کد خبر: 65316

حاشیه‌نگاری مراسم متفاوت ۱۶آذر امسال بسیج دانشجویی دانشگاه تهران

«بشنوید این صدای مردم ماست»

بسیج دانشجویی دانشگاه تهران امسال ترجیحش این بود که برنامه ۱۶آذر امسال را به روشی متفاوت از همیشه برگزار کند؛ با مردم و بدون مسئولان. امسال انگار دیگر نه دانشجویان علاقه‌ای به حضور مسئولان در دانشگاه داشتند و نه مقامات قصدش را و چه‌بسا روی حضور در بین دانشجویان مطالبه‌گر دانشگاه تهران را هم نداشتند.

«بشنوید این صدای مردم ماست»؛ بنری با ظاهر خیلی ساده و پیامی صریح. این دقیقا نحوه برگزاری مراسم بزرگداشت روز دانشجوی ۱۴۰۰ در دانشکده فنی دانشگاه تهران، محل شهادت سه دانشجوی سابق این دانشگاه در سال ۳۲ بود؛ بی‌کم و کاست. بسیج دانشجویی دانشگاه تهران امسال ترجیحش این بود که برنامه ۱۶آذر امسال را به روشی متفاوت از همیشه برگزار کند؛ با مردم و بدون مسئولان. امسال انگار دیگر نه دانشجویان علاقه‌ای به حضور مسئولان در دانشگاه داشتند و نه مقامات قصدش را و چه‌بسا روی حضور در بین دانشجویان مطالبه‌گر دانشگاه تهران را هم نداشتند.  مراسم با تاخیری ۳۰ دقیقه‌ای در سالن شهید چمران دانشکده فنی آغاز شد. برگزارکنندگان ترجیح دادند کلیپ‌های همیشگی پخش نشوند. شعر «درود ما بر ایشان کآرمیدند...» خوانده و برنامه شروع شد. به گفته مجری برنامه، خاستگاه این بزرگداشت و این مکان تاریخی به ما می‌گویند که روز دانشجو درواقع روز مبارزه با استکبار است. نمایندگان هر قشر از مردم، میهمان تریبون دانشگاه هستند تا ناگفته‌هایشان را بگویند. حرف‌های کمتر شنیده شده، نه به آن جهت که گفته نشده‌اند. به این جهت که گوشی برای شنیدن‌شان نیست. حالا هر یک فرصت کوتاهی دارند تا درد و رنج خود را بازگو کنند.

اولین میهمان، نماینده‌ای از جانب زنان سرپرست خانوار بود. آگاهی؛ بانوی سرپرست خانواده و کارآفرین نمونه، ظرف دقایقی اندک سعی کرد از این تریبون برای صحبت در باب مشکلات امنیت شغلی و بیمه و امکانات اندک اجتماعی زنان سرپرست خانوار، استفاده کند. پس از اتمام سخنانش مورد تشویق حضار قرار گرفت و مجری، دوباره پشت تریبون آمد و گفت: «ظاهرا همه اقدامات حکومت در زمان رضاخان ملعون، شوم و بد بود به‌جز یکی؛ آن‌هم سربازی اجباری که از دید حاکمیت آنقدر اقدام مثبتی بود که تا امروز ادامه یافته است.» به‌یکباره صدای دست و تشویق دانشجوها بلند شد. گویی سربازی اجباری مساله و دغدغه خیلی‌ها است. محمدحسن کریمی یا همان سرباز بابلی نام‌آشنای این روزها در میان تشویق حاضران به‌سمت تریبون آمد و شروع به سخن گفتن کرد. در میان حرف‌هایش اما قدری مکث و لکنت بود. انگار که نمی‌تواند راحت پشت تریبون دانشگاه حرف‌هایش را بزند. حاضران از میان جمع به او یادآوری کردند که راحت باش. اینجا همه مثل هم هستیم و خودی هستیم. اینها را که شنید انگار مانع بزرگی که مزاحم سخن گفتنش بود، به‌یکباره محو شد و درد دل‌هایش را به‌سادگی و روانی، روی دایره ریخت و از مشکلات سربازان وظیفه و بیگانگی برخی رسانه‌ها با آنان گفت. در پایان حرف‌هایش وقتی مورد تشویق و استقبال وصف‌ناشدنی دانشجویان قرار گرفت، دریافت که در دانشگاه، چهره محبوبی است. میهمان سوم برنامه اما نماینده قشری متفاوت از مردم بود؛ حسین خاوری، نماینده مهاجران افغانستانی‌ای که حالا تابعیت ایران را دارند، اما از هموطنان تازه‌شان قدری آزرده‌اند. خاوری از بی‌مهری‌ها و مشکلات مهاجران افغانستانی گفت. از اینکه اکنون می‌توان با خرید یک خانه در ترکیه اخذ اقامت کرد، اما در ایران افغانستانی‌ها حتی با شهید دادن هم نمی‌توانند حق زندگی پیدا کنند. از اینکه برای آنها مهاجرت به ترکیه به‌مراتب ساده‌تر از رفتن به پیاده‌روی اربعین از ایران است. حرف‌هایش دانشجویان ایرانی حاضر در سالن را به فکر واداشت.

«این مردمی که اسوه ایثار بوده‌اند/ کی لایق تفضل اغیار بوده‌اند؟»؛ ادامه جلسه با شعرخوانی انتقادی مجری دنبال می‌شد که ناگهان همه نگاه‌ها به در ورودی سالن برگشت. قرار نبود هیچ مسئولی در برنامه حضور پیدا کند و کسی دعوت نشده بود. جواد علی‌اکبری، ‌ریاست شورای سیاستگذاری ائمه جمعه اما مانند یک میهمان ناخوانده وارد جلسه شد و پس از سلام و علیکی دوستانه با دانشجویان، در میان حضار نشست. کسی از میان جمع بلند گفت: «خوب شد، خود مشکل آمد»، علی‌اکبری حرفش را شنید و تبسمی کرد و چیزی نگفت. ادامه جلسه با حضور و حرف‌های کبیری، نماینده قشر تولیدکنندگان، دنبال شد. حرف‌هایی که مورد تایید و تشویق حضار قرار گرفت؛ اینکه مشکل تورم و اقتصاد و تولید با مطرح کردن طرح صیانت، حل نمی‌شود و نمایندگان مجلس باید بروند سراغ مسببین اصلی تورم یعنی بانک‌ها.

میهمان پنجم، محمدی‌صفت، نماینده قشر معلمان بود که حرف‌هایش را با این جمله شروع کرد: «افتخار می‌کنم که امروز خدمت شما گل‌ها هستم.» در میان خنده‌های حضار به سخنانش ادامه داد و از تاخیرهای یک‌ساله در پرداخت حقوق‌های اندک معلمان حق‌التدریسی‌، کمبود معلم در مقطع ابتدایی و سامانه‌های پرتعداد و ناکارآمد آموزشی و نمره‌دهی در مدارس گفت. پس از آن نوبت کسی بود که در این مراسم، رعایت پروتکل‌های بهداشتی را به مجریان برنامه متذکر شده بود و خواسته بود لیوان میهمانان را عوض کنند و آن کسی نبود جز محتشمی، نماینده کادر درمان. این پرستار جوان برای دانشجوها آرزو کرد که روزی همه‌شان مدیران مهم کشور شوند و مسائل و مشکلات را حل‌وفصل کنند. هرچند به اعتقاد خودش برای مدیر شدن شاید بیشتر لازم باشد از کنار پل مدیریت گذر کرد تا دانشگاه تهران. محتشمی در ادامه از استخدام‌های ۸۹روزه پرستاران توسط بیمارستان‌ها گفت که لزومی به پرداخت حق بیمه‌شان نیست. از اینکه فوق‌العاده‌های خاص برای همه مشاغل لحاظ می‌شود به‌جز پرستاران که بعضا با عنوان نیروی دانشجویی ۲۴ساعته و بدون امنیت شغلی مشغول کار پرخطر هستند.

در بخش پایانی برنامه و بعد از صحبت‌های نصر، مسئول بسیج دانشجویی و شعرخوانی میلاد عرفان‌پور، نوبت میزگردی با حضور دو محکوم قضایی که حکم جلب سیار هم داشتند، رسید. محمدرضا آقاجری، رئیس پیشین و عضو کنونی شورای شهر امیدیه و محمد نجارصادقی، دبیر اقتصادی روزنامه وطن‌امروز. قبل از شروع صحبت‌هایشان اما علی‌اکبری در میان شعار «فقر و فساد و تبعیض. امام‌جمعه به پا خیز» پشت تریبون رفت و از دانشجویان جهت ترک زودهنگام جلسه عذرخواهی کرد و گفت برای رسیدن به نماز مغرب، جلسه را ترک می‌کند. میهمانان میزگرد اما در بخش انتهایی برنامه از محکومیت‌ها و محدودیت‌های وضع‌شده توسط دستگاه قضا، صرفا به‌دلیل افشای فساد و سوت‌زنی مفاسد اقتصادی گفتند و از این گفتند که هر لحظه حتی در جریان همین برنامه ممکن است بازداشت شوند و به جرم گفتن از فسادی که رسما پرونده‌اش در قوه‌قضائیه موجود است، تحت تعقیب هستند؛ «همه می‌دانند و رسمی است اما ما حق نداریم بگوییم.» این خلاصه میزگرد آخر مراسم بود و با نزدیکی به اذان مغرب  مراسم ۱۶آذر ۱۴۰۰ هم به پایان رسید.

مرتبط ها