مجتبی اردشیری، خبرنگارگروه فرهنگ: همه چیز از مراسم رونمایی و اکران فیلم «قهرمان» در هفتادوچهارمین دوره جشنواره کن آغاز شد. جایی که حواس رسانهها، بیش از آنکه معطوف به کنجکاویها و گمانهزنی روی افتخارآفرینی نماینده سینمای کشورمان باشد، روی پیامهایی بود که هنرجویان فیلمسازی خانه بینالملل بامداد خطاب به آزاده مسیحزاده میدادند و این موفقیت را حاصل زحمات او میدانستند.
از همان زمان تا به امروز، این سایه روی فیلم قهرمان و شخص اصغر فرهادی افکنده شده که وی از روی دسترنج یکی از هنرجویان خود، فیلم جدیدش را جلوی دوربین برده است و وی بدون اینکه از وی اجازه بگیرد، از روی مستند هنرجویش، اقدام به فیلمسازی کرده است.
ترکشهای این اتفاق، خیلی زود حتی به رسانههای بینالمللی رسید و فرهادی تقریبا در هر نشست جهانی که حضور یافت، یکی از اصلیترین سوالاتی که از وی پرسیده میشد، ارتباطش با این ادعا بود. نمونه آخر این شکل سوالات به عصر سهشنبه برمیگردد که فرهادی پس از حضور در مراسم فوتوکال و در نشست خبری داوران جشنواره کن، وقتی از جانب خبرنگار دانمارکی با این پرسش مواجه شد، گفت: «آن مستند، چیزی بود که من در یک کارگاه دیدم. من در مورد آن با دانشجو صحبت کردم اما خیلی بعد، فیلم «یک قهرمان» را ساختم و نمیتوان به آن بهعنوان یک سرقت ادبی نگاه کرد. در واقع در «یک قهرمان» آنچه در فیلم وجود دارد چیزی کاملا متفاوت است.»
وقتی فرهادی آب پاکی را میریزد
فرهادی که عموما در این نشستهای رسمی با سوالات سیاسی مواجه میشد و بخش قابلتوجهی از حواشی، مربوط به پاسخهای او بود، در نشست عصر سهشنبه کن و طوری که مشخص بود از قبل خود را برای پاسخ دادن به این پرسش آماده کرده بود، آب پاکی را روی هر چیزی که عنوان سرقت ادبی یا کپیبرداری دارد ریخت و گفت: «کاری که ما انجام میدهیم ساختن فیلمهای داستانی است و کاری که من در فیلم «یک قهرمان» انجام دادم به کارگاهی که به آن اشاره کردم مربوط نیست و براساس یک رویداد جاری بود. این مستند و فیلم من صرفا براساس اتفاقی است که دو سال قبل از برگزاری کارگاه اتفاق افتاده است و وقتی رویدادی رخ میدهد و توسط مطبوعات کشف میشود، آنگاه به اطلاعات عمومی تبدیل میشود و میتوانید کاری را که دوست دارید انجام دهید. میتوانید داستانی بنویسید یا فیلمی درباره آن رویداد بسازید بدون اینکه یکی کپی دیگری باشد.»
واکنش مسیحزاده به صحبتهای فرهادی
بلافاصله پس از این پاسخ فرهادی، آزاده مسیحزاده در صفحه اجتماعی خود، تصویری از صفحه ۱۴ قرار نهایی دادسرا را منتشر کرد. در این تصویر آمده است: «آنچه از اوراق و محتویات این پرونده بررسی دلایل و مدارک و مستندات موجود در پرونده به خوبی روشن و مشخص میگردد اینکه دقیقا همین برداشت آقای فرهادی، رخ داده است و ایشان از مستندی که براساس تلاشها و اقدامات خانم مسیحزاده در تهیه و تدوین مستند دو سر برد، دو سر باخت مصروف داشته است بهرهبرداری نموده و براساس آن، قهرمان را تهیه و تنظیم نموده است و از آن مستند بهعنوان یک منبع و ارجاع استفاده کرده است. موید این ادعا آنکه به شهادت راشها و فیلمهای ضبطشده کلاس، آقای فرهادی در حین کلاس، چندین مرتبه از خانم مسیحزاده سوال میکند که آیا همه این مواردی را که میگویی، فیلمش را هم ضبط کردهای و فیلم و عکس تنها و یک نفره از سوژه زندانی مهریه در شیراز داری یا خیر؟ که نهایتا در زمان ساخت فیلم قهرمان از مجموعه این اطلاعات بهره برده است. آنچه مهم است این است که استفاده آقای فرهادی از حد اقتباس و برشهایی از یک رویداد گذشته، تا جایی که بخش اعظم و عمده فیلمنامه قهرمان (از حیث محتوا و نه از حیث فنی و تکنیکال) از مستند تهیهشده توسط خانم مسیحزاده وام گرفته است؛ چراکه در بررسی موارد تشابه و همسانی محتوای هر دو اثر، این مساله به وضوح مشخص است که آقای فرهادی بیش از 40 مورد، مقطع موثر و جریانساز در فیلم قهرمان را از جزئیات تلاشها و پژوهشهای مصرانه و شبانهروزی خانم مسیحزاده استفاده نموده است.»
جریان آخرین دادگاه چه بود؟
آخرین خبررسانی راجعبه روند حقوقی این شکایت، به حدود یکماهونیم پیش بازمیگردد. جایی که مسیحزاده عنوان کرده که پس از چند ماه رسیدگی دقیق به شکایت از آقای اصغر فرهادی مبنیبر سرقت هنری (تجاوز به حقوق مادی و معنوی) در دادسرای فرهنگ و رسانه تهران، بازپرس محترم، پرونده مستندات و دلایل ارائهشده مبنیبر وقوع جرم و ارتکاب آن توسط آقای فرهادی را کافی تشخیص داده و اقدام به صدور قرارنهایی جلب به دادرسی علیه آقای فرهادی کرده است.
قرار جلب به دادرسی، تصمیمی است که مقام قضایی دادسرا (دادیار یا بازپرس) پس از اینکه نظر به مجرم بودن مرتکب داشت اقدام به صدور قرار مجرمیت مینماید. پس از صدور قرار جلب به دادرسی یا همان قرار مجرمیت پرونده برای اتخاذ تصمیم و تعیین میزان مجازات به دادگاه کیفری2 فرستاده میشود. قانونگذار قانون آیین دادرسی کیفری در قانون جدید به جای قرار مجرمیت از واژه جلب به دادرسی استفاده نموده و این با دستور جلب یا دستور بازداشت که منجر به دستگیری یا بازداشت مرتکب میشود متفاوت است و درواقع قرار جلب به دادرسی حکایت از نظر مثبت دادسرا و مرجع تحقیق به وقوع جرم دارد و نتیجه آن ادامه جریان پرونده و تشکیل جلسه محاکمه در دادگاه کیفری2 است. در تحلیل نهایی نتیجه صدور قرار جلب به دادرسی این است که متهم باید جهت رسیدگی به اتهام و دفاع ماهوی و تعیین میزان مجازات در دادگاه کیفری حاضر شود.
مسیحزاده حتی در آن زمان عنوان کرد که شکایت فرهادی از او با عنوان نشر اکاذیب، توسط دادگاه، رد شده است. مسیحزاده در پاسخ به سوالی مبنیبر اینکه چه مستندات و دلایلی مبنای صدور این قرار بوده گفته بود که دهها ساعت فیلم، صدای ضبطشده، شهادت شهود و مطلعین، دهها صفحه استدلال مبنیبر تناقضات اظهارات آقای فرهادی، وکیل و شهود ایشان با هم و با فیلمها و صداها و نیز تغییر اظهارات هرکدام از افراد نامبرده با اظهارات قبلیشان در جریان دادرسی و درنهایت بازبینی هر دو فیلم توسط بازپرس و علم و تشخیص ایشان ازجمله مستندات و دلایلی بودهاند که مبنای صدور قرار دادسرا بوده است.
آرامش پیش از توفان
پس از این اظهارات مسیحزاده، وکیل فرهادی با رد تلویحی این اتهامات عنوان کرد که باتوجه به آن که قرار صادره به منزله حکم نهایی دادگاه نیست و بخشی از روند رسیدگی محسوب و در ادامه فرآیند رسیدگی، پرونده ابتدا در دادگاه کیفری 2 و سپس در دادگاه تجدیدنظر مورد رسیدگی مجدد قرار میگیرد، امید است در طول رسیدگی پرونده در مراحل بالاتر، با ارجاع موضوع به کارشناسی و جلب نظر تخصصیِ اساتید و خبرگان حوزه حقوق مولف، قرار موصوف نیز نقض شود.
این، آخرین واکنشی بود که دو طرف، تا پیش از صحبتهای فرهادی در نشست خبری کن داشتند. در این مدت، واکنش رسانهها به نسبت خط فکری آنها بود و غافلگیری چندانی را رقم نزد. مشخص است که هر چه کار روبه جلو میرود، حساسیت آن بالاتر رفته و ابعاد بیشتری از پرونده و اقداماتی که حول آن صورت گرفته برای مخاطب افشا میشود.
در این میان اما، همچنان که بسیاری از رسانهها به واسطه شهرت فرهادی و اعتباری که وی برای سینمای ایران در مجامع بینالمللی به همراه آورد، جانب او را گرفته و با این استدلال که هنرمندی در تراز فرهادی هرگز تن به چنین کارهایی نمیدهد، مسیحزاده را به کسب شهرت از این اتفاق متهم میکنند، فرهادی اما در رسانههای خارجی، به یک علامت سوال بزرگ تبدیل شده است. بهعنوان نمونه ورایتی که در تمام این سالها، ارادت ویژهای به این کارگردان ایرانی داشته و حتی جایزه تاثیرگذاری خلاقانه در کارگردانی را در جشنواره پالم اسپرینگز به وی اعطا کرده است، بلافاصله پس از صحبتهای عصر سهشنبه وی در کن، روی خروجی سایت خود عبارت «ماهیت عمومی اظهارات فرهادی نشان میدهد این کارگردان نیاز به دفاع از شهرت خود در سطح بینالمللی احساس میکند» را منتشر کرد. ترکشهای این اتهام و ادعا به اندازهای برای فرهادی در مجامع جهانی گران تمام شده که باز به گفته ورایتی، فرهادی گزینه ریاست بر جشنواره کن 2022 بود که پس از مشخص شدن موضوع سرقت ادبی، این عنوان از روی نام وی برداشته شد تا درنهایت او بهعنوان یکی از اعضای هیات داوران جشنواره این دوره مشغول به فعالیت شود.
آیا فرهادی به پایان قهرمانی خود میرسد؟
این موارد از ادعاها و اتهامات، ازجمله اتفاقاتی است که سایه سنگین و سهمگینی را روی فعالیتهای یک کارگردان در تراز بینالمللی به وجود میآورد؛ بهعنوان مثال وودی آلن یا رومن پولانسکی، نمونههایی از کارگردانانی با شهرت جهانی هستند که در تمام این سالها در هالهای از ابهام در زمینه محبوبیت قرار داشتهاند و پرونده برخی اعمال منافیعفت آنها سایه سهمگینی را بر وجهه کاری آنها انداخته است.
در مورد فرهادی اما موضوع، سرقت ادبی یا کپیبرداری است. عنوان و ادعایی که اگر ثابت شود، میتواند تا مدتهای مدید، سایهای سنگین را روی فعالیتهای این کارگردان بگستراند. اتفاقی که البته طی هفتهها و ماههای آتی، ابعاد بیشتری از آن مشخص شده و دادگاه، حکم نهایی خود را عنوان میکند.
فرهادی در تمام این سالها، با زیرکی خاصی، مسائل مربوط به حرفه خود را به جلو برده است و توانسته در کنار محبوبیتی که در میان طرفدارانش به دست آورده، در میان مخالفانش نیز چهره تندرو و بیمنطقی نباشد. از زبان دشنام و تهدید وارد نمیشود و تلاش کرده تا پرستیژ یک کارگردان در کلاس بالای جهانی را برای خود حفظ کند.
اما در تمام این سالها، هر آنچه مخالفان وی خواستند تا او را آماج حملات خود قرار دهند، موفق نبودند اما کاری که اکنون رقم خورده، نوعی خودزنی بزرگ است که شاید فرهادی علیه خود انجام داد. بهعبارتی، ضربه بزرگی که برخی مخالفان فرهادی در تمام این سالها مترصد انجام آن بودند را فرهادی، خود علیه خویشتن انجام داد و اینچنین دستمایه یک ادعای تا به امروز اثبات نشده قرار گرفت. اتفاقی که فرهادی میتوانست با تکیه بر هوش ذاتی خود، از گسترش آن جلوگیری کند. این اتفاق سبب شد تا برخی چهرهها نیز شمشیر را از رو کشیده و ابعاد دیگری از این قبیل اتفاقها را بازگو کنند. مانند روایت علی خودسیانی و حمید نعمتالله که فرهادی را در گذشته، به برداشتهایی از این دست متهم کردند اما درایت فرهادی زمینه را طوری پیش برد که این دست روایتها، گسترش چندانی پیدا نکرد. اتفاقی که میشد در مورد ادعای آزاده مسیحزاده نیز تکرار شود تا کار به این ترتیب پیش نرود.
شاید فرهادی هیچگاه فکرش را هم نمیکرد که یک هنرجوی ساده شهرستانی، اینچنین بتواند اعتبار بینالمللی وی را زیر سوال ببرد تا جایی که بخواهد در نشست مطبوعاتی معتبرترین جشنواره سینمایی جهان، در پاسخ به یک خبرنگار دانمارکی، اینچنین از خود دفاع کند. شاید اگر روایتهای علی خودسیانی و حمید نعمتالله، به همان ظرافتی که عنوان کردهاند، درست باشد، او اینگونه تصور کرده که در عصر جدید نیز میتوان به همان شیوه عمل کرد. حال آنکه در پرونده امروز فرهادی، طبق ادعاهای مسیحزاده، هم اسناد و مدارک صوتی و تصویری و نوشتاری به اندازه کافی وجود دارد و هم به اندازهای شاهد زنده هست که بخواهند علیه فرهادی شهادت دهند.
بنابراین باید کمی بیشتر منتظر ماند تا پرونده بزرگترین حاشیهای که تاکنون برای اصغر فرهادی رقم خورده، بسته شود. پروندهای که با هر نتیجهای که بسته شود، این گزاره را با قطعیت به پیش خواهد راند که دیگر موقعیت و محبوبیت فرهادی در ایران و مجامع بینالمللی، به مانند گذشته نخواهد بود و این سایه سهمگین تا همیشه با وی به یادگار خواهد ماند و از کارنامه وی پاک نخواهد شد.
در این رابطه بشتر بخوانید:
محاکمه در کن (لینک)