عاطفه جعفری، خبرنگارگروه فرهنگ: روز گذشته نماهنگی تحت عنوان «کیمیا» در فضای مجازی منتشر شد که نقطه تمرکز سازندگانش، توجه به خواستها و علایق دختران نوجوان ایرانی است. در توضیح این نماهنگ آمده است: «روایت دختران نوجوانی که سعی دارند با تلاش و پشتکار خود به آرزوها و آرمانهای خود برسند. آنان سعی دارند در کنار درس خواندن، خود را مقابل آرزوهای تحققیافتهشان ببینند که در این میان، از حمایت و کمکهای معلم خود نیز بهرهمند میشوند.» علی شمس که پیش از این نماهنگ دهه هشتادیا را ساخته بود، تهیهکنندگی این نماهنگ 5 دقیقهای را برعهده دارد. مسیری که او انتخاب کرده همچنان ادامه دارد و برآمده از یک دغدغه نسبت به نوجوانان ایرانی است. با علی شمس گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
حد و مرزهای حضور اجتماعی زنان ایران همواره محل چالش نظرات و دیدگاههای متفاوتی بوده و هست. در میانه تمام این بحثوجدلها حالا شما کلیپی ساختید که از حضور فعال دختران ایرانی استقبال میکند. کمی درمورد دلایل و انگیزههای ساخت این کلیپ بگویید؟
اول اینکه جای خالی پرداخت به این موضوع بهشدت احساس میشود، یعنی در سبد تولید و توزیع محصولات فرهنگی، دختران نوجوان هیچجایگاهی ندارند، انگار هیچکس به این بخش از جامعه توجهی ندارد و انگار حضور ندارند. تقریبا 18 میلیون نوجوان در کشور داریم که حداقل 9 میلیون نفرشان دختر هستند. به این 9 میلیون نفر هیچتوجهی نمیشود. هیچمحصول فرهنگیای برای آنها تولید نمیشود، من احساس کردم اگر بهسمت ساخت کلیپی با این موضوع بروم، بین دختران نوجوان دیده میشود و برایشان جذابیت دارد.
مساله دیگر این بود که مسیرهای انتخاب متنوعی را نشان دهم که پیش روی نوجوانان است. شما اگر همین شبکههای تلویزیونی را ببینید، چند موسسه هستند که برای کنکور تبلیغ میکنند و تبلیغ روشهای تستزنی است و انگار هیچمدل دیگری برای زندگی کردن وجود ندارد و نوجوانهای ایران تنها مسیری که پیشروی آنهاست مربوط به کنکور ریاضی، تجربی و نهایتا علوم انسانی است و بعضی هم در کنکور هنر شرکت میکنند. امسال یکمیلیون و 10هزار نفر شرکتکننده کنکور هستند که 600هزار نفر آنها در گروه تجربی امتحان میدهند، یعنی بیش از نیمی از جمعیت شرکتکننده در کنکور سراسری برای رشته تجربی آزمون میدهند. از اکثرشان هم سوال کنید، میخواهند دکتر شوند، استدلالشان هم این است که دکترها پول دارند. کسی دنبال استعدادش نمیرود. ضمن اینکه خانوادهها هم اجازه نمیدهند و معتقدند که بچه است، عقلش نمیرسد و متوجه نیست و باید برود و آیندهاش را بسازد و آن آینده پول است که آن پول هم در پزشکی است و جای دیگری نیست. به همین دلیل خانوادهها تلاش میکنند، بچههایشان را بهسمت رشتههای تجربی یا ریاضی سوق دهند. اما معتقدم اینطور نیست و دیالوگ معلم در این ویدئو خطاب به همین موضوع است که میگوید همه آدمها نباید ریاضی و شیمی و فیزیک بخوانند. دنیا را آنهایی ساختهاند که از بچگی رویایی در سر آنها بوده و همه آنهایی که در دنیا یک تاثیر جدی گذاشتند، این فکر را داشتند. احساس کردم یک نفر باید این حرف را بزند و معمولا آدمها برای زدن این حرف رودربایستی دارند. اینکه بگویند باید بروی دنبال رویاهایت خدا هم کمک میکند و اتفاق خوبی میافتد. از این جهت فکر میکنم حرف متفاوتی به نسبت باقی تولیدیها داشتیم. جذابیت این کار برای من این بود که حرف جدیدی در آن است. انگار که یک مقدار به نوجوان اعتمادبهنفس میدهد که بهدنبال رویاهایش برود.
برخلاف ادعاهایی که مطرح است، بهنظر میرسد هنوز نمیتوان اینقدر صریح درمورد حضور اجتماعی زنان صحبت کرد. فکر نکردید که برای انتشار این اثر دچار مشکل شوید؟
حتما ملاحظاتی داشتیم، علتش هم این است که حرفهایی داشتیم که در جمهوری اسلامی همه آن را قبول داشتند اما برای گفتنش رودربایستی دارند. انگار که جسارت لازم برای بیان صریح این موضوع ندارند. چه اشکالی دارد یک دخترخانمی تلاش کند و فوتبالیست شود و برای ایران گل بزند و افتخارآفرینی کند. ما باید آینده این دختر را ببینیم که عضو تیم ملی میشود و گل برنده را در یک موقعیت حساس میزند. اینکه برای ایران افتخارآفرینی کند چه مشکلی دارد؟ من بهعنوان یک دختر رویای فوتبال را دارم و این فضا را دوست دارم، قرار هم نیست جایی بروم و قرار است در همین کشور بازی کنم و افتخارآفرینی کنم. به نظر من این موضوع مشکلی ندارد و به همین دلیل گفتنش هم اشکالی ندارد.
چند نفر در طراحی و تولید این پروژه حضور داشتند؟
ما یک تیم هستیم. تقریبا 10نماهنگ سریالی پسرانه تولید کردم که آخری آن کلیپ دهه هشتادیها بود و دوست داشتم فضای دخترانه این جنس کار را هم نشان دهم. دوست داشتم به فضای دخترانه هم بپردازیم و مشکلاتی را نمایش دهم که یک دختر نوجوان دارد با آن دستوپنجه نرم میکنند. در تیمی که داریم راجع به موضوعات بسیار گفتوگو کردیم؛ یکی از موضوعات ما فوتبال و کیکپزی بود. بقیه موضوعات هم آماده است و بهزودی دومین کار را هم تولید میکنیم. وجه مشترک بین تمام موضوعات مسائل دخترانه است.
کلیپی که ساخته شده بیش از آنکه تاکیدش بر حضور زنان در جامعه باشد، از ضرورت تغییر یک نگاه صحبت میکند. درست است؟
بله، دوباره برگردیم به همان مثال کنکور. بین آن یکمیلیون و 100هزار نفر شرکتکننده کنکور و 600هزارنفری که در کنکور تجربی شرکت کردند، فقط 120هزار نفر ظرفیت پذیرش دانشگاه داریم، یعنی نزدیک 500هزار نفر آنها قبول نمیشوند. 500هزار سرخورده و ناامید به جامعه اضافه میشود. آیا واقعا این 500هزار نفر علاقه و استعدادشان پزشکی است؟ میخواهم بگویم این اتفاق یک مقدار برای دختر نوجوان امیدبخش است که بگوییم ما علاقههای تو را جدی میگیریم و سلیقه تو برایمان مهم است و اتفاقا تشویقت میکنیم تا به آن برسی. رویای تو پزشک شدن نیست، بازیگر شدن یا فوتبالیست شدن است، دنبال رویاهایت برو و برای آنوقت بگذار. فکر میکنم این تغییر نگاه یک درصد بسیار زیادی از سرخوردگی و ناامیدی را در جامعه کاهش میدهد. این کلیپ سهم کوچکی در تغییر این فضا دارد و همه ما موظفیم نهتنها سلیقه و استعداد همه زنان سرزمینمان را جدی بگیریم، بلکه باید آنها را تشویق کنیم تا بهدنبال علاقههایشان بروند.
به نظر میرسد این نگاه شما در موضوع فعالیت دختران ایرانی در جامعه، مخالفان جدی داشته باشد. آیا منتظر واکنشها و بازخوردهای منفی هستید؟
حتما این کار بازخوردهای منفی خواهد داشت. یعنی این کلیپ هم موافقان و هم مخالفانی دارد. مخاطب اصلی این کار دختران نوجوان هستند. این کلیپ را با یک جمع 80 نفره از دختران نوجوان ساختیم. همه کلیپها را قبل از انتشار به آنها نشان دادم و نظراتشان را پرسیدم و در بین آنها یک بازخورد منفی نداشتم و احتمالا بین دختران نوجوان هم بازخورد منفی نخواهیم داشت.
به این موضوع فکر کردید که به بازخوردهای منفی چه پاسخی باید دهید؟
خیر. من تولیدکننده هستم و منتقد نیستم. تئوریسین هم نیستم. تئوریسینها باید بیایند و راجعبه آن حرف بزنند و گفتوگو کنند. می خواهم بگویم من تولیدکننده هستم و اثرم را تولید میکنم و راجعبه آن صحبت نمیکنم. زمانی که موافقان و مخالفان درحال گفتوگو با یکدیگر هستند ما کار بعدی را هم تولید میکنیم.
فکر میکنید امکان پخش این کلیپ در تلویزیون وجود دارد؟
خیلی احتمال نمیدهم که این مدل کلیپها از تلویزیون پخش شود. اگر هم پخش کنند، فکر میکنم فشارهایی به تلویزیون بیاید که دیگر این مدل کارها ادامهدار نباشد. موقعی که داشتیم داستان این کلیپ را مینوشتیم معتقد بودیم که تلویزیونی نخواهد بود و در بستر اینستاگرام منتشر میشود. اما در اینستاگرام یک مشکل دیگری داریم که یکی از تکپلانها دختری در اتاقش نشسته و عکس حاجقاسم سلیمانی روی دیوار اتاق نصب است و اینفلوئنسرها نگران پیجشان هستند و میگویند درصورتی کلیپ را منتشر میکنیم که این پلان حذف شود. ما در تلویزیون یک مشکل داریم و در اینستاگرام مشکلی دیگر.
فکر میکنید محتوایی که تولید کردید چقدر میتواند در تغییر نگاهها موثر باشد؟
بسیار زیاد. ما راهی غیر از گفتوگو با یکدیگر نداریم. این نگاهها باید در مقابل یکدیگر قرار بگیرند و گفتوگو کنند و بعد از این گفتوگوها مشخص میشود که قربانی این دعواها و این مدل نگاه، نوجوانان هستند. کسانی که نمیتوانند سراغ علاقه و استعدادشان بروند. ما باید از اینجا عبور کنیم. نمیشود این مسائل را نگفت و کتمان کرد. باید این مسائل را بیان کرد و راجعبه آن گفتوگو کرد. میدانم بعد از این جریانی راه میافتد که تولیدکنندگان به این فکر میکنند که میتوانند با موضوع دختران نوجوان هم تولیدی داشته باشند. مخالفان و موافقان در این جریان با هم گفتوگو خواهند کرد و این موضوع ثمربخش خواهد بود.
راجعبه تغییر در نظام آموزشی چندین سال است که صحبت میشود و در این کلیپ معلم هم دیالوگی دارد که به این موضوع مربوط است. کمی در این مورد صحبت کنید.
در سن نوجوانی بیشترین تاثیر از فضای بیرون خانواده و از دوست و معلم و آشناست. دوست داشتم به این بپردازیم که یک معلم چقدر میتواند روی سرنوشت یک بچه تاثیرگذار باشد. فکر کنید موقعی که مائده داشت کیک درست میکرد معلم آن را دعوا میکرد و با تندی با او برخورد میکرد. اتفاقی که میافتاد مائده سرخورده و نابود و بدون انگیزه میشد درحالیکه معلم نقطه مقابل این ماجرا عمل کرد و او را تحویل گرفت و بعد ناتوانی خودش را دید که دوست داشت در این مسابقه شرکت کند و موفق نشده است و حالا که استعدادش را نداشته به شاگردش کمک کرده تا دنبال استعداد و علاقهاش برود و بقیه دانشآموزان هم تحتتاثیر این فضا قرار میگیرند و استعدادهای خودشان را پیدا میکنند. یکدفعه یک اتفاق عجیبوغریب میافتد و سرنوشت این بچه با دو جمله تغییر میکند. میشد یک برخورد بد هم کرد اما نوع معلمان ما باید اینطور باشد که وقتی احساس میکنید بچه استعدادی دارد به آن کمک کرد که به چیزی که دوست دارد برسد. در مسیر استعدادیابی و تلاش برای اینکه هرکسی سراغ استعداد خودش برود، عوامل زیادی تاثیرگذار هستند. از پدر و مادر گرفته تا مراکز آموزشی، فرهنگی و موسسات و مجلهها همگی باید دستبهدست هم دهیم تا بچهها جرات کنند راجعبه علاقههایشان صحبت کنند. به نوبه خودم تلاش کردم این حرف را بزنم اما همه مسئولان باید کمک کنند تا این حصار شکسته شود. دوست دارم مراکز فرهنگی این فضا را فراهم کنند تا بچهها بتوانند جسارت حرف زدن راجعبه این موضوع را پیدا کنند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
کیمیایی در جولان شعارها (لینک)
«کیمیا»؛ یک تیر و چند نشان (لینک)
دهه هشتادیها و کیمیای آرزو (لینک)
برو دنبال رویات (لینک)
نور امید در چشم دختران ایران (لینک)