کد خبر: 70792

بازخوانی خاطرات مرحوم ری‌شهری و ماجرای کمک منتظری به مهدی هاشمی برای خرید سلاح

در رابطه با حمایت و اعتماد منتظری به مهدی هاشمی در کتاب «روشن‌بینی امام خمینی» ری‌شهری خاطره‌ای نقل می‌کند که نشان‌دهنده‌ خوی لجوجانه وی دربرابر توصیه‌های دلسوزانه امام(ره) است.

فرهیختگان: اخیرا کتاب «روشن‌بینی امام‌خمینی در نامه ۱۳۶۸/۱/۶»، به قلم آیت‌الله محمد ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات در دهه ۶۰ انتشاریافته است. مرور بخش‌هایی از این کتاب در تحلیل شخصیت منتظری و در پاسخ به ادعاهایش در کتاب «انتقاد از خود» است، خالی از لطف نیست.‌

در رابطه با حمایت و اعتماد منتظری به مهدی هاشمی در کتاب «روشن‌بینی امام خمینی» ری‌شهری خاطره‌ای نقل می‌کند که نشان‌دهنده‌ خوی لجوجانه وی دربرابر توصیه‌های دلسوزانه امام(ره) است. متن این خاطره به شرح زیر است:  «نخستین‌بار که موضوع مهدی هاشمی را با آقای منتظری مطـرح کـردم روزهای پایانی سال ۱۳۶۴ش بود. در آن زمان مسئولیت وزارت اطلاعات را داشتم. در ملاقاتی که در اتاق مطالعه ایشان برگزار شد، تلاش کردم ماجرای سیدمهدی هاشمی را به میان کشیده و با ایشان در این باره گفت‌وگو کنم. خلاصه کلام این بود؛ ارتباط مهدی هاشمی و همکاران او با بیت شما، در وضعیتی که همه مسئولان و دوستان و خطوط سیاسی وفادار به انقلاب، با آنان مخالفت می‌کنند، ممکن است چندان به مصلحت شما نباشد. جناح‌های سیاسی موجود، دفتر تبلیغات، جامعه مدرسین و... حتی آقای هاشمی‌رفسنجانی نیز به این رابطه خوش‌بین نیستند... ایشان پرسید: «آقای هاشمی هم؟» پاسخ دادم: «آری». ایشان بسیار محکم گفت: «همه آنها بیخود می‌گویند، من به او اطمینان دارم. من او را از کوچکی می‌شناسم. با ما هم‌پیاله بود و با محمد ما بود و از شما چه پنهان که من، به اینها کمک می‌کنم تا سلاح بخرند»... ادامه بحث را به مصلحت ندانستم. حتی در موقع خداحافظی گفتند: «شما هم شک نکن و به او اعتماد داشته باش!» واقعا عجیب بود. امام خمینی، هیچ‌کس را به‌طور مطلق، تایید نمی‌کند؛ چگونه آقای منتظری، چنین بی‌حد و مرز و به نحو مطلق، سیدمهدی هاشمی را تایید می‌کند؟! آن هم در مقابل مخالفت تقریبا همه یاران اصیل انقلاب؟! امام خمینی، از سپاه می‌خواهد که مهدی هاشمی را به‌عنوان مظنون، تحت نظر قرار دهند و آقای منتظری از من می‌خواهند که به او اعتماد کنم!»

خاطره دیگری نیز از قول آیت‌الله طاهری از سفرش به قم و دیدار با منتظری برای شکستن اعتصاب او در کتاب آمده است: «از اصفهان به قم رفتم. دوساعت به غروب مانده بود که با ایشان ملاقات کردم. آنقدر حرف زدم که آقای منتظری گفت: «وقت نماز گذشت.» گفتم: «باشد، می‌روم؛ ولی فردا پیش‌ازظهر می‌آیم.» گفت: «بس است دیگر. حرف‌هایمان را زدیم.» گفتم: «من هنوز حرف دارم.» در این ملاقات بود که آقای منتظری گفت: «امام، کار بی‌ربطی کرده و من، مهدی هاشمی را می‌شناسم و او را تایید می‌کنم.» وقتی بیرون آمدم، اطرافیان دور مرا گرفتند و گفتند: «ما هم حرف داریم.» ... به خدمت آقای مشکینی رفتم و اصرار کردم که «آقا! بروید با ایشان صحبت کنید.» آقای مشکینی گفت: «فایده ندارد.»

«سال64 آقای محمدی‌گیلانی، از اعضای خبرگان به‌جد مخالف انتخاب آیت‌الله منتظری به رهبری بود و خدمت امام اطلاع داد که قرار است موضوع آیت‌الله منتظری در خبرگان مطرح شود و درخواست کردند این اتفاق نیفتد. آقای محمدی‌گیلانی به امام عرض کرد که به آیت‌الله منتظری ارادت دارد و ایشان را عابد و زاهد می‌داند، اما این خصوصیات برای رهبری کافی نیست. در پاسخ به سخنان آقای محمدی‌گیلانی، امام نیز با گلایه نکاتی را مطرح می‌کنند ازجمله اینکه بررسی دست‌نوشته‌های کشف‌شده از مهدی هاشمی نشان می‌دهد نامه‌های شکوه‌آمیز آیت‌الله منتظری به امام درباره دستگاه‌ها و مسئولان کشور، ملهم از نوشته‌های سیدمهدی است. آقای محمدی‌گیلانی به امام عرض کردند در جریان این نامه ایشان هستند و در جلسه‌ای آیت‌الله منتظری نامه را برای همه خوانده و گفته است امام خیال کرده آنچه من برایش می‌نویسم از سیدمهدی الهام می‌گیرم. امام از آقای گیلانی سوال کرد: «نامه را آورد در جلسه خواند؟» و ایشان پاسخ داد: «بله! آقای سیدعباس خاتم و سیدجعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.» امام قدری فکر کرده و فرمودند: «احمد نیست، می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعدازظهر من ایشان را ببینم؟»

عصر آن روز، آقای هاشمی خدمت امام رفت و درباره این مساله با ایشان مذاکره کرد. آقای هاشمی روز 14خرداد ۱۳۶۸ در جلسه مجلس خبرگان درباره این ملاقات گفت: «امام فرمودند که من دیگر کاری ندارم به موضوع... با توجه به نامه‌ای که ایشان نوشتند، هرچه در مجلس رسیدید، ایشان به این نتیجه رسیده بودند که با این نامه، خبرگان اقدامی نخواهند کرد.»
در نتیجه ملاقات آقای هاشمی با امام، بعد از نماز مغرب و عشا، همسر مرحوم حاج‌سید احمدآقا خمینی با آقای گیلانی تماس گرفته و به ایشان گفتند: امام فرمودند آنچه امروز ما صحبت کردیم مبادا از شما تجاوز کند.»

در شماره ۱۹ آبان ۱۴۰۰ «فرهیختگان» بیشتر بخوانید

مرتبط ها