سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: حالا دیگر در بین چهرههای مشهور فقط این اصغر فرهادی نیست که هم فارغالتحصیل انجمن بوده و هم فیلم کوتاه ساخته است. هرسال و موسم جشنواره که میرسد، چشمها به اسامی تازهای جلب میشود که «کار اولی» هستند و ردپایشان هم در انجمن سینمای جوان دیده میشود. سعید روستایی یکی از آن چهرههای مشهوری است که با دو فیلم «متری شیشونیم» و «ابد و یکروز» خودش را در سینمای ایران مطرح کرد و سابقه ساختن فیلم کوتاه در انجمن را دارد. درباره محمد کارت هم چنین فرضیهای را مطرح میکردند، اما یک جستوجوی ساده نشان میدهد چنین چیزی واقعیت ندارد. پیش از آنها رضا میرکریمی، در دفتر زنجان، مدیر انجمن بوده است. شهرام مکری و مجید برزگر هم نمونههای دیگری بودند که هم فارغالتحصیل انجمن بودند و هم آنجا فیلم کوتاه ساختند. به این دوتای آخر، عادل تبریزی را هم میتوان اضافه کرد که سابقه هر دو فعالیت در انجمن را داشته است. نیما جاویدی که با «سرخپوست» مشهور شد، در انجمن فیلم کوتاه ساخته و فارغالتحصیل هم بوده است.
در بین هفت «فیلم اولی» امسال جشنواره هم سه کارگردان عضو انجمن سینمای ایران بودهاند که کاظم دانشی، کارگردان «علفزار» هم یکی از آنهاست که فیلم کوتاه اولش را با انجمن سینمای جوان ساخته است. آرین وزیردفتری که هم فارغالتحصیل انجمن سینمای جوان است و هم آنجا فیلم ساخته، امسال با «بی رویا» جزء فیلم اولیهای جشنواره است. امید شمس هم که فارغالتحصیل انجمن است، اما فیلمش را با مدرسه ملی ساخته، با «ملاقات خصوصی» در جشنواره امسال فیلم فجر حضور دارد.
فارغ از اسامی چهرههای مشهور که اتفاقا بسیار مهم هم هستند، فیلمهای کوتاهی که این چهرهها در انجمن ساختند، بهشدت شبیه فیلمهای بلندی بوده که بعدها کار کردند و با آن مشهور شدند. تامل در این نکته میتواند باعث یک تحول بزرگ در سینمای ایران شود؛ سینمایی که سالهاست فریاد میزند که از ضعف در برخی ژانرها رنج میبرد و کسی هم انگار گوشش بدهکار نیست. مثلا بین فیلم «ماهی و گربه» شهرام مکری با فیلم کوتاه «محدوده دایره»اش خیلی شباهت وجود دارد. یا مثلا بین فیلم «پوست» برادران ارک با «پیمان» آنها خیلی شباهت وجود دارد. بین فیلمهای کوتاه سعید روستایی با فیلمهای بلندش هم شباهتهای بسیاری وجود دارد.
ذات ذکر این مثالها به این معنی است که اگر یک نفر یا سازمانی بیاید و سر این گذرگاه که انجمن سینمای جوان باشد بایستد و این آدمها را شناسایی کند، دقیقا همان مسیری میشود که در خارج از ایران به آن میگویند ساختن پایلوت و سپس ساختن خود اثر. حالا احتمالا بدون اینکه فرد یا سازمانی قصدی ازپیش تعیینشده داشته باشد، در سالهای اخیر و در انجمن سینمای جوان این اتفاق افتاده است. یعنی اگر کسی دنبال کارگردانی بگردد که بخواهد فیلم دفاع مقدس، طنز یا فیلم وحشت خوب بسازد، باید ردپایش را در فیلم کوتاههای ساختهشده در انجمن سینمای جوان پیدا کند. درواقع اگر توجه مادی و معنوی بیشتری شود، انجمن سینمای جوانان ایران میتواند حکم «لاماسیا» یا همان مدرسه فوتبال بارسا را برای سینما داشته باشد؛ معدنی که هرقدر از آن برداشت شود، تمام نمیشود و اتفاقا میتواند مسیر و استراتژی سالهای آینده را هم ترسیم کند.
نگاهی به جدولی که در ادامه میآید، موید همین نکته است و میتواند نقشه راه سینمای ایران در مسیر تازهاش باشد؛ مسیری که با توجه بیشتر به جوانان، همزمان با حفظ اعتبار و شأنیت کارگردانان قدیمی، میتواند و باید سینمای ایران را از وضعیت فعلی نجات دهد و آینده این سینمای بیمار را هم تضمین کند. ایکاش مدیران سینمایی و حتی فرهنگی کشور این جدول را بارها و بارها مرور میکردند و به هنرهای دیگر هم بسطش میدادند تا تاثیر حضور و فعالیت جوانها و اعتماد به آنها را به چشم خودشان ببینند.