کد خبر: 68682

صعود تیم‌ملی فوتبال به جام‌جهانی ۲۰۲۲ به عنوان اولین تیم آسیایی مجددا همبستگی اجتماعی ایرانیان را به نمایش گذاشت

حک امید در دل مردم

اقدام روز پنجشنبه، اگرچه بلافاصله و با صعود ایران به جام‌جهانی قطر و با یک جشن ملی پاسخ داده شد اما حاوی این هشدار بود که عده‌‌ای سال‌هاست در خارج و داخل از ایران، اتحاد، شادی و حال خوش مردم ایران را نشانه رفته‌اند و اگر در این مسیر توجه لازم به این داشته‌های باارزش نشود، کار جامعه‌مان در ادامه و با شرایط فعلی سخت خواهد شد.

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگار گروه فرهنگ: موضوع خرابکاری 10ثانیه‌ای روز پنجشنبه شبکه اول سیما و بعضی از شبکه‌های رادیویی مانند «آوا» و «قرآن» را نمی‌توان به‌تنهایی و بدون توجه به سوابق مشابه در بخش‌های دیگر ارزیابی کرد. همان‌طور که رضا علیدادی، معاون فنی صداوسیما روی آنتن شبکه خبر گفت به‌نظر می‌آید «این اتفاق یک کار ساده نیست و فوق‌العاده پیچیده است» فارغ از خرابکاری یا نفوذ که پیش از این نمونه‌هایش را در ماجرای سایت هسته‌ای نطنز یا جایگاه‌های پمپ‌بنزین دیده بودیم مساله مهم‌تر، شناخت اهدافی است که در پس این‌گونه اقدامات متوجه فضای اجتماعی ایران می‌شود؛ اقداماتی که به‌دنبال هزینه‌آفرینی مادی و روانی در جامعه ایران است و تلاش دارد نوع مواجهه مردم و حکومت را تغییر دهد. به‌نظر می‌رسد برخلاف ادعاهایی که از آن‌سوی مرزها مطرح می‌شود اتفاقا این مردم ایران هستند که هدف اصلی این نقشه‌ها قرار گرفته‌اند؛ نقشه‌هایی که قصدشان ضربه زدن و نابودی سرمایه اجتماعی و امنیت روانی جامعه است. مثلا قرار است این اقدامات، اتحاد مردم را به‌هم بزند و روحیه عمومی کشور را پایین بیاورد اما درست در همان روز پنجشنبه و چندساعت بعد، اتفاقی می‌افتد که تمام این سناریو و پیش‌فرض را باطل می‌کند. امنیت، نشاط جامعه و سرمایه اجتماعی اضلاع یک مثلث مهم و استراتژیک را می‌سازند که متاسفانه شاهد بی‌تفاوتی برخی از داخل به این موقعیت مهم هستیم. دشمنان اما اهمیت این مثلث را درک کرده‌اند و اکثر جنگ‌های رسانه‌ای و حتی عملیات‌های تروریستی خود را بر دوش این سه ضلع گذاشته‌اند.

اقدام روز پنجشنبه، اگرچه بلافاصله و با صعود ایران به جام‌جهانی قطر و با یک جشن ملی پاسخ داده شد اما حاوی این هشدار بود که عده‌‌ای سال‌هاست در خارج و داخل از ایران، اتحاد، شادی و حال خوش مردم ایران را نشانه رفته‌اند و اگر در این مسیر توجه لازم به این داشته‌های باارزش نشود، کار جامعه‌مان در ادامه و با شرایط فعلی سخت خواهد شد. جامعه‌ای که از یک‌سو با مشکلات اقتصادی و اجتماعی سروکله می‌زند و ازسوی دیگر در محاصره اخبار و رسانه‌هایی است که سعی در القای ناامیدی و پوچی عمومی دارند.

برای آخرین‌بار؟ نه

تغییر تاکتیک دشمن در سال‌های اخیر و اضافه‌کردن حملات سایبری و درک اهمیت مسائل اجتماعی و طراحی براساس لطمه‌زدن به جامعه نمونه‌هایی را در ذهن مردم ثبت کرده است. ماجرای روز پنجشنبه شبکه یک سیما نه اولین اقدام خرابکارانه است و نه قطعا آخرین‌شان خواهد بود. فروردین همین امسال بود که حادثه‌ای در بخشی از شبکه توزیع برق تاسیسات غنی‌سازی نطنز رخ داد و البته تیرماه سال قبلش هم شاهد وقوع یک انفجار و تخریب گسترده مرکز مونتاژ سانتریفیوژ ایران در همان نطنز بودیم. آبان‌ماه امسال اما شکل دیگر از ایجاد اختلال از طرف دشمن را دیدیم؛ اختلال در سامانه هوشمند سوخت‌رسانی جایگاه‌های پمپ‌بنزین کشور که قرار بود همه شهر را به‌هم بریزد. این مشکل پس از چند روز و با همراهی شفاف و صادقانه رسانه‌ای و تلاش‌های وزارت نفت حل شد اما هدف اصلی‌اش تخریب سرمایه اجتماعی و ایجاد ناامنی روانی به‌طور گسترده بود.  در شرایطی که نارضایتی‌هایی در جامعه و بین مردم از وضعیت موجود در برخی بخش‌ها وجود دارد این‌گونه اقدامات قرار است و می‌خواهد القای ناکارآمدی و ناامیدی کند. البته این را برخی مدیران ناکارآمد هم خواسته یا ناخواسته همراهی می‌کنند اما این همه ماجرا نیست. با همه نظارت‌ها و مراقبت‌هایی که می‌شود بازهم احتمالا شاهد چنین وقایعی خواهیم بود اما راه‌حل اساسی چیست و برای کاهش اثرگذاری چنین اقداماتی چه باید کرد؟ باید بپذیریم جامعه هرقدر که از نیت و اهداف این کارها اطلاع داشته باشد نمی‌توان از تاثیر وضعی و روانی آن بین مردم به‌سادگی عبور کرد؛ اثری که این‌بار نه حاکمیت که ملت ایران را هدف گرفته است.

یزدانی و طارمی علیه «نمی‌شود»

ناف یک عده را انگار با «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» بریده‌اند. استناد این عده هم متاسفانه به کارهایی است که یا نشده یا برخی نتوانسته‌‌اند آن را انجام دهند. حالا همان عده می‌خواهند با بزرگ‌نمایی آن را به همه مردم و جامعه تعمیم دهند. برای نتوانستن‌هایمان لطیفه درست می‌شود و این حس «خودتحقیری» را آنقدر پررنگ می‌کنند که تو گویی از بلندکردن یک لیوان آب هم عاجزیم. هر موفقیتی را شانسی یا هماهنگ‌شده می‌دانند و حس دلخوری و اعتراض‌شان به وضعیت فعلی جامعه و اقتصاد را با همین حس «نمی‌توانیم» ارضاء می‌کنند و هیچ شعار، سخنرانی یا مقاله‌ای را هم زور آن ندارد که نگاه‌شان را تغییر دهد و اصلا یادشان می‌رود که خودشان و خانواده‌شان بخشی از همین جامعه‌ای هستند که مثلا «نمی‌تواند».

در چنین شرایطی موفقیت‌های ورزشی، هنری یا علمی به کمک چنین جامعه‌ای می‌آید. این موفقیت‌ها بیش از هزاران کتاب و خطابه و «ما می‌توانیم»های الکی در دل مردم نفوذ می‌کند. همان‌هایی که تخم یأس می‌کاشتند برای موفقیت هنرمند یا ورزشکارشان به خیابان‌ها می‌ریزند و هورا می‌کشند و احتمالا به فرزندان‌شان توصیه می‌کنند که این آدم موفق را الگوی خودشان قرار دهد. قرار نیست به سال‌های دور و شوروحال کشورمان پس از بازی با استرالیا و صعود به جام‌جهانی فرانسه برگردیم. مهرماه امسال که حسن یزدانی، «تیلور» آمریکایی را شکست داد درحالی که چندماه قبلش به او باخته بود، چه تعداد ایرانی هورا کشیدند و از جایشان پریدند و گلوی‌شان را پاره کردند برای قهرمان‌شان. کدام سخنرانی انگیزشی یا توصیه سیاستمداری می‌توانست در این حد و میزان نفوذ به جامعه پیام عملی بدهد که «می‌شود» و «می‌توانیم». اصلا چرا راه دور برویم؟ همین گل پنجشنبه مهدی طارمی به عراق را مرور کنیم؛ بازیکنی که شب قبلش ساعت سه نیمه‌شب به تهران رسید و ساعت18 همان روزش وارد زمین شد. گلش به چلسی بین نامزدهای بهترین گل سال جهان قرار گرفت. فارغ از موفقیت‌های قبلی چهره‌هایی مانند علی دایی، حسین رضازاده، سعید معروف و حامد حدادی همین موفقیت‌های طارمی برای امیدوارشدن و امیدواربودن یک ایرانی و به‌طور خاص جوان ایرانی کفایت می‌کند. این پیروزی‌ها و بردها فرضیه مخالفان توانایی‌ها و پیشرفت‌های جامعه ایرانی را از اساس باطل می‌کند و همین‌جاست که متوجه اهمیت این وقایع ورزشی و تاثیرش در جامعه می‌شویم.

«ورزش و فوتبال مهم هستند» را هزاربار تکرار کنید

تصاویر متعدد پخش‌شده از شادی مردم در رسانه‌های مختلف و حضور آنها در خیابان‌ها تا پاسی از پنجشنبه‌شب با وجود اینکه این صعود حساسیت دفعات قبلی را نداشت و انگار اقتدار، طعم لذت‌بخشش را کم کرده بود نشان از یک شادی عمیق و بزرگ در کشور می‌داد؛ مردمی که پس از صعود به جام‌جهانی قطر به خیابان‌ها ریختند و شادی کردند همان سرمایه اجتماعی هستند که درطول سال به گوش آنها خوانده شده که نمی‌توانند و این زندگی و این کشور ارزش تلاش‌کردن ندارند و تازه هرقدر هم که سعی کنند قرار نیست به موفقیت برسند. نمی‌توان منکر این شد که در برخی حوزه‌ها و موقعیت‌ها بی‌عدالتی وجود دارد اما القای اینکه مطلقا چنین چیزی در جامعه وجود دارد یکی از اهداف دشمنان و مخالفان ایران است.

حالا فوتبال به بهانه صعود به جام‌جهانی که مهم‌ترین آوردگاه این رشته ورزشی در سطح جهان است به مقابله با آنهایی آمده که همه مردم را کنار هم نمی‌خواهند و قائل به جزیره‌ای‌کردن مردم ایران هستند. این ورزش و حالا فوتبال است که همه را کنار هم جمع می‌کند و چندساعت پس از خرابکاری در تلویزیون و رادیو، نشان داد که سر بزنگاه‌ها ملت با هم شادی می‌کنند و درکنار یکدیگر به خیابان‌ها می‌آیند. این همان سرمایه اجتماعی است که چشم بدخواهان به‌دنبال تخریب آن است و اتفاقاتی مانند آنچه پنجشنبه‌شب در داخل استادیوم آزادی، خیابان‌ها و سطح کشور رخ داد، تلاش برای ترمیم این ظرفیت بالای اجتماعی است.

ورزش در دهه‌های اخیر توانسته دلیل این اجتماع خوشحال و همدل باشد و صیانت از این سرمایه صرفا وظیفه ورزشکاران یا مردم نیست و مسئولان باید توجه مادی و معنوی بیشتری به این حوزه داشته باشند. تاثیرات کوتاه‌مدت و بلندمدت صعود به جام‌جهانی انکارشدنی نیست و پمپاژ امید به جامعه، در چنین شرایط سختی تنها یکی از اثرات موفقیت تیم‌ملی فوتبال است. تقویت چنین روحیه‌ای با استفاده صحیح از ظرفیت‌های رشته‌های مختلف ورزشی، مانند آنچه در کشتی، هندبال و فوتبال زنان می‌تواند روحیه امید و‌انگیزه کشور را تا حد قابل‌قبولی بالا ببرد و تخم لق «نتوانستن» را از دهان بخشی از جامعه خارج کند. جامعه و حاکمیت به این سرمایه اجتماعی نیاز دارند و هر قدم که باعث تقویت آن شود در سایر حوزه‌ها می‌تواند اثرگذار باشد و نتیجه‌اش را در همین مدت کوتاه و در سطح شهر و کوچه هم می‌توانیم رویت کنیم. ورزش و فوتبال بهانه‌هایی هستند برای به خط‌شدن مردم، به میل و اشتیاق خودشان و افتخارکردن با پرچم‌های سه‌رنگ ایران؛ پرچمی که کسی نمی‌تواند مانع از موفقیت‌ها و سربلندی‌اش شود.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

رضا غفاری، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
حفظ سرمایه اجتماعی با استفاده از فرصت‌ها (لینک)
 
اکبر نصراللهی، استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
رسانه‌ها عامل اصلی بهبود سرمایه اجتماعی هستند (لینک)
 
هدی محمدی، پژوهشگر/
ما با تحقق یک مطالبه مواجهیم! (لینک)
 
مهسا شمس، خبرنگار/
بالاخره وارد ورزشگاه شدیم (لینک)
 
فاطمه بکایی، خبرنگار/
ما شاخ غولی را که نبود، شکستیم! (لینک)
 
مریم کامیاب، عکاس/
و بازهم ناهماهنگی (لینک)
 
سیده‌زهرا حسینی، خبرنگار/
ما برای رسیدن به آزادی، خون دل‌ها خورده‌ایم (لینک)

مرتبط ها