های فیلسوف انگلیسی را دنبال می‌کنند. مقالات و پایان‌نامه‌های بی‌شماری در سراسر جهان به بررسی افکار و نظریات او اختصاص می‌یابد. کتاب‌های مختلفی نیز در توضیح و شرح آثار او نگاشته می‌شود. به‌تازگی یکی از بن‌مایه‌های فلسفه اخلاق انتشارات کمبریج، به نام «اخلاق پارفیت»(3) به چاپ رسیده که به شکلی مختصر و در کمتر از صد صفحه، مهم‌ترین اندیشه‌های او را توضیح داده است.
برخی اندیشه‌های فلسفی پارفیت شهرتی بسیار یافت و میان فیلسوفان مختلف گفت‌وشنودهای مختلفی را برانگیخت. بحث «هویت شخصی» یک از پردامنه‌ترین موضوعاتی بود که وی، نکات بدیعی در باب آن مطرح کرد. جف مک‌ماهان، استاد دانشگاه آکسفورد و شاگرد پارفیت معتقد است مقاله پارفیت در باب هویت شخصی، انقلابی ایجاد کرد و شهرت فلسفی بسیاری برای او به بار آورد. من که هستم؟ چه چیز من را از دیگر افراد متمایز می‌سازد؟ چه چیزی از من، «من» می‌سازد؟ و پرسش‌هایی از این‌دست، مسائلی بودند که ذهن پارفیت را همواره قلقلک می‌دادند. در اندیشه پارفیت، هویت شخصی اهمیتی ندارد. این ادعایی عجیب است و در وهله نخست گو اینکه با واقعیت همخوانی ندارد، اما شاید زمانی که با مثال‌ها و استدلال‌های پارفیت همراه شوید، از عجیب بودن آن کاسته شود.
پارفیت معتقد است از آنجا که نمی‌توان معیار قاطعی برای هویت شخصی پیدا کرد، مساله هویت اهمیت فلسفی ندارد. او در این مسیر از آزمایش ذهنی «انتقال از راه دور» استفاده می‌کند تا نشان دهد آنچه مهم است «اتصال و تداوم ذهنی-روان‌شناختی» ماست. پارفیت در کتاب «دلائل و اشخاص» از «پارادوکس تل‌ شن» استفاده می‌کند تا ابهام و مشکک بودن هویت را برملا سازد. برای پارفیت ما آدمیان چیزی جز مغز و بدن‌مان نیستیم، هرچند نمی‌توان گفت هویت ما فقط قابل تقلیل به این دو است.(4)
 ادعای پارفیت تا اندازه زیادی قانع‌کننده است. او برای توضیح ایده خویش از ما می‌خواهد ماجرایی را تصور کنیم. تصور کنید پارفیت در یک تصادف به‌‌شدت آسیب دیده، اما به مغزش آسیب زیادی وارد نشده است. از طرفی، دو برادر او نیز در این تصادف در کنار او بوده‌ و به مرگ‌مغزی دچار شده‌اند، اما جسم‌شان سالم است. درنتیجه، پزشکان مغز پارفیت را به دونیم تقسیم می‌کنند و نیمی از آن را وارد جمجمه هریک از برادران می‌کنند. حال هر دو برادر گمان می‌کنند پارفیت هستند، خاطرات زندگی او را به یاد می‌آورند و شخصیت او را دارند. اکنون پارفیت می‌پرسد: «درک پارفیت» چه شد؟ آیا او مرد؟ نه، او دو نیمه شد. اکنون به جای یک نفر، دو نفر با خاطرات و افکار و تجربیات او وجود دارد. اما آیا او همچنان وجود دارد؟ در قالب چه کسی؟ آیا او یکی از برادران است؟ یا همزمان هر دو است؟ حال اگر یکی از آن دو بمیرد، گویا پارفیت هم مرده است، هم زنده. این مسخره است! پاسخ پارفیت به چنین پرسش‌هایی، آن است که پس از شقه‌شدن مغزش، هیچ‌کس با او برابر نخواهد بود. دو شخص وجود خواهند داشت که پیکرشان متعلق به برادران است و روان‌شان با پارفیت استمرار دارد. اگر هویت اهمیتی داشت، این اتفاق به اندازه مرگ بد می‌بود؛ چراکه با وقوع چنین چیزی هویت او از بین می‌رفت. اما روشن است که این اتفاق به بدی مردن نیست؛ درواقع روان او همچنان پابرجاست. ازاین‌رو، هویت اهمیتی ندارد. آنچه مهم است پیوند یا استمرار روانی است.(5)
یکی دیگر از ایده‌های جریان‌ساز پارفیت در باب «اخلاق جمعیت» است. وی این ایده را در کتاب «دلایل و اشخاص» 1984 مطرح کرد. نحوه پرداخت پارفیت به این بحث و پرسش‌های بسیارش، وی را تبدیل به یکی از طلایه‌داران این بحث کرده است. پارفیت در بخش چهارم کتاب دلایل و اشخاص، دو معماگونه را به شکل پرسش بیان می‌‌کند.
«وظیفه اخلاقی ما نسبت به نسلی که پس از ما می‌آید، چیست؟ پارفیت در پاسخ به این پرسش، ما را با پارادوکسی جذاب روبه‌رو می‌کند: فرض کنید زنی قصد حامله شدن دارد. دکتر به او توصیه می‌کند قبل از حامله شدن باید خود را درمان کند. درغیر این‌صورت فرزند او نابینا به دنیا خواهد آمد. اگر این زن خود را درمان کند فرزندی با هویت «الف» به دنیا خواهد آمد ولی اگر خود را درمان نکند فرزندی با هویت «ب» به دنیا خواهد آمد. حال فرض کنید این زن خود را درمان نکند و فرزند «ب» نابینا به دنیا بیاید. آیا فرزند «ب» حق دارد مادر خود را ملامت کند؟ به نظر می‌آید بله، حق دارد! ولی پارفیت بیان می‌کند اگر مادر خود را درمان کرده بود اصلا فرزند «ب» هویت و وجود پیدا نمی‌کرد که اعتراض کند. با فرض اینکه بودن بهتر از نبودن است، به نظر می‌آید فرزند «ب» نمی‌تواند اعتراض کند، چون هویت خود را مدیون مادر است.» (6)
پارفیت به شکنندگی ما آدمیان اشاره می‌کند. به این معنا که امور زیادی در این جهان نقش دارد که تعیین می‌کند چگونه آینده و هستی افراد رقم بخورد. اقدام‌های ما آدمیان، به‌ویژه آنها که در مقیاس جمعیتی بزرگ تاثیرگذارند، نه‌تنها بر رفاه و دیگر مسائل تاثیر می‌گذارد، بلکه مهم‌تر از آن تعیین‌کننده این امر است که در آینده چه کسانی وجود خواهند داشت. کنش‌هایی هستند که اگر نبودند افرادی نیز وجود نمی‌داشتند یا برعکس به‌واسطه برخی کنش‌ها عده‌ای در آینده پا به جهان می‌گذارند.
پرسش دوم پارفیت به این شکل است: «آیا ازدیاد جمعیت امری معقول و اخلاقی است؟ در باب این پرسش در وهله نخست چنین به نظر می‌رسد دلایل زیادی است برای اینکه ازدیاد بی‌رویه جمعیت در کره‌زمین می‌تواند منابع زندگی را محدود سازد. بنابراین در نظر بسیاری از ما وجود جهانی با جمعیت کمتر و میزان خوشبختی بیشتر «بهتر» از جهانی با جمعیت بیشتر ولی میزان خوشبختی کمتر است. اما پارفیت با طرح استدلالی به ما نشان می‌دهد شاید این درک اولیه درست نباشد:
 فرض کنید جهان «الف» یک میلیارد جمعیت دارد با میزان زیادی از خوشبختی. جهان «ب» دقیقا مثل جهان «الف» یک میلیارد جمعیت دارد با همان میزان خوشبختی با این تفاوت که جهان «ب» یک میلیارد جمعیت بیشتر هم دارد که خوشبختی آنها کمتر از میزان خوشبختی جهان «الف» است. با قیاس میان جهان «الف» و جهان «ب» می‌توان فهمید درمجموع خوشبختی در جهان «ب» بیشتر است. درحقیقت با اینکه جهان «ب» جمعیت بیشتری دارد که خوشبختی کمتری نسبت به جهان «الف» دارند ولی درمجموع خوشبختی جهان «ب» از خوشبختی جهان «الف» بیشتر است. پس جهان «ب» «بهتر» از جهان «الف» است. حال کافی است تعداد جهان‌ها را اضافه کنید تا برسید به جهانی که میلیاردها نفر جمعیت دارد ولی میزان خوشبختی بسیار کمی دارد (مثل جهان ی). مجموع خوشبختی در این جهان بیشتر از جهانی است که یک میلیارد جمعیت دارد و میزان خوشبختی بالایی دارد. نتیجه این استدلال کمی غریب می‌آید. آنقدر غریب که حتی خود پارفیت برای این پارادوکس جوابی ندارد! علی‌رغم باورهای ابتدایی ما مبنی‌بر اینکه جهان خلوت‌تر «بهتر» از جهان شلوغ و پرجمعیت است، اکنون آزمایش ذهنی‌ای در دست داریم که نشان می‌دهد جهان شلوغ‌تر می‌تواند مجموع خوشبختی بیشتری داشته باشد». (7)
باید بدین نکته توجه داشت که به هر رو، چه نظر پارفیت را در باب هویت شخصی بپذیریم و چه آن را یکسره از واقعیت دور بدانیم، نمی‌توان تلاش‌های پارفیت در زمینه هویت شخصی و مثال‌ها و استدلال‌های مختلف او را نادیده گرفت.
یادداشت پیش‌رو گزارشی است مختصر در باب تلاش جمعی از دوستداران درک پارفیت، فیلسوف نامدار اخلاق، در قالب پروژه‌ای سه جلدی که تاکنون دو جلد آن منتشر شده است. جلد نخست این مجموعه با نام «اصول و دلایل» سال 2021 توسط انتشارات آکسفورد و به همت افرادی مانند، جف مک‌ماهان، تیم کمپبل، جیمز گودریچ و ونکاترامان راماکریشنان منتشر شده است.(8) جلد دوم با نام «اخلاق و هستی» در سال 2022 روانه بازار شد.(9) جلد سوم نیز همان‌گونه که جف مک‌ماهان در مقدمه می‌گوید در باب زندگینامه فکری و خاطرات پارفیت است که در آینده منتشر خواهد شد.
 مک‌ماهان در باب چگونگی شکل‌گیری چنین مجموعه‌ای می‌گوید: «در دسامبر سال 2017 دپارتمان‌های فلسفه در دانشگاه‌های نیویورک و راتجرز، کنفرانس دوروزه‌ای به یاد پارفیت برگزار کردند که هشت مقاله در آن ارائه شد، بعد از آن بود که در تدارک کنفرانسی مشابه در آکسفورد برآمدم.کنفرانسی سه‌روزه در می 2018 با 23 سخنران که همگی نیز مقالات خود را ارائه کردند. هدف من انتشار یک جلد کتاب بود، اما حجم مقالات در کنفرانس‌ها و مقالاتی که بعدتر دوستداران پارفیت به دستم رساندند، آن اندازه بود که به فکر افتادم آنها را در مجموعه‌ای سه جلدی تحت‌عنوان میراث پارفیت، سامان دهم.»
تلاش جف مک‌ماهان و چند تن دیگر از همکاران وی، دو جلد «مجموعه مقاله» در باب ایده‌های پارفیت و به یاد او را در پی داشت. مجموعه‌ای از مقالاتی که بسیاری از آنها توسط افرادی نامدار و خبره در شناخت ایده‌های پارفیت نوشته شده است. افرادی که خود را به شکلی وامدار پارفیت می‌دانند. راجر کریسپ(10)، استفن داروال(11)، سموئل شفر(12)، جان بروم(13)، توماس هورکا(14)، الیزابت هارمن(15)، روث چانگ(16)، ویلیام مک‌آسکیل(17)، هیلاری گریوز(18)، نیکو کولودنی(19) و... در شمار کسانی‌اند که در دو جلد یادشده، مقاله‌های خواندنی‌ای دارند..
جلد نخست این مجموعه با عنوان «اصول و دلایل» در
6 فصل زیر تدوین یافته است:
فصل اول: هویت شخصی، احتیاط و اخلاق
فصل دوم: نظریه اخلاقی هنجاری
فصل سوم: دلایل
فصل چهارم: ریاضیات اخلاقی
فصل پنجم: برابر‌ی‌گرایی و اولویت‌گرایی
فصل ششم: عمل ورای تکلیف(تطوع)
در ادامه، به برخی مقالات مهم 6فصل کتاب اشاره می‌کنیم:
فصل نخست «هویت شخصی، احتیاط و اخلاق» دربردارنده 6مقاله است. مقاله نخست با عنوان «توجه ویژه و هویت شخصی» توسط دیوید او. برینک، فیلسوف آمریکایی و استاد ممتاز دانشگاه کالیفرنیا، سن‌دیگو نوشته شده است. مقاله دیگری که در این فصل اهمیت بسیاری دارد، مقاله «پارفیت، در باب عشق و جانبداری» است که آن را راجر کریسپ، استاد ممتاز دانشگاه آکسفورد نگاشته است. «بی‌طرفی موقتی و تعصب نسبت به آینده» عنوان مقاله‌ای از ساموئل شفر است که چهارمین مقاله این فصل را تشکیل می‌دهد. تیم کمپل نیز مقاله‌ای با عنوان «هویت شخصی و اخلاق غیرشخصی» را به رشته تحریر درآورده است.
 فصل دوم کتاب «نظریه اخلاقی هنجاری» در بردارنده پنج مقاله است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به مقاله برد هوکر، استاد دانشگاه ردینگ، با عنوان «استدلال‌‌های نهایی پارفیت در اخلاق هنجاری» اشاره کرد. استاد دانشگاه سنت آندرو، الیزابت آشفورد نیز یکی دیگر از مقالات ارزشمند این فصل را با عنوان «فایده‌گرایی فردگرا و نظریه‌های همگرای حقوق» نوشته است.
فصل سوم «دلایل» دو مقاله دارد. یکی از مقالات نگاشته استفن داروال، فیلسوف اخلاق برجسته آمریکایی است که «انجام درست به نادرست» نام دارد. دومین مقاله را نیز فیلسوف انگلیسی و استاد ممتاز آکسفورد یعنی جان بروم در باب «دلائل» نگاشته است. فصل چهارم «ریاضیات اخلاقی» نیز چهار مقاله دارد. جف مک‌ماهان، ویراستار اصلی دو جلد نام‌برده و استاد دانشگاه آکسفورد که آثارش در باب اخلاق شهرت بسیاری دارد، در این فصل، مقاله‌ای با عنوان «دفاع در برابر شکنجه‌گران پارفیت» نگاشته که گواه شناخت عمیق او از آثار پارفیت است. فصل پنجم و ششم این مجموعه مقالات نیز هرکدام دربردارنده دو مقاله است که از میان آنها می‌توان به مقاله نیلز هولتگ با عنوان «اولویت‌گرایی، ریسک، و شکاف بین احتیاط و اخلاق» اشاره کرد.
جلد دیگر این مجموعه مقالات که سال 2022 با عنوان «هستی و اخلاق» توسط آکسفورد منتشر شد نیز در چهار بخش و 20مقاله به چاپ رسیده است. چهار بخش اصلی کتاب به شکل زیر تقسیم‌بندی شده است:
1. وادار کردن مردم به وجود مشکل عدم هویت
2. نتیجه‌گیری متناقض، نسل‌های آینده و انقراض
3. عدم دقت ارزیابی، سنجش‌ناپذیری، و ابهام در ارزش
4. اولویت‌گرایی در اخلاق جمعیت.
 در میان مقالات به چند عنوان شاخص اشاره می‌کنم. مقاله الیزابت هارمن، فیلسوف اخلاق معتبر و استاد دانشگاه پرینستون با عنوان «سقط‌جنین و مشکل بی‌هویتی» یکی از مقالات مهم این مجموعه است. هرمان، روی نکته مهمی دست گذاشته و آن اینکه اخلاق سقط‌جنین چگونه با مشکل بی‌هویتی مرتبط است؟
 «مقایسه هستی و نیستی» عنوان یکی دیگر از مقالات مهم کتاب است که هیلاری گریوز، استاد دانشگاه آکسفورد به‌همراه جان کاسبرت نگاشته است. لری تمکین، استاد دانشگاه راتجرز نیز به بحث اخلاق جمعیت پرداخته و مقاله‌ای با عنوان «اخلاق جمعیت 40 سال بعد» نگاشته است که می‌تواند بصیرت‌های تازه‌ای در این موضوع به خواننده بدهد. یکی دیگر از مقالات ارزشمند کتاب، نوشته ویلیام مک‌آسکیل، استاد دانشگاه آکسفورد است، «آیا ما در پیچ تاریخ زندگی می‌کنیم؟» عنوان جذابی است که وی برای مقاله خویش انتخاب کرده است.
روث چانگ، استاد فلسفه مطرح آکسفورد نیز با مقاله «چگونه از نتیجه‌گیری متناقض جلوگیری کنیم» از زاویه‌ای تازه به بحث اخلاق جمعیت پرداخته است. مایکل اوتساکا، استاد دانشگاه راتجرز، یکی دیگر از نویسندگان این مجموعه است که مقاله او با عنوان «اولویت‌گرایی، اخلاق جمعیتی و ادعاهای رقابتی» در این مجموعه منتشر شده است.
 باری، این مجموعه‌مقالات که تاکنون با نام «میراث پارفیت» دو جلد از آن منتشر شده است و جلد سوم آن در بابِ زندگی و خاطرات وی، به‌زودی منتشر خواهد شد، دربردارنده مقاله‌های مهم و ارزشمندی است که با همکاری فیلسوفان برجسته جهان نگاشته شده است. در این یادداشت کوتاه، تلاش کردم افزون‌بر نام‌بردن از برخی مقالات این دو جلد، به اهمیت شخصیت، ایده‌ها و آثار پارفیت نیز اشاره‌ای داشته باشم. تحلیل و بررسی جانانه و دقیق شخصیت وی، آثار و مقالاتی که در باب او نگاشته شده است، مجالی فراخ‌تر می‌طلبد.

  پی‌نوشت‌ها
1.Parfit, Derek. (1984). Reasons and Persons. United Kingdom: Oxford University Press
2.Parfit, Derek. (2011). On What Matters: Volume One. United Kingdom: Oxford University Press
3. Richard Yetter Chappell( 2021) PARFIT’S ETHICS, University of Cambridge
4. بدرود فیلسوف «سفیدپوش»!، حسین دباغ، صدانت
https://3danet.ir/derek-parfit/
5. پارفیت و اندیشه‌های او، دیلان متیوز
https://www.dinonline.com/7085/ trashed-3643/
6. بدرود فیلسوف «سفیدپوش»!،حسین دباغ، صدانت
https://3danet.ir/derek-parfit/
7. همان
8. JEFF MCMAHAN and…, (2021) Principles and Persons, The Legacy of Derek Parfit, OXFORD UNIVERSITY PRESS
9.JEFF MCMAHAN and…, (2022) Ethics and Existence, The Legacy of Derek Parfit, OXFORD UNIVERSITY PRESS
10. Roger Crisp
11. Stephen Darwall
12. Samuel Scheffler
13. John Broome
14. Thomas Hurka
15.Harman
16. Ruth Chang
17. William MacAskill
18. Hilary Greaves
19. Niko Kolodny

مرتبط ها