صبح روز چهارشنبه 28 اردیبهشت، پیامی مهم از سوی رهبر معظم انقلاب توسط سیدکاظم فروتن، دبیر ستاد ملی جمعیت قرائت شد. پیامی که حاوی دو نکته مهم بود؛ اول تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و دوم، چارهجویی برای نجات کشور از آینده هولناک پیری جمعیت. شاید برای خیلیها سوال باشد که این سلسلههشدارهای رهبری درباره جمعیت عمدتا از چه روی است؟ اجتماعی یا اقتصادی؟ فرهنگی یا امنیتی؟ ما در این گزارش این مخاطره را همانطور که بیان شده، بررسی میکنیم، یعنی مساله نیروی انسانی یا همان نیروی کار که موتور حرکت اقتصاد کشور است. کافی است قدری دقیقتر به مطالبه رهبری نگاهی بیندازیم. رهبر انقلاب از سال ۱۳۹۰ تاکنون بیش از 40بار درخصوص «مساله جمعیت و فرزندآوری» هشدار و تذکر دادهاند و این یعنی اگر اعمال ایندست سیاستها از ناحیه مسئولان دولتهای مختلف، دردی از بحران جمعیت در کشور دوا میکرد، قاعدتا نباید تا امروز شاهد ادامهیافتن و دامنهدارتر شدن این معضل و همچنین مطالبه این مهم باشیم. مسئولان دولتهای مختلف در دهههای گذشته سیاستهای متفاوتی را برای حل این معضل دنبال کردهاند. این سیاستها به دو گروه تقسیم میشوند؛ دستهای از آنها همچون کنترل سفت و سخت یا حتی ممنوعیت اقلام پیشگیری از بارداری، سیاستهای سلبیاند. اعمال این سیاستها به اعتقاد خیلیها منجر به فرزندآوریهای ناخواسته شده و با دشواریهای اقتصادی بسیار همراه است. دستهای دیگر نیز سیاستهای تشویقی هستند، همانند اعطای حق اولاد و تسهیلاتی همچون مسکن و یارانه بیشتر در ازای تعداد فرزندان بیشتر. هر دوی این سیاستها اما نمیتوانند علاجی بلندمدت برای مساله فرزندآوری باشند. اگر بخواهیم واقعگرایانه به وضعیت جمعیت کشور نگاه کنیم، آینده هولناک پیری جمعیت، مشکلی کاملا جدی و قریبالوقوع است. برای حل بلندمدت و ریشهای آن چه میتوان کرد؟ بر کسی پوشیده نیست که لازم است موتور اقتصاد کشور به راه بیفتد و امکان داشتن فرزندان بیشتر برای زوجها فراهم شود تا مشکل کاهش نرخ رشد جمعیت و پیری قریبالوقوع جمعیت ایران حل شود و این همان مطالبه رهبری از مسئولان هر دولت است؛ رونق اقتصاد، تولید و بهدنبال آن فرزندآوری. در این گزارش برای درک بهتر معضل جمعیت کشور همراه ما باشید.
هشداری که رفته رفته جدیتر میشود
صبح چهارشنبه 28 اردیبهشت، نشست ستاد ملی جمعیت به ریاست سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور در نهاد ریاستجمهوری برگزار شد. در این نشست پیامی مهم از سوی رهبر معظم انقلاب توسط سیدکاظم فروتن، دبیر ستاد ملی جمعیت قرائت شد. پیامی که حاوی دو نکته مهم بود؛ اول تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و دوم چارهجویی برای نجات کشور از آینده هولناک پیری جمعیت. متن پیام بدین شرح است: «بسمالله الرحمن الرحیم، با سلام به همه کسانی که دلسوزانه و عاقبتاندیشانه به فعالیت در حوزه جمعیت روی آوردهاند و با تشکر از مسئولانی که در مجلس و دولت به چارهجویی برای نجات کشور از آینده هولناک پیری جمعیت میپردازند، بار دیگر تاکید میکنم که تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروریترین فرایض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه درباره افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگساز، تاکید بیشتر مییابد. این یک سیاست حیاتی برای آینده بلندمدت کشور عزیز ما است. کاوشهای صادقانه علمی نشان داده است که این سیاست را میتوان با پرهیز از همه آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد و آینده کشور را از آن بهرهمند ساخت. به دستاندرکاران این حسنه ماندگار توصیه میکنم که درکنار تدابیر قانونی و امثال آن، به فرهنگسازی در فضای عمومی و نیز در نظام بهداشتی اهمیت دهند. توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.» این اولینباری نیست که ایشان نسبت به مساله جمعیت کشور هشدار میدهند. رهبر انقلاب از سال ۱۳۹۰ تاکنون بیش از 40 بار پیرامون «مساله جمعیت و فرزندآوری» هشدار و تذکر دادهاند. همچنین در یکی از مهمترین اظهارنظرها در مردادماه سال 1390 بهطور مستقیم و علنی به لزوم مقابله با سیاستهای «تحدید نسل» اشاره کردند و متذکر شدند که «هر اقدام و تدبیری برای کم کردن جمعیت باید پس از 150 میلیون نفر صورت بگیرد.» پس از آن، درست یکسال بعد در مرداد سال 91 پیرامون خطرات کاهش رشد جمعیت کشور هشدار دادند و درباره سیاستهای جمعیتی گذشته فرمودند: «خطا کردیم.» حال که این هشدارها تا امروز ادامه پیدا کرده و هر بار مجددا تمدید میشوند، سوال این است که بحران کاهش رشد جمعیت تا چه اندازه میتواند جدی و مخرب باشد و آینده کشور را تحتتاثیر قرار دهد. در ادامه با چند بررسی آماری مخاطرات پیرامون این بحران را بررسی میکنیم.
زنگ خطر کاهش جمعیت در ایران جدی است
در جدول زیر، تغییرات موالید، مرگومیر و رشد طبیعی در کشور را در یک بازه 15ساله مشاهده میکنید. هرچند در یک نگاه کلی نرخ طبیعی رشد جمعیت رو به پایین است و هرسال کمتر میشود اما در پنج سال اخیر یعنی از سال 95 تا 1400، علاوه بر شدت گرفتن کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت باید گفت که آمار تولدها در کشور در تمامی شاخصهای آماری اعم از تعداد موالید و ثبت ولادت بهطرز چشمگیری کاهش یافته است. میزان باروری کل هم همانگونه که در جدول میزان ناخالص باروری میبینید از دهه پیش تقریبا هرسال روندی کاهشی داشته و در سال 99 به کمتر از یکسوم سال 68 رسیده است. این شاید همان زنگ خطر کاهش جمعیتی باشد که رهبری از آن صحبت میکنند و دائما نسبت به آن هشدار میدهند و نشان از واقعیت داشتن و جدیتی این مشکل، دغدغه و بحران پیش روی ایران دارد. اما سوال این است که این روند کاهشی در نرخ رشد جمعیت درنهایت چه مخاطراتی را متوجه کشور خواهد کرد؟ آیا دغدغه رهبر معظم انقلاب بیشتر جنبه فرهنگی دارد یا اجتماعی؟ جنبه امنیتی - دفاعیاش پررنگ است یا از منظر امنیت اقتصادی باید به این بحران نگریست؟ در این صورت آینده رشد اقتصادی کشور با این سقوط نرخ رشد جمعیت دستخوش چه تاثیرات و تغییراتی خواهد شد؟
سالخوردگی جمعیت معضل اصلی برخاسته از کاهش نرخ رشد جمعیت است
آمارها را بررسی کردیم و دیدیم که بحران کاهش رشد جمعیت واقعیت داشته و مسالهای بسیار جدی است اما جا دارد به اصل مطلب اشارهای کنیم. معمولا زمانی که صحبت از کاهش نرخ رشد جمعیت میشود پدیده و نتیجهای همچون کاهش جمعیت کل در ذهنمان میآید اما این نتیجه مستقیم و بیواسطه چیزی نیست که ایران و اقتصادش را تهدید میکند. به عبارتی لازم است بررسی شود که چه پدیدهای از کاهش نرخ رشد جمعیت در ایران منشعب شده و درصورتیکه بهموقع علاج نشود بلای جان آینده اقتصاد کشور خواهد شد؟ پاسخ اما ساده است. بهگواه کارشناسان حوزه جمعیتشناسی سالخوردگی جمعیت، معضل اصلی برخاسته از کاهش نرخ رشد جمعیت است. طبق تعریف سازمان ملل متحد در سال 2009 سالخوردگی فرآیندی است که از طریق آن نسبت افراد مسن در جمعیت افزایش یافته و نسبت افراد جوان کاهش مییابد. عوامل سالخوردگی را باید در تغییرات مرگومیر و باروری بدانیم، البته عامل اصلی تغییرات ساختار سنی و سالخوردگی، کاهش باروری است. این فرآیند بدینصورت است که با توسعه اقتصادی – اجتماعی و بهبود شرایط بهداشتی، مرگومیر کاهش یافته و امید زندگی افزایش مییابد و لذا تعداد بیشتری از افراد به سنین بالاتر میرسند و زمانی که این فرآیند با کاهش باروری همراه باشد، تغییر ساختار سنی را در پی دارد. به این صورت که با پایین آمدن باروری، سهم افراد جوان در جمعیت کم میشود و درطول زمان وزن جمعیت از گروههای سنی جوان به گروههای سنی بالاتر منتقل شده و نسبت افراد سالخورده به کل جمعیت، رو به افزایش میگذارد. براساس دادههای ارائهشده از سازمان بهداشت جهانی در سال 2015 ، در ایران در سال 2015 (1394) حدود 10 درصد جمعیت بالای 60 سال داشتهاند. در 35 سال آینده یعنی سال 2050 (1429) درصد سالخوردگی جمعیت ایران به 33 درصد افزایش خواهد یافت. شکل 1 و 2 نسبت افراد سالخورده 60 سال و بالاتر در کشورهای مختلف جهان را برای سال 2012 و همچنین پیشبینی این نسبت برای سال 2050 را نشان میدهد. نسبت افراد سالخورده بالای60 سال درحالحاضر فقط در کشور ژاپن بیش از 30 درصد است. اما در اواسط قرن حاضر خیلی از کشورها نسبتهای مشابه ژاپن در سال 2012 را تجربه خواهند کرد. این کشورها در اروپا و شمال آمریکا، همچنین شیلی، چین، جمهوری اسلامی ایران، کرهجنوبی، فدراسیون روسیه، تایلند و ویتنام را شامل میشوند.
افزایش جمعیت مصرفکننده در اقتصاد سطح رفاه را پایین میآورد
سالخوردگی جمعیت چه مخاطراتی را متوجه اقتصاد و نیروی کار کشور خواهد کرد؟ لازم است توضیح داده شود که کاهش در عرضه نیروی کار پدیده سالخوردگی بر اندازه و ترکیب نیروی کار، که نقش مهمی در رشد اقتصادی دارد، تاثیر میگذارد. مشارکت در نیروی کار بههمراه افزایش سن، کاهش مییابد، لذا هرچه جمعیت سالخوردهتر شود، مشارکت کمتری نیز در تولید اقتصادی بهخصوص در بخش کشاورزی یا تولیدی دارد. کاهش تعداد شاغلان میتواند آثار منفی را بر رشد اقتصادی و تامین رفاه همگانی در سطح کلان داشته باشد. درواقع با کاهش رشد جمعیت، وظیفه تامین نیازهای روزافزون سالمندان سنگینتر شده و این مساله، بر شیوه تولید کالا و خدمات و کارایی کلی اقتصاد تأثیرگذار است. پدیده سالخوردگی همچنان منجر به کاهش پسانداز و سرمایهگذاری، درآمد و افزایش مصرف، کاهش رشد اقتصادی خواهد شد. به نمودارهای زیر که تغییرات میزان مصرف نیروی کار در سنین مختلف را نشان میدهند، نگاه کنید برای توضیح چرایی آن هم لازم است بدانیم رشد اقتصادی رابطه نزدیکی با درآمد، مصرف، سرمایهگذاری و پسانداز دارد. گفتنی است که الگوی میزان مصرف با افزایش سن دچار تغییر میشود. برای مثال افراد مسنتر در مقایسه با افراد جوان عموما به هزینه کردن سهم بیشتری از درآمدشان در بخش مسکن و خدمات اجتماعی گرایش دارند، لذا رشد اقتصادی میتواند بهصورت منفی تحتتاثیر افزایش سهم افراد سالمند در جمعیت باشد؛ چراکه توانایی پسانداز با افزایش سن کاهش مییابد و این امر به میزان پسانداز و بهتبع آن توانایی سرمایهگذاری، بر کل اقتصاد تاثیر میگذارد و از طرف دیگر باعث افزایش مصرف جامعه میشود و باید در نظر داشت که افزایش جمعیت مصرفکننده در اقتصاد سطح رفاه را پایین میآورد.
کاهش جمعیت معضلی جهانی است
از مشکل سالخوردگی و معضل پیری نیروی کار گفتیم. آیا این مشکل تنها گریبانگیر کشور ماست؟ آیا دغدغه رهبری درخصوص جمعیت، مشابه خارجی ندارد؟ طبیعتا اگر این معضل، طبیعی باشد پس باید رد پایش را در سایر کشورهای جهان یا بهعبارتی در کل این کرهخاکی نیز ببینیم. تا امروز دادههای زیادی وجود دارد و مطالعات متعددی در پایگاههای بینالمللی انجام شده، اما شاید مهمترین آنها مقاله والاستریتژورنال در سال 1999 باشد با عنوان: «کاهش جمعیت موجب کاهش 40درصدی رشد اقتصادی در جهان میشود». در این مقاله آمده است کاهش رشد جمعیت که موجب کاهش افراد در سن کار میشود، سبب کاهش 40درصدی رشد اقتصادی در 50 سال آینده در مقایسه با 50 سال گذشته میشود. همچنین بهدنبال آن نویسنده لازم دانسته برای جبران کاهش رشد جمعیت در سن کار، بهرهوری نیروی کار بهنسبت روند تاریخی خود 80درصد افزایش پیدا کند تا از کاهش نرخ رشد اقتصادی جهان جلوگیری شود. در یکی از مهمترین بخشهای این مقاله توضیح داده شده است: «در 50 سال گذشته نرخ رشد 6برابر افزایش یافته و متوسط درآمد سرانه تقریبا سهبرابر شده است. تخمین زده میشود نصف این افزایش بهخاطر بهرهوری بوده است و نصف دیگر بهخاطر افزایش رشد نیروی کار.»
وصف دقیقتر مشکل نیروی کار اما آنجاست که نویسنده ادامه میدهد: «نرخ رشد اشتغال از سال 1964 بهطور متوسط 7. 1 درصد بوده و پیشبینی میشود در دهههای آینده به 3. 0 درصد کاهش یابد. در جهانی که دیگر نمیتوانیم برای افزایش رشد اقتصادی به افزایش عرضه نیروی کار متکی باشیم، افزایش بهرهوری تنها چاره کار خواهد بود. در بین 20 کشور مورد مطالعه تنها نیجریه در 50 سال آینده با افزایش نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد اشتغال با توجه به روندهای جمعیتی مواجه خواهد بود. ترکیه، آرژانتین و آفریقای جنوبی با افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه مواجه خواهند بود. خیلی از کشورها ازجمله ژاپن، آلمان، روسیه، ایتالیا و چین با کاهش آشکار نرخ اشتغال مواجه خواهند بود. تحقیقات نشان میدهد که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در آمریکا از 9. 2 درصد نرخ رشد سالانه به 9. 1درصد میرسد. یا بهعبارتی دیگر یکسوم کاهش پیدا میکند. این بهتر از کاناداست که نرخ رشد آن به نصف تقلیل پیدا میکند و از 1. 3درصد به 5. 1درصد میرسد. برمبنای تولید ناخالص داخلی سرانه، این رشد از 9. 1 به 3. 1درصد کاهش پیدا میکند» در این مقاله راهکارهای زیر از طرف اقتصاددانان برای افزایش رشد اقتصادی پیشنهاد شده است: «افزایش نرخ مشارکت زنان، جوانان و سالمندان، ارتقای سطح آموزش و انعطافپذیری بازار کار، افزایش تجارت خارجی و سرمایهگذاری در زیرساختها.» نگارنده به نمونه ژاپن بهعنوان یک داستان هشداردهنده اشاره میکند. «ما برای یک مدت طولانی است که مشاهده میکنیم بخشهای بزرگی از اقتصاد ژاپن مولد نیست.» او میگوید به همین دلیل ما شاهد رکود در این کشور هستیم. اثرات عملی افت 40درصدی در رشد جهانی چیست؟ این بدان معنی است که استاندارد جهانی زندگی به جای اینکه در 50 سال آینده 8. 2برابر شود، 3. 2برابر افزایش مییابد، بهعبارت دیگر، قرار است نسلهای بعد رفاه کمتری از پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ خود ببینند.
کاهش توان پرداختی صندوقهای بازنشستگی از نگرانیهای اصلی اقتصادهای بزرگ دنیا در پی پیری جمعیت است
براساس مطالعات جهانی سالخوردگی جمعیت و همچنین فرسودگی نیروی کار علاوهبر مشکلاتی که پیشتر ذکر شد، برای صندوقهای تامین اجتماعی یا بازنشستگی نیز بسیار دردسرساز خواهند بود. صندوقهای تامین اجتماعی یا بازنشستگی رفتهرفته و در بلندمدت با مشکل مواجه خواهند شد. بهخاطر کاهش افراد در سن کار و همچنین کاهش پرداختی آنها از بیمه به صندوقهای بازنشستگی، مصارف صندوقها افزایش یافته و به تبع آن توان پرداخت صندوقها کاهش خواهد یافت. در این مطالعات همچنین راهکارهایی پیشنهاد کردهاند ازجمله مقابله با پیری جمعیت، تشویق باروری بیشتر، اجازه مهاجرت بیشتر، افزایش مشارکت نیروی کار، بالا بردن سن بازنشستگی. کاهش مزایای بازنشستگی عمومی برای نجات این صندوقها از پیامدهای حتمی سالخوردگی جمعیت است که درنهایت منجر به افزایش حجم بدهیهای کلان اقتصادی دولتها از طریق این صندوقها خواهد شد. حال این را درنظر بگیرید که تامین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی ما درحالحاضر که مرض سالخوردگی جمعیت هنوز بر جان کشور نیفتاده، بدهکار هستند! درصورت تشدید این مشکل و کاهش توان پرداختی بیشتر از ناحیه این صندوقها چطور میتوان از فروپاشی نظم اقتصادی در آینده جلوگیری کرد؟ در مطالعهای با عنوان مقایسه پیشبینیهای مرجع و بازنشستگی، تاثیر افزایش سن بازنشستگی به میزان پنج سال بر نسبت هزینهها در سال 2050 مورد بررسی قرار گرفته و پیشبینی شده است. این مطالعه میگوید افزایش سن بازنشستگی با کاهش همزمان تعداد بازنشستگان و افزایش تعداد کارگران، نسبت مستمریبگیر به کارگر را کاهش میدهد. بهطور متوسط، افزایش یک سال به سن بازنشستگی، نسبت بازنشستگان/کارگر را در سال 2050 تا 6درصد کاهش میدهد. بنابراین سیاست افزایش سن بازنشستگی نیز قادر نخواهد بود دولتها را از بحران نجات دهد.
جمعیت هند، مثالی که منتقدان افزایش جمعیت وارونه جلوه میدادند
وقتی صحبت از مخاطرات کاهش جمعیت شده یا مطالبهای مانند افزایش جمعیت مطرح میشود، شاید اولین مسالهای که منتقدان افزایش جمعیت در مقابل این مطالبه مطرح میکنند، این باشد که جمعیت بیشتر نمیتواند اقتصاد را نجات دهد و تنها منجر به فقر و عدم برخورداری انبوهی از جمعیت در آینده خواهد شد. جمعیتی که همچون کشوری مانند هند قرار نیست سهمی از رشد اقتصادی داشته باشد و درنهایت بدون امکانات رفاهی به حاشیه رانده خواهد شد. گری استنلیبکر (برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۲) اما در اظهارنظری در پاسخ به این استدلال میگوید: «مشکل اساسی درواقع جمعیت نیست بلکه مدیریت اقتصاد است. تجربه هند بهصراحت نشان داده که آنچه جلوی رشد را میگیرد رشد جمعیت نیست بلکه سیاستهای بد اقتصادی است. بعد از دهه ۹۰ میلادی که هند شروع به یکسری اصلاحات سیاسی در مدیریت اقتصادی خود کرد، ما شاهد رشد عظیمی در اقتصاد هند بودیم. این درحالی است که همزمان هند دارای رشد سریع جمعیت و نرخ تولد است.» شاید اگر از دیدگاه این اقتصاددان به هند نگاه کنیم بتوانیم بگوییم جمعیت انبوه این کشور نهتنها موجب عقبماندگی هند نشده بلکه موجب رشد اقتصادی این کشور نیز شده است.
مخاطب مطالبه رهبری کیست؟
نگرانی از بابت معضل جمعیت در ایران همواره مطالبه رهبری بوده و هست اما بهتازگی سایر دولتمردان در اینباره اظهارنظرهایی داشتهاند. بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هفته گذشته در پنجمین نشست قرارگاه عملیاتی سلامت و جوانی جمعیت گفت: «برنامههای افزایش جمعیت باید با اقدامات تبلیغی و اطلاعرسانی در جامعه نمود پیدا کند و در راستای اطلاعرسانی برنامههای جمعیتی ضرورت دارد کمیته رسانه در این قرارگاه برای پیگیری اطلاعرسانی و تبلیغات برنامهها تشکیل شود. رشد جمعیت منفی است و از علما و مسئولان و صاحبنظران درخواست داریم برای جلوگیری از کاهش رشد جمعیت راهکار بدهند. رویکردهای حمایتی وزارت بهداشت در زمینه رشد جمعیت درحال ترسیم است و تلاش داریم این حمایت شامل همه زنان کشور اعم از بیمهشدگان و بیمهنشدگان شود.» این درحالی بود که کمال حیدری، معاون بهداشت وزارت بهداشت گفته بود: «حدود ۶۰درصد از قانون جمعیت مربوط به وزارت بهداشت و ۲۵درصد از آن مربوط به دستگاههای مختلف است. از آنجا که معاونت بهداشت خط اول تماس با جامعه است، تکالیفی برعهده این معاونت است که در چهار مقوله پیشگیری و تشخیص زودهنگام ناباروری، آموزشهای پیش از ازدواج، حمایت از مادران باردار بیبضاعت و بحث تسهیل خدمات زایمانی در راستای ترویج زایمان طبیعی متمرکز میشود و از برنامههای اصلی معاونت بهداشت است. بحث جمعیت در کشور به یک مقوله فرهنگی بدل شده است و برخی جوانان ما آنطور که باید به اهمیت فرزندآوری در راستای سلامت روانی، معنوی و... خودشان توجه ندارند و متاسفانه بحث توجه به فرزندآوری بهعنوان یک ارزش کمرنگ شده که باید به آن بپردازیم. یکی از راههایی که میتوانیم در حوزه جمعیت موفق باشیم، تسهیلاتی است که به زوجین داده میشود و در دنیا هم هر کشوری براساس وسعش بهترین تسهیلات را در اختیار قرار میدهد تا خانواده و بهویژه مادران بتوانند به وظایف خود بپردازند. آنچه در مجلس شورای اسلامی به آن پرداخته شده، براساس وسعی بوده که توانستند درنظر بگیرند. قطعا این تسهیلات باید افزایش یابد که در قانون در ۵ سال اول افرادی که براساس آزمون وسع بضاعت کمتری دارند، حمایت میشوند.» اظهارنظر و مطالبه پیرامون بحث فرزندآوری اما محدود به مقامات وزارت بهداشت نماند. انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری نیز گفته بود: «هرجا ازدواج پایدار داشته و از طلاق جلوگیری کنیم به رشد جمعیت کمک کردهایم و هرچه خانوادهها صمیمیتر و گرمتر بوده و با محبت بیشتری با هم تعامل داشته باشند، شاهد فرزندان بیشتر و حرکت روبهرشد افزایش جمعیت خواهیم بود. امام رضا(ع) میفرمایند «بهترین زندگی آن است که زندگی دیگری در زندگی تو بهبود پیدا کند.» اگر بتوانیم این فرهنگ را یعنی به نفع دیگری از نفع خود گذشتن، کنار گذاشتن فردگرایی و گذر کردن از مسائل خود برای دیگری را در جامعه اشاعه دهیم، ازدواج رشد گرفته و پا میگیرد و فرزندآوری یک ارزش میشود. برای حفظ، تحکیم و تثبیت خانواده نیاز به این داریم که زندگی زوجین برمبنای محبت و مودت استحکام پیدا کند.» با این اظهارنظرها جای سوال است که مخاطب صحبتهای رهبری دقیقا کدام دستگاه بوده است؟ نتیجهگیری با شما...