سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: حرفها و سخنان متناقض «مقتدی صدر» باعث شده تا از وی در افکار عمومی و رسانههای ایران بهعنوان یک فرد غیرقابل پیشبینی یاد شود که مواضعش بیشتر تاکتیکهایی برای کسب منافع کوتاهمدت هستند.
باوجود این، چنین تصویری از مقتدی صدر میتواند گمراهکننده باشد. او همانند بسیاری از بازیگران سیاسی دارای اهداف و عملکردهای تاکتیکی و راهبردی است و نباید او را به یکی از این موارد محدود دانست. یکی از مسالهبرانگیزترین مواضع سالهای اخیر مقتدی صدر سخنان وی علیه گروههای مقاومت است. عمر این مواضع البته به دو دهه نیز میرسد. بر همین اساس چنین ضدیتی را نباید به هیچعنوان تاکتیکی تلقی کرده و از ابعاد راهبردی آن جا ماند.
مقتدی صدر که در انتخابات پارلمانی و جنجالی اخیر عراق با کسب 73 کرسی عنوان بزرگترین حزب پارلمان را یدک میکشد، پنجشنبه گذشته درجریان نشست خبری خود بار دیگر علیه گروههای مقاومت خطونشان کشیده و گفت: «نیروهای بیانضباط باید فورا منحل شوند و سلاحشان را به دولت تحویل دهند.»
برخی با تفسیر تاکتیکی از سخنان صدر این مواضع را اقدامی در راستای افزایش قدرت چانهزنی این جریان برای انتخاب نخستوزیر آتی میدانند، اما بررسی این مساله زمانی قابلپذیرش است که چنین مواضعی ازسوی وی تنها در دفعات محدودی بیان شده باشد. تعدد دفعات، طولانی بودن مدت درگیری با گروههای مقاومت، همراهی با آمریکا علیه آنها و مواردی از این دست نشان میدهد درگیری مقتدی صدر با مقاومت از جهات بسیاری نه تاکتیکی بلکه بهشدت راهبردی است. تاکید بر این مساله البته بهمعنای تلاش برای تئوریزه کردن رقابت میان صدر و گروههای مقاومت برخلاف واقعیتها نیست، بلکه تلاشی برای شناخت دقیقتر صحنه و جلوگیری از زیانهای غیرمنتظره آتی است. در همین ارتباط به بررسی دلایل راهبردی بودن رقابت مقتدی صدر با گروههای مقاومت عراق پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
1از دست رفتن جایگاه انحصاری مبارزه با اشغالگری آمریکا
مقتدی صدر پس از اشغال عراق در سال 2003 وارد مبارزه با اشغالگران آمریکایی شد. در نخستین سال تعداد مبارزان جریان صدر به بیش از 60 هزار تن میرسید. با وجود مبارزات شدید جریان صدر با آمریکا اما اختلافات بعدی باعث انشعاب گروههای متعددی از این جریان شد که آنها نیز پس از جدایی همچنان بر ضدیت با آمریکا اصرار داشتند. مقتدی پس از اقدامات ضدآمریکایی گروههای انشعابی از جریان صدر، جایگاه انحصاری مبارزه با آمریکا را ازدستداده و دیگران را نیز در آن شریک دید. ازاینرو وی امروزه با مشاهده درگیری سنگین گروههای مقاومت با آمریکا، بهدلیل احساس رقابت شدید با جناحهای شیعه، علیه آنها وارد نوعی از همکاری با طرحهای آمریکا در عراق شده است.
2 از دست رفتن جایگاه انحصاری دفاع از شیعیان
مقتدی صدر بهویژه از سال 2006 به بعد وارد درگیری با گروههای تروریستی مانند القاعده شد که به اسم دفاع از اهل سنت، دست به کشتار شیعیان میزدند. درحالیکه القاعده وارد محلات شیعهنشین میشد و آن را به قتل رسانده یا میربود، درمقابل جریان صدر اقدامات مشابهی علیه طرفداران تکفیریها انجام میداد. این مساله باعث محبوبیت این جریان شده بود اما اکنون این جایگاه انحصاری نیز از دستان این جریان خارج شده است. امروز وقتی گروههای مقاومت علیه داعش- که آن هم با شعار دفاع از اهل سنت فعالیت دارد- مبارزه میکنند، صدر بهدلیل آنکه جایگاه پیشین خود را ازدسترفته میبیند، ناجوانمردانه این گروهها را متهم به اقدامات فرقهای ضداهل سنت در مناطق شمالی و غربی عراق میکند.
3 تقسیم پایگاه حمایتی قبایل و اقشار فرودست
جریان صدر حامیان زیادی در بین قبایل عربی عراق و همچنین مردم طبقات فرودست این کشور دارد اما با جدایی تعدادی از شاخههای این جریان از زعامت وی، او این پایگاهها را هماکنون در دست رقبای خود میبیند، بنابراین تلاش دارد با شیوههای مختلف آنها را تضعیف کند.
4 تقسیم وجهه ملیگرایی
مقتدی صدر برپایه یک مشی سنتی خانوادگی سعی کرده خود را ملیگرا نشان دهد و این ملیگرایی در عراق بنابر شرایط این کشور دارای شاخصهایی است، بهعنوان نمونه در این کشور سه مرجع عالی حوزه علمیه نجف درحالحاضر دارای ملیتهای ایرانی، افغانستانی و پاکستانی هستند. این مساله از مدتها پیش در نجف وجود دارد و برخی کوشیدهاند با برجستهسازی مسائل قومی از این موضوع سوءاستفاده کنند. به همین دلیل برای این عده تعلق داشتن رهبران عراق به خانوادههای مذهبی عرب و همچنین ضدیت با کشورهای خارجی اهمیت دارند. امروزه گروههای مقاومت عراقی با رهبری روحانیون عربتبار که دارای نفوذ گسترده مردمی و قبیلهای هستند، پا به میدان گذاشتهاند و درحال مبارزه با اشغالگران ازجمله آمریکا، ترکیه و ناتو هستند. به همین سبب مقتدی صدر جایگاه ملیگرایانه خود را درمعرض خطر میبیند و در برخی مواقع برای حفظ آن دست به اتهامپراکنی علیه کشورهای دوست عراق میزند تا وجهه ملیگرایی خود را از مسیری متفاوت تقویت کند.
5 جامعیت گروههای مقاومت در رقابت با جریان صدر
هیچ گروه دیگری در عراق بهویژه در مناطق جنوبی این کشور وجود ندارد که مجموعه کاملی از عناصر قوامبخش را داشته باشد. در آن کشور گروههایی که دارای جامعیت باشند و بهطور همزمان از ایدههای جذاب، ملیگرایانه، مذهبی و همچنین تجارب تاریخی بهره ببرند، کمیابند. در سوی دیگر کمتر گروهی توان فعالیت همزمان در حوزههای فعالیت سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی را دارد؛ در جنوب تنها گروههای مقاومت و جریان صدر چنین ظرفیتی را دارند. در شمال عراق هم گرچه کردها دارای این ظرفیتها هستند، فعلا در محاسبات گروهی مانند صدر قرار ندارند، زیرا این گروه جنوب را محل نفوذ اصلی خود میداند. ازاینرو مقتدی صدر گروههای مقاومت در عراق را تنها تشکیلاتی میداند که قدرتی جامع برای رقابت با او را دارند.
6 بیبدیل بودن جایگاه خانوادگی صدر
خاندان صدر از بزرگترین و تاریخیترین خاندانهای شیعی در منطقه است که بخشهای مختلف آن در ایران، عراق و لبنان نقش دارند. مقتدی صدر که درحالحاضر بهنوعی رهبری این خاندان را در دست دارد، نمیتواند تحمل کند همیشه با افرادی رقابت کند که هیچگاه چنین سوابق خانوادگی و تاریخی را در اختیار نداشتهاند. همین مساله باعث شده او همواره درصدد قلعوقمع دیگران باشد، زیرا درنهایت هیچکدام را با خود برابر نمیداند و اینگونه میاندیشید که آنها تنها با اعمال زور دربرابرش ایستادهاند و باید آنها را درنهایت از میدان بیرون کند.
7 گروههای مقاومت دریافتکننده «کمکهای خاص»
مقتدی میداند ایران برخلاف ادعاهای او دخالت چندانی در امور سیاسی عراق ندارد و حمایتهایش از گروههای مختلف تنها شکلی عمومی دارد. اگر صدر علیه اشغالگری برخاست از حمایتهای مادی و معنوی تهران برخوردار میشود و اگر دیگران اینگونه باشند هم از کمکها برخوردار خواهند شد. در بین گروههای عراقی کمتر گروهی است که بتواند همهجانبه از حمایتهای ایران بهرهمند شود و بیشتر این گروهها بهویژه بخش اعظم «بیت شیعی» که شامل تمامی جریانات شیعه میشود، تنها از کمکهای معمول تهران برخوردار میشوند و همزمان از کشورهای دیگر بهویژه آمریکا و کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس کمکهایی را دریافت میکنند. بااینحال کمکهای دریافتی توسط این گروهها از سوی منابعی بهغیراز ایران شامل آمریکا و اعراب معمولی تلقی میشود.
تنها گروههایی که در عراق از کمکهای خاص و مشورتهای سطح بالا و دسترسیهای اطلاعاتی بهرهمند میشوند، گروههای مقاومت عراق هستند که تهران اطمینان بالایی نسبت به برخی از آنها دارد. این بهمعنای آن نیست که رقبای ایران در مقابل این اقدام دستبسته بنشینند اما این کشورها طرف معتمدی برای ارائه کمکهای خاص خود به آن نیافتهاند. ازاینرو آنها نه بهدلیل ناتوانی مالی یا اطلاعاتی، بلکه بهدلیل عدم یافتن گروهی معتمد امکان مقابله با تهران در فضای داخلی عراق را ندارند.
مقتدی صدر این موضوع را دریافته و به همین خاطر بهصورت همزمان تلاش دارد بهصورت دوسویه گروههای مقاومت عراق را -که تنها دریافتکنندگان کمکهای خاص هستند- تحتفشار قرار دهد. در این صورت او درنهایت به یک دریافتکننده کمکهای خاص چه از سوی آمریکا و کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و چه از سوی ایران تبدیل خواهد شد.
نتیجه
بررسی موارد چندگانه بالا نشان میدهد مشکل مقتدی صدر با گروههای مقاومت از عمق بسیار بالایی برخوردار است و نمیتوان این موضوع را بههیچعنوان دستکم گرفت. شدت همین موارد باعث شده او رقابت را از قاعده معمول خارج کرده و وارد همراهی با طرحهای آمریکا در عراق شود.
بهزعم صدر، شاید حضور آمریکا در عراق برای جریان وی زیانبارتر از وجود گروههای مقاومت نباشد.
همچنین هرگاه نیازی به اخراج نیروهای آمریکایی به وجود آید، این اقدام راحتتر از نابودی گروههای مقاومت عراقی است. در طرف سوم هم نابودی گروههای مقاومت است، از اینرو ممکن است پس از نابودی و تضعیف ساختاری آنها مقتدی بتواند با تغییر شعارهایش اعضای گروههای مقاومت را به ساختارهای خود جذب کند. این مساله باعث میشود آنها نهتنها بهعنوان معضلی پایدار در جامعه عراق برای صدر تبدیل نشوند، بلکه در فرآیندی جالبتوجه مجددا به این جریان تزریق شوند.