کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار: تکروستا در پاسخ به اینکه از بین شهدای مفقودالاثر چرا سراغ شهید نادعلی رفتید، گفت: «باتوجه به اینکه شهید نادعلی دهقانکار از هممحلیهای ما بود و من از نزدیک دردی که پدر و مادرش داشتند، مشاهده میکردم، تصمیم گرفتم کتابی درمورد شهید نادعلی دهقانکار بنویسم و در آن زمان مستندساز نبودم. سه سال پیش که در این حرفه مشغول کار شدم، تصمیم گرفتم مستند این شهید را به تصویر بکشم و با توجه به اینکه متوجه شدم برادر کوچکش پیگیر است تا ببیند مزار آن شهیدی که در بهشتزهراست برای برادرش است یا خیر، این موضوع برایم اهمیت پیدا کرد. برادرش دنبال مجوز مراجع تقلید و مجوز نبش قبر و انجام کارهای دیانای بود و من تصمیم گرفتم با او همراه شوم و این مستند را ضبط کنم. موضوع شهدای مفقودالاثر متاسفانه سوژهای بود که تابهحال به آن پرداخته نشده بود و من احساس کردم در برابر انتظار خانواده شهدا مسئولیتی دارم.»
انتظار و جنون
این مستندساز در پاسخ به اینکه مواجهه با خانواده شهدای مفقودالاثر چگونه بود، گفت: «قصه شهدای گمنام و مفقودالاثر قصهای است که بهدلیل حجب و حیای خانواده این شهدا به فراموشی سپرده شده است. به یاد دارم پدر شهید نادعلی بهخاطر انتظاری که میکشید بهمرور به جنون رسید، بهطوریکه صبحها به بیابان میرفت و غروب بازمیگشت و با خود صحبت میکرد. فرزند کوچکش میگفت پدرم حتی وقتی حیوانات را میبیند به آنها میگوید تو هم میدانی نادعلی رفته و دیگر نیامده و از نادعلی من خبر داری یا خیر. در همین انتظار یک روز که رفت تا سه هفته هیچ خبری از وی نبود و مردم روستا دنبالش گشتند و درنهایت در یکی از دشتهای اطراف روستا او را مشاهده کردند که رو به قبله دراز کشیده و به رحمت خدا رفته است. بسیاری از خانوادههای شهدای گمنام در همین چشمانتظاری رفتند اما هیچ توجهی به آنها نشد، درصورتیکه میشد برایشان کاری کرد.»
پایان چشمانتظاریها با نبش قبر
تکروستا درباره راهکاری که برای پایان این چشمانتظاری وجود دارد، گفت: «امکان این وجود دارد که خانواده شهدای گمنام فرزندانشان را پیدا کنند. داستان انتظار خانواده شهدای گمنام هم مثل خود شهدای گمنام است و کمتر به این چشمانتظاریها توجه میشود. از سال ۸۲ به قبل شهدای گمناممان فاقد آزمایش دیانای هستند و حدود ۱۵۰۰۰ شهید داریم که شناسایی نشدهاند و اگر اینها نبش قبر شوند و آزمایش گرفته شود و با دیانای خانوادهها مطابقت داده شود، این چشمانتظاری خانوادهها به پایان میرسد و این قصه برای همیشه تمام میشود.»
وی در ادامه درباره داستان این مستند گفت: «مستند برادرم نادعلی روایتی محض بود و به هیچعنوان ترحمی در آن نبود. بلکه درد و انتظار خانواده شهدای گمنام بسیار بالاتر از این فیلم است. یعنی نهتنها در این فیلم ترحمی نشده بلکه سطح پایینتری از درد و رنج خانوادهها در آن به تصویر کشیده شده است.»
موضوعی فراموششده
این کارگردان در رابطه با واکنشهایی که در رابطه با مستند ایجاد شد، گفت: «به برکت شهید نادعلی بازتاب فیلم بسیار خوب بود و بسیار خوب دیده شد. برای من تعجببرانگیز بود که خیلیها عنوان میکردند اصلا کسی به این قصه نپرداخته و فراموش شده بود و چرا اصلا تاکنون با نبش قبر و آزمایش دیانای خانوادهها از چشمانتظاری درنیامدهاند. به نظر من شهدا قهرمانهای واقعی این کشور هستند، درصورتیکه ما میبینیم خیلیها دنبال قهرمانهای کاذب هستند. درحالحاضر چند سوژه در رابطه با شهدا دارم و در مرحله تحقیق هستم که به امید خدا به مرحله تولید هم میرسد. اگر بخواهیم خوب به مساله شهدا بپردازیم جزء بهترین فیلمهای ما میشود. مثل همان «موقعیت مهدی» که به قصه شهید خوب پرداخته شده بود و بازتاب بسیار خوبی هم داشت.»