کد خبر: 69836

رئیس سابق دانشگاه صنعتی اصفهان در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

صنایع جای اعتماد به دانش‌بنیان‌ها واردات تکنولوژی را ترجیح می‌دهند

هیات‌امنایی بودن دانشگاه‌ها یکی از دستاوردهایی است که دانشگاه‌ها سال‌هاست از آن بهره‌مندند و در ادامه باید از این دستاورد محافظت شود. هیات‌امنایی اداره شدن دانشگاه‌ها که در ماده یک احکام دائمی بر آن تاکید شده است، به دانشگاه‌ها کمک کرد تا تاثیرپذیری‌شان از تنش‌های گوناگون محدودتر شود.

مریم طیبی‌نظری، خبرنگار: ام‌آی‌تی، اولین دانشگاه نسل سومی در جهان است، نسلی که ماموریت آن ارتباط و پیوند علم با صنعت است. قرار بود با اجرایی شدن این مدل از دانشگاه دانشمندان دیگر درگیر دوگانه تاریخی علم و ثروت نباشند. دانشگاه‌هایی که هم خوشان کارآفرین هستند و هم نیروی کارآفرین تربیت می‌کنند. دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال ۱۳۵۶ خورشیدی تحت‌عنوان دانشگاه صنعتی آریامهر اصفهان و به‌عنوان پردیس دانشگاه صنعتی آریامهر (صنعتی ‌شریف) از الگوی دانشگاه MIT تاسیس شد، بعد از انقلاب از دانشگاه صنعتی ‌شریف جدا شد و به‌صورت مستقل به فعالیت خود ادامه داد. دانشگاه صنعتی اصفهان که از لحاظ وسعت بزرگ‌ترین دانشگاه ایران به‌حساب می‌آید در مجاورت شهرک و پارک فناوری اصفهان قرار دارد. حوزه فعالیت این دانشگاه رشته‌های علوم پایه و فنی و مهندسی است. براساس جدیدترین رتبه‌بندی us news در سال ۲۰۲۱ این دانشگاه بالاتر از دانشگاه‌های صنعتی ‌شریف، صنعتی امیرکبیر، علم و صنعت، صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی و صنعتی نوشیروانی بابل به‌عنوان برترین دانشگاه صنعتی کشور انتخاب شد. همچنین براساس us news دانشگاه صنعتی اصفهان به‌عنوان چهارمین دانشگاه کشور انتخاب شد. «فرهیختگان» این بار سراغ سیدمهدی ابطحی، رئیس پیشین این دانشگاه رفته تا با تجربه‌نگاری مدیریتی او باچالش‌ها و مسائل این دانشگاه آشنا شود. وی در خرداد سال 98 توسط وزیر علوم وقت به ریاست دانشگاه صنعتی اصفهان منصوب شد. ابطحی دوره کارشناسی خود را در رشته راه و ساختمان در دانشگاه شیراز، کارشناسی‌ارشد عمران راه و ترابری را در دانشگاه علم و صنعت و دکتری عمران راه و ترابری را از دانشگاه علم و صنعت اخذ کرده است. ابطحی چاپ بیش از ۵۵ مقاله در نشریات علمی معتبر بین‌المللی و داخلی، چاپ بیش از ۷۰ مقاله در کنفرانس‌های بین‌المللی و داخلی، انجام بیش از ۴۵ طرح پژوهشی خاتمه یافته با صنعت، ثبت پنج اختراع و تالیف سه جلد کتاب را در سوابق فعالیت‌های علمی و پژوهشی خود دارد و پیش از ریاست دانشگاه تجربه معاون دانشجویی فرهنگی دانشگاه و معاون پژوهش و فناوری دانشگاه را در کارنامه خود دارد. او معتقد است فهم درستی از نسل‌های دانشگاه در فضای ایران محقق نشده است و برای این امر نیاز به یک فرهنگ‌سازی جدی وجود دارد. گفت‌وگوی تفصیلی «فرهیختگان» با مهدی ابطحی را ادامه متن می‌خوانید.

 بودجه دوسال گذشته دانشگاه در حدپرداخت حقوق بود

شما در مسئولیت‌های مختلف دانشگاه حضور داشتید. از تجربه ریاست دانشگاه و چالش‌های مختلف آن آغاز کنیم.

هیات‌امنایی بودن دانشگاه‌ها یکی از دستاوردهایی است که دانشگاه‌ها سال‌هاست از آن بهره‌مندند و در ادامه باید از این دستاورد محافظت شود. هیات‌امنایی اداره شدن دانشگاه‌ها که در ماده یک احکام دائمی بر آن تاکید شده است، به دانشگاه‌ها کمک کرد تا تاثیرپذیری‌شان از تنش‌های گوناگون محدودتر شود. توجه به اقتصاد دانش‌بنیان، فناوری و نوآوری که سال‌هاست مورد تاکید رهبری است، همان مسیر نجات کشور است. از آنجا که معاون فناوری وزارتخانه در مسیر فناوری حرکت می‌کرد، دانشگاه‌ها نیز نیازهای جامعه را رصد و تقاضامحور حرکت کردند، لذا برای ایجاد ساختارهای فناوری و پژوهشی اقداماتی شد و گام‌هایی در راستای پشتوانه و ارتباط با صنعت برداشته شد. مجموع این مسائل کمک کرد که چالش‌های دانشگاه نسبت به دستگاه‌های دیگر کمتر شود. طی دو، سه سال آخر درآمدهای کشور به‌دلیل تحریم‌ها به‌شدت آسیب دید و تامین بودجه پژوهشی به‌چالش خورد. حوزه پژوهش از مواردی است که در عین اهمیتی که دارد، فوریت آن گاهی درک نمی‌شود و هرگاه کشور دچار چالش مالی شود پژوهش از اولین جاهایی است که قطع بودجه آن ممکن است. بودجه‌های دریافتی ما در سال‌های 99 و 1400 فقط در حد پرداخت حقوق بودند. این مساله پژوهش و فناوری را دچار مشکل می‌کرد، مخصوصا فناوری که باید پول‌هایی در این حوزه سرمایه‌گذاری شود و بعد از حمایت شکوفا می‌شود. با توجه به اینکه سطح فناوری در دانشگاه‌ها در سطوح اولیه و گام‌های اولیه فناوری است، از ایده تا رسیدن به یک نمونه کار حمایت می‌خواهد، چالش اصلی در اینجا فراهم کردن بودجه برای آن بود. باور به فناوری و توجه به رهنمودهای کلی نظام ایجاد شده بود، همچنین جهت‌گیری خود هیات‌علمی به‌خصوص در دانشکده‌های فنی مهندسی به‌سمت فناوری بود. تحریم‌ها باعث شده بود تقاضا در بازار صنعت و کشاورزی برای فناوری و خدمات وجود داشته باشد و از طرفی دانشگاه‌ها هم مستعد پاسخگویی به این تقاضا بودند، تنگنایی که وجود داشت از لحاظ باور به مساله نبود، بلکه حمایت مالی بود که باید اتفاق می‌افتاد. چیزی که دولت جدید هم دچار آن است.

به هیات‌امنای دانشگاه‌ها اشاره کردید. نقش فعلی هیات‌امنا در دانشگاه‌ را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در این دوسالی که مدیر بودم، دستورهای هیات‌امنا را براساس اقتضائات دانشگاه تهیه می‌کردیم و به هیات‌امنا می‌دادیم و معمولا هم تصویب می‌شد. برنامه و بودجه دانشگاه مصوب هیات‌امنا شده بود.

 قوانین همسان‌کننده دانشگاه‌ها در بلندمدت مشکل‌آفرین می‌شوند

برخی روسای دانشگاه‌ها معتقدند با وجود اداره هیات‌امنایی اما دانشگاه‌ها هنوز با چالش‌های مختلفی مواجهند که امکان تصمیم‌گیری را از آنها سلب می‌کند. به‌عبارتی نقش هیات‌امنا چنانکه باید جدی گرفته نمی‌شود.

این مساله باید طی چند مرحله مطرح شود. در مرحله سیاستگذاری، دانشگاه سیاستگذاری می‌کرد و به هیات‌امنا می‌داد و در دوره مدیریتی‌ام با کمتر مخالفتی از سمت آنان مواجه شدم، بنابراین در برنامه‌ریزی و سیاستگذاری دانشگاه‌ها مسیر خوبی را طی می‌کردند اما بعد از تصویب برنامه در مرحله اجرا دو اتفاق رخ می‌داد؛ یکی مربوط به سیستم‌های نظارتی است که گاهی مصوبات هیات‌امنا را به‌دلیل شکایت یا بعضا خودشان ابطال می‌کردند. گاهی دانشگاه‌ها به‌صورت جمعی و گاهی تک‌تک آنها جواب می‌دادند. مورد دوم هم تنگناهای بودجه و تعهدات دولت به دانشگاه بود. درواقع هم تنگناهای دولت و هم سیستم‌های نظارتی برای دانشگاه ایجاد اشکال می‌کردند اما تصمیم‌گیری و سیاستگذاری در دل هیات‌امنا رخ می‌داد. البته یکی، دوبار هم تصمیمات جمعی و هیات‌امنایی سریع داشتیم یعنی همه دانشگاه‌ها به‌خاطر ضرورت موضوع با هم جلسه‌ای داشته باشند که با مخالفت دانشگاه‌های بزرگ روبه‌رو می‌شدند. نهاد دانشگاه نهادی است که خودش برای خود می‌تواند تصمیم بگیرد. ماده یک احکام دائمی ناظر بر همین بود. دانشگاه نهادی است که باید نسبت به مسائل جامعه راهگشا باشد، اگر خودش نتواند برای خود تصمیم بگیرد، دچار سختی‌هایی خواهد شد. قوانینی که سعی می‌کنند دانشگاه‌ها را به سمت همسان‌سازی ببرند و به زیرنظام‌های آموزشی توجه نمی‌کنند، همیشه در بلندمدت اشکال ایجاد می‌کنند. اگر بتوانیم این مساله را کمرنگ کنیم شاید بتوان شرایط را بهبود بخشید و باید به این دولت هم توصیه شود که هیات‌امنا را تقویت کند. در دنیا هیات‌امنای دانشگاه‌ها از برجستگان هستند و دانشگاه در یک شبکه بزرگ جهانی تعریف می‌شود و باید چنین نگاهی به دانشگاه‌های برتر در ایران داشت.

 با رویکرد انقباضی دربرابر گسترش دچار چالش شدیم

اتفاقاتی که به آن اشاره کردید چقدر در مدیریت دانشگاه صنعتی اصفهان نمود یافت و تاثیر منفی گذاشت؟

وقتی شما در خود ساختار وزارتخانه وارد حیطه اجرا بعد از هیات‌امنا می‌شوید، خیلی‌جاها مساله وجود دارد. برای نمونه شورای گسترش در سال‌هایی به‌خصوص در زمان احمدی‌نژاد خیلی موسسات عالی را گسترش داد که این باعث ظهور یک عرضه بی‌کیفیت پرتعداد دانشگاه‌ها بود. خیلی‌جاها مجوز مقطع دکتری گرفتند و رشته اضافه کردند، دولت روحانی به این سمت رفت که جلوی این گسترش بی‌رویه گرفته شود. از آن طرف دچار بحران شدیم؛ گاهی می‌خواستند رشته‌هایی در دانشگاه‌های برتر ایجاد کنند اما در پیچ‌وخم گسترش گیر ‌کردند. از فضای بسیار باز به فضایی انقباضی وارد شدیم و کل سیستم آموزش عالی و نظارت بیرونی روی گسترش تعاملات بین‌المللی نگران بودند. به‌طور مثال درحال‌حاضر صدور مدرک دوزبانه به‌علت جلوگیری از مهاجرت دانشجوها ممنوع شده است اما آنچه باعث مهاجرت دانشجو می‌شود مدرک دوزبانه نیست و این امر صرفا زحمت دانشجو را بیشتر می‌کند، بالاخره جامعه علمی یک جامعه به‌هم‌پیوسته است. نمی‌توانم درصدی عددی را اعلام کنم اما به ‌چنین مواردی می‌توانم اشاره کنم. در گسترش رشته‌ها، چارت مدیریتی دانشگاه و گاهی بودجه و تشکیلات وزارتخانه مضیقه‌هایی ایجاد می‌کند. دانشگاه‌ها باید از یک الگوی ثابت پیروی کنند که این خلاف رویه مرسوم دنیاست. دانشگاه‌ها چارت مدیریتی خود را براساس نیازها و تقاضای روز دنیا از فضای علمی تنظیم می‌کنند و معاونت‌ها کم و زیاد می‌شوند. درحالی‌که در دانشگاه‌های ایران معاونت آموزشی و فرهنگی را به‌صورت دو معاونت داریم که جا برای معاونت روابط بین‌الملل نگذاشته‌ایم. در شاخه‌ای که نیاز نداریم دانشگاه‌ها گسترش یافته‌اند و در جاهایی که نیازمند تحول هستیم حرکت ضعیف و این نقاط چالشی برای دانشگاه بوده است.

 خوانش ما از دانشگاه نسل سوم اشتباه است

نظر شما درباره ایده فعلی دانشگاه‌های ایران چیست و جهت‌گیری کلی دانشگاه‌ها در ایران دربرابر نسل‌های دانشگاه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

یک اشتباه بزرگ که به‌نظرم درحال رخ دادن است، این است که تصور می‌شود با اضافه کردن یک ویژگی به دانشگاه نسل اول به دانشگاه نسل دوم می‌رسیم یا با اضافه کردن یک ویژگی به نسل دوم به نسل سوم می‌رسیم. برای مثال اگر به دانشگاه‌های نسل دوم فناوری و مرکز رشد اضافه کنیم به دانشگاه نسل سوم می‌رسیم، این بزرگ‌ترین خطایی است که درحال رخ دادن است. درحالی‌که تغییر نسل دانشگاه‌ها تغییر کیفی و ماهوی است. دانشگاه نسل سوم، آموزش، پژوهش مدیریتش متفاوت است. وقتی چارت دانشگاهی در تعدادی مصوبات قدیمی اسیر می‌شود، صرفا اسم کارآفرینی به آن اضافه شده وگرنه دانشگاه ماهیتا همان دانشگاه نسل دوم است.

 همه دانشگاه‌ها می‌خواهند کارآفرین شوند اما چند درصدشان محتوای فناوری دارند؟

مختصات دانشگاه نسل سوم از نگاه شما چیست؟

در دانشگاه نسل سوم رئیس دانشگاه یک حرفه‌ای است که می‌تواند با صنعت مذاکره کند. در نسل سوم استاد دیگر یک آدم علمی نیست که گزارش‌های علمی بدهد، بلکه استاد یک کوچ و مربی است که کمک می‌کند دانشجو حقایق را دریافت کند. مدل تحقیق و پژوهش استاد و شکل تدریسش عوض می‌شود. اشتباهی که در اینجا اتفاق می‌افتد این است که فکر می‌کنیم با تغییر شکل، تغییر نسل اتفاق می‌افتد و اشتباه دیگر این است که یک توقع را از تمام دانشگاه‌هایمان داریم، درحال‌حاضر 43 پارک فناوری در کشور داریم، این تعداد از پارک‌ها با کدام پشتوانه مطالعاتی ایجاد شده است؟ در کشورهای پیشرو تکثیر این پارک‌ها به این سرعت نیست. اکنون تمام دانشگاه‌های ایران خواستار تبدیل به دانشگاه کارآفرین هستند، چند درصد آنها محتوای فناوری دارند؟ وقتی ما سند آمایشی آموزش عالی را اجرا نکنیم، اشکالاتی ایجاد می‌شود.

 هنوز نتوانستیم سیستم منسجمی در جهت دانشگاه‌ کارآفرین ایجاد کنیم

دانشگاه صنعتی اصفهان از روی مدل دانشگاه ام‌آی‌تی -که اولین دانشگاه کارآفرین است- تاسیس شده، از نظر شما دانشگاه صنعتی اصفهان جزء کدام نسل از دانشگاه‌هاست؟

تغییر نسل تغییر ماهوی و سیستماتیک است. در دانشگاه صنعتی اصفهان اجزای دانشگاه کارآفرین وجود دارد. به‌طور مثال تعداد قرارداد با صنعت بسیار زیاد است، یعنی از لحاظ روند زیاد است. پارسال 50 درصد بودجه هزینه درآمد اختصاصی‌مان تحقق پیدا کرد و رشد بسیار بالایی داشته‌ایم؛ 167 درصد تحقق درآمدهای اختصاصی داشتیم، پس ارتباط‌مان با صنعت قوی است. وجود 43 شرکت دانش‌بنیان نشان‌دهنده قوی بودن ما در این جهت است. آیا ما به نقطه خوبی رسیده‌ایم؟ این تغییرات به‌جای آنکه ما را در جایگاه یک سیستم قرار دهد، ما را با اجزایی مواجه کرده که ارتباطات‌شان با هم ضعیف است. یکی از مشکلات اصلی در دانشگاه‌ها -مخصوصا دانشگاه‌های اصلی- عدم ایجاد یک باور عمومی است. همچنان خیلی از اساتید، استادهایی را که در بخش فناوری فعالیت می‌کنند، در حوزه آموزش جدی نمی‌گیرند و برعکس. ایجاد باور عمومی دانشگاه نسل سومی اگر تحقق پیدا کند، می‌توانیم در این زمینه به هدف‌مان برسیم. کارهایی که در زمینه ایجاد باور دانشگاه‌های نسل سوم در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شده، عبارتند از چاپ کتاب مشترک دانشگاه علم و صنعت با صنعتی شریف در زمینه دفاتر انتقال تکنولوژی، یک کتاب درباره دانشگاه کارآفرین و یک مجوز برای حضور اعضای هیات‌علمی در قراردادهای صنعتی و شرکت‌های دانش‌بنیان. همچنین همسایگی ما با شهرک فناوری -که اولین پارک علم وفناوری کشور است- کمک کرده تا مفهوم را زودتر از دیگر دانشگاه‌ها دریافت کنیم، اما نتوانستیم سیستمی منسجم در جهت دانشگاه‌های کارآفرین ایجاد کنیم و این سیستم به شرطی رخ خواهد داد که همه هیات‌علمی به این باور برسند که محصول ما انسان‌های کارآفرین هستند؛ افرادی که می‌توانند مساله حل کنند و آدم‌هایی که می‌توانند در جهت حیثیت علمی کشور موثر باشند. دانشگاه‌ها نسبت‌هایی از این افراد را  نیاز دارد. مساله اصلی فرهنگ‌سازی درون دانشگاه‌هاست، تمام مشکلات بیرونی که اشاره می‌شود با تحقق باور درونی قابل‌حل هستند.

 موفقیت دانشگاه‌ها مرهون اساتید فعال است نه یک سیستم نظام‌مند

آیا معتقدید دانشگاه صنعتی اصفهان جزء نسل دوم دانشگاه است و مشکل اصلی در تحقق باورعمومی است؟

من این‌طور قضاوت نمی‌کنم، دانشگاه صنعتی اصفهان تمام اجزای دانشگاه کارآفرین را دارد؛ ارتباط با جامعه و صنعت، ارتباط با دانشگاه‌های دانش‌بنیان، شهرک و تصمیم‌گیران استان. دانشگاه صنعتی اصفهان دانشگاهی با توانایی حل‌مساله است. اما این اجزا باهم در ارتباط نیستند، درصورتی‌که الزامات دانشگاه کارآفرین به‌هم‌پیوستگی اجزاست. دانشکده‌ها باید شبکه‌سازی قوی انجام دهند. اساسا شبکه‌سازی از الزامات دانشگاه کارآفرین است. هزینه‌های این شبکه‌ها باید برای دانشگاه قابل‌قبول باشد. یک دانشگاه می‌تواند از بودجه دولتی استفاده کند و آموزش بدهد اما این دانشگاه که دانشگاه کارآفرین نیست. توسعه فناوری بار هزینه‌ای برای دانشگاه دارد، بنابراین دانشگاه یابد به این باور برسد که وظیفه‌اش این است. درحال حاضر موفقیت‌های دانشگاه‌ها مدیون اعضای هیات‌علمی فعال‌شان است نه مرهون یک سیستم نظام‌مند که اجزا به آن باور دارند. گاهی اساتیدی در حوزه فناوری کار می‌کنند اما جامعه دانشگاهیان را قبول ندارند.

برنامه شما برای تحقق این باور و ایجاد نظم سیستماتیک چه بود؟

در ابتدا ساختار تغییر داده شد، برای مثال تعدادی مدیریت جدید ایجاد کردیم، نظیر مدیریت تبادل فناوری که برای رفع‌خلأ تجاری‌سازی فناوری در دانشگاه‌هاست یا مدیریت سلامت، ایمنی و محیط‌زیست برای ظهور رفتار محیط‌زیستی. با توجه به فضای گسترده دانشگاه صنعتی اصفهان که حدود دوهزار هکتار است، فراهم‌آوردن بستری برای تحقق رفتار محیط‌زیستی ضرورت داشت؛ مدیریت مطالعات اجتماعی برای ایجاد همگرایی فرهنگی. زمانی‌که بنده معاون پژوهشی بودم، رئیس دانشگاه معاونتی ایجاد کرد به نام نوآوری و توسعه فناوری و تجاربی که به وجود آمد و تمامی تلاش‌ها در راستای این ایده بود که ما نسبت به مسائل جامعه مسئول هستیم و درعین‌حال توانایی حل آنها را داریم. کار دیگر ما به اشتراک‌گذاشتن پژوهشکده‌هایمان با صنعت بود. پژوهشکده فولاد دانشگاه با فولاد مبارکه استان و فولاد هرمزگان شریک شدند. با ساختارهای بیرونی چه داخلی و چه خارجی نیز ارتباط برقرار کردیم. همچنین برای تحقق شبکه‌سازی با سرن همکاری کردیم. یک شبکه‌سازی بین‌استانی و یک شبکه‌سازی بین پنج دانشگاه برتر صنعتی ایران انجام دادیم. اینها همه به‌خاطر این بود که ورود به دانشگاه نسل سوم به‌معنای ایجاد شبکه، زیرساخت و باور است. در بخش باور، ماموریت معاونت اجتماعی رصد فضای داخلی دانشگاه و سوق‌دادن به سمت دانشگاه کارآفرین بود. اشکالی که رخ می‌دهد این است که نهاد دانشگاه گرفتار این بروکراسی می‌شود که دانشگاه با پنج معاونت و 27 مدیریت روتین و شناخته‌شده است. انگار درباره اداره‌کل صنایع استان حرف می‌زنید. درصورتی‌که دانشگاه یک موجود زنده است که باید نسبت به مسائل مختلف واکنش نشان دهد. دانشگاه‌های موفق دنیا تاپ چارت مدام درحال عوض شدن است. در اروپا برخی دانشگاه‌ها باهم ترکیب یا از هم جدا می‌شوند.

 فناوری هنوز برای دانشگاه و کارکنانش ناشناخته است

منشأ بروکراسی که مشکل ایجاد کرده برای دانشگاه‌ها کجاست؟

دانشگاه برنامه‌ریزی خود را انجام می‌دهد و در هیات‌امنا مخالفتی نمی‌بیند اما وقتی وارد لایه‌های اجرایی می‌شود دچار بروکراسی می‌شود؛ چه بروکراسی‌های داخل سازمان وزارت علوم، چه بروکراسی‌های سیستم‌های نظارتی. مساله اصلی اینجاست که وقتی مشکل کلان کشوری روی میزمان می‌آید به‌جای فهم درست آن به‌دنبال آمار هستیم. معاونت علمی نهادی است که در زمینه شرکت‌های دانش‌بنیان و توسعه صندوق‌های فناوری خوب عمل کرده است اما به‌نظرم سیستم‌های نظارتی هنوز فناوری را درست نشناخته‌اند. همچنین هنوز فناوری برای دانشگاه و کارکنانش ناشناخته است. شناخت این مساله که سرمایه کشور نیروی انسانی است، کمرنگ است؛ اینکه سیستم‌های نظارتی متوجه شوند سرمایه‌گذاری در حوزه فناوری شرایط خاص خودش را دارد و شانس در آن یک به 10 است. امکان دارد شما از پروژه‌ای حمایت کنید اما موفق نشود و این خودش موفقیت است. باید هم از درون و هم از بیرون و وزارتخانه کار عظیمی برای رسیدن به این باور انجام شود و در این زمینه رسانه‌ها خیلی نقش مهمی دارند.

با این تفاسیر جایگاه دانشگاه صنعتی اصفهان کجاست؟

من دانشگاه صنعتی اصفهان را جایی میان نسل دوم و نسل سوم می‌بینم. اجزای نسل سوم را دارد ولی باور نسل سوم در آن نهادینه نشده است.

چه زمانی می‌توانیم توقع خروجی نیروی انسانی کارآفرین از دانشگاه صنعتی اصفهان داشته باشیم؟

نباید بین کارآفرینی و مهارت‌آفرینی خلط‌مبحث شود. ریاست قبلی دانشگاه، طرح افزایش مهارت دانشجویی در دانشگاه را راه‌اندازی کرد که تا قبل از کرونا اجرای موفقی داشت. اما لازمه تربیت کارآفرین، ایجاد هسته‌های فناوری و منتورینگ مناسب برای آن است؛ فضایی که بتوانند ایده‌هایشان را با خلاقیت مطرح کنند، در این زمینه دانشگاه کارهایی انجام داد. مثلا حمایت مالی از هر واحد و هسته فناور یا دوره‌های پیش‌رشدی، که اگر موفق شدند شرکت می‌زنند و در صورت عدم‌موفقیت حمایت از آنها گرفته نمی‌شود. نوعی تمرین بود. از این جهت دانشگاه کارهایی را انجام داد. 28-27 واحد فناور که اعضای هیات‌علمی داخل آن بودند تشکیل داد، هسته‌های فناور فقط دانشجوها بودند، سعی‌مان بر این بود که به سمت واحد فناور برویم که ارتباط استاد دانشجویی هم قوی‌تر شود. شهرک هم با طرح جوانه‌های خود به ما درجهت حمایت از پایان‌نامه‌های کاربردی کمک کرد. رکوردهای خوبی به‌جا گذاشته شد. با کمک‌ معاونت علمی یک ساختمان مرکز نو‌آوری ساخته شد که واحدهای فناور در آن مستقر می‌شدند. کار دیگری که انجام شد تاسیس شرکت مشترک بین دانشگاه، شهرک و همراه اول به نام هاپ بود. این شرکت در وضعیت کرونایی به‌شدت فعال است، واحدهای فناور هفت روز هفته را در این شرکت مستقر بوده و حمایت می‌گیرند. 8،9 مورد آنها به درآمدزایی هم رسیده‌اند.

 یک‌سوم اعضای هیات‌علمی دانشگاه درگیر فعالیت‌های ارتباط صنعت هستند

اشاره کردید در دانشگاه‌های نسل سوم نقش اساتید و مدل ارائه آنها متفاوت می‌شود. این تغییر رویکردی در عملکرد اساتید در دانشگاه صنعتی اصفهان اتفاق افتاد؟

اینکه توقع داشته باشم تمامی اساتید به سمت این مساله بروند با واقعیت‌های جهانی هم مطابقت ندارد. از 480 عضو هیات‌علمی 200 نفر در حیطه پروژه‌های صنعت فعال هستند. 70-60 نفر در زمینه نوآوری فعالیت می‌کنند. منظور از باور عمومی این نیست که تمامی افراد هیات‌علمی در فناوری کار کنند بلکه منظور قبول فناوری به‌عنوان یک فعالیت قابل‌قبول است. افرادی که در حوزه فناوری کار می‌کنند، شرکت‌هایی دارند که شرکت مستقر و در واحد نوآوری ما فعال است و با دانشجوهای تحصیلات تکمیلی کار می‌کنند. یک‌سوم اعضای هیات‌علمی ما درگیر فعالیت‌های ارتباط صنعت هستند که تقاضامحور است. 10 تا 15 درصد عضو هیات‌علمی ما در حوزه نوآوری فعالند و با توجه به جذب‌های خوبی که در این دهه اتفاق افتاده امیدوارم این نسبت‌ها به سمت بهتری پیش برود.

 صنایع جای اعتماد به دانش‌بنیان‌ها واردات تکنولوژی را ترجیح می‌دهند

یکی از مطالبات اخیری که توسط رهبرانقلاب مورد تاکید قرار گرفت، دانش‌بنیان‌شدن صنایع بود. چرا تاکنون این مهم اتفاق نیفتاده است؟

من احساس می‌کنم دوجهت صنایع را از مسیر دانش‌بنیانی دور می‌کند: عدم‌اعتماد به محصولات دانشگاه در صنایعی که از پیچیدگی برخوردارند. درصورتی‌که باید به شرکت‌ها فرصت و اجازه کار داد که مسلما نتیجه آن خوب است. معاونت فناوری کار خوبی به نظرم انجام می‌دهد. در ساخت اول به مصرف‌کننده گفته می‌شود 30درصد را تو بده و بقیه را من می‌دهم تا این محصول ساخته شود. صنعت به دانشگاه اعتماد نمی‌کند و ترجیح بر واردات و خرید از خارج دارد. بحث من با صنعت هم این بوده که اگر قرار است تکنولوژی را از خارج وارد کنید از یک شرکت دانش‌بنیان و دانشگاه استفاده کنید تا فناوری منتقل شود. فرق است بین افرادی که با فناوری آشنا هستند و برای خرید می‌روند با کسانی که صرفا مسئول خرید هستند. کشور ما سرشار از استعداد است که اگر شکوفا نشود مهاجرت خواهند کرد.

 صنایع کوچک و متوسط بیشتر سراغ دانشگاه‌ها می‌روند تا خصولتی‌ها

این صنایع که اعتماد نمی‌کنند، دولتی هستند یا خصوصی؟

صنایع در بخش خصوصی به دلیل آنکه مقدار بودجه و هر ریال‌شان برایشان ارزشمند است در سال‌های تحریمی به دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان گرایش پیدا کرده‌اند. به‌عبارتی صنایع کوچک و متوسط برای حل مساله‌شان بیشتر به دانشگاه‌ها و گاهی هم به‌طور مستقیم به خود اساتید مراجعه می‌کنند. اما صنایع خصولتی گاهی به دلیل اینکه فکر می‌کنند سریع‌تر به جواب می‌رسند، مسائل خود را در بیرون حل می‌کنند اما در شرایط کرونایی که خرید سخت‌تر شده تمایل‌شان به سمت دانشگاه‌ها بیشتر شده است.

 ساختارهای فناوری کمک می‌کنند تا هم علم در دانشگاه بماند، هم خروجی‌اش تضمین شود

پیشنهادی یا راهکاری برای بهبود ارتباط این دو نهاد دارید؟

راه‌حل ایجاد ساختارهای مشترک بین صنایع و دانشگاه‌هاست. آسیبی که در روند دانشگاه‌ها حاکم است این است که علم و فناوری در آن رسوب نمی‌کند. گاهی صنعت مساله‌ای را به استاد ارائه می‌کند تا آنها حل کنند. بعد از مدتی استاد بازنشسته می‌شود و دانشجو نیز می‌رود، به‌عبارتی فناوری در آن نمی‌ماند. ساختارهای فناوری کمک می‌کنند دانشگاه در عین تضمین محصول، علم در آن باقی بماند. برای مثال پژوهشکده زیردریا که هشت نسل از ربات‌های زیردریا را ساخته است. ساختار موجود در این پژوهشکده باعث شده 30 سال این دانش بماند. ساختار‌مند بودن دانشگاه هم کمک می‌کند علم در دانشگاه‌ها بماند و هم ایجاد اطمینان می‌کند برای صنعت که دانشگاه پاسخگو است.

ایجاد این ساختار و فرآیند را از چه کسی

باید مطالبه کرد؟

خود دانشگاه باید این کار را انجام دهد. برای مثال از هشت پژوهشکده موجود در دانشگاه دو پژوهشکده با صنعت کار می‌کنند و صنعت در تصمیم‌گیری خود این پژوهشکده‌ها دخالت دارد. این مطالبه را باید توامان از دانشگاه و صنعت باهم داشت. از صنعت باید خواسته شود برای انتقال فناوری از خارج از کشور کمی تأمل کند و به دانشگاه اعتماد کند، اگر هم تصمیم بر واردات دارد از دانشگاه و شرکت‌های دانش‌بنیان استفاده کند و از دانشگاه هم بخواهیم ساختارهای مشترک ایجاد کند.

 قراردادهای پژوهشی تاثیر مالی چندانی ندارند اما در تراز دانشگاه موثرند

باتوجه به افزایش پنج‌برابری قراردادهای پژوهشی دانشگاه، این مساله چقدر توانسته به تامین هزینه‌های دانشگاه و استقلال مالی آنها کمک کند؟

عمده درآمد دانشگاه‌های جامع از آموزش است. اساسا بخش آموزش سود خوبی دارد. اما در پژوهش اینچنین نیست. پژوهش اگر موفق پیش برود و قراردادی که بسته شده موفقیت‌آمیز باشد، نهایتا 10 تا 15 درصد بالاسری دانشگاه است. بقیه هزینه صرف پژوهشگر، مواد و لوازم می‌شود. از این‌رو به استقلال و خودکفایی نمی‌رسند اما جریان خوبی را در دانشگاه رقم می‌زنند. اگر قراردادهای پژوهشی در دانشگاه صنعتی اصفهان نبود و قرارداد‌ها به 100 میلیارد نمی‌رسید، در آن صورت پروژه‌های پژوهشی را باید خود آن دانشگاه مطرح و تامین مالی می‌کرد و درباره تضمین اشتغال دانشجو بعد از اتمام پروژه هم اطمینانی وجود نداشت. اما وقتی پول از صنعت می‌آید و صرف هزینه پژوهش می‌شود، احتمال اشتغال دانشجو در صنعت و پروژه‌ای که کار کرده بسیار بالا می‌رود. درواقع درآمدهای مرتبط با صنعت، هزینه‌های دانشگاه را بالا می‌برد اما درآمد آن را هم افزایش می‌دهد، درنتیجه تراز دانشگاه عوض می‌شود. اگر بنگاهی 100 واحد هزینه و 100 واحد درآمد داشته باشد حال فرض کنید تعداد واحدهایش دوبرابر شود: 200 واحد هزینه، 200 واحد درآمد. در این دو حالت تراز هردو سیستم صفر است اما بنگاه در شرایط دوم بنگاه بزرگ‌تر و معتمدتری است. حال اگر به 10 برابر هزینه و 10 برابر درآمد برسد به بنگاه بسیار بزرگ‌تری تبدیل می‌شود و خود این یک اعتبار است. همچنین علاوه‌بر بالارفتن تراز دانشگاه مزایای دیگری چون اشتغال دانشجو دارد.

 بودجه دانشگاه‌ها به اندازه رشد حقوق، افزایش پیدا نکرده است

معاون وزیر علوم چندی پیش از افزایش وابستگی دانشگاه به بودجه عمومی خبر داد، این درحالی است که دانشگاه‌ها مدعی هستند به سمت کار‌آفرینی و نسل سوم پیش رفته‌اند، این افزایش وابستگی با ادعای دانشگاه‌ها درتعارض نیست؟

سال 99 و 1400 حقوق‌ها افزایش داشت. این درحالی است که بودجه دانشگاه‌ها به اندازه رشد حقوق، افزایش پیدا نکرد. سال 1400 رشد خوبی برای بودجه دانشگاه‌ها در نظر گرفته شد اما محقق نشد. اضافه‌‌حقوق هیات‌علمی، کارمندان و تامین آن از طرف دولت خود را به‌صورت افزایش وابستگی مالی دانشگاه‌ها به دولت نشان داده است. همچنین ارزش پول ملی کاهش یافته و هزینه‌های جانبی دانشگاه‌ها افزایش یافته است. رشدی نزدیک 50-40 درصد در هزینه‌های دانشجویی و پشتیبانی شاهد بودیم که باید تمام این اتفاقات را باهم دید. اگر نگاه دولت به دانشگاه این‌طور باشد که باید به آنها در تجهیزات نوآوری و فناوری کمک کرد درنتیجه تراز دانشگاه بالا می‌رود و اشتغالزایی می‌شود. وزارت علوم باید به کمک شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیمی شجاعانه برای ادغام دانشکده‌های کوچک بگیرد. طرحی را شروع کردند که دانشکده‌های کوچک را ادغام کنند که به علت عدم‌توضیح اجتماعی فرهنگی مناسب با مقاومت مردمی روبه‌رو شد. این جراحی باید اتفاق بیفتد و به جای این حجم از دانشگاه‌ها زیرساخت‌های آموزشی گسترش یابد.

تعامل دانشگاه صنعتی اصفهان با نهاد‌ها و دستگاه‌های دولتی در دوران مدیریتی‌تان چگونه بود؟

 تعاملات بنده با استانداری در قالب دبیر شورای سیاستگذاری بسیار گسترده بود، با شهرداری اصفهان و مجمع نمایندگان نیز تعاملات خوبی داشتیم. دانشگاه صنعتی اصفهان به علت نداشتن دانشکده‌های علوم انسانی کمتر با مسائل جامعه درگیر است. برنامه‌ای در زمان ریاست قبلی نوشته شده بود که دانشگاه صنعتی اصفهان به‌عنوان یکی از سه دانشگاه برتر در تاثیر‌گذاری محیطی درنظر گرفته شده بود. ما طبق همان خط‌مشی پیش رفتیم و زمان زیادی را صرف تعامل با بیرون از دانشگاه در زمینه‌هایی که دانشگاه کار نمی‌کرد، کردیم. درنتیجه ارتباط قوی با صنعت ایجاد شد و طرح‌های کلانی را رقم زد. احساس بنده این است که در این دوسال نگاه دانشگاه به بیرون خیلی خوب رخ داد. سه آزمایشگاه از طرف مراکز دولتی و خصوصی و سهامی عام خارج از دانشگاه در دانشگاه تاسیس شد. اتفاق مبارکی که افتاد جذب خیر برای ساخت آزمایش مرکزی بود و همچنین جذب خیر برای گرند فناوری به مبلغ یک‌میلیارد تومان که هدف آن کمک به تحقیقات بود.

 وزارت علوم غلامی، لابی‌کن و امکانات‌بگیر نبود

به وزارت علوم دوره قبل چه نمره‌ای می‌دهید؟ اساسا نقش وزارت علوم را در بروکراسی که برای استقلال دانشگاه مشکل ایجاد کرده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مواجهه ما با وزارت علوم در زمان دکتر غلامی مواجهه با یک سازمان هماهنگ بود که رفتاری سیستماتیک از خود نشان می‌داد. صحبت‌های معاونان این وزارت در تضاد باهم و ناهماهنگی هم نبود. به لحاظ ساختار داخلی و انسجام درونی نمره خوبی می‌دهم. ما در ساختار جمهوری اسلامی سازمانی نداریم که ممکن است وزارتخانه‌ای با چانه‌زنی‌هایش امتیازاتی را از دولت بگیرد، ممکن است گفته شود این وزیر، وزیری قوی است اما در اثر بخشی ملی خود ضعیف عمل کرده، چون سیستمی عمل نکرده است. کشور جایی برای چانه‌زنی و سوق دادن امتیازات و امکانات به سمت وزارتخانه خود نیست. وزارت آقای غلامی را وزارت لابی‌کن، گفت‌وگوکن و امکانات‌بگیر ارزیابی نمی‌کنم. این وزارتخانه از این جهت که سیستماتیک بوده و منطقی مذاکره می‌کرده قابل‌قبول بوده است.

نظر شما درباره وزیر علوم فعلی چیست؟

زلفی‌گل را از زمانی که همدان بود می‌دانستم موفق است، گفت‌وگوهایش را چک می‌کنم که به‌نظرم گفت‌وگو‌های خوبی است اما قضاوت درباره سیستماتیک بودن وزارت زود است. باید زمان بگذرد تا بشود درست ارزیابی کرد. ارزیابی بنده از وزارت ایشان کلی و سیستماتیک است اما ارزیابی بنده از زمان آقای زلفی‌گل شخصی است.

مرتبط ها