مهسا شمس، خبرنگار: میگفتند سربالایی را که رد کنی و سبزی زمین چمن را ببینی «جو» ورزشگاه تو را میگیرد، آنجاست که میفهمی لذت فوتبالدیدن چیست.
از لحظهای که سوار ماشین شدم و راننده برایم از خاطرات ورزشگاه رفتنش گفت تا لحظهای که بارکد بلیتها را بارکدخوانها نمیخواند و ماموران زن یگانویژه بر سر گیتها کلاه گذاشتند و با یک بارکد سه نفری به داخل بردنمان دل توی دلم نبود تا سبزی زمین چمن ورزشگاه آزادی را ببینم. اما حین مسیر کلیپهایی را دیدم که زنان میگفتند با اینکه بلیت داشتند نتوانستند به داخل ورزشگاه بروند و گویا با اتوبوسی سفارشیها را به داخل بردهاند و صندلیها پر شده است؛ هم استرس این را داشتم که نکند من هم نتوانم بروم داخل و هم استرس داشتم که این همه تلاش برای ورود زنان به ورزشگاه را با کجسلیقگی خراب نکنند.
گیت اول به خوبی رد شد، به سمت اتوبوسها دعوت شدیم تا به سمت درهای اصلی برویم، از همانجا سر و صداها شروع شده بود، من خودم خجالت میکشیدم در ابتدا بخواهم همراهی کنم، یعنی فکر میکردم حتما باید روی صندلی و دور زمین باشم و تشویق کنم اما خب انگار از داخل اتوبوس و هنوز به زمین چمن نرسیده هم میشود کار را شروع کرد.
تقریبا سهبار بازرسی بدنی شدیم، خیلیها ناراحت میشدند و میگفتند که چرا این مدلی ما را میگردید مگه دزدیم؟ اما برای من که در حوزه انتظامی کار میکنم این سبک بازرسی بدنی طبیعی بود، بیشترین اختلاف دخترها با ماموران برای بردن اقلام ممنوعه به داخل ورزشگاه بود. ادکلن و بطری آب بیشتری وسیلهای بود که از کیفها خارج میشد.
گیت آخر را هم رد کردیم و به آن سربالایی معروف رسیدیم، یکی از دخترها به دیگری میگفت: «اولینبار است میای ورزشگاه حاجت بخواه» و با خنده و «ایران ایران» گفتن سربالایی را رد کردند.
تا امروز به ورزشگاه آزادی نیامده بودم، نه برای مراسمهای مذهبی و نه تجمعهای دیگر، استرس عجیبی داشتم، قرار است در چه جایگاهی قرار بگیرم؟ به ورزشگاه آمدن دغدغهام نبود اما حالا که پایم به ورزشگاه باز شده است ذرهبین دست گرفتهام تا ببینم این همه سروصدا برای ورود زنان به ورزشگاه به کجا رسیده است.
ورودم به ورزشگاه در ساعتهای اولیه بود، اما از دخترانی که بعدا وارد شدند شنیدم لحظات آخر درها را باز کردند و هرکسی پشت در بود را به داخل راه دادهاند، اولین سوالم اینجا بود که اگر قرار بود آنهایی هم که بلیت نداشتند به داخل بیایند چرا از اول بازی خرید بلیت را راه انداختند؟
آنقدر قبل از بازی شنیده بودم که قرار است سفارشیها را به ورزشگاه بیاورند که با هرکسی که همکلام میشدم سعی میکردم ببینم دختر یا زن کدام از مسئولان است و بلیت را چگونه تهیه کردهاند؛ دوتا از دختران ادعا میکردند یکی از بازیکنان برایشان بلیت خریده است، چند نفری هم گفتند که همسر یا پدرشان در وزارت ورزش است و برایشان بلیت آورده، چند نفر دیگر هم گفتند جلوی ورزشگاه بلیت 50 تومانی را 150 تومان خریدهاند؛ برخی دیگر هم بلیت جایگاه مردان را خریده بودند؛ البته برخیها هم همان سفارشیها بودند که در جواب بلیت از کجا گیر آوردید میگفتند چه فرقی میکند مهم این است که به ورزشگاه آمدیم!
با تمام این حرفها ورزشگاه سوتوکور بود، انگار فقط ما بودیم که آنجاییم، سکوهای روبهرو که جایگاه آقایان بود خالی بود، صندلیهای قسمت خانمها هم کاملا پر نشده بود، حتی با اینکه همه را به داخل راه داده بودند، جایگاه خوبی نداشتیم، اگر به صندلیهای بالاتر میرفتیم فقط سبزی زمین چمن را میدیدیم، اگر صندلیهای پایینتر بودیم تمام زمین در دیدمان نبود، تشویقها هماهنگ نبود، آنقدر سروصدا بود که اصلا متوجه نمیشدیم کی بازیکنان به زمین آمدند، کی بازی شروع شد و...؛ حتی بعد از زدن گلی که آفساید بود هنوز داشتیم بالا و پایین میپریدیم و خوشحالی میکردیم و اعتراض میکردیم چرا روی تابلو گل ایران ثبت نشده که بعد از چند دقیقه متوجه شدیم آفساید بود.
فاصلهگذاری بود و تنها 9 هزار نفر به ورزشگاه صدهزار نفری آمده بودند، همه ذوق دیدن زمین چمن را داشتند و میخواستند عکس یادگاری بگیرند، سمت خانمها از تشویقهای گروهی و منظم برخلاف اینکه «همیار هوادار» بینمان بود خبری نبود و شاید به این دلیل «جو» ورزشگاه خیلی ما را نگرفت؛ چراکه انتظار داشتیم تمام ورزشگاه پر باشد و یکصدا ایران را تشویق کنیم. اما آنقدری یک مطالبه ساده و پیشپاافتاده را برایمان بزرگ کرده بودند که زنان فکر میکردند همین که پا به استادیوم گذاشتهاند یعنی شقالقمر کردند و دیگر به اینکه جایگاهی مناسبی ندارند یا اینکه چگونه باید تیممان را تشویق کنیم، اهمیتی نمیدادند.
ناهماهنگیهای تشویقها، وارد نبودن به اصول تماشاگری و سرگرم سلفی گرفتن و از اول تا آخر بازی جیغزدن برای زنانی که اولینبار است به ورزشگاه میآیند طبیعی است اما اینکه جایگاهی نامناسب برای آنها درنظر گرفته شود، برای خرید بلیت از روی سامانه راهنمایی وجود نداشته باشد، بعد از اینکه بازی شروع شد عکاسان و فیلمبرداران را از قسمتی که جایگاه خانمهاست دور کنند، اتوبوسهای جابهجایی زنان را به جای اینکه از جلوی مترو تا ورزشگاه به کار بگیرند در چندمتری قرار داده بودند که البته پیاده رفتنش مشکلی ایجاد نمیکرد اما بُرد رسانهای و تصویری داشت؛ رفتارهایی است که از مسئولان نهتنها پذیرفته نیست بلکه حس ابزارشدن برای رفتارهای سیاسی را القا میکرد.
روز گذشته زنان به ورزشگاه آمدند، با تمام نابلدیهایشان از تماشاگری پا به آزادی گذاشتند، در ظاهر سعی شده بود مقدمات راحتی آنها فراهم باشد اما در باطن حقشان این نبود که با آن همه قیلوقال آنها را به ورزشگاه بیاوری اما جایگاهشان پشت دروازه باشد و حتی بازیکنان تیم ملی اجازه نداشته باشند بعد از صعود به جامجهانی به سمت آنها بیایند و شادی سریعترین صعود به جامجهانی را با تماشاگران خانم تقسیم کنند.