محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: دوسوم از رقابتهای لیگ برتر سپری شده و تقریبا لیگ بیستویکم نیز به روزهایی رسیده که روزهای حساسی هستند و چهبسا در همین هفتههای پیشرو سرنوشت قهرمانی یا سقوط تیمها تعیینتکلیف شود، این درحالی است که دو تیم استقلال و پرسپولیس پس از سالها با جا گذاشتن تیمهای دیگر بهصورت مستقیم با یکدیگر در کورس قهرمانی هستند و خبری از راس سوم برای مدعیان قهرمانی بهجز این دو تیم در فاصله 10 هفته تا پایان رقابتها نیست. برهمین اساس و در آستانه برگزاری دیدارهای هفته بیستویکم این فرصت دست داد تا دقایقی با جلال چراغپور، تحلیلگر و کارشناس فوتبال ایران بهصورت کلی درباره شرایط رقابتهای لیگ به صحبت پرداخته با این توضیح که سعی کردیم تا درباره شرایط استقلال و پرسپولیس بهصورت ویژه نظراتش را جویا شویم. گفتوگوی «فرهیختگان» با چراغپور را در ادامه میخوانید.
10هفته از رقابتهای لیگ برتر باقی مانده و بهخاطر تقویم جدید لیگ قهرمانان آسیا، سهمیه آسیایی هم تا حدی بیمعنی شده و الان فقط دو تیم استقلال و پرسپولیس را داریم که برای قهرمانی میجنگند و البته چند تیمی که در پایین جدول برای سقوط نکردن باید به کار ادامه بدهند. صحبت را از همین جا آغاز کنیم.
برای بررسی بازیهای باقیمانده لازم نیست بگوییم چند هفته باقی مانده است یا مثلا به این موضوع اشاره کنیم که دور برگشت رقابتها را ادامه میدهیم، بلکه ابتدا باید به این موضوع اشاره کنیم که یک آسیب کلان و بزرگ به این لیگ وارد شده که این آسیب دارد با این لیگ و در هفتههای سپریشده خودبهخود حمل میشود و پیش میرود و آنهم این است که ما در یک ظرف بستهای برای خودمان داریم بازی میکنیم و کم شدن سهمیه به همان نسبت که کاهش پیدا کرده اهداف را نیز کوچکتر کرده است. مثلا اگر قرار بود 100 واحد انگیزه برای 4 تیم و برای هر تیم 25 امتیار بهمنظور کسب سهمیه در لیگ برتر داشته باشیم، وقتی دوتای آن گرفته شده حالا باید با 50 انگیزه به کار ادامه بدهیم، این درحالی است که بقیه میدانند جایگاه استقلال و پرسپولیس بهسختی ممکن است تغییر پیدا کند و به همین دلیل فرمت کار فعلا دارد به این شکل پیش میرود.
نوع بازیهایی که دارد انجام میشود چه در هفتههای گذشته چه در هفتههای اخیر را چطور ارزیابی میکنید؟
نوع بازیها در یک سطح ثابت پیش میرود. دلیل آنهم این است که مثل یک کارخانهای که فقط یک یا دو نوع ماشین تولید کند، فوتبال ما هم اینشکلی شده است. درواقع فرقی نمیکند که چند مدل ماشین تولید میشود، نوع آن فقط یک یا دو نوع است و بنابراین کارخانه تولید فوتبالیست لیگ ما هم فقط یک گونه و نهایتا دو گونه بازیکن تولید میکند و این بازیکنان وقتی به یک حدی از قابلاستفاده بودن میرسند وارد لیگ میشوند.
همین موضوع باعث شده تا فوتبال ایران خالی از هافبک خلاق یا همان پلیمیکر شود؟
الان اگر دقت کنید تمام میانههای تیمها از بازیکنانی بهره میبرند که همه در یک قواره هستند و این موضوع بهگونهای عیان است که لازم نیست کسی متخصص باشد یا تحلیلگر یا کارشناس و آنالیزور که آن را بفهمد، بلکه با یک چشم غیرمسلح هم میشود دید که نوع بازی میانههای تیمها هم قابلپیشبینی است و هم پاسهای آنها محدود است و از 7 نوع پاسی که وجود دارد فقط با 3 یا 4 گونه پاس ارسال میکنند و از پاسهای استثنایی، صحیح، خطرناک، لحظهای و تکبهتککننده در این بین وجود ندارد. این موضوع را برای مثال عرض کردم چون نمیخواهم از بحث جدا شویم.
درباره سایر مناطق زمین در بین تیمهای لیگی چه صحبتی میماند؟
در ناحیه دفاعی، در یونیت دفاعی هم همه تیمها یک مدل و یکجور برخورد دفاعی دارند و یکجور راه میافتند و یکجور پاس میدهند و در فشارها همه تیمها یک مدل دفع میکنند یا یکجور زیر میزنند و با اندک فشاری، بدنها دچار تحلیل و ضعف میشود؛ چراکه اندازه بدنی همه تیمها به یک اندازه است و آدم فوقالعادهای نمیبینیم که بهعنوان گوش راست یا گوش چپ که بتواند از سد دفاعی تیمهای مختلف فرار کند. درواقع در این فوتبال کسی از کسی فرار نمیکند، سرعت کسی از کسی بیشتر نیست، برعکس فوتبال اروپا که در یک لحظه تفاوت سرعتها، تفاوت انفجارها و خلاقیتها و تفاوت تسلط بر توپ و... را میبینیم. اما اینجا همهچیز ثابت است، بازیکنان بهشدت مثل همه هستند، بهشدت اندازههای تکنیکی و تاکتیکی، فیزیولوژی میدانی و حتی آمادگی جسمانیشان مثل هم است. در اکثر تیمها از دقیقه 70 به بعد بدنها افت میکند، برعکس فوتبال اروپا. در بازی چلسی و لیورپول که 11 بر 10 در پنالتیها تمام شد، حتی در دقیقه 120 نیز برای هردو تیم مراحل فوتبال بهدقت اجرا میشد و آدم آن را میدید، باوجود آنکه دقیقه 120 مسابقه بود، اما اینجا بخواهیم فوتبال خوب ببینیم، 20 دقیقه اول نیمه اول تا 30 دقیقه بازی خوبی میشود و سپس بازی افت میکند و در ادامه در نیمه دوم، 18 تا 19 دقیقه ابتدایی بازی خوبی را میبینیم و بازهم ادامه رقابت. در این نیمه هم بدنها تعطیل میشود و صحنهها روی زمین خوردن، اعتراض و خطاهای بیخودی خلاصه میشود. درواقع صحنههایی که بازیکن روی زمین میماند در فوتبال ما خیلی زیاد شده است و این اتفاقات حوصله آدم را سر میبرد وقتی میخواهد یک فوتبال را نگاه کند، بهقدری که بازیکنان بیجهت و بدون صحنههای واقعی برخورد بدنی روی زمین میافتند.
موارد دیگری هم وجود دارد که بخواهیم بهعنوان تفاوتهای آشکار فوتبال امروز ایران با اروپا به آن اشاره کنیم؟
یک مورد دیگر هم فوتبال ایران را ذلیل و ضعیف و برای نگاه کردن بیمار کرده است. آنهم نحوه داوری است، داورانی که درک عمیقی از روح فوتبال ندارند و اصلا روح فوتبال، زیبایی بازی و گیم برای آنها معنی ندارد. یک صحنه خیلی پیشپاافتاده مثل پیراهن گرفتن و رها کردن آن را ترجیح میدهند سوت بزنند، درحالیکه چند لحظه بعد، همان صحنه به یکباره تبدیل به یک صحنه فوتبالی زیبا میشود، چون درکی از شرایط ندارند.
یعنی میخواهید بگویید داوران ما درک فوتبالی ندارند؟
حالا اگر اینطور بگوییم شاید به داوران ما بربخورد. مثلا اگر از قول من بزنید داوران ما درک فوتبال ندارند، این موضوع خیلی بد میشود، بلکه باید بهجای درک بنویسیم شناخت درستی از فوتبال ندارند. شناخت از فوتبال یعنی شناخت از گیم، درحالیکه داوران ما بازی و پلی را قضاوت میکنند، این درحالی است که درجریان فوتبال دو حادثه اتفاق میافتد؛ هم گیم و هم پلی. داوران ما پلی را داوری میکنند و به آنها توصیه میکنم یک مقدار از گیم شناخت پیدا کنند و ببینند چطور گیم را قضاوت کنند. آنچه فوتبال اروپا را از فوتبال ما جدا میکند، 40 درصد تفاوت آن بهخاطر نحوه قضاوت داوران است. داوران آنها گیم را قضاوت میکنند و گیم را خراب نمیکنند و گیم را تعطیل یا قطع نمیکنند. حتی اجازه میدهند گیم اتفاق بیفتد و اگر قرار باشد بازیکنی را تنبیه کنند یا تذکری بدهند، پایان گیم این کار را انجام میدهند و گیم را سر مسائل بیخود و بیجهت تعطیل نمیکنند، درحالیکه داوران ما با کوچکترین برخوردی، کار را میخوابانند. البته منظورم این نیست که خطا را نگیرند، بلکه نباید به گیم ضربه بزنند.
به جنگ قهرمانی استقلال و پرسپولیس برسیم. در این خصوص چه صحبتی دارید؟
یک اتفاق و حادثهای در این بین برای هر دوتیم رخ داد که تقریبا میتوان آن را مشابه ارزیابی کرد و آن حادثه به این شکل است که از مرکز خط دفاعی پرسپولیس دو مدافع وسط این تیم یعنی شجاع و کنعانیزاده، فروخته و از این تیم جدا شدند. ازسوی دیگر نورالهی هم بازیکن جلوی این دو نفر بود و مثلث جلویی را درست میکرد که او هم ترانسفر شد. درنتیجه پرسپولیس وارد یک چالش در مثلث عقب زمین خود شد. این درحالی بود که کمال کامیابینیا از روزهای اوج خود فاصله گرفته و بهنظر میرسد بعد از عمل جراحی هرگز نتوانست فرم قدیم خود را حفظ کند؛ بر همین اساس این مثلث امروز در پرسپولیس دچار اشکال شده است. در سوی دیگر ماجرا، استقلال تا قبل از جدایی یزدانی و مرادمند داشت خوب حرکت میکرد تا زمانی که این دو بازیکن جدا شدند و درست در همان پستی که پرسپولیس دچار مشکل شده و 2 بازیکنش فروخته شدند و برایش چالش ایجاد شد، دو بازیکن استقلال هم رفتنی شدند. در ادامه کادرفنی استقلال این نقطه از زمین را وصلهوپینه کرده و دوخت، اما این منطقه از زمین استقلال اشکال دارد، بهخصوص باتوجه به نوع فوتبالی که روزبه چشمی میخواهد آنجا بازی کند. همین اشکال را پرسپولیس در همان نقطه در آن طرف زمین دارد.
مساله دیگری هم وجود دارد؟
بله، یک مساله مهم دیگر این است که مربی هر دو تیم مربیانی هستند که در تلاش برای پیدا کردن مشکلات خود هستند و مربیانی نیستند که به فلات مربیگری رسیده باشند؛ یعنی در آرامش بنشینند و ببینند حالا چه میشود. مربیانی داریم که به فلات مربیگری رسیدهاند و باوجود آنکه جوان هم هستند نه کار نو میکنند نه حرف نو میزنند و نه حرکت جدید میکنند و میآیند و قرارداد خود را بسته و پولشان را میگیرند و در این بین دو تا مصاحبه هم میکنند و از زمین و زمان اشکال میگیرند و فصل تمام میشود و 2 میلیارد میگیرند و میروند تا فصل بعد. یک عده اینطوری هستند و به فلات مربیگری رسیدهاند، اما این دو نفر هنوز به فلات یکنواختی و بیتفاوتی فوتبالی نرسیدهاند. این موضوع خیلی جالب است و جای خوشحالی دارد که این موضوع را در هر دو تیم میبینیم. مساله سوم هم به بازیکنانی برمیگردد که از خارج گرفتهاند. بهنظر میرسد با خوردن کفگیر به ته دیگ برای ساخته شدن بازیکن داخلی، همانطور که تیم ملی 75 درصد نیروی خود را از بازیکنانی که بیرون بازی میکنند تغذیه میکند، این کفگیر به ته دیگ خوردن به باشگاهها هم رسیده و آرامآرام میبینیم که برای بعضی پستها نیروی کارآمد و مفید تولید نمیکنیم و در اندازههای این دو تیم، لیگ بازیکن تولید نمیکند و این یک واقعیت است. الان هم هردو تیم چند بازیکن خارجی گرفتهاند که اینهم چالش سوم است که آیا این بازیکنان خارجی جواب میدهند یا نه.
با این تفاسیر دربی حساسی را درپیش داریم.
تا آن زمان دو تیم باید دو بازی دیگر انجام بدهند. الان باتوجه به اینکه فوتبال ما بعد از هر بازی و هر تمرین آبستن مسائل حاشیهای زیادی میشود، اگر همه این مسائل را ایزوله کنیم و بگوییم هیچ اتفاقی نمیافتد و قرار بود این دو تیم همین فردا بازی کنند، میتوانستیم بگوییم شرایط یکنواخت و یکجور است و بستگی به بازی همان روز دارد، اما چون دو هفته باقی مانده و 2 بازی در پیش است و آسیبخوردگی و حوادث مختلف میتواند وجود داشته باشد و هر نتیجهای در این دو هفته باقیمانده به دست بیاید، همه اینها عناصر تغییردهندهای هستند که میتوانند باعث شوند این تعادلی که الان میتوانیم درباره آن صحبت کنیم، 26 شهریور نباشد.
الان شانس کدامیک از این دو تیم برای قهرمانی بیشتر است؟
بهنظر بحرانی که به استقلال خورده این تیم را نامتعادل کرده است، درحالیکه این تیم خوب جلو میآمد و بازیهایش قابلقبول بود و خیلی سخت گل میخورد و خوب از عقب بازی را شروع میکرد. مرادمند و یزدانی ترکیب و زوج خیلی خوبی را درست کرده بودند و داشتند درک خیلی متناسبی از بازی همدیگر پیدا میکردند. درنتیجه ممکن است دو بازی که درپیش است اگر قرار باشد چشمی و دانشگر بهجای دو مدافع جداشده استقلال بازی کنند، این دو نفر با هم تنظیمتر شوند که در این صورت خطر کمتری مرکز دفاعی استقلال را تهدید خواهد کرد، در غیر اینصورت مرکز دفاعی این تیم آسیبپذیر است.