بازخوانی کنش جریانهای سیاسی در ایام منتهی به انتخاباتها را میتوان بهعنوان بهترین راه شناخت خطمشی آنها در نظر گرفت. از آنجا که در یکنهاد دموکراتیک، انتخابات غایت کنش سیاسی برای دستیابی به قدرت محسوب میشود، جریانهای سیاسی نیز در برهههای زمانی منتهی به روز انتخابات باصراحت بیشتری برای دستیابی به این هدف اعلام موضع میکنند. بازخوانی مواضع سیاسی جریانها و قرار دادن این مواضع در سنجه تطور تاریخی باعث میشود جریانهای ریشهدار و سطحی از یکدیگر قابلتفکیک شوند.
رویکرد سیاسی که تکیه بر اصول ثابتی دارد و تحقق اصول خود را هدف خود قرار داده است رسیدن به قدرت را نیز بهعنوان ابزاری برای این هدف به کار میبندد. این رویکرد باعث میشود جریان سیاسی از جایگاه انفعال خارج شود و بهمرور افکار عمومی را جهتدهی کند. جبهه مقابل با این نگاه، رویکردی است که صرفا رسیدن به قدرت را هدف قرار داده میدهد. چنین نگاهی سبب میشود هر ابزاری برای رسیدن به هدف مشروع تلقی شود. عدم اتکا به اصول و مبانی ثابت موجب میشود جریان سیاسی قدرتطلب در تله عرفی شدن گرفتار شود و نقش آن از جهتدهنده به پیرو افکار عمومی تقلیل یابد. مهمترین آسیب این رویکرد تناقض در مواضع متشتتی است که درنتیجه پیروی از امواج مطالبات عمومی اتخاذ شده است. این رویکرد اگرچه در کوتاهمدت میتواند دستاوردهایی را برای جریانات سیاسی به همراه بیاورد اما در بلندمدت منجر به بازنمایی چهرهای متناقض و غیرصادقه از این جریانها میشود و به حیات سیاسی آنها پایان میدهد. رویکرد صرفا عوامگرایانه تله شعارزدگی را نیز فعال میکند. جریان سیاسی که به هر طریقی سعی در جلب نظر افکار عمومی دارد بدون توجه به ظرفیتها و ابزارهای در دسترس خود از دادن وعدههای بدون پشتوانه نیز ابایی ندارد، درنتیجه این رویکرد عدم تحقق وعدهها چهرهای ناکارآمد از سیاستمدار بر جای میگذارد.
بررسی تجربه تاریخی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 96 و تاثیرات ناشی از آن در انتخابات 1400 نشان میدهد که این جناح درنتیجه کنش سیاسی سطحی و منفعتطلبانه خود در افکار عمومی تبدیل به نماد ناکارآمدی و بیصداقتی شود و اکنون با چالشی حیاتی برای احیای سرمایه اجتماعی خود مواجه است؛ چالشی که اصلاحطلبان برای عبور از آن راه انکار و بهانهجویی را درپیش گرفته و بدون توجه به حافظه رسانههای مدرن، امید به ضعف حافظه تاریخی مردم بستهاند.
ما تضمین روحانی هستیم و تاکید بر تکرار رای به وی برخی گزارههایی است که رهبران جناحهای اصلاحطلب بدونلکنت در انتخابات 96 به کار بردند. این حمایت قاطعانه اصلاحطلبان از روحانی را میتوان در اطمینانی ریشهیابی کرد که اصلاحطلبان به سرمایه اجتماعی دولت یازدهم داشتند. روحانی با قرار دادن مذاکرات در کانون توجه دولت و کمتوجهی به سایر چالشهای کشور سرمایه اجتماعی خود را به نتیجه مذاکرات گره زد. این سیاست با به نتیجه رسیدن مذاکرات و دستیابی به توافق برجام توانست اقبال عمومی را به او افزایش دهد و اعتماد مردم را برای انتخاب مجدد وی بهعنوان رئیسجمهور جلب کند. مذاکره که بهعنوان تنها ایده حکمرانی دولت دوازدهم در انتخابت 96 برگ برنده روحانی محسوب میشد با خروج آمریکا از برجام با شکست مواجه و تبدیل به پاشنهآشیل وی شد. پاشنهآشیلی که درنهایت با گره خوردن به تصویر ناکارآمد دولت روحانی بهویژه در حوزه مسائل اقتصادی سرمایه اجتماعی را که برای روحانی به ارمغان آورده بود، ذوب کرد.
در این قمار سیاسی اصلاحطلبان نیز که تمام اقبال عمومی خود را قاطعانه روی روحانی سرمایهگذاری کرده و در اداره دولت هم سهم زیادی را با وی شریک شده بودند، متضرر شدند و درنتیجه چسبندگی با دولتهای یازدهم و دوازدهم سرمایه اجتماعی خود را از دست دادند.
عبور از روحانی و عدم پذیرفتن مسئولیت کجکارکردی دولت وی راهی بود که اصلاحطلبان برای بازیابی وجهه اجتماعی ازدسترفته خود درپیش گرفتند. آنان در مواجهه با تناقض رفتاری خود دلیل حمایت از روحانی را نبود کاندیدای اصلاحطلب عنوان کردند و همین گزاره را در انتخابات 1400 بهانهای برای عدم حضور فعالانه قرار دادند. این گزاره اما با اظهارات قاطعانهای که چهرههای مختلف این جناح در ایام انتخابات د رحمایت از روحانی بیان میکردند در تناقضی آشکار قرار دارد.
در ادامه به بازخوانی مواضع متناقض اصلاحطلبان در مواجهه با انتخابات ریاستجمهوری میپردازیم و این گزاره را اثبات میکنیم که برخلاف بهانهجوییها و اعتراضاتی که همواره طیف رادیکال این جناح در مورد نداشتن کاندیدای مطلوب داشته، این ریزش سرمایه اجتماعی است که آنها را از حضور فعالانه در انتخابات ترسانده است.
شکوریراد و برقراری عدالت با روحانی
کمتر چهره سیاسی است که علی شکوریراد، دبیرکل اسبق حزب اتحاد ملت و حامی سرشناس میرحسین موسوی و حسن روحانی را نشناسد. او سال 96 که دبیرکل حزب اتحاد ملت بود، در میتینگهای انتخاباتی روحانی صحبت از رفع تبعیض و شفافیت تصمیمات مسئولان میکرد و معتقد بود مسئولان باید پاسخگوی مردم باشند، تبعیضی قائل نشوند، مردم محرم دانسته شوند و امور شفاف باشد و در این زمینه باید دسترسی به اطلاعات وجود داشته باشد، همه امور در پیش چشم مردم باشد، تصمیمات پشتپرده اتفاق نیفتد. او همچنین تاکید داشت روحانی همه این ویژگیها را دارد و به آنها پایند بوده و میگفت: «روحانی تاکنون خود را بهترین فرد در این زمینه نشان داده و به همین دلیل از وی حمایت میکنیم.» اینها البته تنها صحبتهای شکوریراد نبوده، او که خود را مدافع پیشرفت میدانست، تاکید میکرد که روحانی آزادی، عدالت و حق تعیین سرنوشت را برای مردم میخواهد. او معتقد بود: «ما هم پیشرفت میخواهیم، هم نمیخواهیم که کشور به عقب بازگردد، ما به عقب بازنخواهیم گشت، تا نیمه راه آمدیم و ادامه راه را نیز با روحانی خواهیم رفت.» درست همانطور که شکوریراد میگفت، اصلاحطلبان و اتحاد ملتیها با روحانی ماندند اما تاریخ نشان داد که نه روحانی این ویژگیها را داشت و نه وعدههایی که داده شده بود، اجرایی شدند. چهبسا حتی وضعیت در دوران ریاستجمهوری روحانی، بهگونهای پیش رفت که نهتنها امثال شکوریراد به عقب بازگشتند بلکه حتی بهدنبال راهی برای پاک کردن وعدههای خود از حافظه تاریخی مردم بودند.
نسخه خاتمی برای مردم: تکرار رأی به روحانی
شاید بتوان حمایتهای سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق را، جدیترین عامل بسیج همهجانبه ظرفیتهای چهرهها و جریانات اصلاحطلب در حمایت از روحانی برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 دانست. اصلاحطلبانی که حالا با گذشت دو سال از ویدئوی معروف خاتمی در حمایت از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات مجلس دهم که با عنوان «تَکرار میکنم» عنوان و دستبهدست میشد، منتظر نظر او درباره حمایت یا عدمحمایت از تداوم ریاستجمهوری حسن روحانی در سال 96 بودند. خاتمی سال 92 بود که بعد از انصراف عارف، نامزدی که ابتدا بهعنوان نامزد اصلی جریان اصلاحات معرفی میشد به نفع روحانی، در یادداشتی با تشکر از این اقدام معاون اول خود در دولت اصلاحات، از تصمیم خود برای رای دادن به روحانی خبر داد. خاتمی در بخشی از این یادداشت نوشت: «به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد.» وی همچنین از اصلاحطلبان خواست با حمایت از روحانی، «وظیفه مهم» خود را در انتخابات بهجا آورند و نوشت: «از همگان بهویژه اصلاحطلبان و تحولخواهان و خواستاران عزت و سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت میخواهم که با هوشیاری وظیفه مهم خود را در این انتخابات بهجا آورند و حضور جناب آقای دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواستها و مطالبات خود بدانند.» حمایتهای خاتمی از روحانی در انتخابات سال 96 هم با همان جدیت دنبال شد. در کارزار رقابت نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال 96 بود که خاتمی بار دیگر با ضبط ویدئویی، ضمن دعوت از اقشار مختلف مردم به حضور در پای صندوقهای رأی، در دفاع از عملکرد دولت اول روحانی که در دو سال پایانی انتقادهای بیشماری را متوجه خود میدید، گفت: «با همه محدودیتها و مشکلاتی که این دولت داشته است، با امکانات اندکی که داشته و توقعات فراوانی که بوده توانسته است خدمات بزرگی را به انقلاب و مردم و کشور انجام دهد.» خاتمی همچنین در پایان این ویدئو خطاب به مردم گفت: «این بار شمایید که باید تکرار کنید، تکرار رأی به روحانی عزیز، برای تقویت امید به آینده بهتر.» این حمایتهای تمامقد و علنی خاتمی از حسن روحانی بود که در هر دو دوره، جریانات و سایر چهرههای اصلاحطلب را در حمایت همهجانبه از روحانی مصمم میکرد. از علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران که ضمن دفاع جدی از عملکرد روحانی در دوره اول معتقد بود: «یک نیروی اصولگرا اگر تحت هژمونی و جهتگیری شخص آقای روحانی عمل کند، نتیجه عملکردش اصلاحطلبانه میشود.» تا محمدرضا عارف که بهعنوان رئیس فراکسیون امید مجلس و فعال اصلاحطلب در کنگره سالانه حزب ترقی ایران حاضر شد و گفت در انتخابات ریاستجمهوری آینده(سال 96) از حسن روحانی حمایت خواهد کرد. همگی ظرفیتهای رسانهای و تبلیغاتی خود را برای پیروزی دوباره روحانی در انتخابات ریاستجمهوری فعال کرده بودند.
روحانی کشور را از سقوط نجات داد!
سیدمحمدرضا خاتمی، اصلاحطلب نامآشنایی است که روزگاری دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی بوده و تجربه نایبرئیسی مجلس ششم را هم در کارنامه خود دارد. نقش حمایتی او از روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و 96 نیز، اگر از بقیه اصلاحطلبان پررنگتر نباشد، کمرنگتر هم نیست. خاتمی معتقد بود تنها کسی که میتواند جریان فکری اصلاحطلب را نمایندگی کند، حسن روحانی است. و مهمترین دلیل حمایت اصلاحطلبان از روحانی این است که او کشور را از انزوا، اقتصاد را از ورشکستگی و ساختار را از فراگیر شدن فساد نجات میدهد. مثلا او در اینباره تاکید میکرد: «علت اینکه آقای روحانی در آن زمان انتخاب شد، این بود که ما بر سر یک دوراهی بودیم. سقوط کشور یا نجات کشور این دوراهی بود. روحانی اگر انتخاب نمیشد کشور سقوط میکرد.»
حمایت او از روحانی تا جایی بود که حتی در بخشی دیگر از سخنان خود میگوید ما تضمین روحانی هستیم. محمدرضا خاتمی درباره اینکه چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاحطلبان وجود دارد، میگوید: «تضمین این مساله، خود ما هستیم.» این سخنان علاوهبر آنکه مویدی بر حمایت اصلاحطلبان از روحانی در انتخابات 96 است، نشانگر جداییناپذیری روحانی از جبهه اصلاحات نیز هست.
آینده روشن با پراید 50 میلیونی
فرار روبهجلو، شاید تنها اقدام پیشروی اصلاحطلبان برای تفکیک روحانی از جبهه اصلاحات باشد. اما با کنار هم قرار دادن سخنان بسیاری از اصلاحطلبان در زمان انتخابات ریاستجمهوری 96 و 92 متوجه میشویم، نهتنها فرار روبهجلو امکانپذیر نیست بلکه حتی نام این اقدام هم، افکار عمومی را متوجه حمایت از روحانی میکند. در همین زمینه، یکی از چهرههای شاخص اصلاحطلب که با نقدهای رادیکال علیه حکومت، قصد انحراف افکار عمومی از حمایتهای خود از روحانی را دارد، مصطفی تاجزاده، معاون وزیر کشور دولت اصلاحات است. او که نقش بسیار پررنگی در وضع موجود کشور دارد، سال 96 به مردم هشدار میداد که اگر روحانی رای نیاورد، وضع اقتصادی کشور، بیش از پیش بدتر میشود. مثلا او در بخشی از سخنان خود درباره حمایت از روحانی گفته است: «باید تلاش کنیم ایرانیان بیشتری را به صحنه بیاوریم و قانعشان کنیم تا در آینده غبطه نخوریم.» و حتی ادامه میدهد: «لحظاتی وجود دارد که اگر از آنها درست استفاده کنیم؛ آینده کشور روشن میشود و آیندگان میتوانند از آن حداکثر بهره را ببرند و اگر درست انتخاب نکنیم سالیان سال گرفتار میشویم.» یا مثلا درمورد دیگری گفته بود: «اگر روحانی رای نیاورد، باید پراید را 50 میلیون بخرید.» اصلاحطلبان البته امروز میگویند روحانی از ابتدا هم یک کاندیدای نیابتی بوده است که نتوانسته مطالبات آنها را اجرایی کند اما همانطور که پیشتر هم به آن اشاره کردیم، فرار روبهجلو دیگر برای اصلاحطلبان امکانپذیر نیست.
روحانی این بار دسته کلید دارد
یکی دیگر از جدیترین حامیان حسن روحانی در کارزار انتخابات 96، سعید حجاریان، مشاور سیاسی خاتمی در دوران ریاستجمهوری بود. حجاریان که بهعنوان تئوریسین و مغز متفکر اصلاحطلبان شناخته میشد، در سال 92 نیز از بزرگترین حامیان او محسوب میشد. این چهره شاخص جریان اصلاحطلب در ایام شکلگیری دولت اول روحانی(دولت یازدهم) گفته بود: «درحال حاضر اصلاحطلبان در کابینه دولت یازدهم حضور دارند و پایگاه اجتماعی دولت هم اصلاحطلبان هستند؛ بنابراین لازم نیست بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان تفکیکی قائل شویم.» این سخنان حجاریان در آن سال، در پاسخ به افرادی بود که روحانی را اعتدالگرا و نه اصلاحطلب میدانستند. بهعبارت دیگر، این سخنان حجاریان، معنایی جز حمایت همهجانبه و بدون قید و شرط از روحانی و دولتش نداشت. با وجود عملکرد غیرقابل قبول روحانی در چهار سال نخست ریاستجمهوری و بهخصوص دو سال پایانی آن، حجاریان و دیگر چهرههای اصلاحطلب در سال 96 همچنان از جدیترین حامیان او در تداوم سیاستهای چهارساله دولت او محسوب میشدند. تا جایی که حجاریان در یادداشتی که اردیبهشتماه 96 در حمایت از عملکرد روحانی منتشر کرد، مردم پای صندوقها را دندانههای کلید روحانی برای حل مشکلات دانست و نوشت: «آقای روحانی چهار سال پیش با یک کلید آمد و توانست قفل تحریمهای هستهای را با آن باز کند و برجام را رقم بزند. روحانی این بار با یک دسته کلید آمده است... (!) ایشان قول داده است که سایر تحریمها را نیز برطرف کند و موضوعاتی چون حصر و رکود و فساد را از میان بردارد(!) بهشرط آنکه مردم زیادی به وی رأی دهند. فیالواقع دندانههای کلید روحانی مردمند و اگر آنان به صحنه نیایند، از روحانی کاری برنخواهد آمد ولو با رأیی شکننده پیروز انتخابات شود.»
رأی به روحانی، عمل به وصیت آیتالله بود
حمایت مرحوم هاشمیرفسنجانی از روحانی در روزهای باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری سال 92 را میتوان در زمره اثرگذارترین حمایتها در میان چهرهها و جریانات سیاسی فعال در آن مقطع از حسن روحانی دانست. حمایتی که اگر همزمان با حمایت خاتمی و دیگر چهرههای اصلاحطلب به صورت عمومی اعلام نمیشد معلوم نبود سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری آن سال در همان دور اول قطعی میشد یا باید منتظر تعیینتکلیف آن در دور دوم میماندیم.
با درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی در دیماه 95، روحانی در فاصله کمتر از 5 ماه تا انتخابات ریاستجمهوری، اصلیترین حامی خود در این مسیر را از دست داد. اینبار اما محسن، فرزند ارشد مرحوم هاشمیرفسنجانی بود که همزمان با نامزدی انتخابات شورای پنجم شهر تهران، با حضور پررنگ در ستادهای انتخاباتی حسن روحانی و سخنرانیهای خود، برای تقویت سبد رای روحانی تلاش کرد. او اردیبهشت96 در مصاحبهای گفت: «آیتالله هاشمیرفسنجانی، بزرگترین حامی و پشتیبان و مشاور برای روحانی بود و قطعا از فقدان ایشان، روحانی آسیبهای درونی و بیرونی دیده است، اما بدنه اجتماعی حامی آیتالله هاشمی بهدلیل توصیههای مکرر ایشان در جهت تداوم دولت روحانی و به ثمر نشستن برنامههای ایشان با دولت تدبیر و امید همراهی خواهند داشت.» محسن هاشمی که آن روزها بهعنوان سرلیست اصلاحطلبان در انتخابات شورای پنجم شهر تهران نیز مطرح بود، در جدیترین اقدام خود در حمایت از تداوم ریاستجمهوری روحانی، در تاریخ 9 اردیبهشتماه آن سال با شرکت در «همایش حامیان دولت» در حمایت از روحانی سخنرانی کرد. محسن هاشمی که از شاخصترین چهرههای حاضر در این همایش بود، در اظهاراتش با اشاره به باور آیتالله هاشمی به تواناییهایی روحانی گفت پدرش خواستار ادامه دولت حسن روحانی بوده است و در همین راستا از مردم خواست با حضور در انتخابات به حسن روحانی رای دهند تا اینگونه به «وصیت آیتالله هاشمی» عمل شود.
بعد از انتخابات ریاستجمهوری و پیروزی روحانی هم خانواده مرحوم هاشمیرفسنجانی در پیامی، با تشکر از مردم و تبریک این پیروزی به رئیسجمهور منتخب، تداوم دولت روحانی را عمل به وصیت مرحوم هاشمی عنوان کردند.
حمایت همهجانبه از روحانی
یکی دیگر از چهرههای اصلاحطلب شاخصی که از حسن روحانی در انتخابات سال96 حمایت کرد، عبدالله نوری وزیر کشور دولت خاتمی است. دفتر وی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال96 با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «آقای عبدالله نوری در فضای پدیدآمده در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، همصدا با جبهه اصلاحات، با رعایت احترام و قدرشناسی نسبت به بزرگواری جناب آقای دکتر جهانگیری بهجهت پذیرش دعوت اصلاحطلبان برای ثبتنام در انتخابات، بر اولویت و اهمیت حمایت قاطع و همهجانبه از ادامه ریاستجمهوری جناب آقای دکتر حسن روحانی تاکید دارند.» این بخش از بیانیه وزیر کشور دولت خاتمی که در آن به حمایت جبهه اصلاحات از روحانی اشاره شده است، خود میتواند یکی از مهمترین اسناد تاریخی برای اثبات نقش اصلاحطلبان در روی کارآمدن دولت روحانی در انتخابات96 باشد. در ادامه نوری بهجز انتشار بیانیه در حمایت از روحانی در مصاحبهای دیگر پیرامون شخصیت حسن روحانی، وی را نسبت به سایر رقبای انتخاباتیاش توانمند قلمداد کرده و گفته بود: «شما مقایسه کنید یک طرف آقای روحانی است با آگاهی، توان مدیریتی و تجربیات اجرایی در سطوح مختلف، از پیش از انقلاب تا الان با مجموعهای از نیروهای کارشناسی که ایشان را در دولت همراهی میکنند، طرف مقابل کدامیک از این پشتوانهها را دارد؟ آگاهی کافی دارد؟ تجربه موفقی در گذشته و حال داشته است؟ کارشناسان قدرتمندی دارد؟»
* محمد امین ایمانجانی