علی صولتی: هفت فیلم اولی در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارند. خاستگاه آموزشی و حرفهای اینها کجاست و با چه دغدغهای وارد سینما شدند؟ آیا مسیری که اینها طی کردند متناسب با امروز حرفهایشان است یا خیر؟ در این گزارش با بررسی دادههای آماری، تلاش کردیم به این سوال پاسخ دهیم که فیلماولیهای جشنواره فجر عمدتا تربیتیافتگان کدام مراکز آموزشی هستند؟ با یک بررسی دقیق از تمامی کارگردانانی که در ادوار مختلف دهه گذشته با فیلم اولشان در جشنواره حضور پیدا کردند، به لیستی 134 نفره رسیدیم که البته اطلاعات کافی از سوابق تحصیلی این افراد کاملا مشخص نبود. با این حال سعی کردیم در ارتباط با برخی افراد این لیست بلند و همچنین دادههای اینترنتی، اطلاعاتی درمورد پیشینه و سابقه تحصیلی این کارگردانان به دست آوریم و فراوانیها و تقسیمبندیهای تازه و جالبتوجهی هرچند تقریبی از این جامعه آماری استخراج کنیم؛ از سهم عمده دانشگاههای مطرح هنری از فیلماولیها گرفته تا سهم اندک بانوان، فارغالتحصیلان دانشگاههای خارجی و مراکز آموزشی شهرستانها، همه و همه نکاتی تازه برای گفتن دارند. بهعنوان مثال اینکه چرا در دوره سیوچهارم جشنواره فجر، کارگردانان مطرحی همچون محمدحسین مهدویان و سعید روستایی هر دو خروجی دانشگاه سوره بودهاند و درکل سهم هر دانشگاه از فیلماولیهای تمامی ادوار دهه اخیر، چقدر بوده است؟
فیلماولیهای یک دهه اخیر جشنواره فجر، خروجی کدام دانشگاهها هستند؟
در ابتدا لازم است یادآوری کنیم تحصیلات آکادمیک، مدارک دانشگاه و آموزش عالی یا دورههای آموزشی مختلف هیچکدام به تنهایی گویای نکته خاصی نیست. نهتنها در فیلمسازی بلکه در اکثر رشتهها و حرفهها میزان دانش و درک افراد در درجه اول به همت و مطالعه و زحمات شخص خودشان برمیگردد و امکانات آموزشی مثل همیشه درمیان فاکتورهای اولیه جایی ندارد. درست است که نام بعضی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی همواره با افتخار و اعتبار ممزوج است، اما گفتهاند شرفالمکان بالمکین، نام همین دانشگاهها نیز به اعتبار خروجیها و افرادی که در آنها تحصیل کردهاند و افتخار آفریدهاند سر زبانها افتاده وگرنه دانشگاهها به خودی خود و بدون دانشجویان، اساتید و کارکنانشان، از تعدادی بنا، چهاردیواری و نهایتا چند محوطه پارکمانند چیز بیشتری ندارند و مدارک دانشگاهی هم بدون اصالت اشخاص و زحماتشان، مشتی کاغذ و قدری سیاهه بیش نیستند. چهبسا فردی با رزومهای که تریلی نتواند بکشد و مدارک عالی از معتبرترین دانشگاههای دنیا، فیلمساز موفقی نشده و درعینحال افرادی بدون کوچکترین تحصیلات آکادمیک در قله این صنعت ایستادهاند. همچون بیضاییها کم نبودهاند چهرههایی که با مدرک دیپلم در این عرصه استادی کردهاند. با این حال گفتنی است بر هر مرکز آموزشی به سبب نحوه مدیریت، تنوع و سطح اساتید، سابقه و خروجیها و سایر موارد...، فضای خاصی هم حاکم است و محصلان و فارغالتحصیلان هر دانشگاه به سبب فضا و امکانات جایی که در آن آموزش میبینند، به جهات گوناگون سوق داده میشوند. ظاهرا در فیلمسازی فارغ از رشتهها و گرایشهای تحصیلی، اینکه در کجا و کدام فضای آموزشی تحصیل کرده باشید و با چه اساتیدی کار کرده باشید نه خیلی اما به وضوح حائزاهمیت است. درواقع صرف اینکه فیلمسازان تربیتیافته کجا هستند، شاید اهمیت چندانی در مسیر حرفهایشان نداشته باشد اما آمارها همیشه میتوانند بیانگر واقعیتهای هرچند کلی و فاقدقطعیت، اما حائزتوجه و مملو از نکتههای ویژه باشند.
در بررسی سوابق تحصیلی حدود 134 کارگردان و فیلمساز فیلماولی در 10 دوره آخر جشنواره فیلم فجر، ابتدا سعی کردیم بفهمیم فیلماولیهای جشنواره عمدتا تربیتیافته و خروجی کدام دانشگاهها و مراکز آموزشی، فارغ از رشتهها و گرایشهای تحصیلیشان هستند. بدیهی است دانشگاههای غالبا پیشرو در عرصه هنر و ادبیات نمایشی به سبب دارا بودن دانشکدههای تخصصی و شاخص هنری، سهم بیشتری در این تقسیمبندی داشته باشند. بهعنوان مثال دانشگاه هنر تهران با سهم 12درصدی در رتبه اول جدول ایستاده، این دانشگاه با چندین دانشکده هنری که هریک به تنهایی خروجیهای بسیاری را تحویل جامعه هنری کشور دادهاند، یکی از مراکز اصلی آموزش و تربیت اهالی تئاتر و هنرهای نمایشی است.
دانشگاه تهران با دارا بودن سهم 10درصدی در میان سایر دانشگاهها و مراکز آموزشی، دومین رتبه تعداد فیلماولی را در جدول ما داشته است. این دانشگاه، دانشکدهای همچون دانشکده معروف هنرهای زیبا را در خود جای داده است. در همین جایگاه دانشگاه نامآشنای سوره همردیف دانشگاه تهران قرار دارد. دانشگاهی که توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تاسیس شد و اکنون بیش از سه دهه است که پذیرای علاقهمندان به رشتههای فرهنگی و هنری است. دانشگاه سوره با سهم 10 درصدی از آمار کل فیلماولیهای یک دهه گذشته جشنواره فجر، همپای دیگر مراکز آموزشی هنر، میزبان بهترینهای عرصه فیلمسازی بوده و هست. طبیعی است که با وجود شعب متعدد دانشگاه آزاد اسلامی در سراسر کشور، دانشگاهآزادیها نیز سهم قابلتوجهی را از آمار کل داشته باشند و با سهم 9 درصدی در رتبه سوم جدول ایستادهاند.
در همین جایگاه اما نام یک مرکز آموزشی آشنا با شعب متعدد در سراسر کشور نیز به چشم میخورد؛ انجمن سینمای جوانان با اینکه مرکز آموزش عالی نبوده و همچون دانشگاهها، رشتهها و گرایشهای متعدد ندارد، توانسته با سهم 9 درصدی درکنار دانشگاه آزاد اسلامی مشترکا در رتبه سوم تربیت فیلماولیهای جشنواره فجر بایستد. رتبه چهارم جدول هم با سهم 6 درصدی از آمار کل فیلماولیها، متعلق به دانشگاه صداوسیمای ملی جمهوری اسلامی ایران است که طبیعی است از مقصدهای اصلی علاقهمندان به حوزه فیلم و سینما باشد. دیگر مراکز آموزشی و دانشگاهها هرکدام سهمی بیش از چهار درصد در آمار کل فیلماولیهای دهه گذشته نداشتهاند. اما گفتنی است از موسسات آموزشی تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و موسسه اوج گرفته تا دانشگاههای علمی-کاربردی، علامهطباطبایی، مراکز آموزشی و دانشگاهی شهرستانها و خارج از کشور یا حتی حوزه علوم اسلامی، هر یک سهم کوچکی در تربیت فیلماولیهای یک دهه اخیر جشنواره فجر داشتهاند.
75 درصد فیلماولیها دانشآموخته سینما
از دانشگاهها و مراکز آموزشی فیلماولیها گفتیم اما سعی کردیم وارد رشتهها و گرایشهای تخصصی نشویم؛ چراکه نه آمار دقیق و درستی از عناوین این رشتهها و گرایشها موجود است و نه به نظر میرسد چنین دستهبندیای حائزاهمیت ویژهای باشد، هرچند شاید این موضوع بتواند مبنایی برای تحقیق و پژوهشهای بعدی قرار بگیرد اما در اینجا ما تنها به بیان دو دسته از رشتهها از حیث مرتبط و نامرتبط بودن آنها با صنعت فیلمسازی و سینما اکتفا میکنیم. در میان رشتههای تحصیلی و دانشگاهی جامعه آماری ما یعنی فیلماولیهای دهه گذشته جشنواره فجر، بیش از 16 درصد از این کارگردانان در رشتههای نامرتبط با فیلمسازی و سینما تحصیل کردهاند. از انواع رشتههای فنی و مهندسی گرفته تا فلسفه، رشتههایی مثل مدیریت، زبان و ادبیات فارسی، زبانهای خارجی و مترجمی، حقوق و علوم سیاسی، روانشناسی و... . این امر میتواند بیش از هر چیز نشاندهنده آن باشد که علاقهمندان به سینما یا از ابتدای راه به هر صورتی از انتخاب هنر بهعنوان پیشه و رشته اصلی خود، منع شدهاند و به سراغ دیگر رشتهها رفتهاند تا به قول پدر و مادرها؛ «هنر را هم کنارش ادامه دهند... » یا علاقه و استعداد خود را دیرتر از سایرین کشف کرده و مسیر حرفهایشان را تغییر دادهاند.
در میان این کارگردانان اما بودند کسانی که با حرفهها و پیشههای جداگانه همچون روزنامهنگاری، مهندسی، داستاننویسی یا حتی طلبگی به فیلمسازی روی آوردند. با توجه به اینکه نزدیک 10 درصد از فیلمسازان هم در انجمن سینمای جوان حضور داشتند می توان گفت که 75 درصد تحصیلات هنری سینمایی داشتند. با این حال تحصیل بیش از 75 درصد از جامعه آماری ما در رشتههای مرتبط با فیلمسازی نشان میدهد ورود به این عرصه بدون پیشینه و تحصیلات آکادمیک هنری، کار چندان سادهای هم نیست. رشتههای هنری همچون کارگردانی تئاتر و سینما، از فیلمنامهنویسی و ادبیات نمایشی گرفته تا گرافیک یا سایر رشتههای هنری همچون عکاسی و موسیقی هرچه که باشند در زمره هنر به شمار آمده و بیارتباط با سینما نیستند. در این میان هستند کسانی که موفق شدند هم تحصیلات مرتبط و هم نامرتبط با سینما را با هم به سرانجام برسانند. بهعنوان مثال هادی حاجتمند که از فیلماولیهای دور سیوپنجم جشنواره فجر بود، در کارنامهاش، هم تحصیلات سینمایی به چشم میخورد و هم فلسفه یا بهرام عظیمی که شرکتکننده دور سیام جشنواره بود، از رشته صنایعدستی به انیمیشن رسید. در این میان هستند چهرههایی که رشته تحصیلیشان کوچکترین ارتباطی با حوزه سینما نداشته و با این حال توانستهاند نهتنها در کارگردانی و جشنواره فجر بلکه در سایر بخشهای سینما همچون بازیگری بدرخشند. شاید از میان دوستداران پیمان معادی، این هنرمند سینمای ایران، کمتر کسی بداند که رشته تحصیلی وی قبل از ورود به عرصه تجربی سینما، مهندسی متالورژی بوده است!
سهم بانوان فیلماولی؛ تنها 6 درصد
بین فیلماولیهای ادوار دهه گذشته جشنواره هستند کسانی که در سنین بالا پا به عرصه کارگردانی سینما گذاشتهاند، بهعنوان مثال، جهانگیر الماسی، بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون، در 63 سالگی در جشنواره سیودوم فیلم فجر بهعنوان یک کارگردان فیلماولی ظاهر شد. سن البته مثل همیشه مهم نیست و هر هنرمندی شاید در هر برههای از زندگیاش تصمیم به رقابت در جشنواره بهعنوان یک کارگردان فیلماولی بگیرد. نکته آنجاست که الماسی طبق مصاحبه خود با همین روزنامه، درکل علاقه چندانی هم به حوزه سینما و تلویزیون نداشت و با وجود تحصیل در رشته حقوق بینالملل و علاقه به کار در وزارت امور خارجه، دست تقدیر و البته استعداد و تلاشش، او را به سمت بازیگری و سینما سوق داده بود. این درحالی است که نهتنها دست تقدیر و البته استعداد و علاقه بسیار، درمورد بانوان علاقهمند به سینما چنین نمیکند، بلکه شرایط را از همه لحاظ برای خانمها سختتر هم میسازد. از کل جامعه آماری ما یعنی بین کارگردانان فیلماولی دهه گذشته جشنواره فجر که مجموعا 134 نفر هستند، فقط و فقط 10 فیلمساز زن توانستهاند در این لیست حضور داشته باشند، یعنی فقط شش درصد. این درحالی است که کارگردانهای موفقی هم بین همین نفرات اندک دیده میشوند. از نرگس آبیار و منیر قیدی که با وجود تحصیلات نامرتبط به شکلی هنرمندانه دست به خلق آثاری بهیادماندنی مثل «شیار 143» و «ویلاییها» زدند یا فرنوش صمدی و مریم دوستی که چندینبار موفق به شرکت در جشنوارههای خارجی و بردن جوایز بینالمللی مختلف شدهاند. شرایط برای حضور بانوان در این عرصه به جهت بار فنی کار فیلمسازی هم سختتر است اما این موضوع ابدا بدان معنی نبوده و نیست که آنها از پس جنبههای فنی کار برنیایند. مانلی شجاعیفرد از دیگر فیلماولیهای 10 سال گذشته جشنواره فجر که با پشتکاری مثالزدنی از حرفه گریم به عرصه کارگردانی رسیده بود، بهعنوان یک دستیار کارگردان رسمی خانه سینما، ترجیح داد بهجای کارگردانی، سالهای سال با وجود تمام سختیها و موانع برای یک زن، در حوزه فیلمبرداری فعالیت کند و تا مدتها تنها عضو تصویربردار زن در خانه سینما بود و حالا در کشورهای اروپایی مشغول مستندسازی است. این چهرهها و شایستگیهایشان، در کنار این آمار، نشاندهنده آن است که جای خالی حضور پررنگتر بانوان در عرصه فیلمسازی کاملا احساس میشود.
تهران پایتخت سینمای ایران است؟
همانطور که گفتیم در میان جامعه آماری ما با حضور 134 کارگردان فیلماولی در دهه اخیر جشنواره فیلم فجر، درمورد حدودا 20 درصد از نفرات حاضر در لیست ما، نقص اطلاعات و سوابق تحصیلی وجود دارد، با این حال و با احتساب همین نفرات هم به عددی در حدود 50 درصد میرسیم. این 50 درصد چه شاخصهای دارند؟ پاسخ آنکه در پایتخت درس خواندهاند، همگی اهل تهران نیستند اما همگی در دانشگاهها و مراکز آموزشی شهر تهران تحصیل کردهاند. این درحالی است که از میان جمعیت 84 میلیون نفری ایران، 14میلیون نفر تهرانی هستند. بهعبارتی حدودا 17 درصد از مردم ایران، ساکن تهران هستند، اما متوسط فارغالتحصیلان شهر تهران در جامعه آماری ما حدودا 50 درصد بود و این یا بدان معناست که توزیع امکانات آموزشی و شغلی در عرصه فیلم و سینما در سراسر کشور، شکل نامتوازن و ناعادلانهای داشته یا باید بپذیریم که تهران، پایتخت فیلم و سینمای ایران است. اینکه کدام یک صحیحتر است، در اینجا مجال پرداختن به این موضوع نیست اما گفتنی است بین همین نفرات جامعه آماری ما، چهرههایی هستند که هم در شهرستانها تحصیل کردهاند، هم در تهران. چهرههایی مثل نیما اقلیما که در سه نقطه کشور یعنی خراسان رضوی، یزد و تهران تحصیل کرده یا مهدی جعفری و ابراهیم ایرجزاد که از دورههای انجمن سینمای جوانان شهرهای خود یعنی نجفآباد و مشهد، راهی دانشگاههای سوره و هنر تهران شدند. ارسلان امیری که در سیونهمین دوره با فیلم «زالاوا» حضور موفقی را در جشنواره تجربه کرد، علاوهبر گذراندن دوره سینمای جوانان در سنندج، در دانشگاه هنر و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرده است و این یعنی جوانان با استعداد شهرهای دیگر در این حوزه ترجیح میدهند ادامه آموزش و کارشان در این حرفه را در تهران ادامه دهند.
7 درصد از فیلماولیها، محصل خارج از کشور
لازم است بدانیم در میان همین جامعه آماری نهچندان کامل ما، حداقل 10 نفر یا به عبارتی هفت درصد کارگردانان فیلماولی دهه اخیر را فارغالتحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزشی خارج از کشور تشکیل میدهند و این موضوع که درسخواندهها و بعضا ایرانیهای مقیم کشورهای خارجی از شرکت در جشنواره فجر استقبال میکنند، نکته مثبتی است. در این بین افرادی همچون رامین سهراب و کوروش اهاری نهتنها خارج از ایران تحصیل کردهاند بلکه یا بزرگشده همان کشورها هستند یا مدتها خارج از کشور زندگی کردهاند و ضمن تحصیل در مراکزی همچون دانشگاه ایالتی سنخوزه کالیفرنیا و کالج فیلمسازی استلا آدلر، سوابق سینمایی جالبتوجهی هم در هالیوود دارند. حتی موقع تماس با روزبه حیدری، شرکتکننده دوره سیام جشنواره که بزرگشده کاناداست، متوجه شدیم زبان فارسی را هم به سختی صحبت میکند و با این حال کار در سینمای ایران برایش موضوعیت دارد. از بین خانمها هم مریم دوستی و فرنوش صمدی به ترتیب در دانشگاههای هنرهای معاصر سوئد و هنرهای زیبای شهر رم تحصیل کردهاند و گفتنی است چهرههایی همچون غلامرضا آزادی و علی خزاعیفر توانستهاند هم در ایران و هم خارج از ایران تحصیل کنند.