کد خبر: 72638

یادبود بمباران شیمیایی سردشت

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

از سال 82 با پیشنهاد و پیگیری گروهی از مردم سردشت، هشتم تیرماه به‌عنوان روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی نامگذاری شد. عده‌ای در جنگ‌های مختلفی که در آن بمباران شیمیایی اتفاق افتاد به شهادت رسیدند؛ اما هستند کسانی که 35 سال است به دلیل مشکلات تنفسی که پیدا کردند از عوارض شدید ریوی، چشمی و پوستی رنج می‌‌برند و هر روز حال‌شان وخیم‌تر از روز قبل می‌شود. شنیدن خاطرات این افراد اگرچه غم‌انگیز است اما یادآوری سال‌های رنجی است که با مقاومت مردم ایران همراه بود.

کیانا تصدیق‌مقدم، خبرنگار: 35 سال پیش به تاریخ هفتم تیرماه سال 1366؛ نقاط پرازدحام شهر سردشت بمباران شیمیایی شد. در این روز سردشت از جانب نیروی‌هوایی رژیم بعث موردحمله قرار گرفت و هفت بمب خردل به این منطقه برخورد کرد که دوتای آنها در بازار شهر، دو بمب دیگر در منطقه مسکونی و سه بمب هم به باغ‌های اطراف این شهر اصابت کرد. بعد از شنیدن صدای مهیب و پخش‌شدن دود و گردوخاک در هوا، صدای عده‌ای دیگر شنیده نشد و تعدادی دیگر گریه می‌کردند و جیغ می‌کشیدند. در این شهر 12هزار نفر زندگی می‌کردند که 110 نفر از آنها که افراد غیرنظامی بودند بلافاصله به شهادت رسیدند و بیش از هشت‌هزار نفر هم دچار عوارض شیمیایی شدند. بعد از این حادثه از سال 82 با پیشنهاد و پیگیری گروهی از مردم سردشت، هشتم تیرماه به‌عنوان روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی نامگذاری شد. عده‌ای در جنگ‌های مختلفی که در آن بمباران شیمیایی اتفاق افتاد به شهادت رسیدند؛ اما هستند کسانی که 35 سال است به دلیل مشکلات تنفسی که پیدا کردند از عوارض شدید ریوی، چشمی و پوستی رنج می‌‌برند و هر روز حال‌شان وخیم‌تر از روز قبل می‌شود. شنیدن خاطرات این افراد اگرچه غم‌انگیز است اما یادآوری سال‌های رنجی است که با مقاومت مردم ایران همراه بود. در ادامه نگاهی انداختیم به آثار مکتوب و سینمایی که با موضوع سلاح‌های کشتارجمعی و شیمیایی آماده شدند.

پرواز در شب


ازجمله آثار سینمای دفاع‌مقدس که برای اولین‌بار صحنه‌هایی از حملات شیمیایی رژیم بعث عراق را نشان می‌دهد. رسول ملاقلی‌پور کارگردان و نویسنده فقید سینمای ایران این فیلم را در سال 65 و در اواسط جنگ ایران و عراق ساخته است. داستان اصلی این فیلم، درباره گردانی است که در محاصره قرار گرفته و ارتباط آن با قرارگاه مرکزی قطع شده است که در آن چهار نفر از رزمندگان گردان انتخاب می‌شوند تا برای درخواست کمک خود را به قرارگاه برسانند، از آن میان سه تن کشته می‌‌شوند و یکی خود را به قرارگاه می‌‌رساند. فرمانده گردان نیز برای تهیه آب آشامیدنی سربازان زخمی، محاصره دشمن را می‌شکند، اما کشته می‌شود. قوای کمکی سر می‌‌رسد و پس از مقابله با دشمن بقیه افراد گردان را نجات می‌دهد.

هراس


فیلم سینمایی «هراس» ساخته شهریار بحرانی، محصول سال 66 است. داستان این فیلم درباره مسئولان یک سفارتخانه عربی است که کیفی که اسناد محرمانه داخل آن است را به دشمن تحویل می‌‌دهند تا از مرز خارج کنند. کیف به دست نیروهای اطلاعاتی می‌‌افتد و پس از فهمیدن رمز آن روشن می‌‌شود. آنها متوجه می‌شوند دشمن قصد دارد یکی از روستاهای مرزی را بمباران شیمیایی کند و یک گروه تجسس برای پیگیری ماجرا به کردستان اعزام می‌‌شود و با راهنمایی یک مرد مسلح محلی عملیات تجسسی را آغاز می‌کنند. اما روستا بمباران می‌‌شود و عده زیادی از اهالی کشته می‌‌شوند.

از کرخه تا راین


فیلم «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و محصول سال 71 است. این فیلم به سرنوشت چند قربانی استفاده از جنگ‌‌افزار شیمیایی در جنگ ایران و عراق می‌‌پردازد. موسیقی این فیلم از آثار مجید انتظامی است. داستان این فیلم درباره فردی به نام سعید از رزمندگان ایرانی است که بر اثر حملات شیمیایی نابینا شده و به همراه گروهی از هم‌رزمانش برای معالجه به آلمان اعزام شده است. با کوشش پزشکان متخصص یکی از چشم‌های سعید معالجه می‌‌شود اما آزمایش‌هایی که روی او انجام می‌‌شود روشن می‌کند که بر اثر گازهای شیمیایی مبتلا به‌نوعی سرطان خون شده ‌است.

اوینار


شهرام اسدی فیلم سینمایی اوینار را سال 1371 کارگردانی کرد. این فیلم گروهی از اهالی شهر حلبچه را نشان می‌دهد که پس از بمباران شیمیایی شهر آواره کوه و دشت شده و در جست‌وجوی نجات، بیشترشان کشته می‌شوند و تنها یک زن و کودکی خردسال به نام اوینار به‌عنوان بازماندگان به رهایی می‌رسند. فیلمنامه این اثر سینمایی را انسیه شاه‌حسینی با همراهی شهرام اسدی نوشته است. اگرچه سازنده از اتفاقات سردشت بهره گرفته تا قصه‌اش را روایت کند اما نتوانسته تصویر دقیقی از این واقعه انسانی ارائه دهد. این فیلم به لحاظ ضعف‌های ساختاری کیفی نتوانست در فضای سینمای آن روزها ماندگار شود.

میم مثل مادر


این فیلم یکی‌دیگر از آثار رسول ملاقلی‌پور در سال 85 است. این فیلم که گلشیفته فراهانی نقش اصلی آن را بازی می‌کرد بنا به تشخیص کمیته‌‌ای از بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان نماینده ایران در هشتادمین دوره جوایز اسکار در سال 2007 انتخاب شد. داستان این فیلم درباره دختری است که در زمان جنگ ایران و عراق، از پرستاران شهر سردشت بود و در بمباران شیمیایی سردشت، دچار تاثیرات شیمیایی شد. بعد از آنکه این پرستار باردار می‌شود پس از سونوگرافی، پزشکان می‌‌گویند فرزند سپیده دچار مشکلات تنفسی و معلولیت است و این وضعیت ناشی از گازهای شیمیایی زمان جنگ است.

درخت گردو


محمدحسین مهدویان فیلم سینمایی «درخت گردو» را سال 98 کارگردانی کرد. او همچون آثار قبلی‌اش، فرم روایی مستند‌گونه‌ خود را برای این اثر هم حفظ کرد و دوربینش را مستقیم به دل روایتی از جنایت هولناک سردشت برد. مهدویان در این فیلم برای دهه ۶۰ از فیلمبرداری با فرمت ۱۶ میلی‌متری، در دهه ۸۰ از فرمت ۳۵ میلی‌متری و برای دهه ۹۰ از دوربین دیجیتال استفاده کرده است. در لحظاتی درخت گردو آنقدر فیلم تلخ و سهمگینی می‌شود که روح‌وروان مخاطب را می‌آزارد. این فیلم بر پایه داستان واقعی و زندگی فردی رنج‌کشیده اهل آذربایجان‌غربی، به نام قادر مولان‌پور در نزدیکی سردشت ساخته شده است؛ قادر و خانواده‌اش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت شدند.

 سفر به روایت سرفه‌ها
«سفر به روایت سرفه‌ها» سفرنامه حمید حسام و روایت دیدارش از شهر هیروشیمای ژاپن است؛ جایی‌که برای اولین‌‌بار در تاریخ با درد بمب‌های اتمی سر کرد و در تاریخ ماندگار شد. درحقیقت نویسنده در تابستان 1391 برای شرکت در مراسم سالگرد حمله اتمی آمریکا به هیروشیما به دعوت گروه پل از ژاپن و هماهنگی انجمن حمایت از قربانیان سلاح‌های شیمیایی ایران به هیروشیما سفر کرده است. در این سفر اعضای این انجمن و تعدادی از جانبازان شیمیایی حسام را همراهی می‌کنند و کتاب ماحصل دیده‌ها و شنیده‌های وی در ژاپن و به‌ویژه هیروشیماست.

سفر به جزیره سوخته
هدایت‌الله بهبودی در سال 92 به همراه گروهی از نویسندگان جنگ تحمیلی و هنرمندان کشورمان برای بازدید از موزه صلح هیروشیما به کشور ژاپن سفر کرد و پس از بازگشت از این سفر، خاطرات خود را در قالب یادداشت‌هایی مکتوب کرده و توسط انتشارات ایران فرهنگ با نام «سفر به جزیره سوخته» به چاپ رساند. در ابتدای آن یادداشت‌هایی کوتاه از علی دهباشی، سردبیر نشریه بخارا و حبیب احمدزاده، نویسنده دفاع‌مقدس و مستندساز منتشر شده بود. این کتاب مربوط به سفر 10 روزه هدایت‌الله بهبودی، مرتضی سرهنگی، پرویز پرستویی، حبیب احمدزاده و جمعی دیگر از نویسندگان جنگ است.

   من هم گریه کردم
کتاب «من هم گریه کردم» داستان زندگی ابراهیم سعادت‌فر و حضورش در جنگ به قلم عباس میرزایی است. این کتاب 154 صفحه‌ای از سوی انتشارات سوره مهر چاپ شد. نام این جانباز 70درصدی دفاع مقدس، ابراهیم پس‌دست بود که فامیلش را تغییر داده و اکنون باعنوان سعادت‌‌فر شناخته می‌شود. جانبازی که در سیاه‌چادر یک خانواده عشایر در استان کرمان به دنیا آمده و کودکی خود را در آنجا گذرانده و در 13سالگی در تظاهرات ضدرژیم شاهنشاهی شرکت داشته است و درنهایت با حضور پنج‌ساله‌اش در جبهه جنگ با رژیم بعث عراق مجروح و شیمیایی می‌‌شود.

   بهشت مسموم
کتاب «بهشت مسموم» نوشته منیژه جانقلی است. این نویسنده در این کتاب به روایت داستانی از فاجعه بمباران شیمیایی سردشت در هفتم تیرماه سال 67 می‌پردازد. داستان این کتاب که برگرفته از واقعیت‌‌ها و اسنادی درباره بمباران شیمیایی سردشت است، از زمان دلبستگی جوان داروسازی به نام حیدرعلی آغاز می‌‌شود که دل در گرو دختر سنی‌مذهب و کردنژاد سردشتی به نام روژین دارد. داستان درست زمانی با بمباران شیمیایی گره می‌خورد که حیدرعلی، به‌عنوان جوان عاشق در خیالات خود برای خواستگاری و عزمش برای ماندن بر سر عهد و پیمان ازدواج غوطه‌‌ور است.

   ای کاش می‌‌توانستم نفس بکشم
سیدقاسم یاحسینی خاطرات پنج جانباز شیمیایی را با هدف بیان وضعیت زندگی پس از مجروحیت آنها، در کتاب «ای کاش می‌‌توانستم نفس بکشم» تدوین کرده است. این نویسنده درباره این کتاب گفته بود: «در این اثر خاطرات پنج نفر از جانبازان شیمیایی 75 درصد مانند عبدالحسین بنادری، مختار اعمایی و عبدالکریم مظفری، ساکن بوشهر، آبادان و اهواز تدوین شده‌ است.» یاحسینی سعی داشته در این کتاب به خاطرات هریک از این جانبازان بپردازد و وضعیت زندگی پس از مجروحیت، دردها و رنج‌های آنها را برای مخاطب به تصویر بکشد. «ای کاش می‌توانستم نفس بکشم» توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.

مرتبط ها