کد خبر: 67845

بزرگ‌ترین غارتگران ایران!

رفتار خاندان پهلوی با پادشاهان قبل بسیار متفاوت بوده است. شاهان قبلی ایران خود را ریشه‌دار در تاریخ و ملت ایران می‌دیدند و برای همین ثروت‌شان را به‌صورت جواهرات درآورده و بر حجم جواهرات سلطنتی می‌افزودند اما پهلوی‌ها انگار از ابتدا هم می‌دانستند پایان کار هیچ‌کدام‌شان در ایران نیست و اتصالی به ایران ندارند.

علیرضا گرایی، خبرنگار: وقتی از ایران با چندین چمدان پر از طلا و جواهر و ارز می‌رفت و از حساب‌های بانکی مملو از پولش در بانک‌های خارجی مطمئن بود، احتمالا یاد پدرش افتاده بود و آن چمدان که هنگام خروج از ایران یک‌لحظه هم از خود جدا نمی‌کرد و در یک‌لحظه غفلت، انگلیسی‌ها دزدیدند و بردند. حواسش جمع بود که چیزی از این ثروت که دزدیده بود، کم نشود!

البته جمع‌آوری اموال و جواهرات را همه پادشاهان انجام می‌دهند، اما پهلوی اول و دوم در نوع خود بی‌همتا بودند. آنها به هیچ‌چیز نه نمی‌گفتند و از هیچ‌چیز نمی‌گذشتند. با وجود ثروت میلیاردی رضاشاه و پس از او، محمدرضا پهلوی که به طرق مختلف (غالبا زور) جمع و در داخل و خارج کشور ذخیره کرده بودند، براساس گزارش رئیس اداره اموال دولتی و بیوت سلطنتی به بهانه‌های مختلف، اعم از بذل و بخشش‌های صوری و غیرصوری و جشن‌های عروسی و... از جواهرات سلطنتی کِش می‌رفتند و گاه آنچه به‌عنوان امانت اخذشده بود دیگر پس نمی‌دادند.

قانع بصیری در گزارشش درمورد اموال خارج‌شده توسط رضاشاه به قسمتی از این جواهرات اشاره می‌کند که برداشته ‌شده و به افرادی توسط رضاخان اهدا شده است اما معلوم نیست که واقعا به آنها داده‌ شده یا اینکه فقط تحت این عنوان ثبت‌ شده و از صندوقچه جواهرات خارج‌ شده و در اختیار رضاخان قرار گرفته‌اند، ازجمله آنها موارد زیر است:
1- در تاریخ اول خرداد ۱۳۰۷ دو حلقه انگشتر زمرد و یک قبضه شمشیر دسته شاخ‌مشکی به مشایخ کردستان اهدا شده است.
2- در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۰۷ یک قبضه قداره دسته‌طلا به ۱۷۷۳ قطعه برلیانت و یک پیش‌سینه طلا مکلل به برلیانت که تخمه‌زمرد آن به وزن ۱۸۲ قیراط بوده به پادشاه افغانستان اهدا شده است.
3- در سال ۱۳۰۲ چهار حلقه انگشتر تخمه برلیانت به آقایان فشاری، سیدالعراقین، نجف‌آبادی و شمس‌آبادی اعطا شده است.
4- در سال ۱۳۰۸ یک دستگاه ساعت و یک انفیه‌دان طلای مینا به نمایندگان فوق‌العاده دولت مجار اعطا شده است.
و...

البته در همان گزارش هم همه حدس قریب‌به‌یقین می‌زدند که این جواهرات به کسی اهدا نشده و به جیب خود رضاشاه رفته‌اند.

همچنین در روزنامه تجدد ایران در تاریخ 7/12/1320نویسنده‌ای به نام بینا مطلبی را نوشته و در آن پرسید که «طلایی که از معادن انارک یزد به‌وسیله وزارت پیشه و هنر استخراج می‌شد، اکنون کجاست و به چه مصرف می‌رسیده است؟ عجیب و شگفت‌آور این است که تاکنون دولت این مساله را مانند معمایی تاریک نگاه داشته و کمترین اطلاعی در این زمینه به کسی داده نشده و به‌قرار معلوم وضع کار آنجا هم بسیار عجیب است و غیر از کارگران معدن کسی حق نزدیک شدن به آن معادن را ندارد! و هرگونه صحبت و حرف راجع‌به آن به‌کلی ممنوع بوده است.»

رفتار خاندان پهلوی با پادشاهان قبل بسیار متفاوت بوده است. شاهان قبلی ایران خود را ریشه‌دار در تاریخ و ملت ایران می‌دیدند و برای همین ثروت‌شان را به‌صورت جواهرات درآورده و بر حجم جواهرات سلطنتی می‌افزودند اما پهلوی‌ها انگار از ابتدا هم می‌دانستند پایان کار هیچ‌کدام‌شان در ایران نیست و اتصالی به ایران ندارند، برای همین در موارد گوناگون تعدیات جدی نسبت به جواهرات سلطنتی داشتند که البته مثلا در زمان خود رضاخان کسی جرات صحبت از آنها را نداشته اما هنگام خروج او از ایران تازه این جرات پیدا می‌شود و مجلس از فروغی می‌خواهد جلوی خروج جواهرات سلطنتی ایران توسط رضاخان را بگیرد. البته رضاخان از ایران خارج می‌شود و فروغی تنها کمیسیونی را تشکیل می‌دهد و گزارش قانع بصیری را می‌گیرد و اتفاق خاصی هم نمی‌افتد.

اما صحبت می‌رسد به چمدانی که رضاخان هنگام خروج از ایران یک‌لحظه از خود دور نمی‌ساخته است. البته این چمدان علاوه‌بر چمدان‌هایی بوده که قبلا توسط رئیس پلیس به‌صورت مخفیانه از کشور خارج‌ شده بوده و عباس میلانی درموردش این‌طور می‌نویسد:

«صحنه‌ای را هنگام خروجش از اتومبیل مشاهده کردند که نظیرش را هرگز ندیده بودند. پادشاه معزول و مضطربی را دیدند که چمدانی در دست داشت. هیچ‌کدام از فرزندان و زنانش او را خارج از لباس نظامی‌اش و به‌طریق‌اولی چمدان به دست ندیده بودند. هرگز هم روشن نشد که مضمون این چمدان که رضاشاه به این حد مهمش می‌دانست، چه بود. می‌دانیم که علم در یادداشت‌هایش به برخی اسناد محرمانه و مهمی اشاره می‌کند که در صندوقی ویژه در دفتر شاه نگهداری می‌شد.»

البته آن چمدان توسط انگلیسی‌ها در زمان تغییر کشتی رضاخان سرقت شد و جواهرات داخلش هم به ملکه و سربازانش رسید. غیرازاین جواهرات، که به‌عنوان جواهرات سلطنتی ثبت ‌شده بودند، رضاشاه بسیاری از جواهرات و اشیای عتیقه و نفیس بعضی خوانین و سران عشایر را به‌شخصه و به عنف و ستم تصاحب می‌کرد که انکار آن حتی برای متعصب‌ترین طرفدارانش نیز امکان‌پذیر نیست. مثلا خزانه اقبال‌السلطنه ماکویی را با آن‌همه سکه‌های زرین و سیمین و سنگ‌های بی‌بدیل و گردنبندهای زمردین و یاقوت‌ها و مرواریدهای قیمتی و آن‌همه اشیای گران‌بها و جواهرات بی‌مانند به زور گرفت. یا تمام اندوخته شیخ خزعل را در اختیار گرفت و گنجینه سردار معزز بجنوردی را بر آن افزود و پس از سرکوب سرکشان لرستان و تسلیم شدن خوانین کردستان و یاغیان دیگر مناطق ایران، هرچه از هر جا به دست آورد از اموال شخصی خودش محسوب کرد. تازه غیر از همه اینها رضاخان نزدیک به ۲۰۰ میلیون دلار هم در بانک‌های مختلف ذخیره کرده بود.

وقتی محمدرضا پهلوی می‌رفت به تمام آنها فکر می‌کرد و اینکه در این مورد به‌خصوص هیچ‌چیز از پدر کمتر نداشته است. محمدرضا برخلاف پدرش، دنبال دهکده و زمین نبود؛ چون می‌دانست بعد از خودش وجود ندارد. او ۳۸۴ چمدان با خودش برد. ۳۸۴ چمدان پر از اشیای عتیقه، جواهرات سلطنتی، الماس‌های گران‌قیمت، ساعت‌ها و اشیای تماما طلا، تاج و نیم‌تاج‌های زمردی و... .

فقط دو قلم از این اشیا شامل تاج شاهنشاهی با ۳۳۸۰ قطعه الماس و ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ حبه مروارید با وزن ۲ کیلو و ۸۰ گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با ۱۶۴۶ قطعه الماس و تعداد زیادی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش ده‌ها میلیون دلار بود. اما جالب‌ترین بخش ماجرا تخمین روزنامه فایننشال‌تایمز از ثروتی است که از ایران خارج کرد. این روزنامه اموال محمدرضا را (که شامل دارایی‌هایی است که مستقیما به شکل ارز خارج ‌شده)، ۳۵ میلیارد دلار عنوان می‌کند و البته این مبلغ غیر از مثلا زمین کوستادل‌سول اسپانیا و ویلای سنت‌موریس سوئیس که بعد‌ها سیلویو برلوسکونی آن را خرید و حتی ۱۳ میلیارد دلاری است که توسط سایر اطرافیان پهلوی از ایران خارج شد. شاید اگر تمام این اموال برآورد قیمت شوند بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار شوند. مبلغی که بزرگی آن در تصور هم نمی‌گنجد.

محمدرضا احتمالا موقع رفتن به خودش افتخار می‌کرد که مچ پدرش را در غارت ایران خوابانده و آنقدر از ایران با خودش برده بود که می‌توانست صدها نسل بعد از خودش بخورد و بخوابد و چیزی از ثروتش کم نشود.

مرتبط ها