کد خبر: 65035

حمیدرضا غلامزاده‌نطنزی:

قدرت غربی‌ها در رسانه بیشتر از ماست اما می‌توانیم «نبض اخبار» را مدیریت کنیم

در مذاکرات تیم جدید، کارشناسان رسانه‌ای تیم مذاکره‌کننده را همراهی می‌کردند. از آن کارشناسان حضور مرندی اهمیت بالایی دارد به‌خصوص اینکه شبکه ارتباطی و تاثیرگذاری خوبی در فضای رسانه‌های بین‌المللی دارد، به‌طوری که محل مراجعه رسانه‌های بین‌المللی ا‌ست و این ظرفیت خیلی خوبی‌ است.

حمیدرضا غلامزاده‌نطنزی، کارشناس و تحلیلگر مسائل آمریکا: در مذاکرات بین‌المللی، یک متن داریم که متن مذاکرات است و یک فرامتن که روایتی از اتفاقات فی‌ما‌بین است. جنگ نیز جنگ روایت‌هاست. جوزف نای فردی است که نظریه قدرت نرم را مطرح کرده است، او درمورد جنگ روایت‌ها یک تعبیری دارد که می‌گوید ممکن است کشور در صحنه نبرد در میدان برنده شود اما در جنگ روایت‌ها شکست بخورد و آنچه مهم است و در افکارعمومی نیز می‌نشیند جنگ روایت‌هاست. مشابه این امر را در سوریه شاهد بودیم که پیروزی‌های مهمی را به‌دست آوردیم اما در جنگ روایت بازنده شدیم. در چنین مذاکراتی روایت بیرون دادن، کار راحتی نیست. در مذاکرات قبلی ظریف به‌واسطه ظرفیتی که با استفاده از ارتباطات خود با رسانه در شبکه‌های اجتماعی برای خود ایجاد کرده بود موفق شد در برخی موارد از این ظرفیت استفاده کند. مثلا ظریف در مواردی همچون استفاده از اصطلاح انگلیسی عوض نکردن اسب در وسط مسابقه یا با ضبط کردن و انتشار پیام یوتیوبی در برهه‌هایی توانست نبض جریان‌های رسانه را دراختیار بگیرد. اما این موارد انگشت‌شمار بود و در دوره قبل نیز به‌طور کل در روایت موفق عمل نکردیم. آنچه در دوره فعلی رخ می‌دهد و می‌شود آن را با گذشته مقایسه کرد این است که طرف‌ها، کمی علنی‌تر عمل می‌کنند. مثلا ترکیب تیم مذاکره‌کننده ایرانی خودش یک پیام رسانه‌ای داشت و این را نشان داد که ایران با آوردن نیروهای فنی با عزم جدی وارد دور جدید مذاکرات شده است تا بتواند در لحظه امکان حذف تحریم‌ها و راستی‌آزمایی را بررسی کند. این تفاوت بارزی با گذشته است که می‌تواند در خلق روایت کمک کند، همان‌طور که در یکی، دو روز اول مذاکرات تاثیر مثبت خود را نشان داد. به محض اینکه تیم مذاکره‌کننده وارد وین شد، اخبار تعداد کارشناسان در رسانه‌ها مطرح شد و بازوهای رسانه‌ای نیز به این ماجرا کمک کردند و نهایتا این روایت شکل گرفت که ایران با آوردن افرادی با تخصص‌های مختلف با جدیت وارد مذاکرات شده است. از این مورد، می‌شود به‌عنوان یکی از ابتکارعمل‌های خوب این دور از مذاکرات یاد کرد. در بحث اخبار ارائه طرح‌های پیشنهادی ایران، اولین روایت از جانب ایران منتشر شد و اتفاق خوبی بود. یک نکته نیز نباید مغفول بماند که به‌هرحال قدرت رسانه‌ای غرب بیشتر از ماست و نمی‌شود آن را نادیده گرفت. این توان را نیز غربی‌ها به‌مرور زمان و با هزینه‌های زیاد توانسته‌اند ایجاد کنند. البته روی این مورد نیز می‌شود با مدیریت نبض اخبار تاثیر گذاشت. حجم اخبار را نمی‌توانیم کنترل کنیم چون تعداد رسانه‌های کمتری دراختیار داریم اما نبض اخبار را می‌شود در دست گرفت. البته کنترل نبض اخبار نیز همیشه مقدور نیست و باید به این مورد نیز واقع‌بینانه نگاه شود. اینکه انتظار داشته باشیم جزئیات پیشنهادهای ایران مطرح شود، از این لحاظ که بخشی از پیشنهادهای ایران ناظر به شرایط است، انتظار راهبردی‌ای نیست. یعنی اگر شرایط خاصی پیش بیاید، ایران گزینه‌های جدیدی را پیش‌رو می‌گذارد و نمی‌تواند دست خودش را رو کند و بگوید حاضر است چه چیزهایی بدهد و چه چیزهایی را بگیرد. جزئیات در این‌ها است و اینها را نمی‌توان رسانه‌ای کرد، لذا با ملاحظه اینکه چه نکاتی را می‌شود گفت و چه نکاتی را نمی‌شود گفت، باید بتوانند نبض اخبار را به‌دست بگیرند که البته این، کار سختی است. هر کلمه‌ای که ادا می‌شود ممکن است برای تیم ایرانی دردسرساز باشد و ملاحظات دراین‌باره خیلی زیاد است. از یک‌طرف نباید دچار محافظه‌کاری شد، از یک‌طرف هم نباید به هر طریقی محتوا را منتشر کرد، ولی اصل قاعده این است که نبض خبر مدیریت شود. مدیریت نبض خبر، ابزارهای مختلفی دارد که فقط رسانه رسمی نیست. یعنی این نیست که باقری موضوع را مطرح کند. یکی از بازیگران اصلی روایت در دوره‌های قبلی رویترز بود؛ رویترز وظیفه داشت مذاکرات را با هر رویکردی که طرف‌های غربی در نظر داشتند روایت کند. رویترز در شکل «به‌نقل از منابع آگاه که خواستند نام‌شان فاش نشود...» ادعاهای مطلوب غربی‌ها را مطرح می‌کرد و به فرآیند مذاکرات جهت می‌داد. لذا یکی از بازوهای اصلی باید رسانه و تحلیلگران باشند. یعنی تحلیلگر و کارشناسان یا خود گزارشگر رسانه‌ها باید بعضی موارد را به بیرون درز دهند. باز در دوره‌های قبلی، در زمان برجام معدود تجربه‌هایی در این حوزه ایجاد شد که تجارب نسبتا موفقی هم بود. باید دوباره از همین روش استفاده کنند. در مذاکرات تیم جدید، کارشناسان رسانه‌ای تیم مذاکره‌کننده را همراهی می‌کردند. از آن کارشناسان حضور مرندی اهمیت بالایی دارد به‌خصوص اینکه شبکه ارتباطی و تاثیرگذاری خوبی در فضای رسانه‌های بین‌المللی دارد، به‌طوری که محل مراجعه رسانه‌های بین‌المللی ا‌ست و این ظرفیت خیلی خوبی‌ است. حتما او می‌تواند روایتگری کند؛ چه در بستر توئیتر چه در بستر مصاحبه‌هاکه این کار را هم کرد. این یکی از ابزارهاست. ابزارهای دیگر یارهای کمکی دیگری هستند که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند و می‌توانند موارد را در داخل ایران منتشر کنند. درکنار اینها، اظهارات مقامات رسمی مانند امیرعبداللهیان یا باقری‌کنی موضوعیت پیدا می‌کند. آنها نباید به‌عنوان اصل روایت تلقی شوند. کار اصلی باید به دوش دیگران باشد که مسئولیت دیپلماتیک و سیاسی روی کشور بار نشود. باقری‌کنی هر حرفی بزند، سند می‌شود. ولی اگر رسانه حرفی بزند، بعدا می‌شود تصحیح یا اصلاحش کرد. تحلیلگر اگر صحبتی کند، می‌گوییم اشتباه تحلیل کرده، ولی اظهارات مقام رسمی متفاوت از تحلیلگر است به‌طوری که سند خواهد شد. لذا این اظهارات حتما باید با احتیاط پیش برود. تا الان اگر ضریب رسانه‌ای غربی 90 به 10 بود، الان شاید نهایتا 70 به 30 باشد؛ یعنی ما یک رشد قابل‌قبولی در ارائه روایت دست‌اول داشتیم، چون اول متن و خبر را دادیم. همه اینها به‌گونه‌ای شد که ابتکار عمل را از آنها گرفتیم. یک بخشی از آن هم به‌خاطر این است که آنها هنوز خودشان به‌لحاظ سیاسی سردرگم هستند و توانستیم از این سردرگمی آگاهانه یا ناآگاهانه استفاده کنیم. لذا به‌نظر می‌آید فضا نسبت به قبل بد نیست ولی باید حساب‌شده‌تر پیش برویم، چون هرچقدر حساب‌شده‌تر پیش برویم بیشتر می‌شود از این شرایط استفاده کرد.

مرتبط ها