کد خبر: 68997

هند در شرق اروپا به‌دنبال پیگیری اهداف خود است

دهلی‌نو و بحران اوکراین؛ تهدید یا فرصت؟

در شرایطی که از آغاز دور جدید تنش‌ها میان جهان غرب و روسیه بر سر اوکراین زمان زیادی می‌گذرد، دهلی‌نو مدتی طولانی سیاست سکوت را درپیش گرفته و از هرگونه موضع‌گیری رسمی اجتناب می‌کرد. این سکوت حتی پس از ملاقات میان معاون وزیر خارجه آمریکا و وزیر خارجه هند نیز تداوم یافت، اما وقوع رویداد مهم دیگری باعث شد تا دهلی‌نو نتواند بیش از این به سکوت خود در این زمینه ادامه دهد.

میر احمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: بحران سیاسی و نظامی اوکراین موجب شده تا جهان روزهای پرالتهاب و نفس‌گیری را سپری کند. در این میان کشورهای مختلف جهان نیز بنابر موقعیت جغرافیایی و شرایط سیاسی خود مواضع متفاوتی را دربرابر این بحران بین‌المللی درپیش گرفته‌اند که البته اغلب نیز با رویکردی مبتنی‌بر احتیاط و شاید تا حدی سرگردانی، توام بوده است. هند یکی از همین کشورهایی است که باتوجه به موقعیت جهانی و ژئوپلیتیک جغرافیایی و سیاسی‌اش با احتیاط و دوراندیشی زیادی تحولات اوکراین را رصد می‌کند. با درنظر گرفتن این مهم که هندوستان دومین کشور پرجمعیت جهان است، بزرگ‌ترین نظام دموکراتیک دنیا را دارد و در میان پنج اقتصاد برتر جهان جای می‌گیرد؛ ظرفیت اثرگذاری‌اش بر تحولات بین‌الملل نیز به میزانی بالا است که دیدگاه و نظراتش دربرابر این بحران، برای دیگر کشورها و به‌خصوص طرف‌های اصلی درگیر اهمیتی دوچندان داشته باشد.

مواضع دهلی‌نو در موضوع بحران اوکراین

در شرایطی که از آغاز دور جدید تنش‌ها میان جهان غرب و روسیه بر سر اوکراین زمان زیادی می‌گذرد، دهلی‌نو مدتی طولانی سیاست سکوت را درپیش گرفته و از هرگونه موضع‌گیری رسمی اجتناب می‌کرد. این سکوت حتی پس از ملاقات میان معاون وزیر خارجه آمریکا و وزیر خارجه هند نیز تداوم یافت، اما وقوع رویداد مهم دیگری باعث شد تا دهلی‌نو نتواند بیش از این به سکوت خود در این زمینه ادامه دهد. سخنرانی فرمانده دریایی نیروی آلمان در یک اندیشکده در دهلی‌نو و جنجال‌ها و پیامدهای گسترده آن که درنهایت به استعفای این دریاسالار آلمانی منجر شد، پای هند را به معادلات سیاسی بحران اوکراین باز کرد. پس از این رخداد دولت هند در بیانیه‌ای کاملا محتاطانه و بدون هرگونه موضع‌گیری صریح و جانبدارانه، دو طرف را به درپیش گرفتن راه‌حل دیپلماتیک درجهت دستیابی به صلح باثبات و پایدار در منطقه و جهان فراخواند. اما باوجود این بیانیه رسمی و ظاهرا بی‌طرفانه، بر کسی پوشیده نبود که اظهارات دریاسالار «شونباخ» فرمانده نیروی دریایی آلمان از بسیاری جهات موردپسند و تایید سیاستمداران و تحلیلگران هندی قرار گرفته است، چنان‌که رئیس اندیشکده میزبان فرمانده نیروی دریایی آلمان صراحتا موافقت کامل این اندیشکده را با دیدگاه‌های وی اعلام کرد. درواقع «شونباخ» نظراتی را مطرح کرده بود که به‌نوعی اغلب ملاحظات و مولفه‌های تاثیرگذار بر سیاست‌های هند در بحران اوکراین را دربر می‌گرفت.

مولفه‌های تاثیرگذار بر رویکرد دهلی‌نو در بحران اوکراین

بحران اوکراین نه برای هند و نه برای سایر کشورهای دنیا تازگی ندارد. حدود هشت سال قبل و هنگامی که روسیه شبه‌جزیره کریمه را به خاک خود ملحق کرد، جهان با بحران مشابهی مواجه شد که علاوه‌بر تاثیر بر روابط غرب با روسیه، صحنه معادلات نظام جهانی را نیز دستخوش آشفتگی کرد. اگرچه هند در آن هنگام از این اقدام مسکو ابراز نگرانی کرد، اما در مجموعه موضع‌گیری‌هایش بیشتر جانب مسکو را گرفت، به‌طوری‌که با صحبت از منافع قانونی و مشروع روسیه موجبات خشنودی پوتین و ابراز تشکر وی از مواضع دهلی‌نو را فراهم کرد. اما اکنون شرایط نسبت‌به آن زمان تفاوت‌های قابل‌ملاحظه‌ای کرده است. در صحنه داخلی، دولت در هند جابه‌جا شده و حزب ناسیونالیست بی‌جی‌پی قدرت را دراختیار گرفته است و در عرصه بین‌المللی نیز تحولات جهان غرب و به‌ویژه افول آمریکا و اوج‌گیری هرچه بیشتر چین، معادلات نظام جهانی را دستخوش تغییراتی ساخته است. اکنون دهلی‌نو در مواجهه دوباره با بحران اوکراین باید درکنار عوامل قدیمی تاثیرگذار، این مولفه‌های جدید را نیز مدنظر قرار دهد. در این راستا شاید بتوان برجسته‌ترین مولفه‌ها را در چهارچوب موارد ذیل برشمرد:                                      

1) اتحاد استراتژیک هند و روسیه

«کریمه از دست اوکراین رفته است و دیگر برنمی‌گردد... اینکه مسکو درحال حاضر به‌دنبال تصرف قلمرو اوکراین است، بی‌معنا است... ولادیمیر پوتین در درگیری فعلی واقعا خواهان احترام متقابل است...» اینها بخش‌هایی از صحبت‌های دریاسالار «شونباخ» در دهلی‌نو بود که هر اندازه در کشورش و اروپا جنجال به‌پا کرد، در هند مورد استقبال قرار گرفت. دلیل این استقبال همان‌طور که رئیس اندیشکده میزبان شونباخ یادآوری می‌کند، روشن است؛ «شراکت استراتژیک قوی میان هند و روسیه» اگرچه هند در دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد میان بلوک شرق و غرب، خود را در بلوک کشورهای غیرمتعهد می‌دید، اما نزدیکی بیشتر این کشور به بلوک شرق و شوروی سابق موضوعی نبود که بشود آن را کتمان کرد. پس از پایان جنگ سرد نیز این روابط نه‌تنها دگرگون نشد، بلکه از اوایل سال 2000 و در قالب یک مشارکت استراتژیک توسعه‌یافته‌تر شده و اجلاس‌های سالانه سران و همکاری‌های نظامی نزدیک‌تر دنبال شد. وابستگی تسلیحاتی 70 درصدی هند به روسیه، خرید جدیدترین تسلیحات روسی همچون موشک‌های اس400 و انجام مانورهای مشترک نظامی به‌ویژه در منطقه آسیا و پاسیفیک تنها بخش‌هایی از ماحصل این همکاری و مشارکت استراتژیک دودهه‌ای بوده است. در این شرایط هرگونه اقدام یا موضع‌گیری ازجانب دهلی‌نو که ناخرسندی روسیه را به‌دنبال داشته باشد، تبعات سنگینی برای هند به ارمغان خواهد آورد. علاوه‌بر این، از نقش روسیه در ایفای نقش واسطه میان هند و دشمن سنتی‌اش یعنی چین نیز نباید غفلت کرد، چنان‌که در تنش‌های اخیر مرزی میان هند و چین شاهد ایفای چنین نقشی ازجانب روس‌ها بودیم. درکنار این موضوعات، سقوط نظام سیاسی افغانستان و روی‌کار آمدن طالبان باعث تضعیف جایگاه و موقعیت هند در منطقه شده و بدین جهت روس‌ها می‌توانند حافظ جایگاه و منافع هند در آسیای مرکزی باشند. در همین راستا در سفر اخیر پوتین به هند نیز شاهد تاکید روسیه بر تداوم نقش منطقه‌ای هند و حتی لزوم داخل شدن این کشور در زمره تروئیکای پیشرفته افغانستان بودیم.

2) تمایل هند به افزایش همکاری با آمریکا و جهان غرب

برخلاف مولفه پیشین که رویکرد سنتی و دیرینه دهلی در عرصه بین‌الملل را نشان می‌دهد، رویکرد هند برای نزدیکی به غرب تازگی داشته و تقریبا حدود یک‌دهه است که به‌شکلی جدی پیگیری می‌شود. نیاز هند به پیشرفت اقتصادی و دسترسی به بازارهای بین‌المللی، حفظ توازن نظامی در منطقه به‌ویژه در اقیانوس هند و از آن مهم‌تر عقب نماندن از رقابت سیاسی و اقتصادی با دشمن سنتی و درحال پیشرفتش یعنی چین، عمده‌ترین انگیزه‌‌های این همکاری را رقم زده است. اما مسیر این همکاری تاکنون چندان آسان نبوده و با فرازونشیب‌هایی مواجه شده است. حساسیت آمریکایی‌ها به تداوم همکاری‌های استراتژیک نظامی میان دهلی‌نو و مسکو در موارد متعددی برای هند دردسرساز بوده است، به‌طوری‌که در آخرین مورد آن شاهد اعتراض جدی آمریکایی‌ها نسبت‌به خرید اس400 روسی ازجانب دهلی‌نو بوده‌ایم. در طرف مقابل روس‌ها نیز از گسترش همکاری‌های استراتژیک دهلی‌نو و جهان غرب خشنود نیستند؛ هشدار به هند درمورد عضویت یا مشارکت در پیمان‌هایی چون «کواد» (با مشارکت هند، آمریکا، استرالیا و ژاپن) و «آکوس» گواه همین نارضایتی است. با این‌حال دهلی‌نو بنابر ملاحظاتی که گفته شد، این اعتراضات را به جان می‌خرد و در عین‌حال می‌کوشد به‌گونه‌ای با دو طرف برخورد کند که توازن نهایی به یک سو کشیده نشود. این را می‌شود از اطلاعیه اخیر وزارت خارجه هند درمورد بحران اوکراین و مقایسه آن با مواضع گذشته‌اش درقبال این موضوع پی برد؛ جایی‌که خبری از محکومیت اقدامات روسیه و تایید تحریم‌های غرب علیه این کشور نیست؛ اما ازسوی دیگر برخلاف گذشته از تایید مشروعیت و حق قانونی روس‌ها در این مورد نیز سخنی به‌میان نیامده است.

3) مهار چین

بیش از یک‌دهه است که ایالات‌متحده و دیگر قدرت‌های بزرگ و متوسط جهان نگران رشد چشمگیر و فزاینده چینی‌ها و احتمال تسخیر دنیا به‌دست آنها در آینده‌ای نه‌چندان دور هستند. این چالش برای هندی‌ها بیشتر به چشم می‌آید، آن‌هم به دلایلی چون رقابت و خصومت‌های کهنه همسایگی و انگیزه‌ها و احساسات ناسیونالیستی در میان دوطرف؛ احساساتی که به‌خصوص از زمان سلطه حزب ناسیونالیست بی‌جی‌پی در هند شکل پررنگ‌تری به خود گرفته است. اما چگونگی تاثیرگذاری این مولفه بر تصمیمات هند در رابطه با اوکراین شاید با اندکی پیچیدگی توام باشد. به‌طور طبیعی و بنابر ملاحظات موجود در همکاری‌های استراتژیک میان هند و جهان غرب در راستای مهار چین انتظار می‌رود دهلی‌نو در بحران اوکراین با جهان غرب همراهی بیشتری نشان دهد. با این‌حال سیاستمداران هند برای اتخاذ رویکرد بی‌طرفانه و عدم فشار به روسیه، دلایلی غیر از همکاری‌های استراتژیک با مسکو را نیز مطرح می‌کنند. ازنظر آنها جهان غرب و در رأس آن آمریکا نباید بر سر مباحثی چون الحاق کریمه به روسیه یا گسترش ناتو به اوکراین پافشاری نشان دهند؛ چراکه رانده شدن روسیه از جهان غرب و کشیده شدن آن به‌سوی پکن مهم‌ترین پیامد بلندمدت این مساله خواهد بود. درحال حاضر چین مهم‌ترین معضل نظام بین‌المللی است و همه کشورها ازجمله روسیه و آمریکا و هند باید بکوشند تا به موضعی واحد دربرابر آن دست پیدا کنند. این همان موردی بود که در اظهارات دریاسالار شونباخ در دهلی‌نو هم موردتوجه قرار گرفته بود: «هند و آلمان برای قرارگرفتن دربرابر چین به روسیه نیاز دارند... به‌عنوان یک کاتولیک اتحاد با روسیه مسیحی را در جنگ قدرت با جمهوری خلق چین ازنظر استراتژیک صحیح می‌دانم. ایجاد فاصله بین مسکو و پکن نیز مفید است، چون چین به منابع خام روسیه نیاز دارد.»

بحران اوکراین؛ فرصت یا تهدید؟

آن‌طور که «راجا موهان» تحلیلگر برجسته هندی می‌گوید «هندی‌ها نظرات شونباخ درمورد اهمیت روسیه برای ایجاد توازن دربرابر چین، بحث احترام قائل شدن برای پوتین، مشکلات ناتو برای پذیرش اوکراین و غیرممکن بودن بازپس‌گیری کریمه از روسیه را کاملا مطابق با منطق و عقل سلیم می‌دانند.» اما با درنظر گرفتن اینکه دوسوی دعوای کنونی، هردو شرکای استراتژیک هند محسوب می‌شوند، دهلی‌نو قطعا باید دست‌به‌عصا و با احتیاط زیاد حرکت کند تا هیچ‌یک از متحدانش را آزرده نگرداند. از این منظر هرگونه اهمال یا خطا در رویکردهای دهلی‌نو درقبال این بحران می‌تواند تهدیدی جدی برای منافع هند تلقی شود. اما «راجا موهان» معتقد است این بحران یک ظرفیت متفاوت نیز دارد؛ «تقویت مواضع و جایگاه بین‌المللی هند در سایه بهره‌گیری از خلأ‌ها و تضادهای موجود در نظام بین‌الملل فعلی.» وی در توضیح ایده خود به شرایط تضعیف ساختار نظام بین‌الملل در دوران جنگ جهانی دوم و در سال‌های ابتدایی پس از جنگ اشاره می‌کند؛ به اینکه چگونه جنبش‌ها و حرکت‌های آزادیبخش از این خلأها بهره‌گیری کرده و زمینه‌ساز استقلال کشورهایشان شدند. راجا موهان در این مسیر به استفاده استقلال‌طلبان هندی از اختلافات فرانسه و انگلیس و درکنار آن بهره‌گیری آنها از ظهور قدرت‌های جدید چون آلمان توجه نشان می‌دهد. وی همه این مقدمات را درکنار هم می‌چیند تا بگوید نظام بین‌الملل کنونی در شرایط مشابهی قرار گرفته است؛ قدرت آمریکا تضعیف شده، اختلاف‌نظرها میان جهان غرب و در رأس آن آمریکا و اروپا در مواردی مانند اوکراین تشدید شده و فرصت برای همکاری در چهارچوب‌های نوین [مثلا در راستای مهار چین] مهیا شده است. در این شرایط دهلی نمی‌تواند و نباید بر حمایت یا همکاری با یک کشور خاص مانند آمریکا تکیه کند، باید مراودات و مبادلات خود را با اروپا افزایش دهد و به‌دنبال برقراری توازن‌های جدید در منطقه و جهان و به‌خصوص در اقیانوس هند و آرام باشد. درنهایت این حرکت‌ها می‌تواند صفحه‌ای جدید از فرآیند استقلال و پیشرفت هند را ورق بزند: «جهان امروز وارد لحظات مشابهی [با دوران پس از جنگ جهانی دوم] شده که می‌تواند روابط میان آمریکا، انگلیس، اروپا، روسیه، چین و ژاپن را وارد سازمان‌دهی مجدد کند. دهلی‌نو باید تا آنجا که ممکن است، روی استفاده از آنها در راستای منافع ملی تمرکز کند و البته باید کشور را از اثرات منفی آن نیز دور نگه دارد. تعامل بیشتر با اروپا و مواجهه با تضادهای متعدد آن لزوما باید از عناصر مهم در روابط بین‌المللی امروز هند باشد.»1

منبع:
1. روزنامه ایندین‌اکسپرس 25/1/2022                                        

مرتبط ها