کد خبر: 72024

در گفت‌وگو با سعید محمدی، کارشناس مسائل کانادا مواضع کانادا در قبال ایران بررسی شد

به فضاسازی ترودو توجه نکنید

من اگر بخواهم به‌طور جزئی‌تر به این مساله بپردازم، فیفا همیشه گفته که دولت‌ها حق ندارند در مسائل فدراسیون‌ها دخالت بکنند، یعنی فدراسیون‌های فوتبال‌ باید فارغ از دولت‌ها عمل کنند و فشار سیاسی نباید روی آنها باشد، برهمین اساس چندبار ایران را با بهانه‌هایی مواخذه کردند. اما اخیرا آشکارا دیدیم دولت کانادا، فدراسیون فوتبالش را تحت‌فشار قرار داد تا بازی فوتبال ایران و کانادا لغو شود

نرگس چهرقانی خبرنگار گروه سیاست: جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا اخیرا گفته دیدار دوستانه تیم‌های ملی فوتبال ایران و کانادا در ونکوور ایده بدی بوده است. ظاهرا آن‌طور که از صحبت‌های ترودو مشخص است، شمشیر را از رو بسته است، منتها شمشیر را برای چه کسانی از رو بسته؟ کمی به عقب‌تر برگردیم، در مواضع دیگر، ترودو و دولت کانادا اتهام نقض حقوق‌بشر به کشورهای غرب آسیا و حتی اروپا را نیز داشته‌اند. دولت کانادا که خود را حامی حقوق‌بشر می‌داند، اما نقض آشکار حقوق‌بشر توسط خودش را، نه‌تنها نادیده می‌گیرد بلکه با هژمونی رسانه‌ای آن را پنهان نیز می‌کند. نسل‌کشی کودکان کانادایی در یک دهه اخیر، بستن سفارت کشورها بدون علتی منطقی، اعمال زور برای لغو بازی‌های فوتبال، حمایت از مجرمان و کلاهبرداران جهانی و... تنها نمونه‌های کوچکی از نقض آشکار حقوق‌بشر توسط دولت کاناداست. در ادامه برای بررسی رویکرد کانادا در قبال حقوق‌بشر با سعید محمدی، کارشناس مسائل کانادا و آمریکای‌شمالی به گفت‌وگو پرداختیم که می‌خوانید.

شهریور 1391 کانادا سفارتش در تهران را تعطیل و روابط با جمهوری اسلامی ایران را تعلیق کرد. در آن زمان وزیر خارجه بریتانیا علت این تصمیم کانادا را حمایت ایران از سوریه، برنامه هسته‌ای تهران و دشمنی ایران با رژیم‌صهیونیستی دانست. سوالی که دارم، با توجه به اینکه الان جنگ در سوریه پایان یافته و صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران توسط آژانس اذعان شده، بنابراین ادامه‌ دشمنی کانادا با ایران به چه علت است؟ آیا به‌خاطر خط‌گیری کانادا از بریتانیا و رژیم‌صهیونیستی است؟
به‌طور کلی روابط غرب با ایران، که کانادا جزئی از بلوک غرب است، ناظر به موارد و مثال‌هایی مانند سوریه و آژانس و مساله هسته‌ای و اینها نیست. اصولا جمهوری اسلامی ایران با غرب، یک چالش فلسفی دارد و رهبری هم چندین‌بار مطرح کردند که اگر شما مساله هسته‌ای را حل کنید، مساله موشکی پیش می‌آید و مساله موشکی را حل کنید، مساله حقوق‌بشر پیش می‌آید. یعنی مسائل قابل‌حل و فصل نیست که اگر ما آن را حل کنیم، مساله دیگری پیش نیاید. مساله‌ای هم که کانادا با ایران دارد این است که کانادا اصولا تصمیم‌های کلان سیاست خارجی‌اش را ذیل سیاست‌های کلان بریتانیا و ایالات‌متحده می‌گیرد. به‌عبارتی، ما می‌بینیم که پیرو آنها هست و یک جاهایی حتی از آنها جلو هم می‌زند. آن عکس‌العملی هم که سال 91 در قبال ایران نشان داد، هم جنبه‌های دیپلماتیک داشت که قوانین بین‌المللی را نقض کرد، هم جنبه‌های حقوق‌بشری داشت. یعنی ما در حقوق‌بشر، یکی از حقوقی که درنظر می‌گیریم، حقوق دیپلماتیک هست. ما ایرانی‌هایی را در کانادا داشتیم که باید به خدمات کنسولگری دسترسی می‌داشتند و جزء حقوق آنها بود ولی کانادا دسترسی اینها را از خدمات کنسولی ایران قطع کرد و موارد نقض حقوق‌بشر در روابط بین‌الملل کانادا بسیار است. برهمین اساس باید دید روندی که کانادا طی یک دهه اخیر پیش گرفته، از کجا نشات گرفته؟ جمهوری اسلامی ایران اساسا اسرائیل را به‌خاطر غصب فلسطین به رسمیت نمی‌شناسد. خب ما در اینجا می‌بینیم کانادا نقش بازیگری را بازی می‌کند که نسبت به همه‌ غرب، رفتارهای واکنشی شدیدتری نشان داده است. نمونه‌اش هم دیدید که در بازی فوتبال، از کوچک‌ترین مساله‌ای استفاده کرد برای اینکه نشان دهد به سیاست‌هایی که غرب به او دیکته کرده، پایبند هست.

پس دشمنی‌های کانادا با ایران، منحصر به روابط دیپلماتیک نمی‌شود و همه زمینه‌ها چه دیپلماتیک، چه غیردیپلماتیک اعم از فرهنگی و ورزشی و... را هم دربرمی‌گیرد؟ و نکته بعدی هم اینکه دولت کانادا علت منطقی هم برای رفتارهای خودش خصوصا درباره لغو بازی دوستانه ایران و کانادا نداشت.
بله، قطعا همین‌طور است. من اگر بخواهم به‌طور جزئی‌تر به این مساله بپردازم، فیفا همیشه گفته که دولت‌ها حق ندارند در مسائل فدراسیون‌ها دخالت بکنند، یعنی فدراسیون‌های فوتبال‌ باید فارغ از دولت‌ها عمل کنند و فشار سیاسی نباید روی آنها باشد، برهمین اساس چندبار ایران را با بهانه‌هایی مواخذه کردند. اما اخیرا آشکارا دیدیم دولت کانادا، فدراسیون فوتبالش را تحت‌فشار قرار داد تا بازی فوتبال ایران و کانادا لغو شود و وقتی هم لغو شد، هم انتقاد کردند و هم تمجید کردند. انتقاد از اینکه چرا اصلا قرار بازی ایران و کانادا توسط فدراسیون گذاشته شده و تمجید کردند از اینکه درنهایت این بازی لغو شد. با این رفتارها نشان دادند عملا فشار سیاسی از سوی دولت کانادا بر فدراسیون فوتبال حاکم است. اگر همین مساله راجع‌به ایران رخ می‌داد و ایران بازی را لغو می‌کرد، غوغا و هجمه رسانه‌های غربی علیه ایران تمامی نداشت که چرا دولت ایران دخالت کرده است. این مساله فقط منحصر به فوتبال نمی‌شود و همان‌طور که خودتان هم اشاره کردید همه حوزه‌ها را دربرمی‌گیرد.

نمونه دیگری از حاکمیت سیاسی کانادا در مواضع حقوق‌بشر را هم می‌بینیم. اگر خاطرتان باشد، دولت کانادا درباره بسیاری از مسائل ایران فضاسازی جهانی کرده. مثلا در بحث هواپیمای اوکراینی، سنگ حقوق‌بشر را به سینه می‌زد اما وقتی به سابقه خود کانادا نگاه کنیم، می‌بینیم ایران اگرچه برای اشتباهات خودش در قبال مردم ایران پشیمان و حتی بعضا عذرخواه بوده اما کانادا درقبال نقض آشکار حقوق‌بشر در کشورش هیچ پاسخی نداشته. مثلا دولت کانادا در قبال نسل‌کشی و زنده به گورکردن حدود 751 کودک در کانادا، پاسخی نداشت. در این‌باره نظرتان چیست؟
ما سال گذشته در دانشکده مطالعات جهان، گزارشی از وضعیت حقوق‌بشر در کانادا منتشر کردیم و در این گزارش از منابع خود سازمان‌های حقوق‌بشری کانادا استفاده کردیم. در این منابع به وضوح می‌بینید که کانادا یکی از ناقضان بزرگ حقوق‌بشر در دنیاست. یعنی وضعیت زنان، کودکان، سیاه‌پوستان، رنگین‌پوستان، بومیان و زندان‌های کانادا بسیار اسفناک است. در جایی می‌بینید بومیان کانادا حتی به آب سالم هم دسترسی ندارند. حتی همان‌طور که شما هم گریزی داشتید، در یک قرن گذشته نسل‌کشی از بنیان انجام شد و هیچ‌وقت هم دولت کانادا بابت این جنایت و نقض آشکار حقوق‌بشر در کانادا پاسخگو نبوده است. موارد متعدد نقض حقوق‌بشر در این کشور وجود دارد. اما آن هژمونی رسانه‌ای باعث می‌شود که کانادا به جای اینکه در جایگاه پاسخگویی قرار بگیرد، در جایگاه پرسشگری قرار بگیرد. قدرت رسانه در این قضیه به‌قدری بالاست که تا اسم کانادا می‌آید، همه ایرانی‌ها فکر می‌کنند یک کشوری‌ است که حقوق‌بشر در آن رعایت می‌شود اما در واقعیت خلاف این است و این چیزی است که خود سازمان‌های کانادا به آن معترف شده‌اند و مساله‌ای نیست که کشور ثالثی بیان کرده باشد.

کانادا در چشم بسیاری از ایرانیانی که قصد مهاجرت یا ادامه تحصیل دارند، یک آرمانشهر است. آیا ظاهر و باطن این کشور برهم منطبق است؟ اینکه این کشور در ظاهر خیلی جذاب برای ایرانیان است ولی در اصل به پناهگاهی برای بسیاری از مفسدان ایرانی تبدیل شده و حتی کانادا تعمدا این‌گونه افراد را بولد می‌کند مثلا همین بحث اردی خاوری پسر محمود خاوری را داریم که به‌عنوان تاجر الهام‌بخش انتخاب شده، چنین رویکردی در چه پارادایمی گنجانده می‌شود؟
آن دسته از ایرانیانی که علاقه‌مند به مهاجرت هستند، کانادا را از جنبه موقعیت شغلی و تحصیلی فقط نگاه می‌کنند و به مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی که کانادا در آینده برای آنها به وجود می‌آورد، توجهی ندارند. فردی که می‌خواهد مهاجرت کند، به این مسائل خیلی توجه نمی‌کند اما در بلندمدت نظر این افراد تحت شرایط داخلی و خارجی کانادا موردتاثیر قرار می‌گیرد. براساس تجربیات شخصی می‌گویم، ما دیدیم فردی که چندسال است به کانادا مهاجرت کرده، از یک‌سری مسائل ناراضی است.
درباره قسمت دوم سوال‌تان هم، ببینید اینها تماما ریشه‌ سیاسی دارد. یعنی اینکه مجرم‌های شناسنامه‌دار مانند خاوری و البته نمونه‌هایی مثل ایشان زیاد است که در ایران جرم‌های زیادی انجام دادند و به کانادا مهاجرت کردند. ایران از اینترپل درخواست پیگیری اینها را داشته اما دولت کانادا مانع پیگیری شده است. این رفتارهای کانادا در یک پارادایم سیاسی تعریف می‌شود. یعنی کانادا می‌گوید هرآنچه به ضرر ایران باشد، به نفع ماست، این رویکرد را در تبلیغ اردی خاوری، پسر محمود خاوری به‌عنوان تاجر الهام‌بخش و مسائل اینچنینی هم می‌بینیم. درواقع کانادا به بهشتی برای مجرمان سیاسی و حقوق‌بشری تبدیل شده است. زمانی، آدم‌ها برای اینکه از دستگیر شدن فرار کنند، به سوئیس می‌رفتند اما الان مثل اینکه کانادا جای سوئیس را گرفته است. چرا؟ چون رویکرد سیاسی کانادا نسبت به این قضایا باعث می‌شود اولا مجرم‌ها در داخل کانادا مجرم نباشند، ثانیا مجرم‌ها به هیچ‌کس بابت جرمی که مرتکب شدند، پاسخگو نباشند. فردی مثل محمود خاوری که در بانک رسمی ایران کلاهبرداری کرده و پول مردم ایران که حق‌شان بوده را برده، اصلا محاکمه که نمی‌شود، هیچ تازه به‌عنوان چهره شاخص و خوب هم در کانادا مطرح می‌شود. بنابراین رویکرد کانادا در پارادایم سیاسی و دشمنی با ایران قرار دارد و برای کانادا سیاست تعیین می‌کند که حقوق‌بشر و قانون را چگونه تعیین و تعریف کند.

مساله دیگر اینکه، الان فضا و جو داخلی کانادا به چه صورت است؟ مثلا جاستین ترودو الان نخست‌وزیر کاناداست، آیا مردم نسبت به این نقض آشکار حقوق‌بشر و سیاست‌های کانادا، واکنشی هم داشتند؟
وقتی می‌گوییم مردم کانادا باید ببینیم راجع‌به کدام طیف آنها صحبت می‌کنیم. یک جمعیت سفیدپوست غالبی در کانادا وجود دارد که بهره‌مندی‌هایی دارند و از منابعی استفاده می‌کنند. در همان کشور رنگین‌پوستانی هستند که از خیلی از مزیت‌‌ها محروم‌ هستند. یک نکته هم در این‌باره بگویم، در گزارش‌های منتشرشده‌ سازمان‌های رسمی کانادا، بیشترین تعرض نسبت به یهودی‌ها انجام می‌شود و با اختلاف خیلی زیادی مسلمان‌ها در جایگاه دوم قرار دارند. این را اگر به هرکسی بگویید تعجب می‌کند.

من هم تعجب کردم، چون دولت کانادا به‌شدت خودش را حامی صهیونیسم و یهودیت معرفی می‌کند و در عمل اینچنین در کشورش رخ می‌دهد.
بله.

به‌عنوان سوال آخر، وضعیت آینده روابط ایران و کانادا را چطور ارزیابی می‌کنید؟ گویا در یک دهه اخیر یک قانون تعهدآوری را مجلس کانادا تصویب کرده که طبق آن ممنوعیتی برای باز کردن سفارتخانه‌های ایران در کانادا وجود دارد.
نظام سیاسی‌ کانادا نظام پارلمانی است. یعنی در کانادا رئیس‌جمهور وجود ندارد و نخست‌وزیر به جای اوست و نظام پارلمانی خیلی از مسائل را تعیین می‌کند. در چند سال اخیر هم دیدیم که گروهی روی کار آمدند که به رژیم صهیونیستی بسیار متعهدند و این باعث می‌شود که آنها رابطه خصمانه‌ای با ما داشته باشند. مساله‌ای هم که ایران در باز کردن کنسولگری در کانادا دارد، بیشتر به‌خاطر ایرانی‌های زیادی است که در این کشور برای تحصیل و کار وجود دارد. ایرانی‌ها برای یک‌سری از کارهای کنسولی خودشان باید به آمریکا سفر کنند و این خیلی برایشان سخت و هزینه‌زاست. تعداد ایرانی‌هایی که در ایالات مختلف کانادا داریم، کم هم نیست. رویکرد سیاسی کانادا موجب شده حق بشر به‌عنوان حق کنسولی نادیده گرفته شود و این برای کانادا اصلا مهم نیست. من البته چشم‌انداز مثبتی در روابط آینده بین ایران و کانادا نمی‌بینم.

مرتبط ها