معین رضیئی، خبرنگار گروه سیاست: درباره لزوم مردمیتر شدن ویژه برنامههایی که در سطح کشور با موضوع فلسطین و ارتباطگیری با گروههای مردمی مبارز برگزار میشود و همچنین واکاوی راهکارهایی که میتوان با استفاده از آن مردم عادی جامعه را نسبت به مساله فلسطین دغدغهمندتر از قبل دید، با محمدمحسن فایضی، پژوهشگر مسائل فلسطین، گفتوگو کردهایم که در ادامه، مشروح آن را میخوانید.
فرآیندی در این سالها طی شده که مساله فلسطین را کاملا حاکمیتی کرده
محمدمحسن فایضی در ابتدا با هدف تشریح شرایط موجود جامعه ایران درباره مساله فلسطین گفت: «اول آنکه زمانی که مساله فلسطین به قول شما تبدیل به یک مساله حاکمیتی شده است بهطور خلاصه یعنی هرزمان نام فلسطین میآید، چیزی که به ذهن مردم میرسد آن است که این، یک مساله حاکمیتی است. این دقیقا نقطه مقابل مردمی بودن است. ما در این سالها، فرآیندی را خواسته یا ناخواسته به هر دلیلی طی کردهایم که درنتیجه آن، مساله فلسطین آنطور که باید اجتماعی و مردمی نشده است. درکشور، گروههای مردمی که بهطور ویژه به مساله فلسطین بپردازند به آن صورت نداریم. جمعیت دفاع از فلسطین و چند گروه دیگر داریم که دغدغهشان این موارد است اما باز در همان فضاست که به آن اشاره کردیم. علاوهبر اینها، عملکرد ما هم در بحث فلسطین حاکمیتی بوده است. به این معنا که مثلا در روز قدسی که داریم و قرار است نسبت به کل سال در آن روز بیشترین توجه را به فلسطین داشته باشیم، قالب و نوع دعوتی که از مردم برای شرکت در آن میشود، حاکمیتی است. از نوع برگزاری راهپیمایی تا حاشیههای آن میتوان این رویکرد را مشاهده کرد. مثلا سخنرانانی که در مراسم دعوت میشوند نیز همه از گروههای مقاومت(گروههای مسلح و سیاسی) فلسطین هستند.
نکته دیگر هم آنکه نحوه بازتاب مسائل فلسطین در طول سال در رسانههایمان نیز حاکمیتی است. مسالهای مثل سیفالقدس(جنگ سال گذشته غزه) هم که رخ میدهد، شاهد آن هستیم که نحوه بازتاب صداوسیما، کاملا از زاویه دید نظامیان فلسطینی و گروه حماس است. درحالی که ما اتفاقات را بیشتر در تجمعات مردمی و مسجدالاقصی شاهد هستیم. آنقدر که آن گروههای نظامی برجسته میشود، اینها پوشش داده نمیشود.»
راهکار اصلاح کلیشههای شکلگرفته درباره فلسطین، مردمیتر کردن مواجهه با آن است
این پژوهشگر مسائل فلسطین همچنین ادامه داد: «جدا از اینکه عدهای در ایران چه رسانهای چه اندیشمند چه اقشاری از مردم عادی، بههر دلیلی ممکن است مخالف سیاستهای منطقهای ما باشند، متاسفانه برخورد ما با اینها هم در این سالها حاکمیتی بوده و باعث شده آنها در اینکه فلسطین امری حاکمیتی است بدمند.
زمانی که ما داریم درمورد استمرار اشغالگری در فلسطین صحبت میکنیم، اول از همه این به ذهن بخشهایی از مردم میآید که درگیری میان حکومت ایران و رژیمصهیونیستی است. یعنی همهچیز در این چهارچوب کاملا حاکمیتی تفسیر میشود. اما راهکار چیست؟ ما باید قضیه را اجتماعی کنیم. ما هنوز یک گروه ایرانی که به معنای واقعی کلمه ارتباطات وسیع بینالمللی و مردمی با فلسطین و سایر کشورها داشته باشد، نداریم. یک «امت واحده» داریم که نیاز است ارتباطاتش بیش از اینی که هست باشد، علاوهبراین، ما باید در این زمینه دهها گروه داشته باشیم تا بتوانیم اثرگذار باشیم. گروههای دانشجویی ما باید خارج از چهارچوب گروههای مقاومت هم ارتباطات مردمی با فلسطینیها داشته باشند. در ترکیه گروههای فلسطینی متعددی وجود دارند که خود فلسطینیها آن را تاسیس کردهاند، مثل گروه حمایت از اسرای فلسطینی که با مشارکت مردمی فعالیت میکند. در کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز همینطور. وقتی نوع نگاه شما به مساله فلسطین کاملا مردمی نباشد، نوع پرداخت به این مساله هم به تبعیت از آن شکل خواهد گرفت. درنهایت، اگر شما از این رویکرد عبور نکنید و این مساله را اصلاح نکنید، مردم آنطور که باید با فلسطین ارتباط نمیگیرند. چون در ذهنشان اینگونه جا میافتد که این مساله کاملا حاکمیتی است.
NGOهای ترکیهای؛ الگوی موفق ارتباطگیری با مردم و گروههای فلسطین
فایضی همچنین گفت: «من خیلی مخالف این نیستم که حاکمیت در چنین امری مشارکت داشته باشد ولی در مساله فلسطین گروههای مردمی باید بیش از آنی که هست نقشآفرینی کنند. البته شاید حساسیتهای امنیتی دراینباره وجود داشته باشد که میتوان از این بابت به مسئولان حق داد. نمونه موفق نقشآفرینی گروههای مردمی را در ترکیه شاهد هستیم؛ سطح ارتباطاتی که بین مردم فلسطین و مردم ترکیه وجود دارد، باعث میشود درصوت سفر مقام صهیونیستی به ترکیه شاهد آن تجمعات اعتراضی باشیم. این ارتباط خیلی فرصت خوبی خواهد بود که ما این فرصت را در ایران نداریم. مثلا سفر یک فلسطینی به ایران خیلی سخت است، البته برای آنها هم بعد از بازگشت، دردسر ایجاد خواهد شد. اینها، یکسری موانع طبیعی است که در این بین وجود دارد. اما درمجموع، به دلایلی که گفته شد، مساله قدس کاملا حاکمیتی شده است.»
استفاده از یهودیان ضد رژیمصهیونیستی فرصتی است که از آن استفاده نمیکنیم
این پژوهشگر مسائل فلسطین ادامه داد: «استفاده از صاحبنظران یهودی و آنهایی که مدتی در سرزمینهای اشغالی بودهاند اما با صهیونیستها مخالفند، فرصتی خواهد بود که اتهام یهودستیزی را هم از گروههای ضداسرائیلی در سراسر دنیا دور میکند، ارتباط با اسرائیلیهای ضدصهیونیسم است؛ چه داخل سرزمینهای اشغالی چه خارج از آن، که ما از این فرصت استفاده نمیکنیم. مثلا در سال 99، یک قانونی هم تصویب شد تا هرگونه ارتباط، چه اتفاقی و چه غیراتفاقی با هرکس که تابعیت اسرائیلی دارد ممنوع است. این خیلی کار را سخت میکند. مثلا بعضی از دوستان ما، ازجمله آقای سرباز روحالله رضوی خیلی دنبال این بود که یک شخصی را در برنامهاش در شبکه افق بیاورد که درباره فلسطین صحبت کند اما چون آن شخص ضد رژیمصهیونیستی تابعیت اسرائیلی داشت، گفتند اسرائیلی است و مانع سفر او شدند. حتی روی فلسطینیها هم حساسیت وجود دارد. اینها خیلی کار را برای بچههایی که در این فضا کار میکنند سخت میکند.»
شناختمان از فلسطین و مردمش با واقعیتهای میدانی فاصله دارد
وی همچنین افزود: «در وهله اول، ابتدا باید شناختی واقعی از قضیه فلسطین به جامعه بدهیم. الآن یک شناخت کاریکاتوری از فلسطین وجود دارد، ما از فلسطین درست نگفتیم، اینکه چطور زندگی میکنند نگفتیم، اینکه اینها دولت ندارند را نگفتیم، سختیهای آنها را نگفتیم، سختی زندگی در برخی از شهرکها و آورگی آنها را نگفتیم، اینها مواردی است که زندگی روزمره فلسطینیها خیلی باهاش درگیر است. ما سعی میکنیم که یک شناخت واقعیتر بدهیم. ابتدا باید از یک شناخت کاریکاتوری خارج بشویم، یک شناخت روزمره از زندگی فلسطینی بگوییم. این قطعا خیلی کمک میکند به آن ارتباط.
باید فعالیتهایی تعریف کرد که مخالفان رژیمصهیونیستی در سراسر دنیا را بهخود جذب کند
فائضی در پایان گفت: «ما الآن بیشتر موضعمان ضدصهیونیستی است تا تثبیت فلسطین. این خیلی کار را سخت میکند. ذهنیتی که مردم ما درباره فلسطین دارند، بیشتر شبهات درباره خود فلسطینیهاست، بسیاری از افراد از اسرائیلیها بدشان میآید اما ممکن است از فلسطینیها خوششان نیاید. این کار را سخت میکند.
در وهله دوم، بیاییم کارهایی را انجام دهیم تا با
ضدرژیم صهیونیستیها ارتباط شکل بگیرد. هم با گروههای دانشجویی، هم با گروههای طلبگی. این ارتباط باعث شناخت و درک واقعی میشود، درک واقعی باعث میشود قضیه فلسطین به مساله و دغدغه تبدیل بشود و از یک مساله صرفا حاکمیتی و نظامیگری خارج شود.
خیلی میشود در این باره بحث کرد، ما مثلا نسبت به مسجدالاقصی در حزب در بین بچههای مذهبی ایجاد کنیم. یا مثلا جامعه ایرانی با موسیقی فلسطینی ارتباط بگیرد یا... . بنابراین اگر در این فضاها ورود شود، طرف یک حس متفاوتی پیدا میکند و بهتر میتواند با مردم فلسطین همراهی کند.»