میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: داستان مالیات سلبریتیها مسالهای است که از حدود دوسال پیش بهصورت یک مطالبه عمومی درآمد و دولت وقت با تمام توان دربرابر عملیشدنش مقاومت کرد. معافیت مالیاتی هنرمندان چیزی عاید لایههای ضعیف اجتماعی و گروههای کمدرآمد، بین اهالی فرهنگ و هنر نمیکرد و برای همین بیشتر بین لایههای بالا (ازلحاظ اقتصادی) طرفدارانی داشت. جامعه اما بهشدت این مطالبه را پیگیری کرد و پس از عوض شدن مجلس، این مساله دوباره در دستورکار قرار گرفت. دولت قبل اما مجددا زورش چربید و نگذاشت این قانون عملی شود. چنین اقدامی بهوضوح دلایل سیاسی داشت و دولت داشت از حقوق عمومی مردم ایران، برای منافع یک جریان بخصوص سیاسی هزینه میکرد. اما بالاخره دوران آن مدیریت هم بهسر آمد و حالا دوباره بحث اخذ مالیات از هنرمندانی که سقف به خصوصی از درآمد را رد کرده باشند، مطرح شده است. باید برای اظهارنظر نهایی تا تصویب بودجه ۱۴۰۱ در مجلس منتظر ماند، اما اصطلاحا اینطور که باد میوزد و اینطور که شاخهها میجنبند، ظاهرا قرار است اینبار به منزل برسد این بار! اخذ مالیات از هنرمندان مشهور و افرادی که درآمد بالایی در صنوف فرهنگی دارند، به جریان شفافیت اقتصادی هم کمک قابلتوجهی خواهد کرد و خیلی از ساختارها از این طریق متحول خواهند شد. در گزارشی که میخوانید، به پیشینه این قضیه و فرازونشیبهای قانونیاش تا اینجای کار اشاره شده است. واکنشهای هنرمندان به این قضیه در بخشی دیگر مرور و تحلیل شده و در بخشی دیگر به وضعیت اخذ مالیات از هنرمندان در ایالاتمتحده پرداخته شده است. با جعفر قادری، عضو کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی هم گفتوگویی راجعبه همین موضوع انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
برای عدالت، برای شفافیت
این داستان که چرا سلبریتیها مالیات نمیدهند، چندسالی است ورد زبان مردم ایران شده و اتفاقا از دل خود جامعه هنری، بهخصوص چهرههای مشهور سینما هم واکنشهای خشمگینی دریافت کرده است. داستان این بود که بالاترین لایههای درآمدی جامعه نمیخواستند مالیات بپردازند و برعکس اقشار کمدرآمدتر که عمدتا حقوقبگیر یا صاحب کسبوکارهای خرد بودند، راه گریزی از پرداخت مالیات نداشتند. ۲۲ هزار میلیارد تومان مالیات بر عایدی سرمایه، میتواند خزانه دولت را از محلی مشروع تامین کند که اخذ آن اتفاقا طبق نظر کارشناسان روی قیمت خیلی از خدمات اساسی مثل مسکن اثر کاهشی هم خواهد داشت. اگر وکلا ملزم شوند که مالیاتشان را پرداخت کنند، این رقم بالغبر ۹ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان در سال خواهد شد. به همین ترتیب پزشکان هم ۷ هزار و ۲۵۰ میلیارد تومان در سال فرار مالیاتی دارند، اما رتبه بعدی متعلق به هنرمندان با ۵ هزار میلیارد تومان در سال است. مالیاتی که هنرمندان باید بپردازند و درحال حاضر نمیپردازند، از مالیاتی که بر کل سود سپردههای بانکی میتوان وضع کرد بیشتر است. فروش نفت ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در سال گذشته درآمد داشته و فرار مالیاتی ثروتمندان ایرانی شامل عایدی بر سرمایه، وکلا، پزشکان، هنرمندان و سپردهگذاران بانکی، میتوانست درآمدی ۱۰۵ هزار میلیارد تومانی داشته باشد. وقتی به اقشار پردرآمد جامعه مثل سوداگران بازار ملک و برخی از وکلا، پزشکان و هنرمندان مشهور گفته میشود که باید مالیات بپردازند، پاسخهای جدی و غیرقابلقبولی از جانبشان شنیده میشود که معلوم میکند این مشکل با بحث و استدلال حل نمیشود و تنها وضع قوانین دقیق و شفاف و کاربردی میتواند مساله را حل کند. در میان هنرمندان هم کسانی هستند که درآمد بالایی ندارند و نهتنها نیاز نیست مالیات پرداخت کنند، بلکه در بعضی مقاطع زمانی ممکن است به بستههای حمایت مالی هم نیاز داشته باشند. اما متاسفانه معمولا صدای افراد قویتر و پردرآمدتر جامعه بیشتر از اقشار ضعیف پژواک پیدا میکند. وقتی قرار است برای درآمدهای میلیاردی بعضی چهرههای هنری، مثلا بازیگران سینما و تلویزیون مالیاتی وضع شود، صدای اعتراض آنها بهرغم اینکه کاملا غیرمنطقی است و اکثر جامعه هم با آن همدل نیست، در همهجا به گوش میرسد، اما صدای آن ناشر قدیمی که از مرز ورشکستگی هم عبور کرده و چون سقف درآمد سالیانهاش به پرداخت مالیات نمیرسد، هیچ مخالفتی با وضع قوانین مالیاتی بر فعالیتهای فرهنگی ندارد، هیچجا بازتاب نخواهد یافت. در دولت قبل بنا به دلایل سیاسی نسبتبه اخذ مالیات از اقشار پردرآمد جامعه اقدامی صورت نمیگرفت. آن دولت پایگاه اجتماعیاش را در میان این گروههای اجتماعی تعریف کرده بود و میترسید با انجام هر اقدامی در این زمینه، سرمایه اجتماعیاش را از دست بدهد. درحال حاضر اما کشور در وضعیتی است که بهنظر نمیرسد بدون اخذ چنین مالیاتهایی بتوان آن را بهراحتی اداره کرد. از سال گذشته در خانه ملت زمزمههایی درباره اخذ مالیات از هنرمندانی که سقف درآمدی بخصوصی دارند شنیده شده و حالا ظاهرا قرار است این قانون برای بودجه سال ۱۴۰۱ تصویب شود. این قانون غیر از درآمدی که عاید خزانه کشور میکند و اتفاقا میتواند بخش قابلتوجهی از آن در خود فضای فرهنگی صرف توسعه زیرساختها و حمایت از لایههای ضعیفتر شود و غیر از احساس خوشایندی که بهسبب برقراری عدالت به کل جامعه میدهد، یک دستاورد طلایی دیگر هم دارد و آن شفافیت دستمزدهای هنرمندان است. اگر کسی دستمزد نامتعارف و بالایی میگیرد، چه از محل قرارداد با پروژههای دولتی و حکومتی و چه پروژههای خصوصینما که با پولهای مشکوک متصل به بیتالمال تحصیل میشوند، حالا ناچار است رقم قراردادش را در پیشخوان جامعه و رسانهها قرار دهد. از آنسو اگر افرادی قراردادهای صوری و حبابی با رقمهای بالاتر از آنچه دریافت میکنند را میبندند تا نرخ کلی خودشان را بالا ببرند، حالا دیگر بازیشان بههم خواهد خورد. این قانون اما دشمنانی هم خواهد داشت که احتمالا فعالیتشان پیشبینی شده است و درضمن ایراداتی میتوان به آن وارد کرد که درصورت اصلاحشان به تداوم این مسیر امید بیشتری خواهد بود.
آنها که حامی مالی سلبریتیها بودند، رفتند
قانون مربوط به معافیت مالیاتی هنرمندان و اصحاب فرهنگ در بهمن سال۱۳۸۱ به تصویب رسید. بهموجب این قانون، درآمدهای ناشیاز فعالیت تحت مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد در حوزه فرهنگ و هنر و انتشارات و مطبوعات بهطور کامل از مالیات معاف است؛ اما نمایندگان مجلس در جلسه علنی نوبت عصر روز پنجم اسفندماه 1399، درجریان بررسی جزئیات لایحه بودجه ١۴٠٠ با نشان دادن روی موافق به بند الحاقی ۳ تبصره ۶ ماده واحده مقرر کردند؛ معافیت مالیاتی فعالیتهای مربوط به انتشارات کمکدرسی و فعالیتهای هنری ازقبیل بازیگری موضوع بند (ل) ماده (۱۳۹) قانون مالیاتهای مستقیم، صرفا تا سقف ۲ میلیارد ریال درسال قابلاعمال است و بعداز آن حسب مورد به نرخ ماده (۱۰۵) یا ماده (۱۳۱) قانون مالیاتهای مستقیم مشمول مالیات میشود. بهعبارت ساده، قرار شد هنرمندانی با درآمد بیش از ٢٠٠ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰ مشمول مالیات شوند. تصمیم نمایندگان برای سال ۱۴۰۰ درحالی بود که سال گذشته با دستور رئیس سازمان برنامهوبودجه، این بند که «تمامی فعالیتهای انتشاراتی و مطبوعاتی، فرهنگی و هنری دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشمول ۵۰ درصد معافیت مالیاتی هستند» حذف شد. این تصمیم، واکنشهای بسیاری را بههمراه داشت و یکماه بعد از اعلام این خبر، مرکز پژوهشهای مجلس با انتشار گزارشی ضمن تأکید بر غیرمنطقی بودن معافیت مالیاتی فعالیتهای هنری در کشور، پیشنهاد داد ضمن درنظر گرفتن یک حداقلی از درآمد و اعطای معافیت مالیاتی تا آن سقف، درآمد حاصل از فعالیتهای هنری نیز همانند درآمد سایر مشاغل، مشمول پرداخت مالیات قرار گیرد. همین گزارش مرکز پژوهشها بود که باعث شد کمیسیون تلفیق چنین طرحی بدهد و سایر نمایندگان حتی دایره همان طرح را وسیعتر کردند. آییننامه داخلی مجلس بر این اساس است که یک نماینده از کمیسیون تلفیق، مصوبات این کمیسیون را در صحن علنی مجلس مطرح میکند. در جلسه پنجم اسفندماه 1399، درباره تبصرههای بودجه بند ل ماده ۱۳۹ که معافیت هنرمندان جزء این بند است، بحث شد. نمایندهای که از کمیسیون تلفیق موضوع را مطرح میکرد، عدد ۵۰۰ میلیون تومان را بهعنوان سقف درآمد برای معافیت مالیاتی اعلام کرد و وقتی این پیشنهاد کمیسیون تلفیق در صحن به رای گذاشته شد و نمایندگان موافق و مخالف نظر دادند، آنها نظر کمیسیون تلفیق را اصلاح کردند و سقف را به ۲۰۰ میلیون تومان رساندند تا دامنه و گستره مالیاتی فراتر رود. چنانکه میدانیم، این مالیات در سال 1400 نهایتا اخذ نشد. دولت قبل با قدرت تمام و به دلایل سیاسی درمقابل وضع چنین قانونی مخالفت میکرد و مجلس گذشته هم نسبتا با آن دولت همسوتر بود، اما مجلس جدید که بهعنوان اولین و آخرینبار، بودجه دولت قبل را به رای میگذاشت، بهرغم اینکه از خیلی تریبونها اعلام میکرد نسبتبه بسیاری از سیاستهای دولت دیدگاه متفاوتی دارد، در این مورد پافشاری چندانی نکرد و شمول مالیات بر فعالیتهای هنرمندان به سال۱۴۰۰ نرسید. طبق آنچه در صحن مجلس طرح شد، بند ل ماده ۱۳۹ بایستی به این ترتیب اصلاح میشد که هنرمندان تا سقف ۵۰۰ میلیون تومان درآمد سالیانه، از مالیات معاف باشند و بعد از آن مشمول مالیات شوند. البته این عدد بعدا به ۲۰۰ میلیون کاهش پیدا کرد. دولت قبل اما به هیچوجه حاضر نبود سر این مسائل کوتاه بیاید و بهشکلی خودمختار از اجرای چنین قوانینی سر باز میزد. این شد که سال ۱۴۰۰ هم بهسر آمد و اخذ مالیات از هنرمندانی که بالای ۲۰۰ میلیون تومان درآمد دارند، اجرا نشد. چنانکه اشاره شد قانون معافیت مالیاتی هنرمندان، سال ۱۳۸۱ و در دولت دوم اصلاحات وضع شد و دولتهای یازدهم و دوازدهم بهرغم اینکه از یک مقطع زمانی بهبعد، کارشناسان اقتصادی و حتی مردم کف جامعه انتقادات و اعتراضات فراوانی نسبتبه این موضوع داشتند، تا لحظه آخر، اخذ مالیات از هنرمندان را بهمثابه یک خط قرمز درنظر گرفت که کسی اجازه دخل و تصرف در آن را نداشت. بهطور واضح چنین قوانینی مربوط به یک جناح سیاسی بخصوص میشود که پایگاه و ساختارمندی اجتماعیاش چنین چیزی را ایجاب میکند. بهعبارتی آنها از جیب کل ملت برای بهدست آوردن دل بعضی از طیفها و طبقههای قدرتمند و بانفوذ اجتماعی و ایجاد تمایل در آنها نسبتبه جریانات سیاسی خودشان هزینه میکنند.
خون شما رنگینتر از بقیه است؟
اواخر سال 99 و به عبارتی اواخر دولت قبل که در مجلس بحث مالیات هنرمندان در جریان بود، منوچهر محمدی، یک تهیهکننده و سینمادار، به یک رسانه دولتی گفت که «بهطور مستقیم گزارش جلسه مجلس را از رادیو گوش میکردم و به تحقیق میتوانم بگویم از معدود سینماگرانی بودم که صحبتها درباره مالیات هنرمندان را که نماینده مجلس آن را عنوان کرد، شنیدم و بلافاصله پس از ساعت ۱۰ صبح ماجرا را به اطلاع اصنافی از سینما که موضوع برایشان مهم است، رساندم» او در ادامه گفت: «درباره اینکه تصور شده این مالیات فقط شامل بازیگران سینماست، میخواهم تاکید کنم و درواقع به همه هنرمندان کشور بالاخص سینماگران که همکاران مستقیم بنده هستند، یک هشدار و توجه جدی بدهم که آنچه دیروز در مجلس تصویب شد شامل کلیه فعالیتهای سینمایی از جمله سینماداری، پخش، تهیهکنندگی، تولید، فیلمبرداری، صدابرداری، بازیگری، مونتاژ، چهرهپردازی و... است؛ یعنی تمام صنفهای تعریفشده در صنعت سینما را شامل خواهد شد. این درحالی است که برخی از همکاران ما در سینما تصور میکنند این قانون مالیاتی فقط برای بازیگران و بعد هم فقط برای عدهای از آنها تصویب شده است درصورتی که اصلا اینطور نیست.» محمدی داشت هشدار میداد که در سال ۱۴۰۰ درآمدهای نزدیک به هفده میلیون تومان در ماه، از میان صنف هنرمندان، مشمول مالیات خواهند شد. با اینکه طی سالهای اخیر چنین رفتارها و ادبیاتی را نهتنها از هنرمندان، بلکه از برخی صنوف قدرتمند مالی مثل پزشکان و وکلا هم بارها دیدهایم و شنیدهایم، هنوز برخورد با این موارد شگفتآور است. منوچهر محمدی به همکارانش در صنوف مختلف سینمایی هشدار میداد که درآمدهای نزدیک به ۱۷ میلیون تومان در ماه باید مالیات بپردازند؛ حال آنکه متوسط درآمد کشور در سال ۱۴۰۰ بسیار پایینتر از این بود و خیلی از افراد کمدرآمدتر، راه گریزی از پرداخت مالیات مستقیم نداشتند. به هر حال در آن مقطع این صنوف دولت وقت را بهعنوان حامی خود داشتند و مجلس هم در آخرین ماههای استقرار دولت ترجیح داد سر این مسائل چالش چندانی ایجاد نکند، اما این قانون در بودجه 1041 مجددا در دستورکار قرار گرفت. پس از حذف بند مربوط به 50 درصدی شدن معافیتهای مالیاتی هنرمندان توسط محمدجواد نوبخت، رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه در گزارشی که مرکز پژوهشها منتشر کرده بود، تاکید شد: «براساس مبانی نظری و تجارب سایر کشورها، حمایت از فعالیتهای گوناگون بهندرت از مسیر اعطای معافیت مالیاتی آن فعالیتها میگذرد و یکی از مهمترین دلایل این مهم آن است که وجود چنین معافیتهای غیرهدفمندی موجب کاهش شفافیت در هر نوع فعالیتی میشود، مسالهای که هماکنون بهدلیل دامنه گسترده معافیتها در قانون مالیاتی ایران شاهد آن هستیم. با توجه به آسیبهای فراوان معافیتهای مالیاتی، کشورها تلاش کردهاند از مسیرهای دیگری به بخشهایی که لازم است از آنها حمایت شود، کمک کنند، بهطورمثال میتوان با افزایش منابع «صندوق اعتباری هنر» به حمایت (توسعهای، معیشتی، بیمهای و...) از فعالان عرصه هنر در کشور پرداخت.»
میتوان برای درک بهتر این مطلب به معافیتهای مالیاتی در ایالاتمتحده، بهعنوان کشوری توجه کرد که اساس اقتصاد آن بر پایه اخذ مالیات از شهروندان است. در آمریکا بهطور پیشفرض تمام هنرمندان و کلا تمام شهروندانی که درآمدی کسب میکنند، موظف به پرداخت مالیات هستند، اما چه کسانی در آمریکا از پرداخت مالیات معاف هستند؟ برای مثال، برای سال مالیاتی ۲۰۲۰-۲۰۲۱، اگر کسی مجرد باشد، زیر ۶۵ سال سن داشته باشد و درآمد سالانهاش کمتر از ۱۲۴۰۰ دلار باشد، از پرداخت مالیات معاف است. اگر آن شخص ازدواج کرده و بهطور مشترک با همسرش پرونده مالیاتی داشته باشد و هر دو همسر زیر ۶۵ سال و مجموعا درآمدی کمتر از ۲۴۸۰۰ دلار داشته باشند، همینطور است و از معالیات معاف هستند. برای درک اینکه این مالیات به چه سطحی از درآمدهای داخلی آن کشور تعلق میگیرد، میشود توجه کرد که متوسط درآمد هر خانوار در آمریکا چقدر است. طبق اعلام ASEC، متوسط درآمد خانوار در سال 2020 میلادی، 67.521 دلار بود و این حتی از نظر آماری کاهش معناداری نسبت به درآمد متوسط خانوار در سال 2019 را نشان میداد که 69.560 دلار بود. یعنی درصد قابل توجهی از افرادی که درآمد کمتری از متوسط جامعه دارند هم مالیات میپردازند. اگر بهصورت فردی محاسبه کنیم هم میانگین حقوق ملی مردم آمریکا در سال 2020 میلادی 56310 دلار بود حال آنکه سقف درآمدی ۱۲۴۰۰ دلار از مالیات معاف است و درآمد 16میلیون و هفتصدهزار تومان که برای هنرمندان بهعنوان سقف معافیت مالیاتی تعیینشده، نسبت به میانگین درآمد کشور و خط فقر بسیار بالاتر است.
فرجام سلبریتیهای فراری از مالیات در غرب
سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا که مشغول جمعآوری مالیات در این کشور است نهتنها هنرمندان را از دریافت مالیات معاف نمیداند، بلکه بسیاری از هنرمندان معروف آمریکایی بهدلیل عدمپرداخت مالیات یا فرار مالیاتی شاهد ضبط شدن دارایی یا حتی گذراندن حبس در زندان بودند. یک مورد معروف در این قضیه به سال ۲۰۰۹ برمیگردد که سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا اعلام کرد نیکلاس کیج، بازیگر مشهور آمریکایی، ۶/۶ میلیون دلار مالیات معوق دارد و باید پرداخت کند. این رقم تا پایان همان سال به 6.7 میلیون دلار افزایش یافت. این رقم مجموع بدهی کیج برای سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ بود و درنهایت کیج مجبور شد در سال ۲۰۱۲ بدهی مالیاتیاش را صاف کند. این بازیگر مشهور آمریکایی برای پرداخت بدهی مالیاتی خود مجبور شد چند خانه ویلایی و حتی فسیل مربوط به جمجمه یک دایناسور را که پیشتر خریداری کرده بود، بفروشد. او بعدها گفت که مالیاتش حدود ۱۴ میلیون دلار بوده است و پس از ارزیابی مجدد نهایتا با پرداخت ۶ میلیون دلار قضیه را فیصله داده است. دیگر بازیگر معروف فیلم تغییر چهره هم یکی از سلبریتیهایی است که از تیغ برنده سازمان مالیات آمریکا در امان نماند. جان تراولتا بهدلیل عدمگزارش صحیح درآمدها و ضررهای خود بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ از سوی سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا به پرداخت ۱/۱ میلیون دلار جریمه محکوم شد و در سال ۲۰۰۰ مجبور شد برای صاف کردن این بدهی با دریافت تخفیف ۶۰۴ هزار دلار به سازمان مالیاتی پرداخت کند. بهعنوان یک مورد دیگر رابرت دنیرو، بازیگر مشهور هالیوودی را میتوان مدنظر قرار داد که او هم در سال ۲۰۱۵ درگیر 6.4 میلیون دلار مالیات پرداخت نشده معوق شد. البته او ادعا کرد که سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا نامههای مربوط به مالیاتش را به آدرسی اشتباه ارسال کرده است و درنهایت وی مالیاتش را تسویه کرد. یک مورد دیگر کارگردان فیلم گرگ والاستریت است. مارتین اسکورسیزی، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، هنرپیشه و تاریخدان ایتالیایی- آمریکایی، یکی از مشهورترین کارگردانانی است که جایزه اسکار را نیز برده است، اما همه این مسائل باعث نشد که او از پرداخت مالیات معاف شود. او در ولنتاین سال ۲۰۱۱ شاهد اعمال مالیات ۳ میلیون دلاری بهدلیل مالیات معوق، سود و جریمه مربوط به آن بود. اسکورسیزی در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ هم مجبور به پرداخت ۲ میلیون دلار مالیات شده بود که البته همه اینها را پرداخت کرده است. شکیرا، خواننده معروف آمریکایی، و همسر او پیکه، بازیکن سرشناس فوتبال اسپانیا، بهدلیل عدمارائه اطلاعات درست مالیات بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۴ و زمانی که در اسپانیا زندگی میکردند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند و ممکن است به پرداخت ۳۰۰ میلیون دلار مالیات معوق محکوم شوند. پاملا اندرسون یکی از بازیگرانی است که معمولا در زمینه پرداخت مالیات بر درآمد خود درست عمل کرده است، اما روزنامه نیویورک دیلی در سال ۲۰۱۲ گزارش داد که این بازیگر کانادایی برای سومینبار بهدلیل عدمپرداخت مالیات مورد تعقیب قضایی قرار گرفته است. اما مورد شگفتانگیز سوفیا لورن است که در سال ۱۹۸۲ بهدلیل فرار مالیاتی ۱۷ روز را در زندان گذراند. این بازیگر ایتالیایی البته با پرداخت مالیات و جریمه مربوط به آن و تسویهحساب با سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا از زندان آزاد شد. موارد اینچنینی مربوط به گذشته نیست و در دورههای اخیر هم میتوان امثال آن را پیدا کرد. ارل سیمونز با نام مستعار DMX یک خواننده سبک رپ آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ بهدلیل فرار مالیاتی یک سال را در زندان سپری کرد. او در جولای ۲۰۱۷ توسط دادستان منطقه جنوبی نیویورک به یک سال زندان محکوم شده بود. این رپر آمریکایی 1.7 میلیون دلار فرار مالیاتی داشت. مارتا استوارت، مدل سابق و نویسنده آمریکایی هم در سال ۲۰۰۴ بهدلیل فرار مالیاتی حدود ۲۲۰ هزار دلاری، ۵ ماه را در زندان سپری کرد. وسلی اسنایپس، بازیگر و رزمیکار مشهور آمریکایی برای عدمپرداخت مالیات خود به میزان ۷ میلیون دلار بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱، در سال ۲۰۱۰ به ۳ سال زندان محکوم شد. این بازیگر مشهور در سال ۲۰۱۰ و پس از ورود به زندان به حکم ۳ ساله برای عدمپرداخت مالیات اعتراض کرد که این اعتراض نیز در دادگاه رد شد. نهایتا او در سال ۲۰۱۳ و با گذراندن دوره کامل حبس خود از زندان آزاد شد و درحالی که ناچار شده بود مالیاتش را پرداخت کند، سه سال حبس را هم بهدلیل فرار مالیاتی متحمل شد.
در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید: