محمدحسین ساعی گفت: «برای درک وضعیت رسانه امروز چه در داخل و چه خارج از ایران، در وهله اول باید فهمی از جایگاه تاریخی در این حوزه پیدا کنیم. برنامههایی در ذهن انسانهای پیش از ما در این عرصه وجود داشته که رسانه برای آنها مهم تلقی میشد و باید ببینیم که آیا این پروژه چندصد ساله به نتیجه رسیده و الان در کجای این نقشه قرار داریم؟ اگر بخواهم نقطه شروعی برای آن درنظر بگیرم از کتاب آتلانتیس نو فرانسیس بیکن شروع میکنم. در آن کتاب طبقهای تشریح شده که بسیار عجیب است. در آنجا اعلام میشود که طبقهای به اسم بازرگان نور داریم که به جای آنکه با پول و سکه تجارت کنند، میگفتند با اولین مخلوق خدا که نور بوده، تجارت میکنیم. همین لفظ در دوره روشنگری، به لفظ روشنفکر تبدیل میشود. مهمترین ابزاری که در اختیار روشنفکران برای اعمال تغییر اجتماعی قرار گرفته بود، رسانهها و صنعت چاپ بود. قدرتی که در تغییر دادن جوامع انسانی توسط این رسانهها ایجاد شد، بسیار پررنگ بود.» او با طرح این پرسش که امروز در چه جایگاهی قرار داریم، اظهار داشت: «ما نظریه استفاده را در رسانه داریم و همین نظریه از لحاظ پوپر ریشه انحرافات رسانههای امروز است، یعنی پوپر میگوید این نظریه رسانهها را که مدعی آزادی بود به ضدمردم تبدیل کرده و باید به سانسور متوسل شویم؛ چراکه اگر رسانهها بدون سانسور عمل کنند، ریشه دموکراسی را از بین خواهند برد و به مردم آنچه ارائه میکنند که مردم انتظار دارند. پوپر معتقد است یکی از مبانی دموکراسی این است که قدرتهای مهارنشدنی در داخل دموکراسی وجود نداشته باشند اما رسانهها در دنیای امروز به قدرتهای مهارنشدنی تبدیل شده و میتوانند از همه انتقاد کنند، درحالیکه هیچ انتقادی به آنها نمیشود.»
ساعی با تاکید بر اینکه پوپر معتقد بود رسانهها حتما باید از دید درست وارد عمل شده وگرنه ممکن است به جامعه خیانت کنند، تصریح کرد: «امروز رسانهها یک نوع لذت لجامگسیخته دائمی را تزریق میکنند که امکان عقلانی فکر کردن را از انسان میگیرد. علیرغم اینکه امروز در عصر شبکههای اجتماعی زندگی میکنیم و مدعی اتفاقی مانند خبرنگاری شهروندی هستیم، اما رویکرد لذتجویانه در رسانه باعث شده خبرنگاری شهروندی را هم ببلعد و امروز تکتک خبرنگاران شهروندی کسانی هستند که در تمنای بازدید، حاضر هستند هر محتوایی را منتشر کنند و نوعی اقتصاد سیاسی غلط پشت رسانهها ایجاد شده است.»
باید نظام صنفی خاصی در عرصه رسانه ایجاد شود
او تصریح کرد: «ما باید به مدلی برسیم که رسانه نهتنها خود به یک هیولا تبدیل نشود بلکه حداکثر منافع را برای مردم داشته باشد، و حتی بتواند هیولاهای دیگر را مهار کند. البته پوپر و دیگران پیشنهادهایی در این زمینه دادهاند که هرکدام قابلتامل است. پوپر بعد از 90 سال میگوید که هیچ راهی نداریم مگر اینکه اخلاق را وارد رسانه کنیم و با سیاستگذاریهای ساده و شکلی نمیتوان کار را جلو برد. او ساختاری را نیز برای ورود اخلاق به رسانه مطرح میکند که نوعی قسمنامه پزشکان است. ما نیز اگر میخواهیم بازآرایی رسانهای داشته باشیم، باید در وهله اول این درک را داشته باشیم که ریشه اصلی اینکه رسانهها به جای اینکه سمت مردم باشند، در خدمت افرادی هستند که ضدمردمند، چیست و بعد راهحل رفع این مشکل را پیدا کنیم.»
رئیس دانشگاه سوره افزود: «امروز در سطح کلی بسیاری از نخبگان معتقدند که فضای عمومی رسانههای فارسیزبان در خدمت عمومی منافع مردم نیست و این نیز یک بحث اقتصاد سیاسی دارد، درحالیکه گاهی بحث را صرفا به خود رسانه معطوف میکنیم. اما باید حتما درباره اقتصاد سیاسی مربوط به رسانهها صحبت کرد و قطعا تا این مهم بازآرایی نشود رسانهها در خدمت منافع مردم قرار نمیگیرند. نگاه کنید علیرغم اینکه توسط رسانههای دنیا فوبیای ایران درحال ترویج است، اما ما در داخل توان واکنش نشان دادن به آن را نداریم و دلیلش هم همان بحث معلولیتی است که بهواسطه اقتصاد سیاسی در رسانههای ما ایجاد شده است.»
ساعی بیان داشت: «نظام صنفی خاص هم باید راهاندازی شود و مباحث اخلاق رسانهای باید از اولویت بالایی در آن برخوردار باشد. مابقی مولفهها هم باید در ساختار عمومی شکل بگیرد. بااینحال معتقدم اگر اصلاح اقتصاد سیاسی و ورود نظاممند اخلاق به رسانهها اتفاق نیفتد، عملا هیچ اتفاق پایهای در رسانههای کشور رخ نمیدهد.»