نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: شاید کمتر رئیسجمهوری دیده شده باشد که بلافاصله بعد بازگشت از سفری دیپلماتیک و خارجی به مناطق آسیبدیده کشورش سفر کند. صبح دیروز رئیس دولت سیزدهم، سیدابراهیم رئیسی پس از بازگشت از سفر به مسکو، به مناطق سیلزده جنوب استان کرمان رفت. این سفر وی فارغ از سفرهای استانی است. در همین راستا به بررسی ابعاد تاثیرگذاری سفرهای رئیس دولت سیزدهم پرداختیم که در ادامه گفتوگوی «فرهیختگان» با ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی میخوانید.
همانطور که میدانید زمانی که دولت سیزدهم مسئولیت را از روحانی تحویل گرفت، با توجه به عملکرد آن دولت، سرمایه اجتماعی در پایینترین سطح خودش بود. در همین راستا دولت سیزدهم از زمانی که روی کار آمده، سعی کرده این سرمایه اجتماعی را بازسازی کند، چون در قدم اول هر دولتی برای بهبود شرایط مردم، نیاز به سرمایه اجتماعی دارد. به همین جهت رئیسی تا الان سفرهای استانی را داشت و از طرفی بلافاصله بعد از مسکو به کرمان رفت. فکر میکنید اینگونه سفرها چه تاثیری در بازسازی یا ترمیم سرمایه اجتماعی خواهد داشت؟
اول باید بهلحاظ آماری و تحلیلی ریشهیابی کنیم که علت پایین آمدن سرمایه اجتماعی در دولتهای قبلی چه بوده و آیا صرفا به این علت بوده که رئیس دولتهای قبلی ما سفر استانی نمیرفتند یا کمتر میرفتند؟ در اینکه یکی از عوامل بالا رفتن سرمایه اجتماعی این است که مردم دولت را درکنار خودشان ببینند، شکی نیست. البته درکنار خودشان دیدن صرفا بهمعنای این نیست که مسئولان دولتی را در شهر یا روستای خودشان ببینند، یعنی اینکه مردم باید احساس کنند دولت میفهمد مردم چه دردی و چه مشکلی دارند. درکنار مردم بودن یعنی این، اصلش این است. من نمیخواهم سفرهای هفتگی یا 10روزه استانی و همینطور دیدارهای مناطق آسیبدیده را نفی کنم. منتها واقعیت این است که اگر میخواهیم سرمایه اجتماعی ترمیم پیدا کند باید ببینیم عواملی که سرمایه اجتماعی را از بین برده و مخدوش کرده یا کاهش داده چیست. آن علل و عوامل تا تعدیل نشود، سرمایه اجتماعی بازسازی نمیشود. اصل این سفرها برای گام اول مطلوب است. ضمن اینکه کشوری هستیم که حوادث طبیعی و غیرطبیعی در آن زیاد است، بالاخره مسئولان دولتی تا حدی میتوانند این سفرها را داشته باشند، چون اشتغالات زیادی دارند که به این نکته هم باید توجه شود، بنابراین در مساله سرمایه اجتماعی باید ببینیم واقعا دلایل اصلی از بین رفتنش چه بوده. این دولت خیلی سعی کرده این عوامل و علل را بشناسد و در این راستا اقداماتی برای ترمیم این سرمایه اجتماعی هم انجام میدهد. یکی از عواملی که سرمایه اجتماعی در دولتهای قبلی و بالاخص دولت روحانی بسیار کاهش داشت، این بود که دولت با مردم صادقانه رفتار نمیکرد اما در دولت سیزدهم مردم تقریبا به میزان بیشتری صداقت را نسبت به دولتهای قبل حس میکنند که این دولت صادقانه دارد با آنها رفتار میکند. این در ترمیم سرمایه اجتماعی خیلی موثر است. صداقت قدم اول است و سفرهای استانی قدم بعدی. باز هم عرض میکنم نمیخواهم سفر دولت به جیرفت یا سفرهای استانی را نفی کنم، بلکه میخواهم بگویم ریشههای سرمایه اجتماعی به چه صورت است. مساله وضعیت اقتصادی در سرمایه اجتماعی بسیار موثر است. ترمیم همه این موارد، به زمان نیاز دارد و باید به دولت فرصت داد این مسیر ترمیم سرمایه اجتماعی را ادامه دهد.
شما به این اشاره کردید که سفر رئیس دولت به مناطق آسیبدیده برای گام اول مطلوب است، یعنی بازسازی سرمایه اجتماعی فرآیندی دارد که باید برای آن بهصورت بلندمدت برنامهریزی کرد. به نظر شما قدمهای بعدی دولت برای تکمیل این فرآیند بازسازی چه مواردی میتواند باشد و پیشنهاد خودتان به دولت چیست؟
همانطور که اشاره کردید، بازسازی سرمایه اجتماعی زمانبر است و چیزی نیست که بشود بهسرعت آن را ترمیم کرد، یعنی انتظار نداشته باشید که با سفرهای استانی یا سفر به مناطق آسیبدیده سرمایه اجتماعی سریعا بازسازی شود، بنابراین مردم باید از این سفرهای استانی یا سفر به مناطق آسیبدیده این حس را دریافت کنند که دولت درد آنها را میفهمد و برای حل مشکلاتشان برنامهریزی انجام داده است. این برنامهریزی و فهمیدن درد مردم، گام اولش سفرهای استانی است که هم دولت با مشکلات عینی مردم آشنا میشود و هم مردم «احساس خوشایند» و «احساس دولت داشتن» میکنند اما بعد از همین سفرها و دیدارهای استانی مانند سفر رئیسجمهور به جیرفت باید برای بازسازی سرمایه اجتماعی اقدامات ادامه داشته باشد. اگر مردم ببینند بعد از این سفرها مشکلاتشان در مسیر حلشدن نیست، دوباره آن سرمایه اجتماعی بیشتر از قبل تخریب میشود و دولت و مردم با مشکلات بیشتری مواجه میشوند. اما بعد از این سفرها اگر مردم لمس کنند که مشکلاتشان در راستای حل شدن است و این سفرها از جانب دولت بهطوری برنامهریزی و سازماندهی شود که مردم احساس کنند با آمدن این مسئول دولتی یک اتفاقی در جهت حل مشکلات قطعا میافتد یا خواهد افتاد –که اگر این مسئول نمیآمد آن اتفاق خوب در جهت حل مشکل ما رخ نمیداد- باعث بازسازی سرمایه اجتماعی خواهد شد. بنابراین بعد از این سفرهای دولت باید ببینیم چه اتفاقی میافتد که این قسمت سخت این سفرهاست. نکته دیگری نیز وجود دارد که در پاسخ سوال قبل اشاره کردم، مساله اقتصادی و معیشتی کل جامعه نکته مهمی است –که اگر این مساله ترمیم پیدا کند و مردم آن را در زندگیشان لمس کنند- آنوقت سرمایه اجتماعی به دولت بازمیگردد و مردم متوجه میشوند این دولت توانسته قدمی مثبت برایشان بردارد. بنابراین هرچند سفرهای استانی لازم است اما نباید فقط به سفرهای استانی اکتفا کنیم و باید مسائل قبل و بعد از اینها را کاملا با برنامه پیش برد. تاکید میکنم این سفرها باید باشد و بحث بر سر اصل وجود اینها نیست، ما داریم میگوییم که این سفرها لازمه این است که سرمایه اجتماعی را ترمیم کند اما در ادامه باید مردم آثاری از این سفرها ببینند و اگر مردم اثر این سفرها را نبینند، فقط وقتی گرفته شده که میشد در آنوقت به کارهای دیگر رسید و باید به این مورد خیلی دقت کرد.
یکسری از افراد معتقدند این سفرهای استانی هیچمسالهای را حل نمیکند و این قبیل سفرهای استانی، لحظهای و صرفا وقتگیر است. با این حال بهنظر شما علت این اهمیت دولت بر بازسازی سرمایه اجتماعی چیست؟
در این تردیدی نیست که هر دولتی، در هر کشوری از جهان –این نکته مربوط به دولت ایران و یک چهارچوب جغرافیایی نیست- نیاز به پشتوانههای مردمی دارد که اصطلاحا نامش سرمایه اجتماعی است. برای اینکه هر دولتی بتواند کارهای خودش را پیش ببرد، مسلما مردم نقش بسیار موثری در پیشبرد اهداف آن دارند. اگر مردم با آن دولت همراهی نکنند، نمیتواند موفق شود، پس برای عملکرد خوب مردم باید همکاری کنند. لازمه همکاری کردن مردم هم این است که به آن دولت اعتماد داشته باشند؛ اعتماد نسبی. این اعتمادها هیچکدام مطلق نیست. وقتی اعتماد وجود داشته باشد، سرمایه اجتماعی بهوجود میآید. چگونه مردم اعتماد پیدا میکنند؟ از این طریق که آنان اقناع فکری و روحی شوند که این دولت رفتارش، سیاستهایش و برنامههایش در جهت منافع مردم و کشور است. اگر به این اقناع روحی برسند، اعتماد نسبی پیدا میکنند و زمانی که این اعتماد حاصل شود، سرمایه اجتماعی بالا خواهد رفت، بنابراین سرمایه اجتماعی لازمه پیشبرد اهداف هر دولتی است. این سرمایه از چه راههایی بهدست میآید؟ راههای گوناگونی دارد؛ یکی اینکه مسئولان کشور بهگونهای باشند که مشکلات مردم را از نزدیک بفهمند و با آنها آشنا باشند و به مردم نشان دهند برای حل مشکلاتشان برنامه دارند یا درحال برنامهریزی هستند. به همین جهت سفرهای استانی ضروری است اما عرض کردم هرکدام از اینها را بخواهیم در نظر بگیریم، مثلا بگوییم که صرفا با سفرهای استانی سرمایه اجتماعی بهوجود میآید، خیر اینطور نیست و حتی اگر درست عمل نشود، ممکن است تخریب سرمایه اجتماعی بهوجود بیاید، بنابراین یکی از فاکتورهای این سفرها، افزایش سرمایه اجتماعی است. اگر مردم آثار این سفرها را ببینند، افزایش سرمایه اجتماعی تا حدودی سرعت میگیرد و باقی فاکتورهای افزایش سرمایه اجتماعی به برنامههای کلان اقتصادی و اجتماعی برمیگردد. درنتیجه همه اینها باید با هم اتفاق بیفتد تا سرمایه اجتماعی ترمیم شود. الان جنوب استان کرمان دچار سیل شده، رئیسجمهور هم به آنجا رفته و دستورهای لازم برای حل آن مشکل را صادر کرده، فرض کنیم در آینده نزدیک وضعیت سیلزدگان بهحالت مطلوبی برسد اما اگر وضعیت کلان اقتصادی تغییری نکند، سرمایه اجتماعی ترمیم نمیشود، بنابراین به همه اینها باید با هم نگاه شود.