کد خبر: 70544

پرونده ویژه «فرهیختگان» به احترام ۴۳۱۳ شهید جاویدالاثر دفاع مقدس پیش روی شماست

این فصل را با ما بخوان

در این گزارش غیر از معرفی چند فیلم داستانی درباره چشم‌انتظاری زن‌ها برای رزمنده‌های جنگ، به چند فیلم مستند و چند کتابی که درباره شهدای مفقودالاثر و مادران‌شان تولید ‌شده‌اند هم پرداخته شده است. مطالبی هم در این پرونده راجع‌به مادران شهدای مفقودالاثر وجود دارد که به شرح جزئیاتی تاثیرگذار از انتظار و وصال می‌پردازند.

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: امسال دو فیلم جنگی در جشنواره فجر کنار هم یا به تعبیری روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند که هرکدام سویه‌ای از جهان‌بینی و نوع نگاه خاصی به جنگ را گرفته و تا انتها رفته بودند. با این وصف لاجرم یک موقعیت واضح و برجسته برای مقایسه ایجاد شده بود؛ «دسته دختران» و «موقعیت مهدی». یکی از این فیلم‌ها داشت با عینک کاملا امروزی به اتفاقات ۴۰ سال پیش نگاه می‌کرد و دیگری نگاه آدم‌های امروزی را به آدم‌های یک دهه پیش، همان‌طور که واقعا بودند، جلب می‌کرد. اولی به هیچ‌وجه مناسبات و روابط انسانی آن زمان را بازتاب نمی‌داد و در کالبد آدم‌های ۴۰ سال پیش، جوان‌های امروزی را گذاشته بود اما دومی با اعتمادبه‌نفسی که از یقین و علاقه می‌آمد، داستان آدم‌ها را همان‌طور که بودند و فکر و رفتار می‌کردند، نشان داد. اتفاقا امروزی‌ها همگی دومی را پسندیدند. یکی از این فیلم‌ها می‌خواست چهره زنانه جنگ را نشان دهد؛ دسته دختران. این اما چیزی نبود که در عمل با تماشای فیلم به چشم می‌آمد و در آن برجسته شده بود. تصویر زن اسلحه به دست در ایران، یک استثنای غیرقابل تعمیم است اما یکی دیگر توانسته بود به‌رغم حضور متریک بسیار پایین‌تری که زنان در داستانش داشتند، چهره زنانه جنگ، یعنی جنگ ما را نمایش بدهد؛ موقعیت مهدی. چهره زنانه جنگ ما، حس سوزان و بی‌تابانه انتظار است. رزمنده‌ یا می‌ماند یا برمی‌گردد اما آدم چشم‌انتظار می‌ماند تا او برگردد. رزمنده گلوله‌هایی را که به‌سمتش می‌آیند، می‌بیند اما آدم چشم‌انتظار حتی گلوله‌هایی را که نمی‌آیند در تخیلش می‌بیند. رزمنده خلاص می‌شود اما آدم چشم‌انتظار همچنان گرفتار است. آخرین اپیزود از موقعیت مهدی که نامش لباس‌های خیس بود، همین‌طور تمام می‌شود. زنی آرام می‌گوید، جوری که مرد از خواب بیدار نشود؛ «مهدی! چشم‌انتظاری من کی تمام می‌شود؟» این صدای کسی است که نقش همسر مهدی باکری را بازی می‌کند. می‌گوید تو چرا هر وقت می‌آیی، آن‌قدر نمی‌مانی تا لباس‌هایی که شسته‌ام، خشک شوند و بعد بپوشی.

چشم‌انتظاری درد کمی نیست. لزومی ندارد برای قدردانی از حضور زنان ایرانی در دفاع مقدس، حتما به دست‌شان تیربار بدهیم و دور کمرشان قطار فشنگ ببندیم. مگر همان چشم‌انتظاری کم است؟ مگر همان داغ‌داری کم است؟ چه بسیارند در میان ما افرادی که حاضرند بین مردن یا به سوگ عزیزان نشستن، مرگ را انتخاب کنند. هنوز هم پیکر معطر بعضی شهدای جنگ به خانه برمی‌گردد و برخورد مادران چشم‌انتظار آنها با فرزندان‌شان به‌قدری حزن‌انگیز است که سنگ می‌خواهد تا ببیند و گریه نکند. گاهی ۴۰ سال از مفقودالاثری آن فرزند میهن گذشته است اما والدینش، همسر و فرزندانش یا خواهر و برادرانش چنان می‌گریند که انگار لحظه شهادت همین دیروز بوده است. سال‌های سال گذشته اما این داغ ابدا سرد نشده است. آیا انتظار کم دردی است؟ آیا همین چهره زنانه جنگ، جای این ندارد که تا ابد تمام کوه‌های کشور به احترامش بایستند و تمام ابرها در تقدیم به آن ببارند و تمام بادها تسلیت‌گویان از کنارش عبور کنند؟

سینمای ایران تابه‌حال چندبار سراغ این قضیه رفته است و بعضی تصاویر که نشان داده، بسیار خوب بوده‌اند. به‌طور قطع بیشتر از اینها می‌توان به این موضوع پرداخت؛ به‌خصوص از آن جهت که موقعیت انتظار، امکانات دراماتیک فراوانی به قصه‌پرداز می‌بخشد و دست او را برای خلق عمیق‌ترین و تاثیرگذارترین داستان‌ها باز می‌گذارد. از زمان جنگ‌جهانی دوم حدود ۸ دهه می‌گذرد اما چنین فیلم‌هایی همچنان ساخته می‌شوند. یک نمونه اخیر در این زمینه فیلم زنان کوچک است که سال ۲۰۱۹ ساخته شد و اقتباسی چندباره از یک رمان مشهور بود. استقبال از این فیلم نشان داد که چشم‌انتظاری زنان برای سربازان به میدان‌رفته، هنوز هم جذابیت دراماتیک دارد.

اگر به سینمای ایران نگاه کنیم، غیر از فیلم‌هایی که گوشه‌ای از آنها به این موضوع عنایت داشته‌اند، چند فیلم هم بوده‌اند که تمرکز اصلی‌شان روی همین قضیه یعنی چشم‌انتظاری زن‌ها برای رزمنده‌های جنگ است. «دیدار»، «بوی پیراهن یوسف»، «هیوا»، «بوسیدن روی ماه» و «شیار ۱۴۳» ازجمله این آثار هستند.

در ادامه غیر از معرفی این چند فیلم داستانی، به چند فیلم مستند و چند کتابی که درباره شهدای مفقودالاثر و مادران‌شان تولید ‌شده‌اند هم پرداخته شده است. مطالبی هم در این پرونده راجع‌به مادران شهدای مفقودالاثر وجود دارد که به شرح جزئیاتی تاثیرگذار از انتظار و وصال می‌پردازند.

 

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با علی تک‌روستا، کارگردان مستند «برادرم نادعلی»
نبش قبر برای شناسایی (لینک)

 

«شیار ۱۴۳»
رستگاری به وقت انتظار (لینک)

 

نگاهی به آثار مکتوب با موضوع شهدای مفقودالاثر
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم یک مشت استخوان شدنم طول می کشید (لینک)

 

روایتی از مادران شهدای جاویدالاثر
چشم‌ های منتظر به پیچ جاده (لینک)

 

سیدمهدی موسوی‌تبار /

مادران دشت، مادران انتظار (لینک)

 

«فرهیختگان» با محمدعلی یزدان‌پرست، کارگردان مستند «پس از 22 سال» گفت‌وگو کرد
روستازاده‌ای در مقام خلبان جنگنده (لینک)

 

در ستایش بانو «فاطمه تقی‌زاده» مادر شهید «ابراهیم قائمی» که قریب به 40سال گمنام بود
و مادر «ابراهیم» زنی سخت جگرآور بود... (لینک)

 

بررسی مستندهایی که با موضوع زندگی شهدای مفقودالاثر تولید شده است
قابی برای ماندگارهای همیشه (لینک)
 
نگاهی به آثار سینمایی که به یادبود انتظار خانواده‌های شهید ساخته شد
قاب‌های انتظار (لینک)

 

مرتبط ها