میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر: با گذشت بیش از صد روز از آغاز جنگ در اوکراین، بهتدریج زوایای تازهای از پیامدها و آثار کوتاهمدت و بلندمدت این جنگ بر آینده جهان و نظام بینالملل مورد بحث و توجه قرار میگیرد. در این راستا نشریه معتبر اکونومیست در آخرین شماره منتشرشدهاش به موضوع بسیار مهم تاثیر جنگ اوکراین بر حوزه مسائل هستهای و بهویژه تسلیحات اتمی میپردازد. در توجیه علت پرداختن به این موضوع نیز تحلیلگر اکونومیست به این نکته اشاره دارد که پوتین از همان ابتدای آغاز تهاجم به اوکراین، با پیشکشیدن بحث زرادخانههای هستهای روسیه و تمجید از آن، بهشکلی تعمدی بحران اوکراین را با مباحث هستهای مرتبط ساخت. رئیسجمهور روسیه با این اعلام که کشورهای مداخلهگر ممکن است با عواقبی روبهرو شوند که هرگز در سراسر تاریخ با آن مواجه نشدهاند، عملا از تصمیم قاطع خود برای برداشتن موانع سر راه از هر طریق ممکن ولو با بهرهگیری از تسلیحات هستهای خبر داده و درواقع به تمامی کشورها پیام هشدار میدهد. مقارن با چنین اظهاراتی تلویزیون روسیه نیز با گپوگفت با مردم درباره دوره آخرالزمان، تلاش میکند احتمال وقوع یک جنگ اتمی و نابودی جهان را به بینندگان داخلی و خارجی القا کند و ترس و رعب را به دل آنها بیندازد.
بدینترتیب از نگاه تحلیلگر اکونومیست جنگ اوکراین از همان نقطه آغازین با مباحث هستهای و بهویژه سلاحهای اتمی پیوندی عمیق داشته و با توجه به چنین پیوندی، اکنون باید دید این بحران چه تاثیرات و پیامدهای کوتاه و بلندمدتی بر برنامهها و راهبردهای هستهای بینالمللی بر جای خواهد گذاشت؟ آنچه در ذیل از نظر میگذرد انعکاسی از تلاش تحلیلگر نشریه اکونومیست برای پاسخگویی به این پرسش است که البته در قالب چند محور مهم و کلیدی تفکیک و سرفصلگذاری شده است.
1. تضعیف انزجار اخلاقی استفاده از سلاحهای هستهای
تحلیلگر نشریه اکونومیست بر این باور است که حتی اگر جنگ اوکراین بدون هرگونه استفادهای از سلاحهای هستهای خاتمه پیدا کند، باز هم این جنگ و اقدامات پوتین باعث برهمخوردن نظم هستهای قدیمی و ایجاد دگرگونیهای جدیدی در این حوزه خواهد شد. کمرنگ شدن انزجار عمومی نسبت به بهرهگیری از تسلیحات هستهای در منازعات جهانی را شاید بتوان یکی از همین محورهای دگرگونی ارزیابی کرد. به باور مقالهنویس نشریه اکونومیست، خطر تسلیحات هستهای حتی قبل از وقوع تهاجم به اوکراین نیز درحال رشد بوده است. در این راستا کرهشمالی درحالحاضر از دهها کلاهک هستهای جنگی برخوردار است و پیمان استارت جدید در شرایطی موشکهای بالستیک بینقارهای آمریکا و روسیه را تا سال 2026 محدود میکند و در همین پیمان برخی تسلیحات اتمی دیگر مانند اژدرهای هستهای به دست فراموشی سپرده شدهاند. از سوی دیگر درحالیکه پاکستان مکرر به ذخایر هستهایاش میافزاید، بنابر گزارش اخیر سازمان ملل، ایران هم به اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت نخستین بمب اتمیاش دست یافته است. در چنین شرایطی چین اقدام به مدرنسازی نیروهای هستهایاش کرده و پنتاگون هم میگوید که قصد گسترش این نیروها را دارد. درواقع این اشاعه هستهای قبل از همه میتواند گویای یکچیز باشد: انزجار اخلاقی که پیش از این استفاده از سلاحهای هستهای را محدود میکرد، اکنون ضعیف و کمرنگ شده است. درحالیکه خاطرات هیروشیما و ناکازاکی بهتدریج از ذهن مردم محو میشود، آنها درک نمیکنند چگونه انفجار یک سلاح کوچک در میدان نبرد، میتواند منجر به نابودی کامل یک شهر شود.
2. توجیهپذیری بهکارگیری تسلیحات هستهای توسط کشورهای آسیبپذیر
نویسنده مقاله نشریه اکونومیست به جنبه مهم دیگری از پیامدهای هستهای جنگ اوکراین اشاره دارد: توجه به این مهم که حتی اگر پوتین درمورد بهکارگیری تسلیحات هستهای بلوف زده باشد، باز هم تهدیدهای او باعث از میان رفتن اعتبار تضمینهای امنیتی دادهشده به کشورهای غیرهستهای خواهد شد. در این مورد خود اوکراین شاخص برجستهای به حساب میآید. سال 1994 اوکراین در برابر تعهدات روسیه، آمریکا و بریتانیا برای عدم حمله به این کشور، تسلیحات هستهای شوروی سابق را که در خاک این کشور استقرار داشتند، تحویل داد. با تصرف کریمه و پشتیبانی از جداییطلبان منطقه دونباس در سال 2014، روسیه به شکل عجیبی این وعدهها را نقض کرد. آمریکا و بریتانیا هم که تقریبا در کناری ایستاده و نظارهگر بودند، عملا وعدههایشان را شکستند. این موضوع دلایل خوبی در اختیار دولتهای آسیبپذیر میگذارد تا بهسمت هستهای شدن حرکت کنند. براساس این، دولتهای آسیبپذیری که جهان را از نگاه اوکراینیها میبینند، این احساس را خواهند داشت که بهترین دفاع در برابر یک متجاوز دارای سلاح هستهای این است که خودشان از تسلیحات هستهای برخوردار باشند.
ایران ممکن است چنین قضاوتی داشته باشد؛ چراکه در جایی که چشمپوشی از بمب اتمی اعتباری ماندگار برایش فراهم نمیسازد، اکنون داشتن بمب نسبت به گذشته با دردسر کمتری توأم خواهد بود. در این شرایط اگر ایران اقدام به آزمایش بمب اتمی کند، پاسخ کشورهایی چون عربستان سعودی و ترکیه چه خواهد بود؟ یا درموردی دیگر و در رابطه با کرهجنوبی و ژاپن که هر دو از دانش مسلحسازی خود برخوردارند، باید اذعان کرد که آنها از این پس به تعهدات غرب برای دفاع از ایشان در این دنیای خطرناکتر از قبل، باور کمتری خواهند داشت.
3. دگرگونی راهبردهای هستهای از بازدارندگی بهسوی تهاجم
به باور تحلیلگر اکونومیست، تهدیدات هستهای پوتین یک اثر بلندمدت و بسیار مخرب دیگر نیز دارد. براساس این در چند دههای که از جنگجهانی دوم میگذرد، قدرتهای هستهای درمورد بهکارگیری تسلیحات هستهای در منازعات جهانی ملاحظاتی را درنظر داشتند. بهعنوان نمونه هشدارها درمورد بهکارگیری تسلیحات هستهای در برابر کشورهایی چون کرهشمالی یا عراق انجام میگرفت، کشورهایی که خود آغازگر تهدید به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی بودند. درواقع تهدید در بهکارگیری تسلیحات اتمی از سوی قدرتهای هستهای، اغلب با جنبه بازدارندگی توأم بوده است. اما پوتین این نظم و قاعده را بر هم زده؛ چراکه او به تهدیدات اتمی استناد میکند تا به نیروهای تهاجمیاش برای پیروزی در یک جنگ متعارف کمک کند. چنین منطقی ممکن است موجب ایجاد یک رویه خطرناک شود، چنانکه چین میتواند در حمله به تایوان، که آن را جزئی از سرزمین خود میداند شرایط مشابهی را بر دیگران تحمیل کند.
در این میان نکته نگرانکنندهتری برای تحلیلگر اکونومیست وجود دارد؛ اینکه به نظر میرسد تاکتیک تهاجمی پوتین موثر واقع شده است. درست است که حمایت ناتو از اوکراین ظاهرا قویتر از حد انتظار بوده، بااینحال نباید فراموش کرد که ناتو درمورد ارسال تسلیحات تهاجمی مانند هواپیما برای اوکراینیها دچار تردید شد. علاوهبر این جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا تسلیحات گستردهای برای کیف ارسال کرده؛ اما او این هفته از تحویل موشکهایی که قادر به ضربهزدن به عمق خاک روسیه باشند، خودداری کرد. براساس همین باور است که برخی دیگر در ناتو معتقدند اوکراین باید با روسیه به یک راهحل برسد، زیرا تحمیل شکست به پوتین علاوهبر انزوای بیشتر او، میتواند با پیامدهای وخیمی توأم شود.
4. آینده مبهم فرآیند خلع سلاح هستهای
جنگ اوکراین ممکن است یک میراث ویرانگر دیگر نیز بر جای گذارد؛ با توجه به اقدامات روسیه در اوکراین، شاید دیگر دولتهای دارای تسلیحات هستهای به این باور برسند که آنها هم با کپیبرداری از تاکتیکهای پوتین میتوانند منافعشان را تامین کنند. اگر چنین باشد، سرانجام کسی در جایی تهدید خود را عملی خواهد کرد. این منطق رویه خطرناکی به وجود میآورد و شاید دولتهای بیشتری برای انباشت تسلیحات اقدام کنند. این امر پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای را نادیده میگیرد؛ پیمانی که براساس آن کشورها متعهد به کوشش برای خلع سلاح شدهاند. در این شرایط جبران خسارت پوتین سخت خواهد بود. معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای که سال گذشته اجرایی شد و مورد پشتیبانی 68 کشور قرار دارد، خواستار برچیدن تسلیحات هستهای است. بااینحال و در شرایط فعلی کشورهایی که دارای تسلیحات هستهای هستند، بهرغم اینکه خلع سلاح جمعی را فرآیندی منطقی میبینند، نگران آسیبپذیریشان در برابر تهاجمات دیگران هستند. کنترل تسلیحات تنها با راستیآزمایی دقیق ارزش پیگیری دارد. روسیه ممکن است محتاط باشد، اما فقیر شده است. جنگافزارهای هستهای نیازمند هزینه است و برای روسیه نیز لازم است نیروهای متعارف خود را بازسازی کند. آمریکا میتواند موشکهای مستقر در زمین را بدون تضعیف امنیت خود، در ازای کاهشهای تسلیحاتی روسیه بازنشسته سازد. هر دوطرف میتوانند درمورد اقدامات فنی مانند عدم حمله به زیرساختهای فرماندهی، کنترل و ارتباطات هستهای در یک درگیری متعارف توافق کنند. البته درنهایت هدف باید این باشد که چین نیز وارد چنین فرآیندی شود. تحقق همه اینها در وضعیتی آسانتر خواهد شد که تاکتیکهای پوتین شکست بخورد.
5. لزوم درک اهمیت بحران اوکراین برای تحولات هستهای جهان
تحلیلگر نشریه اکونومیست سخن پایانی خود را به اهمیت بحران اوکراین و مهار روسیه برای آینده و سرنوشت تحولات هستهای جهان اختصاص میدهد، در جایی که مینویسد در امان ماندن اوکراین از حمله هستهای ضروری است، اما کافی نیست. جهان باید اطمینان حاصل کند که پوتین از تجاوزات امروز خود مانند آنچه در سال 2014 رخ داد، رستگار نخواهد شد. اگر برای یکبار او به این نتیجه برسد که تاکتیکش جواب داده، آنوقت وی در آینده تهدیدات هستهای بیشتری را مطرح خواهد کرد. اگر او به این نتیجه برسد که ناتو میتواند مرعوب شود، متقاعد کردن او برای عقبنشینی سختتر از قبل خواهد شد. درعینحال این احتمال هم وجود دارد که دیگران نیز از وی یاد بگیرند. بنابراین اوکراین به تسلیحات پیشرفته، کمکهای اقتصادی و تحریم روسیه نیاز دارد تا ارتش پوتین را به عقبنشینی وادار سازد. اما کشورهایی که این جنگ را فقط یک جنگ گذرای اروپایی میبینند، در عمل امنیت خود را نادیده میگیرند. اگر پوتین تصور کند که در ناتو عزم و اراده جدی وجود ندارد، روسیه خطرناک باقی میماند. اگر او متقاعد شده باشد که تهدید هستهایاش تفاوت میان شکست و بنبست آبرومندانه را رقم خواهد زد، روسیه خطرناکتر از همیشه خواهد بود.