کد خبر: 71321

علی مهرآور

امام رضایی‌ها

امویان و عباسیان رفتند اما آنچه امروز ماند ارض مقدس رضوی است که مشهدالرضا نام دارد و بسان کربلا و نجف و کاظمین و کربلا، خورشید عالمتاب به درخشش اختران آسمان ولایت رشک می‌ورزد.

علی مهرآور، خبرنگار: با توطئه مأمون عباسی نسبت به اصل ولایت، خاک ایران متبرک به قدم‌های امام مهربانی‌ها شد. آنچه از اثنای تاریخ دستگیرمان می‌شود، فطرت حقیقت‌جوی مردم در هر زمان، مانع از آن شده که دست‌نشانده‌های شیطان اعم از امویان و عباسیان نیل به اهداف شوم خود داشته باشند. مأمون خواست امام هشتم را از مدینه دور سازد و او را تحت‌نظر در مَرو داشته باشد، اما ندانست که تاثیر ائمه از دریچه‌های قلوب حق‌طلبان است نه آنچه به‌ظاهر می‌بینند. آنچه مأمون دنبال می‌‌کرد، با چیزی که امروز ما می‌بینیم، کاملا به مغایرت درآمد و البته هرچند امروز مأمون عباسی در آتش جهنم می‌سوزد و کسی از او جز با لعن یاد نمی‌کند، لیکن چه باید کرد با مأمون‌ها و مأمونیان زمان! آنان که از طیف‌های مختلف با خط‌مشی مشخصی به‌دنبال تقدس‌زدایی از آنچه مردم بدان توسل می‌جویند، هستند. امویان و عباسیان رفتند اما آنچه امروز ماند ارض مقدس رضوی است که مشهدالرضا نام دارد و بسان کربلا و نجف و کاظمین و کربلا، خورشید عالمتاب به درخشش اختران آسمان ولایت رشک می‌ورزد. گنبد خضراء مدینه خود نشان از سایه‌ای است که ادب را از سوی ائمه بقیع بر رسالت فخر عالم امکان منعکس می‌سازد. بگذار هرچه می‌خواهند پیروان مستر همفِر باطل‌گرا از نظام خود بدانند که البته، هرچه هست، از وجود پرنور ولایت و حضور بزرگی است که هزار و اندی سال است از برای ظهورش انتظار می‌کشیم.
قصه چیست که عالم را به هم‌ریخته و تا ظهور منجی عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف هم ادامه دارد؟ قصه‌ای نیست جز جنگ خیر و شر. آنچه همفِر در میان بادیه‌نشینان کرد و فتنه‌‌های 1260 هجری قمری در ایران‌زمین رخ داد، جز در راستای نزاع بین خیر و شر نبود. سینه‌زنی زیر پرچم‌های ولایت سلطه‌گران و سلطه‌جویان را برنمی‌تابد و هر از گاهی مجبورند دکترانی از جهان‌بینی باطل خود را در پوشش دینی بسان یک جلودار آزاده به میان حقیقت‌طلبان بفرستند، بلکه کمی از نگاه آزاده‌گرایانه ملت‌ها را خنثی کنند. همانند سیاه‌پوشی که سال‌هاست از دریچه رأفت و عطوفت سخن به میان می‌آورد و واجبات و مستحبات را با خلط مبحث به سمت‌وسوی بی‌ارزشی می‌کشاند. مبانی را زیر پا می‌گذارد و از هر فعلی جهت فراری دادن جوانان و عوام‌الناس در راستای عداوت با آل‌علی فروگذار نیست. قانون را با برانگیخته‌ساختن احساس پاک مردم به سخره گرفته و به آرامی و با سیاست فرمایشی که در مغز دارد، درمعرض عبور می‌گذارد. مشهدالرضا و بارگاه علی ابن‌ موسی‌الرضا المرتضی، زیارتش حجِ فقراست. بازی با مقدسات تا کجا؟ یاوه‌سرایی برای معصومین تا کجا؟ آن روز که مسیح در کنار پرچمدار کعبه بازگردند، تو با اصول کافی به نزاع ایشان خواهی رفت با همین جامه سیاه.
گفته بود غذای حرم چی چی؟ آری غذای حرم برای تو چی چی؟ من که می‌گویم اصلا تو را چه به این حرف‌ها که تابه‌حال هرچه و هرکجا بودی به غلط بوده است.
 کاش بیاییم همه با هم بگوییم اصلا چه کسی از تو نظر خواست! تا به کی سفیدسازیِ روی معاندان ولایت را برعهده خواهی گرفت؟ جز آنکه فقط با تشویش و برانگیختگی احساس حرف به میان می‌آوری و مغایر با حقایق سخن می‌رانی؟ تو همان غذای هتل‌ها را بخور که همان هم از برکت وجود برگزیدگان خداوند متعال در لوای ولایت است، ولا غیر. تو را چه به ایستادن در صف غذای حضرتی.
سناریویی کهنه و بی‌مزه شده است حضور همیشگی یک پیرزن نیازمند در سکانس‌های معاندانه تو و امثال تو در تحقیر اعتقادات و آنچه تو بر زبان می‌آوری یاوه‌ای بیش نیست. درد و طبیب هر دو از یک ریشه‌اند که البته تا اویی که آنان را خلق کرده چه صلاح بداند که درد از کجا بیاید و از کجا درمان وارد شود. بازی‌های کثیف با باورهای مردم دل‌پاک تا به کجا؟ یاوه‌سرایی که خلع لباس از ردای پیامبر شده‌ای، قدم‌گذاردن در مسیر همفِر چه ارمغانی برای تو خواهد داشت که اینچنین غلیظ در آن گام گذارده‌ای؟ نکند پای اقامت و پاسپورت برگه سبز و قسم یاد کردن زیر پرچم دشمن در میان است؟ بازی‌های نخ‌نماشده روباه پیر در ضدیت با شریعت مقدس اسلام و مقدسات تشیع را کنار بگذار، والله که عاقبت همرنگ لباست خواهد بود. در افتادن با آل‌علی علیهم‌السلام و تمسخر برکات حضور ایشان فرقه‌ای ظاله و زشت است که دنباله مسیر فراعنه و سلاطین ضدِ یکتاپرستی است. هرچند امام خوبی‌ها، ولایت بر همگان دارد و خوب و بد را مبتنی‌بر ظرفیتی که دارند، همراهی می‌کنند، اما من کسانی را می‌شناسم که ادعای تو را نداشتند، ریش و تسبیح هم نداشتند، شاید نماز هم نمی‌گذاردند، اما از عظمت و رأفت امام، با صدق دل یاد کردند. سفره ضیافت امام و اهل‌بیت ولایت همیشه پهن است. به‌قدر ظرفیت باید از آن خورد. عشق است سفره کرم مولا را. شفا یعنی همان که می‌دانم. امام و تویی و جز توسل به تو کسی را نشناسم تا راه توکل را بیاموزیم.
اللهم عجل لولیک الفرج

مرتبط ها