حالا دیگر اسم احمد معظمی که بهعنوان کارگردان در یک سریال دیده میشود، مخاطب احتمال زیاد میدهد که با یک سریال امنیتی یا اطلاعاتی مواجه است. «خانه امن» آخرین سریال پخششده معظمی بود که سروصدای زیادی کرد و واکنشهای مختلفی را هم در پی داشت. سریالی که از شبکه اول پخش شد و بعضی اشکالاتش و حتی اغراقهایش مخاطب و منتقدان را متعجب کرد. معظمی از سال 95 تاکنون هر سال یک سریال برای پخش از تلویزیون داشته و خود را بهعنوان یکی از پرکارترها مطرح کرده است. «ترور خاموش» و «سارق روح» هم توسط او ساخته و از شبکههای مختلف پخش شدند.
معظمی در سرجوخه که این شبها از شبکه سه پخش میشود و مکان پخش آن هم جنجالهایی را بین شبکه یک و سه برانگیخت و نهایتا با توفیق شبکه سه همراه بود، سراغ جوانها رفته اما همچنان در فضای پروندههای اطلاعاتی و مسائل امنیتی سیر میکند. تابهحال نزدیک به 70درصد قسمتها پخش شده اما هنوز کار تدوین و مراحل فنی سریال به پایان نرسیده و با معظمی در میان شلوغی کارهایش همصحبت شدیم. از او درباره فضای سرجوخه و هزینهها و دلیل اینکه میگویند گاهی فرم از محتوا عقب میماند و تصویر درست و دقیقی از جوانها ارائه نمیشود، حرف زدیم.
فضای حاکم بر «سرجوخه» کمی با کارهای قبلی شما متفاوت است و بیشتر تمرکزتان روی جوانان و مسائل روز است. جرقه این دغدغه و محور قرار دادن جوانان از کجا زده شد؟ آیا این موضوع قطعهای از پازل بزرگی است که قطعات دیگرش را قبلا ساختید یا ایده خودتان بوده است؟
طراحی این مجموعه از زمان شروع به ساخت سریال «خانه امن» وجود داشته است. یک طرح کامل حدود دو سال در اتاق فکر ما وجود داشت و قرار بود حتی زودتر روی آن کار کنیم اما بنا به دلایلی به بعد از خانه امن موکول شد و پس از آن به مرحله نگارش رسید و کار را شروع کردیم.
درواقع سریال سرجوخه نتیجه عینی سریال«سارق روح» است که سال ۹۶ به موضوع فرقهها میپرداخت. در تمام کارهای من ازجمله «سارق روح»، «ترور خاموش»، «خانه امن» و همچنین «سرجوخه»، قهرمان قصهها، خانوادهها هستند. تمام دانش قصه سریال سارق روح درمورد بحث فرقهها بهعنوان سمی مهلک بود که ضد خانواده است و خانواده پادزهر آن. در این سریال تلاش ما بر این بود که به مخاطب جامعه امروزی نسبت به گسستها، تضادها و حفرهها و فاصلههایی که به هرحال ایجاد شده، هشدار بدهیم. فاصلههایی که فرقهها آنها را در مقابل خداپرستی و نوعدوستی در جهت منافع خود پر میکنند. در سال ۹۸ هم همین مسیر در سریال ترور خاموش دنبال شد، برای مثال جایی که پدر خانواده که نقشش را پرویز فلاحیپور بازی میکرد، بهخاطر کسب درآمد از طریق موادمخدر، خانواده خود را قربانی میکند و در سریال خانه امن هم وقتی زندگی تروریست داعشی را ورق زدیم به خانوادهاش رسیدیم. گویی از خانوادهاش جدا شده بود و این خلأ را فرقههای تروریستی داعش پر کرده بودند. تا جایی که روانه تهران میشود و در تئاترشهر بمبگذاری میکند.
پس درواقع جلوتر از مسائل امنیتی، خانواده هسته اصلی و دغدغه شما در ساخت کارهایتان است؟
بله، دقیقا. به همین علت است که معتقدم قربانیان سریال سرجوخه نتیجه عینی محتوای سارق روح هستند. تردیدی هم وجود ندارد، وقتی کسی از خانه و کاشانهاش میبرد یا به هر دلیلی طرد میشود، ظرفیت این را دارد که بهسرعت جذب برخی جریانها شود، با وجود اینکه حتی ممکن است قبلا با آنها تضاد داشته باشد. برای مثال در سرجوخه نقش شهروز که رضا نصاری آن را بازی میکند، نماد یک انسان بیهویت است که آنقدر این بیهویتی در رفتار و گفتار او موج میزند که شکارچیان موساد او را برای افراد خودشان شکار میکنند و با یک مهندسی اجتماعی که درواقع هنر کنترل رفتار انسان است، او را به بردهای تبدیل میکنند که منافع آنها را در کشور خود و علیه هموطنان خود دنبال کند. شهروز در سرجوخه سراغ ساسان با بازی هژیر احمدی میرود که او نیز به جای خانه، در پارک زندگی میکند یا آوین که نازنین کیهانی نقش او را بازی میکند، هیچ نشانه و حتی خاطرهای از خانواده خود برای بازگو کردن ندارد. تنها کسی که گاه خود را موظف میداند سری به خانواده بزند و بخشی از هزینههای آنها را متقبل شود و به فکر آینده برادر کوچکتر خود باشد، کیان (سامان صفایی) است که همین وابستگی حداقلیاش به خانواده باعث نجات او میشود.
سرویسهای اطلاعاتی دقیقا از روش فرقهها برای شکار سوژههای خود استفاده میکنند. برای مثال در سریال سارق روح هیچکس سراغ فرقهها نمیرفت چون این فرقهها هستند که سراغ افراد میآیند. در سریال سرجوخه هم کاملا نشان دادیم چگونه موساد و اطلاعات خارجی اسرائیل، غلامرضا و کیان را قلاب میکنند، بدون آنکه این دو عامدانه و آگاهانه وارد بازی موساد شوند.
یعنی ساختار جذب این دو نفر یکی است؛ درست است؟
بله، ولی درنهایت عشق به خانواده است که تغییراتی شگرف ایجاد میکند. بیدلیل هم نیست که برخی نظریهپردازان فرقهها معتقدند خانواده ضد فرقه است. سریالهایی مثل سرجوخه میتوانند در آگاهیبخشی جامعه بهمنظور ایجاد راهبندهای اساسی، در مقابل مهندسی اجتماعی حریف، اثربخش باشند. سریال سرجوخه نیز به خانوادههایی تقدیم میشود که دلواپس دوام و قوام خانواده و جامعه خود هستند.
با توجه به اینکه سرجوخه اولین سریال شماست که از شبکه سه پخش میشود، انتظار میرفت دست شما برای بازنمایی و نمایش ناهنجاریها بازتر باشد، آیا چنین اتفاقی افتاد یا دست به عصا جلو رفتید؟
فکر میکنم همین اندازه هم، جای تقدیر و تشکر از مدیران دارد، چون با اینکه سرجوخه کار نویی است، از آن حمایت کردند.
ولی خب سانسور که شده، درست است؟
خیر. من از این زاویه نگاه نمیکنم. کلیتی که درحال نمایش است بهاندازه و درست است. بیشتر از این هم من خلقم تنگ میشود! سیاهیِ زیاد هم خیلی جالب نیست.
یعنی ممکن بود به سیاهنمایی متهم شوید؟
طبیعتا بله. خیلی چیزها را نمیشود و مصلحت نیست که نشان داد.
حتی اگر به درام و منطق کار ضربه بزند؟
ضربهای وارد نشده. اگر هم محدودیتی بوده در مسیر بهتر شدن کار بوده، یعنی یک تفکر جمعی بوده که کار را بهسمت بهتر شدن سوق داده است. بهشخصه راضیام و کاملا جدی و خالصانه میگویم دم همه مدیران سیمافیلم، آقای رمضاننژاد و اکبرشاهی و مدیران شبکه سه، گرم؛ که از کار ما حمایت کردند.
قرار بود ابتدا سرجوخه از شبکه یک پخش شود. در جریان این دعواها بودید؟
اطلاعی ندارم.
یعنی برای شما فرقی نداشت کارتان از کدام شبکه پخش شود؟
نه. برای من فرقی نمیکند؛ همه شبکهها برای من قابل احتراماند.
از انتخابهایتان در بازیگران و چهرههای جدید راضی هستید؟
100درصد. تمامشان درجه یک بودند و انگیزه کار کردن داشتند.
الان رسم شده است که حتما باید در فیلمها و سریالها حداقل یکی دو سلبریتی حضور داشته باشند تا مردم ترغیب شوند کار را ببینند! از این بابت نگران نبودید؟
طبیعتا ملاک ما، انتخاب درست بازیگر است. صرفا نباید چهره باشد و طبیعتا ما هم سراغ کسانی میرویم که سالیان سال در این حرفه زحمت کشیدهاند ولی فرصت دیده شدن نداشتند یا در کاری حضور پیدا کردند که کار دیده نشده است. سرجوخه این فرصت را برای این ۸ بازیگر به وجود آورد که خداراشکر همه درخشیدند.
با وجود لوکیشنهای خارجی اما درظاهر سرجوخه جزء سریالهای کمهزینه تلویزیون است، این فرضیه درست است؟
اختیار دارید، نفرمایید! از این زاویه اصلا نگاه نکنید. جدای از سفرهای خارجی، ما جابهجاییهای بسیار زیادی در هر سکانس داشتیم. در هر سکانس سه لوکیشن میبینید، صحبت از ۴۰۰، ۵۰۰ لوکیشن است. شما بروید تهران، ببینید لوکیشن زیر ۱۵ میلیون تومان پیدا میکنید؟ یک پرس غذا ۷۵ هزارتومان است. 2.5برابر خانه امن هزینه این کار شده، درواقع سرجوخه جزء پرهزینهترین کارها بوده، نسبت به کارهای قبلی دوبرابر و حتی سهبرابر هزینهبر بوده است.
انتخاب بازیگران جوان ربطی به کنترل هزینهها که نداشت؟ انتخاب اولتان همین جوانها بودند؟
ما دستمزد کمی به این افراد ندادیم. بعضی از آنها درخواستهای بالا داشتند.
عنوان سرجوخه انتخاب اولتان بود؟
حتما همین بوده و حتما از انتخاب این عنوان هدفی داشتیم. سوال اصلیمان این است که سرجوخه کیست؟ و تماشاگر تا آخر سریال جواب این سوال را پیدا میکند.
اگر سارق روح را هشدار و تلنگر درنظر بگیریم و سرجوخه را خروجی آن هشدار، آیا قدم سومی هم بعد از این دو قدم وجود دارد؟
انشاءالله که داشته باشد.
اینجا هم با آقای اصفهانی کار میکنید؟
خیر. آقای صفری تهیهکننده هستند و ما قبلا با آقای اصفهانی کار کردیم و در این پروژه کنار ما نیستند. فکر میکنم مشغول انجام کار دیگری هستند.