علی بزرگخو، دبیر اتحادیه دفتر تحکیم وحدت: رهبر انقلاب در چهلمین سالگرد شروع جنگ تحمیلی در دیدار با رزمندگان دفاع مقدس، روش مدیریتی در زمان جنگ را «مدیریت مردمی» خواندند و برای آن یک ویژگی مهم برشمردند و آن نقشآفرینی مردمی از بالا تا پایین بود. ایشان در تبیین و توضیح این ویژگی، یک اتفاق مهم را توضیح میدهند و آن اینکه در آن مدیریت مردمی که همیشه میتوانست مردم را دخیل تمام امور کند، هر کسی نقش و جایگاه خود را میدانست یا حداقل در یک نظام ارزشی میتوانست برای خود یک جایگاه واقعی و اثرگذار تعریف کند. «همه آحاد ملت ایران، آنهایی که مایل بودند در این عرصه شرکت کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکه زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. فرض بفرمایید یک رزمنده 13، 14 ساله که حالا مثلا با دستکاری در شناسنامه موفق شده بود خودش را به جبهه برساند، جایش مشخص بود؛ یعنی میتوانست جای خود را پیدا کند، بیکار نمانَد؛ فرض بفرمایید که آب بیاورد، خبر ببرد، پیامرسان باشد و از این قبیل کارها. یک پیرمرد 70 ساله هم که میرفت جبهه، او هم همین جور؛ او هم میتوانست کار خودش را پیدا کند. توقعی که از یک پیرمرد در جبهه وجود داشت، کاملا مشخص بود، معلوم بود؛ هیچکس بیکار نمیماند؛ نه آن بچه 13 ساله بیکار میماند و نه آن پیرمرد 70 ساله» و این مهمترین ویژگی این مدیریت مردمی در این جنگ بود.
البته که قدم اساسی ما قبل از اجرای این مدل و در زمان شروع جنگ اتفاق افتاد و آن اصل تشخیص لزوم حضور ملت برای پیروزی ملت بود. «یک تشخیص اساسی و حیاتی امام داد و آن این بود که این مساله مهم را فقط ملت ایران میتواند حل کند. این مساله، صرفا مساله نیروهای مسلح نیست. ولو نیروهای مسلح بعدها وضع بهتری پیدا کردند لکن این کار، کار ملت ایران است، ملت باید وسط بیاید؛ همچنان که ملت ایران انقلاب را به پیروزی رساند، جنگ را هم ملت ایران باید به پیروزی برساند.» اساسا برای پیروزی ملتها تا زمانی که خود مردم به پا نخیزند، هرگز هیچ قدرتی توانایی به پیروزی رساندنشان را ندارد؛ حتی اگر به لحاظ ظاهری پیروزی حاصل شود آن پیروزی به ملت تعلق ندارد. از این جهت مهمترین اقدام یک حاکمیت مردمی در تقابل با یک مساله، ایجاد بستر برای بروز ظرفیتهای مردمی و سپس هدایت آن به سمت صلاح عمومی است. جهاد تبیین در عصر جدید از این جنس امور است. امروز نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران و اساسا مفهوم «ایران» تحت شدیدترین بایکوت رسانهای تاریخ و بیشترین لجنپراکنیها قرار دارند. دشمنان جمهوری اسلامی امروز به چیزی که رهبران انقلاب 43 سال پیش متوجه شده بودند، رسیدند و آن اینکه مهمترین پشتوانه این نظام مردم هستند. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر میخواهند ضربهای کاری و اساسی به نظام انقلابی بزنند، راهکار نه در جنگ نظامی بلکه در جنگ علیه اذهان مردم است.
اما اکنون راهکار چیست؟ آیا باید در مقابل این هژمونی رسانهای سکوت کرد و با جریان آن همراه شد؟ اساسا چنین اتفاقی غیرممکن است؛ چراکه در انتهای این هجوم رسانهای «ما»ای وجود نخواهد داشت که بخواهد با آن همراهی کند یا نکند. ما نمیتوانیم با چیزی که با موجودیتمان در تضاد است، به همزیستی مسالمتآمیز برسیم پس باید «مقاومت» کنیم. این مقاومت باید همانند دوران دفاع مقدس که از جنس «ملت» بود، این بار نیز از جنس «ملت» باشد. در نبرد نابرابر جنگ نرم که از تمام ظرفیتها برای تخریب ایران استفاده میکند، تنها یک عامل میتواند موفق شود و آن واکسیناسیون عمومی در مقابل ویروس تحریف خواهد بود. نام این واکسیناسیون «جهاد تبیین» است. عامل این واکسیناسیون هم حلقههای مردمی خواهند بود. جهاد تبیین از این جهت است که خاص و ویژه است؛ چراکه هدفی مقدس را با همراهی خود مردم دنبال میکند. هدایت و سازماندهی ظرفیتهای مردمی برای مقابله هژمونی رسانهای دشمن، تنها روشی است که میتواند سرمایه اجتماعی نظام مردمی را در مقابل این سم مهلک مقاوم کند و این پیروزی در نهایت متوجه مجموعه ملت ایران خواهد بود.