فرهیختگان مرقد امامخمینی باری دیگر در سخنرانی عمومی خود در سالگرد رحلت امامخمینی(ره) در حرم ایشان، از مخالفت خود با رویکرد مسبوقبهسابقه رادیکالها در برهمزدن سخنرانی سیدحسن خمینی مخالفت کردند؛ مخالفتی که نمونه آن را در طول سالهای گذشته از ایشان دیده و شنیدهایم. با هدف بررسی نتیجه این حمله رادیکالها به برخی چهرههای سیاسی در مقاطع گوناگون و اثر آن بر پایگاه اجتماعی آن چهرهها و جریانات، با ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی گفتوگو کردهایم. در ادامه متن این گفتوگو را میخوانید.
شعارهای سر دادهشده توسط برخی افراد حاضر در مراسم بزرگداشت امامخمینی(ره) در زمان سخنرانی سیدحسن خمینی علیرغم اعلام موضع رهبری علیه اینگونه اقدامات رادیکال را ناشی از چه عواملی میبینید؟ باوجود مخالفتهای رهبری با این رویکرد، هدف این افراد را چه میدانید؟
مساله پیشآمده در مرقد امامخمینی، همانطور که شما هم به آن اشاره کردید، موضوع جدیدی نیست و بارها تکرار شده است. دقیقا هم در همین موقعیت مکانی و موقعیت زمانی مشابه و در زمان سخنرانی همین فرد تکرار شده است. یعنی در مراسم رحلت مرحوم امام که قرار بود رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی کنند، شعارهایی علیه آقای سیدحسن خمینی در زمان سخنرانی ایشان داده شده است. هربار هم رهبری به یک نوعی علیه این رویکرد واکنش نشان دادهاند. درمقابل این حرکتها، تلویحا و صریحا اعلام کردهاند که آن را تایید نمیکنند. بنابراین کسانی که این شعارها را میدهند از دو حال خارج نیستند؛ یا ناآگاهند و نمیدانند اینگونه شعار دادنها و در این موقعیت زمانی و مکانی علیه افراد موردتایید رهبری نیست یا آگاه هستند و با برنامه از سوی جریانهای خاصی دارند این حرکتها را انجام میدهند. برای اینکه بهنوعی خلاف خط رهبری حرکت کرده باشند. از این دو حال خارج نیست. هرچقدر زمان میگذرد، مطرح بودن گزینه اول بیش از پیش رنگ میبازد. یعنی اینها از روی آگاهی دارند این کار را انجام میدهند. چون بهخوبی میدانند رهبری نسبت به این شعار دادنها حتی اگر جایی غیر از مرقد امام باشد و حتی اگر در سالگرد امام نباشد و علیه نوه امام هم نباشد، موافق نیستند. اصولا با این نوع رویکرد علیه افراد موافق نیستند. همانطور که شاهد بودهایم در مراسمهای دیگری هم که در سالهای گذشته علیه افرادی شعار داده شده است، ایشان عکسالعمل نشان دادهاند و درواقع آن را حرکت انقلابی و صحیحی ندانستهاند. اما بازهم این حرکت تکرار شده است.
بهتدریج میتوان گفت خوشبینی است اگر ما فکر کنیم اینها یکسری افراد ناآگاه هستند. بهنظرم دیگر بحث ناآگاهی منتفی است. البته یکسری از این افراد مردمی هستند که فکر میکنند دارند حرکت درستی انجام میدهند اما سازماندهندگان و شعارپردازان افرادی هستند که با برنامه دست به چنین اقداماتی میزنند. من فکر میکنم مقداری باید روی این موضوع هم به لحاظ سیاسی اقداماتی انجام داد و هم به لحاظ امنیتی. منظور از سیاسی آن است که افراد سیاسی که در خط انقلاب و رهبری هستند، صریحا و بهشدت اینگونه اقدامات را محکوم کنند. درمقابل آن سکوت نکنند و این افراد را به لحاظ سیاسی بدون پشتوانه کنند. درواقع چهرههای موثر سیاسی طرفدار انقلاب و نظام و رهبری نباید در مواجهه با این مساله ساکت بنشینند. باید به صراحت موضع خود درمقابل این اقدامات را مشخص کنند و طبق نظر رهبری اینها را محکوم کنند. بالاخره اینها رهبری را مقتدای خود میدانند. وقتی رهبری به صراحت میگویند این اقدامات محکوم است، خب اینها هم باید محکوم کنند. این افراد شعاردهنده را به لحاظ سیاسی بدون پشتوانه کنند. به لحاظ امنیتی هم از نظر من دستگاههای امنیتی باید مقداری روی این مساله کار کنند. این موضوع را نگذارند روی این برداشت که آنها افراد ناآگاهی بوده و هستند. فرض کنند افراد آگاهی هستند و این اقدامات را انجام میدهند. تحلیل خودم هم این است که این اقدامات آگاهانه است. باید سرمنشأها را پیدا کنند و ببینند آبشخور این افراد کجاست، چیست و چرا دست به چنین اقداماتی میزنند.
آیا این گزاره را تایید میکنید که با توجه به تجربه سالهای گذشته، معمولا چنین رفتارهای رادیکالی درمجموع در عرصه رسانه بهنفع جریان رقیب شعاردهندگان تمام میشود؟
بله همینطور است. اتفاقا رهبری در اوایل صحبتهای روز شنبهشان روی این نکته تاکید داشتند که فضای کشور باید برای اظهارنظر کسانی که بهطور یکسان فکر نمیکنند باز باشد. متنوع فکر میکنند. فضای کشور باید برای این مساله فراهم باشد. اما باز بودن فضا بهمعنای توهین و شعاردادن نیست. اتفاقا اینها اثر معکوس میگذارد. یعنی اشخاص و جریاناتی که دلبستگان به رهبری و انقلاب و امام هستند مورداتهام قرار میگیرند. خصوصا اگر در چنین مواردی سکوت کنند. این افراد و جریانات درصورتیکه سکوت کنند، این رویکردهای رادیکال به آنان نسبت داده میشود و این اصلا مطلوب نیست. بنابراین همچنانکه تحلیلهایشان از فرمایشات رهبری در روز 14 خرداد را مطرح و رسانهای میکنند، حتما باید در تحلیلها و مواضعشان این نوع شعاردادنها را هم محکوم کنند؛ حرکتهایی که حرمت افراد را هتک میکند. سیاسیون انقلابی باید اینگونه رویکردها را محکوم کنند تا این موضوع به جریان انقلابی منتسب نشود. سکوتشان در چنین شرایطی بهمعنای موافقتشان با این رویکرد است. بنابراین نباید درمقابل آن سکوت کرد.
با بررسی نمونههای مشابه به این نتیجه میرسیم که موضعگیریهای رهبری علیه چنین رویکردهایی صرفا محدود به شعاردهی علیه سران قوا یا چهرههای شاخص سیاسی نبوده است؛ میتوان با این بررسی، به مشی موردقبول رهبر انقلاب درباره چگونگی برخورد با تفکر مخالف رسید؟
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردم، این اعلام موضع رهبری، درمورد افراد دیگر و در مقاطع دیگر هم تکرار شده است. یعنی علیه افرادی شعارهایی داده شد و رهبری بعدا آن اقدام را محکوم کردند. همچنین تذکر دادند که این نوع مواجهه با مسئولان کشور شیوه درستی نیست و این نباید باب شود که برخی تصور کنند میتوانند به مسئولان کشور در هر مقطع زمانی توهین کنند. حتی اگر آن فرد مسئولیتی هم در کشور نداشته باشد باز این مدل برخورد و شعاردادن علیه اشخاص در مشی رهبری نیست. بنابراین هیچ زمان این نوع حرکتها را تایید نکردهاند. این دو اتفاق بارها در سالهای گذشته رخ داده است و رهبری هیچ موقع روی خوشی نسبت به این نوع حرکات نشان ندادهاند. درنهایت فکر میکنم کسانی که کوچکترین آشنایی با خط مشی رهبری داشته باشند این مساله را بهخوبی درک میکنند اما اینکه چرا دوباره این حرکتها را انجام میدهند بهنظر من مشکوک است.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
رهبر انقلاب علیه رادیکالها (لینک)