کد خبر: 71221

داود گنجه‌ای، مدرس و نوازنده کمانچه و ویولن در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

صدا با آرشه و بدون آرشه حتما تفاوت دارد

این اتفاقات به خاطر بازار تجارت موسیقی است

در سازهای زهی که ویولن هم یکی از آنهاست چوبش کاری نمی‌کند. آرشه روی آن سوار است و روی آن را کلیفون می‌کشند و آرشه می‌تواند یک صدای تداوم‌دار داشته باشد.

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگار گروه فرهنگ: داود گنجه‌ای یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران است و ردیف کمانچه را نزد عبدالله جهان‌پناه و نواختن ویولن را نزد ولفگانگ والیش، استاد اتریشی فرا گرفت. با او درباره حاشیه‌های کنسرت اخیر آرون افشار صحبت کردیم و اینکه اساسا می‌شود از آرشه بدون مو صدایی درآورد و با آرشه سالم می‌شود. همچنین درباره دلایل استفاده مکرر از پلی‌بک هم صحبت‌هایی داشتند که در ادامه این مصاحبه را با هم می‌خوانیم.

احتمالا بخشی از فیلم کنسرت آرون افشار که آرشه ویولن نوازنده ویولن پاره می‌شود و نوازنده به کارش ادامه داد و صدا هیچ فرقی نکرد را دیده‌اید. آیا اصلا این اتفاق شدنی است و این موضوع درست است که آنقدر در کارت حرفه‌ای بشوی که با آرشه پاره‌شده هم بتوانی بنوازی و کیفیت صدا تغییری نکند؟
از نظر علمی وقتی صدا از ساز درمی‌آید سیم مرتعش می‌شود. سیم که بخواهد مرتعش شود باید وسیله‌ای آن را به ارتعاش درآورد. در سازهای زهی که ویولن هم یکی از آنهاست چوبش کاری نمی‌کند. آرشه روی آن سوار است و روی آن را کلیفون می‌کشند و آرشه می‌تواند یک صدای تداوم‌دار داشته باشد. هر چیزی که بتواند این صدا را دربیاورد مثل پنجه‌ها یا نت‌ها یا تک‌تک صداها از آن درمی‌آید، اما اگر کسی بلد باشد و به آن حالت «پیتزیکاتو» می‌گویند. اما اینکه می‌گویند صدا فرقی نمی‌کند امکان ندارد.

ما قبلا پلی‌بک خواننده‌ها را داشتیم و الان کار به پلی‌بک موزیسین‌ها رسیده است. چه اتفاقی افتاده که کار کنسرت‌ها و گروه‌های موسیقی‌مان به اینجا رسیده است؟
اگر پلی‌بک آواز را می‌فرمایید، یعنی آوازخوان توانایی ندارد روی استیج برنامه اجرا کند و صدای خودش که در استودیو ضبط شده و هزار بار هم اصلاح شده است پخش می‌شود. مثلا با تار شما می‌توانید یک مضراب بزنید و 10 صدای دیگر با همان مضراب را به دست آورید اما آن اصلی نیست. باید از شیئی صدای ممتد خارج شود که امتداد صدا باشد و شما با انگشت‌ها فواصل را به وجود آوردید. شما صدای ممتد می‌خواهید تا روی آن کار شود. این حرف در جای دیگر قابل‌قبول است که یک موزیسین فضای فکری‌اش آنقدر پر است و این علم را خوب بلد است که حتی ساز نزده هم می‌توان آن را تصور کرد. وقتی دیکته موسیقی می‌نویسید هم شرایط همین‌طور است.

چرا یک آهنگ داخل سالن پخش می‌شود و موزیسین ادای ساز زدن درمی‌آورد؟
بازی‌ای وجود دارد که به آن تصویر احمق می‌گویند، یعنی آدم‌هایی که نمی‌فهمند را گول می‌زنی.

مقصر این اتفاق کیست؟ ارشادی که مجوز می‌دهد، تهیه‌کننده یا مردمی که بلیت تهیه می‌کنند؟ گیر کار کجاست؟
یک شعری است که می‌گوید: «روز ماه رمضان زلف نیفشان که فقیه/ می‌خورد روزه خود را به گمانش که شب است»، وقتی شما می‌بینید که می‌خواهید یک عده را گول بزنید می‌شود همان شعری که گفتم. فقیه با آن علمش خیال می‌کند که ماه رمضان نیست. تمام این قصه‌ها کار بازار و تجارت است. وقتی یک کشوری مثل کشور ما به موسیقی توجه نکند و آدم‌های دارای علم با درجه‌های ممتاز و دکتری منزل نشستند همین می‌شود. مثلا فردی مثل آقای فخرالدینی که قطعه‌ای مانند «سربداران» را نوشته که یک عظمتی از صفت مردانگی را نشان می‌داد و هیچ‌کس هیچ‌کاری با آن نداشت و کسی متوجه نشد که ارزش این آدم چیست. خروجی چنین رفتاری همین می‌شود. اینکه چیز مهمی نیست، صداهایی از خودشان درمی‌آورند که اصلا موسیقایی نیست. من خودم معلم هستم. علم می‌گوید هربار که فرکانس‌های منظم به گوش شما رسید آن صدای موسیقی است. الان صحبتی که من می‌کنم برای خیلی‌ها که حرفه‌ای نیستند، گویا نیست. درنهایت بدون آرشه نمی‌توان صدایی درآورد که با آرشه نواختن فرق نکند.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

آهنگ رسوایی (لینک)

مرتبط ها