عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: این سرمایه اجتماعی است که به زندگی افراد یک جامعه معنی و مفهوم میبخشد و زندگی را سادهتر و لذتبخشتر میکند و هرچه سرمایه اجتماعی ملتی بیشتر باشد، آن ملت، خوشبختتر و ثروتمندتر خواهد بود. شور و شوق مردم پس از صعود تیم ملی به جام جهانی فوتبال، بار دیگر بارقهای از سرمایه نهفته در جانمایه جامعه ایران را نشان داد. درخصوص اهمیت سرمایه اجتماعی و شیوههای حفظ این سرمایه با رضا غفاری، استاد دانشگاه و جامعهشناس گفتوگو کردیم و او ضمن تعریف مفهوم سرمایه اجتماعی گفت: «سرمایه اجتماعی به پدیدهای دلالت دارد که منبع اصلی زایش آن، اجتماع یعنی حوزه تعاملات اجتماعی است. در هر جامعهای، خردهنظام اجتماع در ارتباط متقابل با سایر خردهنظامهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، اصلیترین منبع و قلمرو روابط و تعاملات اجتماعی توأم با احساسات و عواطفی است که مولد تعهدات متقابل برای برقراری پیوندها و وصل کردن کنشگران به همدیگر و ایجاد اعتماد، همبستگی، انسجام و محیط گرم و سینرژی لازم برای تسهیل کنشها و تامین سلامت جسمانی و روانی و شور و نشاط اجتماعی است.
سرمایه اجتماعی دارای خصلتی پویا، خودزایشی و خودتکوینی است. بهعنوان مثال، هرچه از اعتماد بیشتر استفاده شود، میزان آن بیشتر میشود، زیرا اعتماد کردن، میزان اعتماد را تقویت میکند. درمجموع میتوان گفت سرمایه اجتماعی شبکهای متشکل از روابط و پیوندهای مبتنیبر «اعتماد اجتماعی» بینفردی و بینگروهی و تعاملات افراد با نهادها، سازمانها و گروههای اجتماعی است که قرین همبستگی و انسجام اجتماعی و برخورداری افراد و گروهها از حمایت و انرژی لازم برای تسهیل کنشها درجهت تحقق اهداف فردی و جمعی باشد.
در تئوری سرمایه اجتماعی، «سرمایه» بهعنوان منبع باارزشی درنظر گرفته شده است که برای کنشگران فردی و جمعی در یک جامعه بازدهی دارد. جهتگیری مرکزی در توسعه مفهومی سرمایه اجتماعی این است که سرمایه اجتماعی در «روابط اجتماعی» کسب میشود و تولید آن فرآیندی است که بهوسیله آن «ارزش افزوده» ازطریق سرمایهگذاری در روابط اجتماعی حاصل میشود.»
غفاری در ادامه صحبتهایش به موضوع فوتبال و رفتن ایران به جام جهانی اشاره کرد و گفت: «ببینید، همین برد ایران باید زمینهساز خیلی از اتفاقات دیگر شود. میتوان از همین موضوع استفاده کرد برای اینکه موفقیتهای بیشتر را در تقویت قوای اجتماعی و افکار عمومی رقم بزنیم. سرمایه اجتماعی زمینهساز نظم و پویایی اجتماعی، پیشرفت و توسعه است و براساس چگونگی و میزان روابط افراد تعریف میشود و آنچه در این روابط مطرح است، شعاع دایره ارتباط با دیگران است. وقتی صحبت از رابطه میشود، درقالب مفاهیم مختلفی ازجمله میزان اعتماد، تعاملات افراد، حسن نظری که افراد درمورد یکدیگر دارند، امنیت، مشارکت افراد جامعه، صداقت و از این قبیل مفاهیم میتواند مورد ردیابی و پیگیری قرار گیرد.»
این جامعهشناس سرمایه اجتماعی را بهمثابه آبرویی دانسته که عمری برای بهدست آوردن آن تلاش شده و در اینباره گفت: «این سرمایه اجتماعی ممکن است بهراحتی و با اتفاق کوچک از بین برود، لذا بهدست آوردن و کسب سرمایه اجتماعی در قیاس با سرمایههای دیگر بسیار سختتر بوده و از دست دادن آن خیلی راحتتر و آسانتر انجام میگیرد. سرمایه اجتماعی اساسا کالا و دارایی نیست که تولید یا حفظ آن را بهصورت مشخص از یک مجموعه یا فرد واحد بتوان حاصل کرد. حالت خودزایندگی دارد؛ به این معنا که هرچه ما درجهت تولید و حفظ آن بکوشیم، خود این فعالیت، زایش سرمایه اجتماعی را درپی خواهد داشت و موجب تقویت آن میشود.»
او به بحث سرمایه اجتماعی در کشور اشاره کرد و گفت: «اصولا در جامعه ایران سرمایه اجتماعی درونگروهی برمبنای واحدهایی است که افراد ارتباط بیشتری با آنها دارند و در یک مقیاس و شعاع پایین روابط در آنها معنا میشود؛ در این حالت، وضعیت سرمایهای خوبی داریم. اما وقتی شعاع این روابط افزایش پیدا میکند و ما میخواهیم با افرادی که قدری از ما دورتر هستند، ارتباط برقرار کنیم، سرمایه اجتماعی خیلی قوی نیست. در دورههایی فرسایش سرمایه اجتماعی بیشتر و در دورههایی وضعیت، پایداری بیشتری دارد. دوران دفاع مقدس، سرمایه اجتماعی بهنسبت قویتر بود؛ چراکه روابط مبتنیبر اعتماد و صداقت در بین آحاد افراد جامعه حاکم بود و همه مردم برای مواجه شدن با دشمن خارجی بسیج شده بودند، رنگ و بوی انسجام، وفاق و همبستگی اجتماعی قویتر بود و درنتیجه سرمایه اجتماعی بیشتری داشتیم.»
غفاری، پنج مورد را در حفظ سرمایه اجتماعی در ایران باتوجه به اتفاقات موفق مهم دانست و اینگونه برشمرد: «1. اقدام برای تسهیلگری کنشهای اجتماعی و رفع تمامی موانع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی درجهت هر نوع کنشگری اجتماعی زاینده و مثبت، ۲. تقویت «جامعه مدنی» فعال و سازنده تا نیروهای اجتماعی بهویژه گروههای سنی نوجوان و جوان بتوانند درقالب جامعه مدنی به کنشگری پرداخته و زمینههای لازم برای تقویت همبستگی و انسجام اجتماعی را فراهم سازند، ۳. حمایت نهادهای مدنی و رفاهی از افراد و گروههای ناتوان جامعه تا از این طریق «اعتماد متقابل» در سطوح خرد و کلان جامعه ارتقا یابد، ۴. تقویت پیوندها و تعاملات اجتماعی در سطوح خرد و کلان اعماز روابط فردی و نهادی، از آنرو که درحال حاضر شاهد نوعی گسست یا تضعیف در این تعاملات هستیم که مانع بزرگی برای حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی محسوب میشود، و ۵. جلوگیری از بروز هرگونه ناامیدی، دلزدگی، ازخودبیگانگی و بیتفاوتی اجتماعی که زمینههای تضعیف «اعتماد اجتماعی» را فراهم میکند.»
او در پایان صحبتهایش گفت: «هنوز نتوانستهایم موفقیتهای لازم را برای جلب مشارکت و ایجاد فرصت و زمینهسازی برای مشارکت بهدست آوریم و درواقع زنجیره جذب قوی نبوده و زمانی که جامعه پذیرش لازم برای آحاد افراد خود را نداشته باشد، هم مساله اعتماد و هم مقوله سرمایه اجتماعی دچار مشکل میشود. فراهمسازی فرصت و زمینه مشارکت، تولیدکننده و آفریننده سرمایه اجتماعی خواهد بود و درصورتیکه زمینههای جلب مشارکت برای همه فراهم شود، سرمایه اجتماعی ارتقا مییابد، اما درصورتیکه این بسترسازی و ایجاد فرصت تنها برای گروههای محدود و بخشهایی از جامعه باشد، نهتنها سرمایهآفرین نخواهد بود، بلکه میتواند حتی مخرب باشد.»