کد خبر: 68908

تاثیرات زیست مجازی نوین بر ارتباطات جمعی

وقتی خشم بیش از دیگر احساسات به اشتراک گذاشته می‌شود

مختصات جدید رسانه‌ها اعم از تعاملی، مجازی و شبکه‌ای بودن آنها ارتباطات جمعی انسان‌ها را دچار تغییر کرده است. فرآیند اطلاع‌رسانی به اشتراک گذاشتن معانی با وجود شبکه‌های اجتماعی، بسیار سهل‌تر از گذشته شده‌است، چراکه امروزه شاید کمتر کسی باشد که حداقل در چند شبکه اجتماعی حضور نداشته باشد.

محدثه حبیبی‌امجد، دانشجوی علوم ارتباطات: بشر به سبب توانمندی‌های خود همواره درصدد بهبود شرایط و ساخت ابزار‌های جدید بوده‌ است. از این‌رو در جریان ارتباطات خود، دست به اختراع تکنولوژی‌های جدیدی زده که بر شکل ارتباطات انسان‌ها تاثیرگذار بوده است. با گسترش آگاهی از جهان اختراع و گسترش ماشین چاپ و تولید کاغذ، ارتباطات غیرمستقیم و رسانه‌های الکترونیک هریک ارتباطات انسانی را به‌گونه‌ای متحول ساختند؛ اما دستاوردی که مختصات ارتباطات جمعی را به کلی تغییر داد، ظهور رسانه‌های نوین و شکل‌گیری شبکه‌ جهانی اینترنت بود. (بهمنی و محمدی‌شکیبا،1394) در این مقاله تاثیرات استفاده‌ از رسانه‌های نوین بر ارتباطات جمعی‌ انسان‌ها ازجمله خشم اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی مجازی بررسی خواهد شد.

  تحول ارتباطات جمعی با ظهور شبکه‌های اجتماعی

ارتباطات به‌معنای به اشتراک گذاشتن معانی از مجرای تبادل اطلاعات است. فراگرد ارتباطات به‌واسطه فناوری ارتباطات، ویژگی‌های فرستندگان و گیرندگان اطلاعات، رمزگان فرهنگی مرجع و پروتکل‌های ارتباطاتی آن و نیز دامنه فراگرد ارتباطاتی موردنظر تعریف می‌شود. ارتباطات میان‌فردی، تعاملی است. پیام از فردی به فرد دیگر با حلقه‌های بازخورد متناوب ارسال می‌شود؛ ارتباطات جمعی تا پیش از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین یک‌سویه بود و پیام از یک منبع به تعداد زیادی گیرنده ارسال می‌شد؛ همان‌طور که تلویزیون، رادیو، کتاب و... نیز از این روند تبعیت می‌کنند. با شکل‌گیری رسانه‌های نوین و نفوذ شبکه‌های اجتماعی شکل جدیدی از ارتباطات جمعی و تعاملی پدید آمده‌ است و به این ترتیب ظرفیت ارسال پیام‌های چندبه‌چند در زمان حال یا زمانی انتخاب‌شده و با امکان استفاده از ارتباطات نقطه‌به‌نقطه، پخش محدود یا پخش گسترده، با توجه به اهداف کنش ارتباطی مشخص می‌شوند. کاستلز این شکل تازه از ارتباطات را ارتباطات جمعی خودانگیز می‌نامد، از آن جهت که به‌طور بالقوه می‌تواند به مخاطب جهانی دست یابد و از لحاظ تولید پیام، خودتولید است. (کاستلز، 1398)

نسل سوم شبکه‌های اجتماعی، شبکه‌های اجتماعی دیجیتال هستند که به عقیده متفکران، مهم‌ترین خصلت آنها مجازی‌بودن شبکه است. وقتی کاربر در یک محیط اینترنتی حضور دارد، محیط جغرافیایی متفاوتی را حس و درک می‌کند؛ ارتباطاتی که برقرار می‌کند به شیوه سنتی انجام نمی‌شود اما به‌گونه‌ای بالقوه به آن شبیه است. همچنین آنها برای شبکه‌های اجتماعی مجازی معاصر سه مشخصه برمی‌شمارند: 1)چندرسانه‌ای هستند، یعنی ارتباط‌گران شبکه از همه امکانات شنیداری، دیداری، متن، عکس، بلاگینگ و نرم‌افزار برخوردارند. 2)حجیم و پرعضوند و اجتماعات بسیار بزرگ‌تری از آنچه درواقع می‌توان تشکیل داد، تشکیل داده‌اند. 3)چندبازیگرند یعنی به‌طور همزمان صدها یا هزاران بازیگر می‌توانند در آن به تعامل بپردازند. (محسنیان‌راد، 1399) دنیای وب کار خود را با تقلید از کتاب آغاز کرد و برای چندسال متوالی محتوای قالبش متن تنها بود ولی با رشد اسکنر و دوربین ویدئویی اوضاع رو به تغییر گذارد. از دیگر تحولات تلفن‌های هوشمند حضور آگهی‌های تبلیغاتی در آنها بود استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغات بازرگانی به ارتباطی دوسویه و قوی با مشتریان احتمالی و مصرف‌کنندگان تبدیل می‌شد. فیس‌بوک، یوتیوب، اینستاگرام، توئیتر، پینترست، تامبلر، واتساپ، اسنپ‌چت، وایبر، گلید، تلگرام و دیگر رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های همراه، همگی متکی بر سکوهای پلتفرم‌های ارتباطی هستند که هرکدام با میلیون‌ها کاربر به‌عنوان یک پیام‌رسان ترکیبی از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های اجتماعی با کاربرانی از سراسر جهان هستند. (همان)

  خشم اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی مجازی

«توئیتر و فیس‌بوک مبتنی‌بر عادت اشتراک‌گذاری هستند؛ هر دو از الگوریتم‌های پیچیده‌ای استفاده می‌کنند تا محتوایی را که مشاهده می‌کنید سازماندهی و رتبه‌بندی کنند و این رتبه‌بندی‌ها را تا حدی بر این مبنا انجام می‌دهند که چند نفر (در حلقه‌های اجتماعی شما یا کسانی که شبیه شما هستند) آنها را پسندیده‌اند، به اشتراک گذاشته‌اند یا به هر ترتیب دیگری با آن تعامل داشته‌اند. هرچه افراد بیشتری یک محتوا را بپسندند آن محتوا بیشتر گسترش خواهد یافت. جونا پِرِتی، مدیرعامل بازفید (یک شرکت اینترنتی رسانه‌ای و خبری در آمریکا)، معادله‌ای برای نشان‌دادن نرخ بازتولید (R) یک پُست دارد که آن را از اپیدمولوژی گرفته است: R = ßz، که در آن z یعنی چند نفر ابتدائا یک پست را دیده‌اند و ß مساوی است با احتمال اشتراک‌گذاری پست توسط این افراد، یعنی اینکه آن پست چقدر ویروسی شود. برای اینکه یک خبر را افراد زیادی ببینند، باید z آن مقدار قابل‌قبولی باشد، یعنی مخاطب مستقیم مناسبی داشته باشد ولی ß آنجایی است که اکثر شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی بر آن متمرکز شده‌اند. ازآنجایی‌که توئیتر و فیس‌بوک الگوریتم‌هایی طراحی کرده‌اند که به افراد نشان دهند چه چیزی احتمالا بیشتر جذ‌ب‌شان می‌کند، این دو شرکت تعداد زیادی پست‌ ß بالا را ترویج می‌کنند. دو استاد مدرسه وارتون طی مطالعه‌ای دریافته‌اند که خشم در صدر فهرست احساساتی است که در جهان رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود و مطالعه سرویس اینترنتی ویبو در چین نیز گویای این است که خشم سریع‌تر از شادی، غم و ناراحتی انتشار می‌یابد. به‌طور کلی، محرک‌های هیجانی خیلی خوب کار می‌کنند، چیزی که همه در رسانه با آن آشنایند. اساسا ماجراهای کوچکی که اهمیت درازمدت ندارند تا چندین روز می‌توانند توئیتر را اشغال کنند. (مدریگال،1400)» همچنین در بعد دیگر «رسانه‌های مجازی اجتماعی راهی دراختیار ما قرار داده تا خشم را از محل کار (که معمولا قدرت تغییر آن را نداریم) به همه عرصه‌های دیگر زندگی انتقال دهیم. کافی است سری به وبسایت مامسِنت بزنید تا از شوهرهای تنبل و مادرشوهرهای فضول دیگران خشمگین شوید؛ یا در توئیتر همراهانی را در خشم علیه سیاست‌ها و تضادها بیابید، یا در فیس‌بوک دوستانی پیدا کنید که با آنها خشم‌تان را سر آدم‌هایی خالی کنید که در قطار سر یک بچه فریاد زدند یا سگ‌شان را در گرمای داخل ماشین رها کردند. (ویلیامز, 1399)» رسانه‌های اجتماعی ابراز خشم را بسیار آسان‌تر ساخته‌اند چراکه ابزار این کار عملا به‌صورت شبانه‌روزی در دست‌مان است. همچنین، این فناوری برخی هزینه‌های ابراز خشم را کاهش می‌دهد، رودررو شدن و انتقاد از کسی در زندگی واقعی بسیار خطرناک‌تر از انتقاد در توئیتر است. اینها به این معنی است که آستانه ابراز خشم آنلاین شاید پایین‌تر از آستانه ابراز خشم آفلاین باشد. مساله‌ دیگر این است که در اینترنت می‌توانیم مستقیم سراغ ابراز خشم برویم بی‌آنکه خودمان واقعا و عمیقا خشمگین باشیم. مشکل زمانی ایجاد می‌شود که این کار موجب توهم جمعی خشم افکارعمومی شود، یعنی زمانی‌که همه ابراز خشم می‌کنند ولی در عمل فقط عده‌ای خشمگین هستند. از طرف‌ دیگر، این هم ممکن است که چون در اینترنت مدام در معرض خشم هستیم، حساس‌تر شویم و نسبت به سابق خشم بیشتری حس کنیم. حس امنیتی که در اینترنت داریم می‌تواند برخی هزینه‌های احتمالی ابراز خشم را بی‌اثر سازد. اگرچه این نکته مهم را نیز باید به‌خاطر بسپاریم که گفت‌وگوی آنلاین نیز هزینه‌های خاص خود را دارد. شاید بتوان جنبش #من_هم را به‌عنوان مثالی از ابراز خشم عمومی که هزینه‌های احتمالی آن در دنیای واقعی احتمالا بیشتر است، به‌شمار آورد. (کراکت،1400) یکی از دیگر دلایلی که ممکن است موجب شود افراد در اینترنت حس امنیت بیشتری داشته باشند این است که شبکه‌های اجتماعی فضاهای خودمختاری هستند که تا اندازه‌ای خارج از کنترل حکومت‌ها و شرکت‌هایی عمل می‌کنند که در سراسر تاریخ به انحصاری‌کردن کانال‌های ارتباط به‌مثابه شالوده قدرت‌شان پرداخته‌اند. افراد با متصل شدن به یکدیگر و پخش ویروسی تصاویر و افکار در شبکه‌های اجتماعی شکل نوینی از ما بودن را تجربه کردند و جنبش‌ها از طریق سرایت گسترش یافتند. فقر، بحران اقتصادی، فقدان دموکراسی و احساس حقارت ناشی از بدبینی و خودبینی صاحبان قدرت عواملی بود که مردم را گردهم آورد تا خشم خود را در شبکه‌های اجتماعی بروز داده و جنبش‌هایی را شکل دهند. این جنبش‌ها سرنوشت‌های مختلفی را از پیروزی تا مصالحه و از کشتارهای مکرر تا جنگ داخلی تجربه کردند. باید در نظر داشت که شبکه‌های اجتماعی در عین اینکه امکان ژرف‌اندیشی و هماهنگ‌سازی کنش‌ را به‌صورت عمدتا آزادانه و نامحدود فراهم می‌کند اما این فقط یک جزء از فرآیندهای ارتباطی است که جنبش‌های اجتماعی از طریق آنها به کل جامعه مرتبط می‌شود. این جنبش‌ها نیازمند ساخت فضای عمومی با ایجاد اجتماعات آزاد در فضای شهری نیز هستند که محدود به اینترنت نباشد بلکه خود را در مکان‌های زندگی اجتماعی، رویت‌پذیر کند. به همین دلیل است که این جنبش‌ها پس از شکل‌گیری در شبکه‌های اجتماعی، فضاهای شهری و ساختمان‌های نمادین را نیز اشغال می‌کنند. (کاستلز،1393) برای نمونه در ادامه به شرح بخش‌هایی از انقلاب مصر می‌پردازیم که گویای نقش شبکه‌های اجتماعی در این انقلاب هستند: از درون مبارزات پیشین انقلاب ۲۵ژانویه جنبشی زاده شد. فعالان این جنبش اقدام به ایجاد یک گروه فیس‌بوکی کردند که ۷۰هزار دنبال‌کننده پیدا کرد. آنها نقش مهمی را در راهپیمایی‌هایی که منتهی به اشغال میدان تحریر در ۲۵ژانویه شد، ایفا کردند. آنها این کار را با همراهی بسیاری از دیگر گروه‌هایی که مخفیانه شکل گرفته و در اینترنت قابل دسترسی بودند، انجام دادند. برجسته‌ترین ابتکار آنها، شبکه ایجادشده پیرامون گروه فیس‌بوکی «ما همه خالص سعید هستیم» بود. این گروه به‌یاد یکی از فعالان جوان نامگذاری شده بود که در ژوئن۲۰۱۰ پس از پخش یک کلیپ ویدئویی در اینترنت که فساد پلیس را نشان می‌داد، توسط یک پلیس کشته شد. این گروه ده‌ها هزار تن از مصر و سراسر جهان را به خود جذب کرد. این گروه‌ها و سایر گروه‌ها برای راهپیمایی درمقابل وزارت داخله در فیس‌بوک فراخوان حمایت صادر کردند تا علیه پلیس اعتراض کنند؛ چیزی که باعث مشتعل شدن شعله آتش انقلاب در مصر و انقلاب تونس بود که آن هم از شبکه‌های اجتماعی برای موفقیت خود استفاده کرده بود. یکی از بنیانگذاران این جنبش که رویدادها را به جوانان مصری اطلاع می‌داد یک پیام ویدئویی در صفحه فیس‌بوک خود گذاشت که در آن با شور بسیار مردم را به اعتراض دعوت می‌کرد. شخص دیگری این پیام ویدئویی را در یوتیوب گذاشت و به این ترتیب به‌گونه‌ای ویروسی بین هزاران نفر پخش شد. این پیام در سراسر خاورمیانه به‌عنوان (پیام ویدئویی که به برانگیختن شعله انقلاب کمک کرد) شناخته می‌شود. به این ترتیب در ۲۵ژانویه ده‌ها هزار نفر در میدان مرکزی نمادین قاهره به نام تحریر به‌هم پیوستند و با مقاومت درمقابل حملات پلیس میدان را اشغال و آن را تبدیل به فضای عمومی رویت‌پذیر انقلاب کردند. (کاستلز،1393)

  نتیجه‌گیری

مختصات جدید رسانه‌ها اعم از تعاملی، مجازی و شبکه‌ای بودن آنها ارتباطات جمعی انسان‌ها را دچار تغییر کرده است. فرآیند اطلاع‌رسانی به اشتراک گذاشتن معانی با وجود شبکه‌های اجتماعی، بسیار سهل‌تر از گذشته شده‌است، چراکه امروزه شاید کمتر کسی باشد که حداقل در چند شبکه اجتماعی حضور نداشته باشد. نکته‌ حائز اهمیت دیگر این است که افراد در این ارتباطات فعال‌تر از پیش حضور پیدا می‌کنند و دیگر صرفا گیرنده پیام نبوده بلکه خود نیز تولیدکنننده هستند، این حضور فعال گاه آنقدر اثرگذار است که می‌تواند منجر به شکل‌گیری یک جنبش و حتی یک انقلاب شود؛ اما همان‌طور که هر پدیده‌ جدید دیگر در جامعه کارکردهای مثبت و منفی درهم‌تنیده‌ای به‌همراه دارد رسانه‌های نوین نیز درکنار فوایدی که دارند، مضراتی دارند که در این مقاله به یکی از آنها اشاره شد و آن ایجاد احساس کاذب خشم اجتماعی است که می‌تواند از دیدن و خواندن خشم دیگران ایجاد شود، مضاف بر این خود شبکه‌ها نیز به دیده‌شدن خشم دامن می‌‌زنند، چراکه خشم احساس مقطعی اما پررنگی است که راحت‌تر می‌تواند افراد را به خود درگیر کند.

  منابع
- بهمنی، م. ومحمدی‌شکیبا، ع. (1394). سبک‌های نوین ارتباطات انسانی در فضای مجازی. مطالعات رسانه‌های نوین، 140-119.
- فن‌دایک، ی. (1396). فرهنگ اتصال. (ح. حسنی، مترجم) تهران: انتشارات سوره مهر.
- کاستلز، م. (1393). شبکه‌های خشم و امید. (م. قلی‌پور، مترجم) تهران: مرکز.
- کاستلز، م. (1398). قدرت ارتباطات. (ح. بصیریان‌جهرمی، مترجم) تهران: علمی و فرهنگی.
- کراکت، م. (1400, خرداد 8). رسانه‌های اجتماعی شیوه ابراز خشم ما را چگونه تغییر می‌دهند؟. (ب. طهماسبی، تدوین‌کننده) بازیابی در آبان 30، 1400، از ترجمان: 10233
- لستر، م. (1398). رسانه‌های نوین. (ا. شاه‌قاسمی، مترجم) تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
- محسنیان‌راد، م. (1399). رسانه‌شناسی. تهران: پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم‌انسانی.
- مدریگال، ا. (1400، اردیبهشت 8). علیه ریتوییت. (م. باسط، تدوین‌کننده) بازیابی در آبان ، 1400، از ترجمان: 10209
- ویلیامز، ز. (1399, بهمن 28). ما خشمگینیم و عضو شبکه‌های اجتماعی. (ع. شفیعی‌نسب، تدوین‌کننده) بازیابی در آبان 30؛ 1400، از ترجمان: 10057