کد خبر: 72584

بررسی سلوک سیاسی شهید بهشتی در گفت‌وگو با محمدمهدی اسلامی، پژوهشگر تاریخ انقلاب

ریشه اختلافات شهید بهشتی و سازمان مجاهدین خلق کجا بود؟

من فکر می‌کنم اگر بخواهیم دقیق‌تر بحث کنیم باید درمورد واژه «منافقین» تجدیدنظر کنیم. سازمان مجاهدین خلق اولیه با سازمان مجاهدین‌های خلق بعدی فرق دارد و تعبیر «منافقین» عموما از سال 1354 به بعد استفاده شد. آیت‌الله دکتر بهشتی از سال 1341 مبارزات‌شان در نهضت امام را شروع کردند و یکی از نقاط کانونی تشکیل هیات موتلفه اسلامی بودند که در نقش‌دهی حادثه 15خرداد هم نقش داشتند.

 در اولین قسمت از برنامه «ماجرای بهشتی» عطاءالله بیگدلی، مجری برنامه با محمدمهدی اسلامی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلامی درباره موضوع شهید بهشتی و سازمان مجاهدین خلق گفت‌وگو و عنوان کرد که در این قسمت از برنامه قرار است به این موضوع پرداخته شود که چرا به‌رغم رابطه خوبی که شهید بهشتی با سازمان مجاهدین خلق داشت، اختلافات شدیدی میان ایشان و این سازمان به وجود آمد و در سال 1354 شهید بهشتی را ترور ناموفق و سرانجام پس از انقلاب ایشان را ترور کردند و به شهادت رساندند.
وی در ابتدای برنامه از اسلامی پرسید که گزارش‌های تاریخی و تحلیلی که پیرامون رابطه شهید بهشتی با سازمان منافقین و مجاهدین نگاشته شده، حاکی از یک رابطه خوب میان ایشان و این دو سازمان است، آیا این گزارش‌ها صحیح است و موضع شهید بهشتی در آن زمان نسبت به سازمان‌ها چه بوده است؟
اسلامی پاسخ داد: «من فکر می‌کنم اگر بخواهیم دقیق‌تر بحث کنیم باید درمورد واژه «منافقین» تجدیدنظر کنیم. سازمان مجاهدین خلق اولیه با سازمان مجاهدین‌های خلق بعدی فرق دارد و تعبیر «منافقین» عموما از سال 1354 به بعد استفاده شد. آیت‌الله دکتر بهشتی از سال 1341 مبارزات‌شان در نهضت امام را شروع کردند و یکی از نقاط کانونی تشکیل هیات موتلفه اسلامی بودند که در نقش‌دهی حادثه 15خرداد هم نقش داشتند. در این مقطع تاریخی مبارزین به امام می‌گویند که ممکن است دسترسی ما به شما قطع شود، چه کنیم؟ امام(ره) چند نفر به‌عنوان جانشین خودشان معرفی می‌کنند که یکی از آنها شهید بهشتی است. وقتی ماجرای اعدام حسنعلی منصور اتفاق می‌افتد، شهید بهشتی مورد ظن ساواک قرار می‌گیرند. به پیشنهاد چند نفر از سال 1343مراجع برای تبلیغ به هامبورگ می‌‌روند و سال 1349 به ایران برمی‌گردند پس زمان فعالیت سازمان مجاهدین خلق اول، شهید بهشتی در ایران حضور نداشتند.»
مجری برنامه سپس پرسید که ایده تشکیل این سازمان چه بوده است؟
وی بیان کرد: «بعد از یک‌سری مبارزات سیاسی این اندیشه که با مبارزه سیاسی به‌تنهایی به نتیجه نمی‌رسیم در برخی افراد مثل حنیف‌نژاد شکل می‌گیرد. سازمان اول که پیش می‌رود فعالیت‌های مثبتی داشته، مثلا حنیف‌نژاد جزء شاگردان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی در تبریز بوده است یا احمد رضایی به بسیاری از بزرگان نزدیک بوده است. بنابراین در سازمان ابتدا تظاهر افراد به مذهب بسیار جدی بوده است، طوری‌که بسیاری از علما مثل آیت‌الله طالقانی یا آیت‌الله مهدوی‌کنی نگاه مثبتی به این افراد داشتند. شهید بهشتی جزء همین دسته از روحانیون بودند و تا آخر عمر هم این نوع نگاه جذب حداکثری و آستانه تحمل بالا را داشتند.»
بیگدلی سپس ادامه داد در گزارش‌های تاریخی آمده است که حضرت امام(ره) همواره با مبارزات مسلحانه مخالف بودند ولی ظاهرا شهید بهشتی مخالفتی نداشتند و در این مورد ظاهرا اختلاف‌نظری میان حضرت امام(ره) و شهید بهشتی وجود داشته است، نظر شما در این مورد چیست؟
این تاریخ‌پژوه گفت: «ما باید تعریف‌مان را درباره مبارزه مسلحانه روشن کنیم. سازمان مجاهدین انقلاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از آوردن کلمه «انقلاب» پرهیز می‌کرد و نام قیام 57 را به‌کار می‌برد، چون معتقد بود در انقلاب باید مبارزه مسلحانه رخ دهد. البته برخی هم می‌گفتند چون در روزهای آخر قیام مسلحانه اتفاق افتاد می‌توان نام «انقلاب» گذاشت. امام(ره) اصلا اعتقادی به این موضوع نداشت و معتقد بودند که باید آگاهی عمومی بسط پیدا کند. بقایایی از مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت خدمت امام می‌رسند و می‌گویند ما حاضریم به خودمان بمب ببندیم و زیر ماشین شاه برویم ولی امام مخالفت می‌کنند و می‌گویند شاید کار به آنجا نکشید. بااین‌حال مواردی هم بوده که افرادی نزد امام رفتند و اجازه کودتا یا مبارزه مسلحانه را گرفتند. درواقع وقتی به انسداد برمی‌خوردند اجازه مبارزه مسلحانه صادر می‌شد مثلا شهید بهشتی در مراسم شهید عراقی تعریف می‌کنند که اجازه ترور حسنعلی منصور را به شهید عراقی و رفقایشان می‌دهند و این اجازه را هم با وکالتی که از امام داشتند، دادند پس یک گام از فقاهت دور نشدند.»
بیگدلی بیان کرد: «پس امام(ره) موردی و در برخی مواقع اجازه دادند.»
اسلامی گفت: «بله. حتی بعد از انقلاب هم می‌بینید ایشان به فلسطینی‌ها هم به‌صورت موردی اجازه‌های اینچنینی دادند که نگاه‌شان برمبنای دفع شر و براساس استثنائات بود. اما وقتی افراد سازمان مجاهدین حرف‌هایی می‌زنند که بوی التقاط می‌دهد، شهید بهشتی جزء اولین نفرهایی است که در برابر آنها موضع می‌گیرد. تقی شهرام در مهر 1354 ایده تغییر ایدئولوژی سازمان را به‌طور رسمی مطرح می‌کند، اگرچه پیش از این شهید بهشتی متوجه این تغییر ایدئولوژی شده بود. یکی دیگر از ویژگی‌های شهید بهشتی این بود که بسیار اهل دیالوگ با افراد بوده و با افراد سازمان مدام گفت‌وگو می‌کرده است. در کتاب خاطرات «احمد احمد» این فکت‌های تاریخی به‌صورت کامل ذکر شده است.»
مجری برنامه سپس پرسید که ما گزارش‌های تاریخی داریم مبنی‌بر اینکه سازمان تصمیم داشته شهید بهشتی را ترور کند، ماجرای این ترور چه بوده است؟
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ پاسخ داد: «سازمان مجاهدین خلق سعی می‌کرد تغییر ایدئولوژی خود را مخفی کند، چون فکر می‌کرد اگر این تغییر ایدئولوژی علنی شود یک‌سری حمایت‌هایش حذف می‌شود مثل حمایت‌های مالی. اما وقتی وحید افراخته دستگیر شد یک‌سری رازهای سازمان را فاش کرد و رژیم هم خیلی از این اعترافات استقبال کرد و در این اعترافات اعلام کرد ما قصد داشتیم شهید بهشتی را ترور کنیم. یکی از علت‌های ترور هم این بود که شهید بهشتی ارتباط خوبی با بازار داشت و می‌توانست حمایت‌های مالی خوبی برای سازمان دریافت کند اما بعد از این تغییر ایدئولوژی از همه خواست این حمایت‌ها قطع شود.»
مجری برنامه سپس پرسید در این شرایط آیا شهید بهشتی نقش میانجی‌گری یا به‌اصطلاح پدری نداشت که با آنها مناظره و مساله را حل کند؟
اسلامی بیان کرد: «آقای خانیکی که جزء سازمان مجاهدین خلق شیراز بود در خاطرات‌شان ذکر می‌کنند که بعد از برملا شدن ایدئولوژی سازمان یکی از شخصیت‌هایی که سعی در جبران می‌کرد، شهید بهشتی بود. مثلا اینکه چگونه باید به شبهات پاسخ داد چون شبهاتی مثل اینکه اسلام دین انفعال است، مطرح شد و شهید بهشتی شروع به پاسخ دادن کردند.»
بیگدلی در ادامه بحث قبلی این سوال را مطرح کرد که چرا ترور شهید بهشتی توسط سازمان نافرجام ماند؟
این پژوهشگر تاریخ پاسخ داد: «بعد از دستگیری‌هایی که در سال 1354 اتفاق افتاد تشکیلات سازمان از هم فروپاشید و بسیاری از کارهایشان متوقف ماند.»
مجری گفت: «خب سرانجام رابطه شهید بهشتی و سازمان چگونه شد؟»
اسلامی گفت: «شهید بهشتی خیلی تلاش در جذب کسانی داشت که اعلام برائت از مارکسیسم و خودشان را مسلمان معرفی می‌کردند. شهید رجایی دو هفته قبل از شهادتش نطق تلویزیونی دارد که در آن بیان می‌کند سازمان مجاهدین با رفتاری که در این دوسال از خود نشان داد، مشخص شد آرزوی سال1354 را که همان ترور شهید بهشتی بود، محقق کرد.»
بیگدلی پرسید که ترور شخصیت شهید بهشتی از چه زمانی آغاز شد و چه محورهایی داشت؟
این نویسنده و محقق پاسخ داد: «یکی از مبارزانی که مقطعی با سازمان همکاری داشته و سال 1354 از آنها جدا شده، تعریف می‌کند ما بیشتر از طالقانی خودمان را به بهشتی نزدیک می‌دیدیم. پیش از انقلاب هم سازمان رویکرد تزویر را داشته است. علاوه‌براین از وقتی چند تنش میان نظام و آیت‌الله طالقانی پیش آمد سازمان سعی می‌کرد از این تنش‌ها استفاده کند. در زمان فوت زودهنگام آیت‌الله طالقانی هم در مراسم ایشان، منافقین شعارهایی علیه شهید بهشتی سردادند.»
مجری برنامه در ادامه بیان کرد چه موضوعات دیگری زمینه ترور شهید بهشتی را فراهم کرد؟
اسلامی پاسخ داد: «شهید بهشتی آستانه تحمل و ادبیات عقلانیت بالایی داشت و فهم و درک چنین موضوعی برای سازمان و حتی برخی انقلابیون مسلمان در آن روزگار سخت بوده است، ازجمله شهید محمد منتظری. در چنین شرایطی شهید بهشتی متهم به تفکرات غربی می‌شود.»
بیگدلی در پایان از اسلامی خواست درباره چرایی و چگونگی ترور شهید بهشتی توضیح دهد.
وی گفت: «درباره چرایی آن، تحلیل‌های مختلفی وجود دارد ولی یکی از چرایی‌های آن که خود سازمان هم مانور می‌دهد این است که آنها می‌گویند می‌خواستند انقلاب را بی‌آینده کنند. چون شهید بهشتی یکی از افراد انسجام‌بخش در انقلاب اسلامی ایران بود. تحلیل دیگر این است که برخی می‌گویند قرار بود شب ترور شهید بهشتی، با شلوغی‌هایی درون زندان اوین یک کودتا صورت بگیرد که البته نافرجام ماند. درخصوص چگونگی ترور هم این‌گونه بود که ترور توسط خط نفوذ صورت گرفت، به این شکل که یک‌سری افراد نفوذی مثل محمد کلاهی وارد حزب شدند و زمینه ترور را فراهم کردند، چون مشخص بود این انفجار از بیرون سازماندهی شده بود.»

مرتبط ها