کد خبر: 72521

«فرهیختگان» گزارش می‌دهد

بودجه ۵۲ میلیاردی آمریکا در جنگ تراشه‌ها با چین

در تازه‌ترین اقدام آمریکایی‌ها که بی‌وقفه برای مهار چین تلاش می‌کنند، قصد دارند بودجه 52 میلیارد دلاری در حوزه تولید نیمه‌هادی‌ها هزینه کنند.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: نبردی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا با چین آغاز کرد، به‌سرعت در حال توسعه به بخش‌های دیگر است. درک ترامپ در تشدید منازعه با چین، بیش از هر چیز محدود به اقتصاد و شکاف بسیار زیاد در سطح واردات و صادرات با چین بود. او تقابل با چین را از اقتصاد آغاز کرد اما به این حوزه اکتفا نکرد و شمشیرش را برای مقابله با فناوری‌های پیشرفته چینی همچون 5G از رو بست. ترامپ از کاخ سفید رفت اما نبرد با چین را تبدیل به میراثی برای هر دو حزب آمریکا کرد تا حتی پس از او نیز این جنگ ادامه داشته باشد. در تازه‌ترین اقدام آمریکایی‌ها که بی‌وقفه برای مهار چین تلاش می‌کنند، قصد دارند بودجه 52 میلیارد دلاری در حوزه تولید نیمه‌هادی‌ها هزینه کنند. به گزارش الجزیره دموکرات‌های ایالات متحده روز سه‌شنبه گفتند امیدوارند به یک توافق دوحزبی ۵۲ میلیارد دلاری برای یارانه دادن به تولید نیمه‌رساناهای ایالات‌متحده و تقویت رقابت ایالات متحده با فناوری چین دست یابند.
صنعت کاربردهای وسیعی در صنایع استراتژیک جهان از جمله صنایع نظامی، موشک‌سازی، خودروسازی و صنعت وسیع تکنولوژی دارد، در اهمیت این حوزه همین بس که با کمبود جهانی نیمه‌هادی‌ها، چندین خودروساز مجبور به توقف تولید شدند.
نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان و چاک شومر، رهبر اکثریت سنا، که هر دو دموکرات هستند با کوین مک‌کارتی، رهبر جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان و میچ مک‌کانل، رهبر جمهوری‌خواهان سنا، دیدار کردند تا تلاش کنند به یک مصالحه در این حوزه دست یابند، اما تا کنون توافقی را اعلام نکردند. پلوسی و شومر با صدور بیانیه‌ای خواستار اقدام سریع شدند و گفتند که معتقدند دلیلی وجود ندارد که این لایحه در ماه جولای در کنگره تصویب نشود. قانون سنا که در ژوئن 2021 به تصویب رسید، شامل 52 میلیارد دلار یارانه برای چیپ و مجوز 200 میلیارد دلار دیگر برای تقویت نوآوری علمی و فناوری ایالات‌متحده برای رقابت با چین بود. نسخه مجلس که در فوریه تصویب شد، تقریبا سه‌هزار صفحه است و شامل چندین پیشنهاد تجاری است که در لایحه سنا نیستند.

   تراشه‌ها
در تولید تراشه‌ها باید سه‌حوزه اصلی را درنظر گرفت؛ کشورهای طراح تراشه‌ها، کشورهای سازنده دستگاه‌های تولید تراشه و سوم کشورهای تولیدکننده تراشه. اغلب در میان این حوزه‌ها همپوشانی‌هایی وجود دارد اما میان حوزه‌های دوم و سوم میزان این همپوشانی کمتر است.
آمریکا، ژاپن و هلند سه‌کشوری هستند که سازنده دستگاه‌های تولید تراشه‌اند، از سوی دیگر آمریکا، تایوان و چین نیز جزء کشورهای تولیدکننده تراشه‌ها به‌حساب می‌آیند.
چین تا پیش از تحریم‌های آمریکا جایگاه چندانی در تولید تراشه‌ها نداشت اما هنگامی‌که وابستگی وحشتناک خود به تراشه‌ها را پس از تحریم شدن درک کرد با سرمایه‌گذاری در این حوزه موفق شد در این حوزه به جایگاه بزرگی دست یابد اما همچنان با دو مشکل بزرگ روبه‌رو است؛ نخستین مشکل فاصله فناوری چین با دیگر کشورهاست، به‌گونه‌ای که فناوری تراشه‌های چین دست‌کم 4 سال با تایوان فاصله دارد.
مورد دوم نیز به این معضل بازمی‌گردد که چین سازنده دستگاه‌های تولیدکننده تراشه نیست، بلکه مجبور به واردات آنهاست. چین پس از تحریم‌ها در سال 2019 تنها از یک شرکت مستقر در کالیفرنیا، پنج‌میلیارد دلار از ماشین‌های ساخت تراشه‌ها را خریداری کرد.
چین که در نقطه آغازین مسیر تولید تراشه‌ها قرار داد موفق شده تاب‌آوری خود را در برابر تحریم‌های آمریکا افزایش دهد اما همچنان در خطر قرار دارد. چین در هر حال موفق شده با سرمایه‌گذاری در تراشه‌ها به سطحی از فناوری دست یابد و همچنین با واردات دستگاه‌های تولیدکننده از اثر فوری تحریم‌ها بر خود جلوگیری کند اما اگر در یک بازی طولانی‌مدت با غرب گرفتار شود راهی جز سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر نخواهد داشت.

   هدف آمریکا از تقویت بخش تراشه‌ها
آمریکا در حوزه تراشه‌ها قدرتی بی‌بدیل است از این رو سرمایه‌گذاری‌های کلانش در این حوزه نمی‌توانند صرفا به‌منظور چیزی مانند خودکفایی باشند، بلکه به‌نظر می‌رسد اهداف دیگری نیز داشته باشند.
از آنجا که تراشه‌ها در دستگاه‌های الکترونیکی تجاری مورداستفاده قرار می‌گیرند، اگر فناوری تراشه‌های چین در مقابل کشورهای دیگر عقب‌مانده‌تر باشد، عملا شرکت‌های چینی از گردونه رقابت‌های جهانی تراشه خارج می‌شوند.
آمریکا می‌خواهد فاصله کنونی فناوری تراشه‌های چینی با تراشه‌های غربی را که نیم دهه است، بیشتر کند و به‌عنوان‌مثال به یک‌دهه برساند، نقطه‌ای که در آن تراشه‌های تولید چین دلیلی برای تولید نخواهند داشت.

   کمین آمریکا در گلوگاه اقتصاد صنایع الکترونیک
اقتصادهای بزرگی مانند آمریکا و چین آنچنان با یکدیگر درهم تنیده شده‌اند که وقوع یک جنگ گرم میان این دو، هرچند ناممکن نیست اما بعید است.
اگر آمریکا در یک جنگ قصد داشته باشد تاسیسات صنعتی چین را نابود کند گویی کارخانه‌های خود را بمباران کرده است زیرا این تاسیسات نقش بزرگی در تامین نیازهای نهادهای دولتی و مردم آمریکا دارند.
به همین دلیل است که برخی می‌گویند معرفی مصرف روزانه 19 میلیون بشکه نفت در آمریکا برای اعلام کل مصرف نفت این کشور فریب‌آمیز است زیرا به دلیل ارزش و نسبت بالای واردات آمریکا، بخش بزرگی از نفت موردنیاز این کشور در دیگر نقاط جهان به مصرف می‌رسد. این تعریف شاید به تمام کشورهای جهان قابل تعمیم باشد اما به دلیل شدت صحت درباره آمریکا بیشتر به این کشور اختصاص دارد.
از این رو آمریکا عملا قادر به هدف‌گیری نقاطی از جهان که منبع واردات این کشور هستند، نیست. چین در این میان یک اولویت برای هدف قرار نگرفتن است.
این کشور که تقریبا از سه دهه پیش به کارخانه مونتاژ جهان بدل گشته است، محل تولید و مونتاژ کالاهایی بوده که ضمن ریشه آمریکایی طراحی‌شان، بیشتر به مصرف همین کشور نیز رسیده است. امروزه بیش از 20 درصد صادرات چین به آمریکا اختصاص دارد. در سال 2021 حجم تجارت میان دو کشور 657 بود که 151 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات آمریکا به چین و 506 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات چین به آمریکاست. میزان کل تجارت یا حتی ارزش صادرات چین به آمریکا به تنهایی از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورهای جهان و حتی برخی از اقتصاد‌های ثروتمند نفتی نیز بیشتر هستند.
با وجود این میزان از درهم‌تنیدگی اقتصادی امروز اما دو شاخصه بزرگ باعث شده تا آمریکا به دنبال مهار سریع چین باشد. نخستین عامل به خیزش چین بازمی‌گردد. چین گرچه در گذشته نیز به کمک جذب سرمایه‌های بین‌المللی تبدیل به اقتصادی شکوفا شده بود اما تا اوایل دهه اخیر به‌عنوان یک رقیب جدی برای غرب به حساب نمی‌آمد. مقامات غربی با وجود آگاهی نسبت به خطرات چین اما هیچ‌گاه در تصورات خود چنین روزهایی را که چین بخواهد قدرت را از غرب برباید نمی‌دیدند. با این حال چین در سایه گرفتاری‌های آمریکا به‌ویژه بحران اقتصادی سال 2008 که غرب را درنوردید و همچنین تمرکز آمریکا بر جنگ‌های غرب آسیا موفق شد جایگاه خود را از یک رقیب بی‌آزار و شبه همکار به یک رقیب جدی و شبه دشمن برساند.
دومین عامل ارتقای سطوح پیشرفته صنعتی چین است. چین گرچه همچنان کارخانه مونتاژ است اما شرایطش همانند گذشته اسفبار نیست. درحال حاضر چین حتی اگر مونتاژگر جهان باقی‌مانده باشد این اقدام را در سطحی بالاتر از گذشته انجام می‌دهد و به قطعات و فناوری‌های وارداتی کمتری نیاز دارد. همچنین پکن در برخی از حوزه‌های فناوری موفق شده تا خود را به مراتب بالا برساند.
با این وجود همچنان به نظر می‌رسد گلوگاه‌های اصلی در بعضی از بخش‌ها در دستان آمریکاست. آنها هرچند برای مدتی از تولید بسیاری از کالاها در داخل خاک خود دست کشیدند تا از نیروی کار ارزان دیگر کشورها بهره ببرند، اما این مساله به معنای کنار رفتن واشنگتن از حوزه تولید نبود بلکه این کشور تلاش کرد نقاط بسیار حساس و گلوگاهی را در دستان خود حفظ کند. این نقطه کلیدی بخش‌های بسیار حساس دستگاه‌های الکترونیکی یا تراشه‌ها بودند. آمریکایی‌ها قلب تولید دستگاه‌های الکترونیکی را کماکان در دست دارند هرچند در حوزه تراشه‌ها نیز آمریکا سعی کرده‌ است به جای تولید نهایی در مرکز طراحی و ایده‌پردازی جای بگیرد.

مرتبط ها