محمدمهدی نجفی، دانشجوی کارشناسیارشد اقتصاد: متاسفانه وقتی از بازار هدف میان کشورهای حوزه مقاومت سخن میگوییم، از بازار میوه و ترهبار و خشکبار تعبیر میشود. این درحالی است که این موضوع با مقوله همگرایی اقتصادی میتواند در تضاد باشد، خصوصا زمانیکه کشورهای حوزه مقاومت عمدتا دارای بازار هدف یکسان، نابرابری سطح پیشرفت و مکمل نبودن اقتصادی در موضوع همگرایی هستند. ازجمله موضوعاتی که میتواند سبب نقشآفرینی جدی در حوزه اقتصاد محور مقاومت شود، توجه به موضوع اقتصاد دانایی یا اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانشبنیان است.
اهمیت موضوع
اندیشمندان تجارت بینالملل، ارتباطات اقتصادی محور مقاومت را دارای فواید و ایرادهای جدی میدانند و معتقدند درحال حاضر اساسا زیرساختهای لازمی که باید با هماهنگی بین دولتها شکل بگیرد، ازجمله توافقات تجاری و گمرکی، بین ایران و کشورهای محور مقاومت فراهم نشده است. بهعلاوه برای داشتن صادرات بادوام ایجاد یک پایگاه فرامرزی ضروری است تا با نهاییسازی اقتصاد در کشورهای همسو همچون اعضای محور مقاومت، بتوان در میزان صادرات جهش ایجاد کرد. اما حقیقت این است که آنقدر حجم تنش بیرونی و درونی میان این کشورها زیاد است که این مساله به بهرهبرداری نمیرسد. چه موضوعاتی میتواند سبب شود اقتصاد محور مقاومت حول نظریه همگرایی جمع شوند؟
نظریه همگرایی
از اوایل قرن هفدهم مساله «همگرایی» در شکلهای گوناگون مانند ایجاد فدراسیونی برای استقرار صلح، مطرح شد؛ همگرایی سیاستی (policy convergence) فرآیندی است که طی آن واحدهای سیاسی (همچون ممالک) بهطور داوطلبانه از اعمال اقتدارتام خویش برای رسیدن به هدفهای مشترک صرفنظر کرده و از یک قدرت فوق ملی پیروی میکنند. پس از تجدیدحیات اقتصادی اروپا بهدنبال جنگ جهانی دوم بود که موضوع اتحاد و همکاری میان واحدهای جداگانه سیاسی، از اهمیت خاصی برخوردار شد. نظریهپردازان همگرایی با استفاده از تجربه بازارمشترک اروپا، به ارائه مدلها و فرضیههای جدید پرداختند.طی سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران از دو کانال مقوله همگرایی را میان کشورهای مقاومت طی کرده است:
1- همکاریهای تجاری و اقتصادی و مناسبات فنی و کارکردی با کشورهای منطقه
2- تکیه بر اشتراکات ایدئولوژیکی و فرهنگی بهویژه هویت اسلامی مشترک
همگرایی اقتصادی ازجمله موضوعاتی است که با پتانسیل پیوندهای حکمرانی شیعی قابلدستیابی است. بدینمعنا که همگرایی، در بیان تجارت بینالملل بهمعنای افزایش وابستگی و یکپارچگی میان کشورهای مستعد در روابط بینالملل یا منطقه است. وابستگی میان کشورها از بحرانهای منطقهای جلوگیری کرده و هزینه دستیابی به امنیت نظامی، صرف رشد پایدار اقتصادی خواهد شد. بنابراین درصورت ایفای نقش همگرایی شاهد امنیت دفاعی، امنیت اقتصادی، امنیت غذایی و... خواهیم بود. اما تجارت بینالملل بیان میکند دستیابی به همگرایی به این راحتیها هم نیست و مراحلی را باید طی کرد.
اقتصاد دانشبنیان
اقتصاد دانشبنیان (Knowledge-based economy) یا اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانایی؛ بهکارگیری دانش برای ایجاد کالاها و خدمات است. بهطور ویژه، به بخش زیادی از کارگران ماهر در اقتصاد یک محل، کشور یا جهان اشاره دارد و این ایده که بیشتر مشاغل نیاز به مهارتهای تخصصی دارد. بهطور ویژه، سرمایه اصلی کارگران، دانش است و بسیاری از مشاغل کارگران به دانشی برای به دست آوردن اطلاعات و ساختن ایدههای جدید نیاز دارند. این برخلاف اقتصاد کشاورزی (جایی که فعالیت اصلی کشاورزی معیشتی است که نیاز اصلی آن کار دستی است) یا یک اقتصاد صنعتی (که تولید انبوه دارد اما در جاییکه بیشتر مشاغل نسبتا غیرماهر هستند) است. اقتصاد دانشبنیان بر اهمیت مهارت در یک اقتصاد خدماتی تاکید دارد؛ مرحله سوم توسعه اقتصادی که به آن اقتصاد پساصنعتی نیز گفته میشود. این اصطلاحات مربوط به اقتصاد اطلاعاتی است که بر اهمیت اطلاعات بهعنوان سرمایه غیرفیزیکی و اقتصاد دیجیتال تاکید میکند؛ درواقع تاکید بر میزان تسهیل فناوری اطلاعات تجارت است.
کانالهای اثرگذاری اقتصاد دانشبنیان
کانالهای اقتصاد دانشبنیان توسط چهارچوب بانک جهانی به مولفههای توسعه و آموزش سرمایه انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، رژیم نهادی و مشوقهای اقتصادی و نوآوری تقسیم میشوند که در آن توسعه و آموزش سرمایه انسانی از طریق اثرگذاری بر نیروی کار و توجه به زیرمولفههای آن سبب میشود عرضه در اقتصاد افزایش یافته و موجب افزایش بهرهوری شده و رشد اقتصادی حاصل شود.
همانطور که بیان شد، شاخص آموزش و توسعه منابع انسانی یکی از محورهای اقتصاد دانشبنیان است. جمعیت آموزشدیده و ماهر نیاز اساسی یک جامعه برای خلق، کسب، انتشار و استفاده از دانش است، آموزش باعث میشود افراد دائما در حال کسب دانشهای جدید یا ارتقای دانش موجود باشند. بهطور کلی، نیروی انسانی کارآمد امکان افزایش تولید و ارزشافزوده را فراهم میآورد.
سیستم ابداعات و نوآوری نیز میتواند محیطی ایجاد کند که در آن بخش تحقیق و توسعه پرورش یابد. این کار موجب افزایش ابداعات، افزایش بهرهوری عوامل تولید و رشد اقتصادی میشود. تقویت سیستم ابداع و نوآوری از کانال پیشرفت فناوری متناسب با کمیابی عوامل تولید و همچنین، از کانال افزایش قدرت رقابتپذیری یک عامل اصلی درجهت نیل به اشتغال، رفع بیکاری و کاهش فلاکت اقتصادی است.
زیرساختهای فناوری اطلاعاتی و ارتباطاتی موجب بهبود فرآیند تولید، پیشرفت فناوری و کیفیت نیروی کار خواهند شد. توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات از راه حذف برخی مشاغل و ایجاد مشاغل جدید، بهویژه مشاغل مبتنی بر فناوری اطلاعات، حذف یا کاهش مشاغل سخت و ایجاد مشاغل آسان، افزایش عرضه اقتصادی را بهدنبال دارد. رژیمهای نهادی و مشوقهای اقتصادی ازجمله موضوعاتی است که نهادهای حکمرانی و موسسات با ایجاد سیاستگذاری و هدفگذاری برای تسهیل موضوعات اجرایی اقتصادی سبب میشوند اثرگذاری بر خروجیهای اقتصادی رو به بهبود باشد. رژیمهای اقتصادی و نهادی مناسب هدایتکنندگی محیط کسبوکار برای تولید و توزیع دانش را نشان میدهند. این کار باعث میشود استفاده از دانش در سیاستگذاریهای اقتصادی بیشتر نمود پیدا کرده و شرایط مناسبی برای فعالیتهای اقتصادی و تولیدی فراهم شود.
پیشنهاد رویکرد سوم پیرامون سیاست همگرایی ایران در محور مقاومت
باید دانست بدون دست یافتن به اقتصاد دانشمحور، تجارت و رقابت با جهان اقتصادی، امکان دستیابی به اهداف پیشبینیشده در برنامههای فوق را نداریم. راه رسیدن به اقتصاد دانشمحور فقط با توسعه ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات، تهیه و تبیین استراتژیهای مناسب تجاری و رقابتی و بهکارگیری نیروی انسانی متخصص امکانپذیر است. دلیل این صحبت هم واضح است، زیرا بهرهگیری از دانش در کشورهای درحال توسعه سبب افزایش سرعت بیشتری در رشد اقتصادی نسبت به کشورهای توسعهیافته خواهد شد.
اما سوالی که به وجود میآید این است که سیاستگذاری اقتصاد دانشبنیان در محور مقاومت چگونه رخ میدهد؟
1- ایجاد امکان دسترسی ایمن، سریع و ارزان به اینترنت و افزایش امکانات مخابراتی از طریق توسعه زیرساختهای اطلاعاتی در کشورهای محور مقاومت
2- کاهش موانع تجاری کشورهای منطقه و سرمایهگذاریهای مشترک برای تولید مبتنی بر دانش
3- امکان ارتباط مدارس و دانشگاههای کشورهای محور مقاومت منطقه بهطور مجازی خصوصا در دوران تجربه پساآموزش کرونا
4- افزایش سرمایهگذاری دولتها برای توسعه کمی و کیفی منابع انسانی از طریق بهبود توسعه مهارت انسانی
5- تاکید بر ایجاد زیربنا برای ارتقای دانش بهصورتی پایدار بهمنظور جذب شرکتهای دانشمحور در کشورهای محور مقاومت
6- اعطای معافیتهای مالیاتی تحقیقاتی برای هریک از محققان و پژوهشگران کشورهای محور مقاومت
7- ایجاد استانداردهای مشترک در زمینه تجارت الکترونیکی.