سیدمهدی موسوی تبار، روزنامهنگار: سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر یا همان «ساترا» که دیگر برایمان اسم آشنایی شده جزئیاتی از گزارش وضعیت صنعت صوت و تصویر فراگیر را در بازه زمانی 6 ماهه اول سال ۱۴۰۰ منتشر کرده است. در این گزارش بخشهای مختلفی از جمله 53 رسانه منتشرکننده محتوای حرفهای، تعریف کارگزاری و اسامی کارگزاران فعال، درخواستهای انتشار محتوا در 6 ماه نخست سال، وضعیت طرحهای ارائهشده و مصرف ترافیک پلتفرمها دیده میشود. همچنین بیان عملکرد سه پلتفرم فعال در تولید محتوا، برآورد تعداد کاربران ایرانی نتفلیکس و نحوه خرید اشتراک این سرویس، لیست محتواهای فصل پاییز پلتفرمها و کنداکتور برنامههای پلتفرمها از دیگر بخشهای این گزارش است. این گزارش از این جهت اهمیت دارد که در سالجاری، شاهد مواجههها و جدالهای زیادی بین ساترا و ارشاد و همچنین ساترا و پلتفرمها بودیم و حالا هم که صحبتهایی درباره تمایل مجدد ارشاد شنیده میشود بهنظر میرسد اسماعیلی و وزارتخانهاش ارادهای ندارند که اختیارات سازمان سینمایی درخصوص دادن مجوز برای ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی و حتی نظارتهای این حوزه را بهسادگی به ساترا واگذار کنند.
نکته جالب درباره این گزارش، واکنش پلتفرم «فیلیمو» بود که با انتشار اطلاعیهای مدعی شد؛ «گزارشی که دیشب منتشر شد را مبنای خبر از ما قرار ندهید، بهدلیل اینکه این گزارش بهروزرسانی نشده است و اطلاعات درستی درون آن نیست.» منظور این اطلاعیه از «گزارش دیشب» همان گزارش عملکرد ساتراست. البته این تنها واکنش به این گزارش نیست و برخی از خبرنگاران هم واکنشهایی به اشتباههای محاسباتی یا تایپی این گزارش داشتند و نکته مهم دیگر درباره آمار درخواستهای مجوزهای تولید 6 ماهه اول سال بود که با تاریخ تشکیل گروههای نظارت و اعطای مجوز ساترا همخوانی ندارد و مشخص نیست چرا عملکرد دوماه آخر این سازمان را به 6 ماهه نخست تعمیم دادهاند.
کاربران ایرانی نتفلیکس 9 برابر فیلیمو
یکی از جالبترین بخشهای این گزارش مربوط به «نتفلیکس» است و جایی که بهعنوان یک نمونه آن را خواسته یا ناخواسته با پلتفرمهای داخلی مقایسه کردهاند. طبق گزارش سالانه فیلیمو، جلوی تعداد کاربران این پلتفرم عدد یکمیلیونوصدهزار دیده میشود و به استناد دادههای ساترا در خود ایران و از طریق محاسبه از دو بستر داخلی «کافه بازار» و «مایکت» حدود ۹ میلیون «نصب فعال» داشته است. ساترا در ادامه تاکید کرده بهدلیل اینکه این سرویس در ایران فیلتر است، استفاده از آن به ویپیان نیاز دارد که از ۲ طریق «خرید اکانت اختصاصی» و «خرید اکانت اشتراکی بین ۵ نفر» نیز اشتراک سرویس نتفلیکس خریداری میشود. علاوهبر این احتمالا میدانیم که نتفلیکس نهتنها از «گوگل پلی» و «اپ استور» قابل دانلود هست، بلکه روی سری جدید گوشیهای سامسونگ این برنامه از پیش نصب شده است. اما در هرصورت دانلود نتفلیکس در مقایسه با دیگر پلتفرمها آمار بالایی دارد. نکته جالب اینکه فیلیمو بیشترین کاربر را بین پلتفرمهای داخلی دارد و آن 52 رسانه دیگر که در گزارش ساترا اسمشان آمده است، سهم اندکی از بازار ویاویدیها دارند و «نماوا» که رقیب جدی «فیلیمو» است اصلا آماری از تعداد کاربرانش منتشر نکرده است. از بقیه پلتفرمها که صرفا یک اسم مانده، چه برسد به تعداد کاربران. حالا و با مقایسه نتفلیکس با پلتفرمهای داخلی میتوان به عمق فاجعه پی برد و اینجاست که معلوم میشود دعواهای این روزها چه ابعاد کوچکی دارند و چقدر از قافله جهانی عقبیم. این فاصله معنادار نشان میدهد که فارغ از اعمال سلیقههای شخصی یا حتی درست در دادن یا ندادن مجوزها، باید به جهت اقبال مخاطبان هم توجه شود و هدفهای بزرگتری در آن دیده شود. نتفلیکسی که به گفته گزارش ساترا بهجز چین در حدود ۱۵۰ کشور دنیا قابل دسترس است و کاربرانی در حدود ۲۰۸ میلیون نفر دارد و این عدد 10 میلیون نصب کاربران ایرانی نتفلیکس، نشان میدهد که ویاودیها در وضعیت امروز ایران چه جایگاهی دارند.
محتوای تولیدشده و محتوای دیدهشده
در گزارش پنجماهه ساترا درباره سه VODایرانی میبینیم که بیش از 90 درصد محتوای عرضهشده توسط اینVOD ها، فیلم و سریالهای خارجی و کمتر از 10 درصد آن، سهم تولیدات و محتوای بومی و داخلی بود. این درحالی است که بیش از 50 درصد از دقایق تماشاشده یا به عبارت دقیقتر 52.8 درصد در این رسانهها، متعلق به فیلم و سریالهای داخلی است که سهمش از کل خروجی محتوای عرضهشده توسط آن رسانهها 10 درصد بود. با احتساب اینکه هر اپیزود از محتوای ایرانی بهطور میانگین 60 دقیقه طول میکشد چیزی در حدود 90 هزار و 900 دقیقه محتوای ایرانی داریم و با همین فرمول حدود،
978 هزار و540 دقیقه محتوای خارجی داریم که با توجه به این آمار متوجه میشویم هر اپیزود محتوای ایرانی حدود 76 هزار بار در این پلتفرمها دیده شده، اما هر اپیزود محتوای خارجی حدود 6 هزار بار دیده شده است. درواقع هر اپیزود محتواهای ایرانی بهصورت میانگین کمتر از یکمیلیون بازدیدکننده را در 5ماه اخیر داشتهاند. این امر اگرچه طبق ادعای ساترا، میتواند نشاندهنده اقبال بیشتر بازار مخاطبان به محتوای تولید داخل باشد، اما نکته اینجا است که سهم کمتر محتوای خارجی میتواند بهدلیل مشکلاتی چون سانسورهای صورت گرفته بر فیلم و سریالهای خارجی باشد؛ درنتیجه، مشترکین این رسانهها ترجیح میدهند محتوای خارجی را از سایتها و کانالهای غیررسمی که فیلم و سریالهای خارجی را بدون سانسور عرضه میکنند، دریافت کرده و تماشا کنند. مساله مهمتر اما اقبال مخاطبان به محصولات داخلی است. جایی که آنها دلشان میخواهد سریالها و فیلمهای ایرانی تماشا کنند و توجه چندانی به فراوانی محصولات و نسبت خارجی به داخلی آنها ندارند. این برای پلتفرمهای داخلی یک پیام دارد و برای تلویزیون هم حاوی پیام غیرمستقیم است. درواقع مشخص میشود که کاربران پلتفرمهای داخلی حاضرند برای تماشای سریالهای ایرانی هزینه بپردازند و توجه چندانی به محصولات خارجی ندارند.
صاحبان این مجوزها؟
مردادماه سالجاری خبری منتشر شد که قرار است دو گروه جدید زیر نظر ساترا مجوزهای لازم را برای ساخت سریال صادر کنند؛ بر این اساس حجتالاسلام محمد قمی، منصور واعظی، علیاصغر پورمحمدی، محسن مهاجرانی، پرویز شیخطادی و غلامرضا میرحسینی بهعنوان اعضای حقیقی شورای پروانه تولید سریالها و آقایان علیاصغر پورمحمدی، محسن مهاجرانی، محمدرضا جعفریجلوه و عبدالکریم خیامی بهعنوان اعضای حقیقی شورای پروانه تولید و انتشار محتوای نمایشی رسانههای صوت و تصویر فراگیر معرفی شدند. آنطور که اعلام شده این شوراها ذیل یکی از معاونتهای صداوسیما فعال خواهند بود. حالا و با استناد به گزارش ساترا سوال اساسی این است که 50 اثری که در 6 ماهه اول، درخواست مجوز تولید دادهاند را چه کسانی ارزیابی کردهاند؟ دلایل رد 4 طرح چه بوده و آن 10 اثر تاییدشده چه ویژگیهایی داشتهاند؟ نقش کارگروهها در این بررسیها چه بوده و اساسا این درخواستها متعلق به کدام تاریخ و زمان است؟ آیا بررسیها یک معیار ثابت دارند و آنقدر شفاف هستند که بتوان به اطلاع عموم مردم و اهالی هنر رساند؟ بهنظر میرسد که این بخش نیاز به توضیحات و شفافیتهای بیشتری دارد و از ساترا انتظار میرود که در این حوزه فعالتر عمل کند و ابهامات را برطرف سازد.
با این دستفرمان به کجا میرویم؟
یکی دیگر از بخشهای جالب این گزارش، ارزیابی محتوایی یا مقایسه سریالهای ایرانی براساس شاخصهای سلبی و ایجابی است؛ بخشی که ابهامات و حاشیههای بیشتری دارد. ساترا در این بخش سریالها را به دو بخش «دارای مجوز ساترا» و «دارای مجوز ارشاد» تقسیم کرده و به گفته خودش با کمک یک «گروه ارزیاب سلامت محتوایی» آنها را مورد «رصد دقیق و مستمر» قرار داده است. گروهی که هیچ اطلاعی از آن در دست نیست و اصلا کسی نمیداند افراد آن چهکسانی هستند. نکته دیگر ایجاد دوقطبی ارشاد- ساترا توسط خود ساترا در این گزارش است. دو قطبیای که در انتها به نفع ساترا تمام میشود و ما در آخر این گزارش متوجه میشویم نمره سریالهایی که ارشاد مجوز داده است در حدود 33 درصد است و نمره سریالهایی که ساترا مجوز داده 84 درصد است.
معیارها و شاخصهایی که مورد بررسی قرار گرفتهاند در نوع خود جالب هستند و حتی گاهی مبهم. ابهام بیشتر آن جایی است که متغیرهایی مثل ترویج ارزشهای ملی و انقلابی، ارائه الگوهای مثبت ایرانی_اسلامی و ترویج ارزشهای اخلاقی در ارزیابی سریالها لحاظ شده که متغیرهای کاملا کیفی و سلیقهای هستند. این معیارها یا اساسا غیرقابل ارزیابی هستند و یا بسته به مرجع ناظر و ارزیابیکننده، فراوانیهایشان متفاوت است. به ادعای ساترا در ارزیابی این شاخصهای مقایسهای، جذابیت و کیفیت فنی سریالها لحاظ نشده و تنها از منظر سلامت محتوایی آثار را مورد ارزیابی قرار دادهاند. از سوی دیگر اما در نمودار نمرهدهی کلی سریالها که در گزارش ساترا آورده شده، مشخص نیست این رتبهبندی و نمرهدهی با کدام شاخصها و از کدام مراجع آماری است. این ارزیابی یک پیام دیگر را هم به تولیدکنندگان و سازندگان سریالها ارسال میکند و آن هم اینکه سریالهای مطلوب ما درواقع همینهایی هستند که بیشترین نمره را دارند و کمترین وجه منفی را. عجیب اینکه مثلا در شاخص «موسیقی و رقص» عملکرد سریالهای دارای مجوز ارشاد و ساترا یکسان بوده و عنصر «وحشت» فقط در سریالهای با مجوز ساترا دیده میشود و سریالهای «ارشادی» از این عنصر بهره نبردهاند. ایکاش ساترا درباره معیارها و گروه ارزیاب روشنگری کند تا ابهامات کمتر شود و عملکردش با این ابهامات زیر سوال نرود. ساخت یک دوگانه حساسیت برانگیز در این شرایط نمیتواند یک تصمیم خردمندانه باشد و ساترا میتوانست هر سریال را مجزا و با معیارهای همهفهم منتشر کند. درحالی که قرار است ساترا حامی پلتفرمهای داخلی باشد، اما این گزارش بیشتر در ستایش عملکرد خودش و همچنین نمایش کاستیهای پلتفرمها بود.
اینکه مخاطب ایرانی سریال دوست دارد و سریال ایرانی را بیشتر دوست دارد نیاز به آمار و اعداد و رقم ندارد. اینکه باید سهم پلتفرمها از کاربران داخلی در یک فضای معقول بیشتر شود، یک امر بدیهی است و نیاز به توضیح ندارد. با اینکه سریالها باید موارد کلی و استاندارد را رعایت کنند هم اکثریت موافق هستند. پس حالا و در این شرایط نیاز به یک عزم جدی است تا آثار باکیفیت بالا تولید شود و این فاصله وحشتناک پلتفرمها با پلتفرمهای خارجی کمتر شود و از سوی دیگر فضا برای فعالیت سایر رسانههای نمایشی هم باز شود و انحصار ویاودیها در دست دو سه پلتفرم نباشد. منتظر گزارش سالانه ساترا هستیم تا ضعفهای گزارش نیمهاولش را به فراموشی بسپاریم.