به گزارش «فرهیختگان»، یک بخشی از گزارش دوم صادق امامی درباره پدیده مهرشادیسم گفتوگو با افرادی است که به نحوی با او در ارتباط بودند و پس از دیدن کجرویهای وی از مهرشاد جدا میشوند. بخش کوچکی از یکی از گفتوگوها را در ادامه بخوانید:
وظیفه مهدی، کمک به پوشش رسانهای جشنواره خلوت انس بوده، اما سهیلی از او کارهایی میخواهد که ارتباط چندانی با جشنواره ندارد. حسن میزند داخل حرف مهدی: «اصلا کار رسانهای نمیخواست. فقط میگفت مسئولان کشور رو هماهنگ کن، پول بهت میدم.» اسامی را که مهدی یکبهیک با قیمت میگوید، سرم سوت میکشد: «یکبار پیام داد که حاضری جلسه با حسن روحانی رو ردیف کنی و 5 تومن بگیری؟ یکبار گفت اگر جلسه با آقای رئیسی را اوکی کردی، برای اون 5 تومن جدا میدم.» مهدی از یک پیشنهاد بزرگ هم میگوید: «من یک نیمچه ارتباطاتی با وزیر اطلاعات داشتم. میگفت اگر وزیر اطلاعات را اوکی کنی، یک اتفاق خیلی خفن برایت میافتد.» میخواهد نگوید آن اتفاق خفن چه بوده، اما اصرارهای شیخمحمد، من و حسن باعث میشود تا بگوید: «تا ماشین را هم قول داد.» مهرشاد 16 ساله در سال 99 برای اینکه با حجتالاسلام سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات دیدار کند، حاضر بوده یک ماشین بدهد! سهیلی از مهدی میخواهد که دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی را هم پیگیری کند. مهدی در پاسخ میگوید: «با نایبرئیس مجلس بشین، رئیس هم اوکی میکنم.» پاسخ سهیلی دو حرف است: «نُچ!» او به مهدی میگوید «...وزرا و معاونان رئیسجمهور» را برای دیدار هماهنگ کند. مهدی میپرسد «س... استانها هم میشود یا فقط سران؟» پاسخ سهیلی واقعا قابلتامل است: «سران؛ استانها به چه دردی میخوره؟»
مهدی این کار را تقریبا ناممکن میداند، اما سهیلی میگوید «بابا اسممو سرچ کن، درمورد فعالیتها یه چیزایی دستگیرت میشه...» مهدی یکبار دیگر از سهیلی میپرسد «یعنی نمایندههای مجلس را نمیخوای؟» پاسخ این است: «نه! [فقط] مقامات ارشد.»