سریالهای نوروزی مطمئنا بخش مهمی از کل سریالهایی است که در طول سال از تلویزیون پخش میشود، آنقدر این سریالها مهم هستند که همانطور که در یکی از آخرین گزارشهای روزنامه برای معرفی سریالهای نوروزی گفتیم، همه برای گرفتن آنتن در این روزها سرودست میشکنند. همان زمان که سریال پایتخت پخش میشد با توجه به برنامهریزیای که در صداوسیما برای این سریال انجام میشد، در زمان پخش پایتخت کاملا خیابانها خلوت بود و حتی با گوشیهای موبایل سریال تماشا میشد، اما در دو سال اخیر شاید آنقدر سریالهای خوبی ساخته نشده که بتواند مردم را سرگرم کند و آنها را پای جعبه جادویی تلویزیون سرگرم کند. در گزارش این بخش به سریالهای نجلا2، خداداد و شیرین میپردازیم که در نوروز 1401 از تلویزیون پخش شدند.
نجلا2 برای عید مناسب بود؟
تقیانیپور، کارگردان نجلا وقتی فصل اول این سریال درحال آماده شدن بود، درمورد موضوع آن گفت: «ماجرای سریال نجلا به اربعین سرخی برمیگردد که در سال ۱۳۵۸ اتفاق افتاد. زمانی که رژیم بعث برای اینکه جلوی جلسات مذهبی شیعیان را بگیرد، در یکی از همین اربعینها (اربعین سرخ) کلی از زائران را قتلعام کرد و آن سال به اربعین سرخ معروف شد. داستان این سریال حول آن اتفاق میچرخد. از عشق زمینی به عشقی عرفانی و آسمانی میکشاند؛ به همان عاقبتبخیریای که پدران و مادرانمان میگویند، ختم میکند.»
تقیانیپور کارگردان جوانی است که در حوزه تئاتر فعالیت میکند و برای اولینبار پشت دوربین ساخت یک سریال قرار گرفته است. او معتقد است که سریالش بیشتر از دیالوگمحوری، موقعیتمحور است و به همین خاطر کار تصویربرداری این سریال را سختتر کرده است.
زمانی که فصل اول این سریال پخش میشد حاشیههایی درمورد لهجه و گویش آبادانی و زیر سوال رفتن فرهنگ آبادان به وجود آمد. این سریال در آبادان روایت میشود، همه بازیگران بومی و غیربومی با لهجه جنوبی صحبت میکنند و گاهی برخی کاراکترها، از کلمات عربی هم استفاده میکنند، اما موضوعی که در این مجموعه مورد انتقاد قرار گرفته، نادرست ادا کردن لهجه بود. گروه زیادی از پرداختن این سریال به مناطق جنوبی کشور تقدیر کردهاند و گروهی هم انتقاد میکردند که بازیگران به لهجه و گویش این منطقه صحبت نمیکنند یا معتقدند این سریال فرهنگ آبادان را تحتالشعاع قرار داده است. حتی این موضوع واکنش انتقادی نماینده مردم آبادان را هم بهدنبال داشت. جلیل مختار در نامهای خطاب به علیعسکری، رئیس سابق سازمان صداوسیما، درخصوص موضوعاتی مانند نمایش تصویر نادرست از فرهنگ مردم آبادان، رفتارهای شخصیت «عبد» و گویش بازیگران، انتقادهایی را مطرح کرد و لهجه آنها را عجیبوغریب دانست.
البته تقیانیپور واکنشی درمورد این موضوع هم داشت و در گفتوگویی گفت: «قبل از نجلا، تجربه فیلمی داشتم به نام اینجا خانه من است و خیلی از هنرمندان آبادانی در آن حضور داشتند که تجربه خوبی بود. دوستانی که در سازمان این سریال را به من پیشنهاد دادند براساس پشتوانه کار قبلیام این پیشنهاد را دادند. منتها اینکه ما بترسیم که نکند عده قلیلی بگویند لهجهها درست نبود، حالا شاید هم بحق باشد که میگویند لهجه ما این شکل نیست، اما معمولا کم پیش میآید بازیگری که بومی آنجا نیست در مدت زمان کوتاه بتواند لهجه عربی یاد بگیرد و مثل بومیهای آن خطه صحبت کند. دلمان به قاطبه بازیگری مردم خرمشهر و آبادان گرم بود و بحث کرونا دستمان را بست. درصدی کم شد و مجبور شدیم یکسری لوکیشنهایمان را در تهران انتخاب کنیم. به جرات میتوانم بگویم ۶۰درصد از بازیگران ما یا اهل جنوب هستند یا در همان خطه زندگی میکنند. از طرفی علی غابشی نیز در کنار ما بهعنوان مشاور لهجه و بازیگر حضور داشت و در همین مدت زمان کوتاهی که از پیشتولید تا تولید داشتیم، مرتب دورخوانی میکردیم و سعی میکردیم لهجهها را به آنچه هست، نزدیک کنیم.»
بعد از ساخت نجلا1، به گفته کارگردان برای اینکه سرنوشت تمامی شخصیتها مشخص شود، «نجلا2» ساخته شد اما دو موضوع مهم باعث شد این سریال در نوروز، آنچنان دیده نشود و مخاطبان آن را دوست نداشته باشد. طبیعتا در نوروز بهخاطر فضای شادی که وجود دارد، مردم میخواهند در تلویزیون چنین فضایی را تجربه کنند، برای همین پخش سریالی مثل نجلا در تایم نوروزی میتواند به سریال ضربه بزند. همانطور که قرار است این سریال در ماه رمضان ادامه پیدا کند باید پخشش را از ابتدا در این ماه میگذاشتند و برای نوروز فکر دیگری میکردند.
یک موضوع دیگر که به این سریال ضربه زد تغییر بازیگر اصلی آن بود، وقتی سریالی قرار است در چند فصل ادامه پیدا کند، تغییر بازیگران میتواند باعث شکست سریال شود، چون مخاطب، داستان و سریال را با آن بازیگران باور کرده است و به یکباره این تغییر میتواند در باورپذیریاش تاثیر بگذارد چون مطمئنا دو بازیگر نمیتوانند یک نقش را مثل هم بازی کنند و همین باعث میشود که سریال کمتر دیده شود.
سریال «نجلا» فیلمنامه خوبی دارد و حتی در «نجلا2»، داستانهایی که در فیلمنامه وجود دارد، جذاب است اما زمان پخش نامناسب باعث شد تا نجلا در عید دیده نشود.
خداداد طنز نیست!
سریال خداداد دیگر سریالی بود که در ایام نوروز از شبکه دو سیما پخش شد، سریالی که با پخش تیزرش همه منتظر بودند تا یک سریال طنز ببینند. اما علی غفاری در گفتوگویی که با رسانهها داشت درمورد سریالش میگوید: «برخلاف آن چیزی که در خبرها منتشر شده است، خداداد یک سریال طنز نیست بلکه یک کار شیرین و مفرح برای مخاطبان است تا ایام نوروز سرگرم شوند. نگاه ما در سریال واقعبینانه است. من سعی کردهام برای خانوادهها یک قصه نجیب و شریف در ایام نوروز تعریف کنم. درواقع نجابت و شرافت جزء شاخصههای اصلی سریال خداداد است و در این سریال به مباحثی همچون امانتداری هم میپردازیم. درواقع پرداختن به خانواده و سنتهای ایرانی جزء شاکلههای اصلی داستان است و با توجه به ایام نوروز میخواستیم تا یک قصه بانشاط را برای مردم به تصویر بکشیم.» فکر میکنم روایت قصه مهمترین بخش کار است. به همین دلیل سعی میکنم قصه را درست روایت کنم؛ قصه هم شنیدنی باشد و هم دیدنی. قصهای که مخاطب پای کار بنشیند و پیگیر کار باشد. این اتفاق هم در سریال خداداد رخ میدهد.»
خداداد (با بازی رضا ناجی) نظافتچی یک شرکت است و قرار است یک وام ۵۰میلیونی از محل کارش بگیرد تا برای یکی از دخترهایش جهیزیه تهیه کند. او یک دختر دیگر هم دارد که بهخاطر بیکاری شوهرش خانه و زندگی درست و حسابی ندارد و پیش پدر و مادرش زندگی میکند. مدیر شرکت درخواست وام خداداد را قبول میکند، اما تعطیلات عید فرا میرسد و او نمیتواند وامش را بگیرد. از این به بعد همهچیز خلاصه میشود در گرفتاری و بیپولی خداداد و فشار و استرسی که همه اعضای خانواده به شکلهای مختلف باید تحمل کنند. «خداداد» مجموعهای از گرفتاریها و بدبختیهایی است که در فیلمنامه برای شخصیت اصلی پیش میآید؛ موضوعی که در اکثر سریالهای مناسبتی وجود دارد، چیزی که در سریال پایتخت هم دیدیم اما مهم این است که چطور این فیلمنامه ساخته میشود و چقدر مردم آن را دوست دارند. یک دلیل ضعف این سریال، نداشتن انسجام و فرازوفرود دراماتیک است. تنها چیزی که میبینیم مجموعهای از گرفتاری، استرس، دعوا، طعنه، کنایه و دغلکاری است. احتمالا بهعنوان یک برنامه نوروزی قرار بوده که فضای کمدی و شادی بر سریال حاکم باشد اما تنها تمهید کارگردان برای شاد کردن فضای سریال این بوده که بازیگران دیالوگهای بیمزه و بیروحشان را با جیغ و داد بیان کنند. علی غفاری بعد از ساخت سه سری بچه مهندس، تصمیم به ساخت سریال خداداد گرفته که البته باید گفت ضعیف عمل کرده است، شاید انتخاب علی صبوری، انتخاب درستی برای این سریال باشد و او تنها کسی بود که بار همه سریال را به دوش کشید اما درنهایت چیزی که مخاطب میبیند، یک داستان شلخته و بههمریخته است. حتی رضا ناجی بهعنوان شخصیت خداداد، نتوانسته است آنچنانکه باید خودش را در قالب این شخصیت دربیاورد. درکل باید گفت ساختن سریال «خداداد» و نوع کارگردانی آن انگار فقط یکجور رفعتکلیف بوده است. علی غفاری، کارگردان و میلاد کزازی، نویسنده قبلا یکبار دیگر در ساخت یک کار طنز با هم همکاری کردهاند که نتیجه آن فیلم ضعیف «چراغ قرمز» در سال ۱۳۸۸ بوده است. میلاد کزازی هیچ اثر قابل ذکر دیگری در کارنامه خود ندارد و غفاری هم دستکم در زمینه کارگردانی طنز کاری انجام نداده، برای همین است که حتی طنز سریال هم به دل مخاطب نمینشیند.
دردسرهای شیرین و بازیهای تکراری
سریال دردسرهای شیرین، مجموعه دیگری بود که از شبکه پنج پخش شد و سهیل موفق آن را ساخته بود. این سریال کمدی مطلق نبود و بیشتر میتوان آن را یک مجموعه اجتماعی دانست. پوریا پورسرخ و مریم مومن بازیگران اصلی این سریال بودند که قرار بود یک زوج جوان و دارای مشکلات و مسائل را به نمایش بکشند. اسامی نمادین انتخابشده برای این دو شخصیت، شاید تمام آن چیزی باشد که قرار بوده به مخاطبان منتقل شود. علی فرهنگ و شیرین تمدن، اسامی این زوج هستند که کنایهای است به فرهنگی و متمدن بودن افراد در جامعه و زندگی مشترک. از سهیل موفق پیش از این دو اثر سینمایی «شکلاتی» و «پاستاریونی» دیده بودیم که در ژانر کودک و نوجوان بودند. حالا موفق سراغ یک مجموعه اجتماعی تلویزیونی آمده بود و سعی داشت از آثار بیژن بیرنگ هم الگوبرداری کند. این سریال سعی داشت بین آموزش و نمایش حرکت کند و گاهی شمایل بک معلم را به خود میگرفت و گاهی در جایگاه یک نمایشدهنده ظاهر میشد اما همین بلاتکلیفی مانع از درهمتنیدگی این دو حوزه میشد. دردسرهای شیرین از آن دست سریالهایی است که احتمالا تکرارش میتواند مخاطبانی را جذب کند اما برای عید، مجموعه مناسبی نبود. یکی از ضعفهای این مجموعه بازی تکراری پوریا پورسرخ است، بازیگری که در همه جا دیده میشود؛ از مسابقه گرفته تا جوکر و فیلمهای سینمایی معمولی و سریالهای متوسط. پورسرخ در دردسرهای شیرین نتوانسته نقش یک شوهر با مشکلات متعدد را بازی کند و هنوز خودش را در شکل و شمایل یک جوان اول میبیند.