کد خبر: 70840

وحید ضرغامی

7 نکته درخصوص تحقق تولید دانش‌بنیان

تقریبا بر هیچ متفکری در عرصه سیاستگذاری علم‌وفناوری پوشیده نیست که راه میانبر تحقق اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است.

تقریبا بر هیچ متفکری در عرصه سیاستگذاری علم‌وفناوری پوشیده نیست که راه میانبر تحقق اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است. در طول سال‌های گذشته تلاش‌های زیادی در عرصه گسترش شرکت‌های دانش‌بنیان انجام شد و آن تلاش‌ها درحال ادامه است، اما سوالی که مطرح است این است که چرا با وجود بیش از 6500 شرکت دانش‌بنیان، سهم این بخش در اقتصاد کشور ناچیز است؟ مردم عزیزمان چه میزان از محصولات این شرکت‌ها را در زندگی خود یا حوزه فعالیت‌های صنعتی استفاده می‌کنند و اساسا این شرکت‌های دانش‌بنیان چه رفاه و آرامشی را برای مردم کشور عزیزمان رقم زده‌اند؟ کدام‌یک از فرصت‌های کشور توسط این شرکت‌ها بالفعل شده یا مشکلات کشور حل شده است؟ این سوالات، سوالات مهمی هستند که درصورت پاسخ شفاف و عملیاتی می‌توانند تحقق عنوان سال را در سال 1401 و سال‌های آتی تضمین کنند. بدون‌شک تولید دانش‌بنیان و اشتغال‌‌آفرین و افزایش سهم اثرگذاری این حوزه در کشور، الزاماتی دارد که درصورت رعایت آنها می‌توان توقع این را داشت که در سال جدید به شعار سال جامه عمل پوشانده می‌شود که در ادامه به برخی از آنها پرداخته می‌شود:


1. اصلاح نظام اداری و کاهش بروکراسی‌های غیرضرور دولتی
یکی از عادت‌های غلط و افراطی در نظام مدیریت کشور این است که به‌جای داشتن سازوکارها و روش‌های حل مسائل، نهادسازی‌های متعدد اتفاق افتاده، تا مثلا گفته شده است مشکل گرانی وجود دارد برایش ستاد و قرارگاه درست شده است، تا گفته شده بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی درحال تبدیل شدن به معضل است ساختارها و نهادهایی برای حل این مسائل ایجاد شده، نهادهایی که در طول زمان در یک تب مدیریتی ایجاد شده‌‌اند، گویی به هر مساله‌‌ای که رسیده‌ایم خیلی ساده گفته‌ایم که خیلی خب یک سازمانی برایش درست می‌کنیم تا مساله را حل کند، که خیلی‌وقت‌ها مشکل همین سازمان‌ها و صف‌های عریض و طویل مجوزدهی‌شان و معطل شدن اقتصاد دانش‌‌بنیان کشور در دعواهای بین دستگاه‌‌های موازی است، درحالی‌که نیازمند سازوکار و سامانه‌های حل مساله هستیم نه نهادهای تولید‌کننده مساله. الان یکی از این چالش‌ها از منظر تربیت نیروی انسانی موردنیاز اشتغال دانش‌بنیان کشور، وجود نهادهای تصمیم‌گیر متعدد ازقبیل مجلس، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و سایر شوراهای مستقر در دولت است. کشور نیازمند اصلاح نظام اداری خود و بازطراحی نهادهای دولتی و حاکمیتی است تا بساط بسیاری از نهادهای غیرضروری و بروکراسی‌های ناشی از روال‌های اداری.


2. مقررات‌زدایی و ابطال قوانین و مقررات غیرضروری و تاریخ مصرف گذشته
هر دولت و مجلسی که در کشور بر سر کار می‌آید قوانین و آیین‌نامه‌های جدید بنیانگذاری می‌کند، دریغ از اینکه بررسی عمیق بکنند که قوانین و مقرراتی قبلا در آن زمینه تصویب و ابلاغ شده و قانون و آیین‌نامه جدید یا باید در ادامه آنها باشند یا قوانین و مقررات قبلی را ملغی کنند تا مسیر قانونی اصلاح شود، لذا در کشوی میز هر مدیر و کارمند دولتی آیین‌نامه‌ها و مقرراتی وجود دارد که براساس آنها فعلی قابل انجام و همچنین آیین‌نامه‌ها و مقرراتی وجود دارد که همان فعل غیرقانونی است، مهم سلیقه آن مدیر و کارمند و نوع ارتباط شخص حقیقی یا حقوقی متقاضی با آن بخش است که تعیین می‌کند کاری انجام شود یا نشود، نه برنامه‌ها و مقررات دولت‌ها و مجلس‌های جدید و تازه‌نفس.


3. معکوس کردن نظام توسعه هسته‌ها و نوپایان فناور از مسیر «دانشگاه به صنعت» به مسیر «از صنعت به دانشگاه»
در کشور ما نگاه غالب به توسعه دانش‌بنیان از مسیر دانشگاه به صنعت است، به این معنی که دانشگاه‌ها و نظام آموزش عالی کشور خود را مسئول چرخه تبدیل ایده به ثروت می‌داند و نگرش غالب این است که یک استاد دانشگاه و دانشجویانش روی یک محصول کار می‌کنند و درنهایت مراحل رشد و تولید انبوه محصول را طی می‌کنند، این درحالی است که این شیوه یکی از روش‌های توسعه محصول است و چون آشنایی از نیاز و بازار دقیق نیست و مشخص نیست که محصول بازار دارد یا نه، بسیاری از محصولات نمی‌توانند سهمی در بازار به خود اختصاص دهند، درحالی‌که اگر توسعه محصولات از بازار و صنعت تعریف و پیگیری شوند و دانشگاهیان روی محصولاتی متمرکز شوند که ایده خودشان نباشد بلکه فرصت‌های موجود در بازار و صنعت باشد، دانش‌بنیان شدن صنعت و اشتغال‌آفرین شدن تولید محتمل‌تر و نقش شرکت‌های دانش‌بنیان در اقتصاد کشور محسوس‌تر خواهد شد. مهم‌ترین ویژگی و تفاوت سراهای نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی با سایر زیرساخت‌ها مثل مراکز رشد و پارک‌های علم‌وفناوری همین موضوع است.


4. بسط تعریف دانش‌بنیان و پرهیز از اصرار بیش از حد بر محصولات فناوری بالا به‌عنوان محصول دانش‌بنیان
تولید دانش‌بنیان از طریق رسوخ دانش و فناوری‌‌های نوین و با ارزش‌افزوده بالا در صنایع فناوری پایین (low- tech) موجود در کشور می‌تواند ارزش‌افزوده‌های جالب‌توجهی برای اقتصاد کشور ایجاد کند، مثلا استفاده از روش آبیاری قطره‌ای در کشاورزی در شرایط کم‌آبی کشور تاثیر محسوسی در بخش کشاورزی و افزایش محصولات کشاورزی و اقتصاد کشاورزی دارد ولی این قبیل اقدامات جایگاهی در تعریف دانش‌بنیانی موجود در معاونت علمی‌وفناوری ریاست‌جمهوری کشور ندارد. دانش‌بنیانی می‌خواهیم که عمر آسفالت‌های راه‌های کشور را از 3 به 17 سال استاندارد جهانی برساند. دانش‌بنیانی می‌خواهیم که فکری به حال خام‌فروشی کشور در عرصه‌های مختلف کند و...  دانش‌بنیان در حد تولید نمونه اولیه و محصولات پیشرفته با کاربرد خاص بد نیست اما کافی نیست و سازوکارهای حمایتی خاص آنها کمکی به دانش‌بنیان کردن صنایع بزرگ و تاثیرگذارتر کردن آنها نمی‌کند.


5. بازار‌سازی برای محصولات
بازار‌سازی برای محصولات دانش‌بنیان الزامات و شرایط خود را می‌طلبد، درحال‌حاضر نیازهای برخی دستگاه‌های دولتی که قبلا توسط واردات تامین می‌شد، در کشور تولید می‌شود ولی عادت مسئولان و مدیران خرید آنها، خرید از خارج است. آنها گاه به درست و گاه هم از سر بهانه‌تراشی عدم اعتماد به محصولات را مطرح می‌کنند، اینکه استانداردهای بین‌المللی را ندارند و... که درحال‌حاضر دولت هم می‌تواند در زمینه تدوین استانداردهای هم‌سطح با استانداردهای بین‌المللی وارد شود و هم محصولات و خدمات دانش‌بنیان را بیمه کند تا ریسک کار کاهش یابد. بازارسازی مهم‌ترین انتظاری است که بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان واقعی و نه دلالان و کاسبان رانت‌جو و صرفا تورپهن‌کن برای دریافت حمایت‌های دولتی به‌دنبال آن هستند. پول‌پاشی مرسوم در برخی نهادهای دولتی دردی را از تولید دانش‌بنیان کشور دوا نمی‌کند. همه دستگاه‌های دولتی باید نظام تامین کالاهای خود را شفاف کنند، وندورلیست تامین‌کنندگان داشته باشند و در یک فضای شفاف رقابتی محصولات موردنیاز خود را با اولویت تولیدکنندگان دانش‌بنیان واقعی، تامین کنند.


6. تعریف و به‌کارگیری نظام تامین مالی متناسب برای تجاری‌سازی محصولات و دستاوردهای دانش‌بنیان
درحال‌حاضر نظام بانکی ورودی درخور در زمینه حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان و اعطای وام‌های کلان و درخور به این حوزه‌ها ندارند، یکی از مشکلات اصلی نبود تضامین موردنیاز بانک‌ها در شرکت‌های دانش‌بنیان است، این شرکت‌ها دارایی‌هایی چون زمین و ملک برای تضمین وام خود ندارند و مهم‌ترین دارایی‌شان، دانش فنی‌شان است که در طول سال‌های گذشته به آن دست یافته‌اند که در دسته دارایی‌های نامشهود دسته‌بندی می‌شوند و نظام ارزش‌گذاری روشنی ندارد و بانک‌ها به‌عنوان دارایی نمی‌پذیرند که چنانچه مساله تضامین حل شود مسیر تجاری‌سازی تسهیل می‌شود، یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای ارزش‌گذاری دانش فنی تخمین نفرساعت حق‌الزحمه‌ای است که پای حصول آن محصول یا خدمت گذاشته شده است که پس از تعیین توسط کارگزاران خبره می‌تواند به‌عنوان ضمانت تسهیلات بانکی پذیرفته شود که این مهم کار ساده‌ای نیست و نیازمند فرهنگ‌سازی است.


7. ثبات مدیریتی و به‌کارگیری مدیران جوان تحول‌خواه
توسعه فناوری و تولید دانش‌بنیان امری زمان‌بر بوده و نیازمند ثبات مدیریتی است؛ چراکه با تغییر مدیران، بسیاری از تغییرات صورت می‌گیرد که مسیر پیشرفت را مختل می‌کند. همچنین در تئوری‌های تحول یکی از الزامات اصلی استفاده از جوانان و با نگاهی نو در مشاغل مدیریتی است تا بتوانند تحول‌آفرینی کنند. امیدواریم دولت جدید این مهم را جدی بگیرد و در سطوح مدیریتی از نیروهای جوان توانمند، بیشتر از این استفاده کند. قاعدتا سال 1401 شروع حرکت تحولی کشور در زمینه تحقق تولید دانش‌بنیان و اشتغال‌آفرین است که امیدوار هستیم در سال 1401 حرکت جدی و عملیاتی‌ای در این زمینه شکل بگیرد.

مرتبط ها