ریحانه شفیق، پژوهشگر حوزه نوجوان: از زمانی که کتابها و داستانهای کمیک خوانندگان پروپاقرص خودش را پیدا کرد و مورد توجه مردم قرار گرفت، نویسندگان ابرقهرمانهای زیادی را خلق کردند. در بین این شخصیتها و مخلوقها اما، نام تعداد اندکیشان به یاد مردم مانده است. همین تعداد اندک اما هنوز طرفداران خودشان را دارند و برایشان محصولات رسانهای جدیدتری تولید شده و روایتهای مختلف و جدیدتری از زندگیشان بیان میشود. هرکدام از این قهرمانها خصوصیات و داستانهای خاص خودشان را دارد، همین تفاوتها جایگاهشان را نیز در ذهن مخاطب متفاوت و خاص میکند. سوالی که برایمان ایجاد میشود، این است که اصلا چرا برخی از این ابرقهرمانها و داستانهایشان در ذهن مردم ماندگار شدهاند؟ در ادامه به مقایسه شخصیت و داستان دوتا از مشهورترین ابرقهرمانهای کمیک و جایگاهشان در ذهن مخاطبان میپردازم. اگر از افراد بپرسیم بزرگترین و مشهورترین ابرقهرمان داستانهای کمیک کیست؟ بدونشک نام سوپرمن اولین کلمهای است که به زبانشان میآید. سوپرمن، ابرقهرمانی زاده کریپتون، جایی بیرون از کره زمین است. او قدرتهای فراانسانی دارد و ذاتا از انسانها برتر است و معمولا میتواند دشمن را شکست دهد و خیال مردم را راحت کند. قدرت فیزیکی سوپرمن نامحدود است. در عوض کلارک کنت - شخصیت زمینی سوپرمن- خبرنگاری معمولی و عینکی است و کمی هم لکنتزبان دارد، شخصیت کلارک بسیار متفاوت از سوپرمن است و همچنین تغییر ظاهری او (مثل عینکی بودنش) مانع از این میشود که در داستان اطرافیانش به او شک کنند و همچنین کلارک همان جایگاهی است که مخاطب معمولی با زندگی عادیاش کمی خودش را به سوپرمن نزدیک حس میکند اما درنهایت شخصیت سوپرمن شخصیتی شکستناپذیر، دستنیافتنی، قابلاتکا و باورنکردنی است. او ذاتا ابرقهرمان است و ابرقهرمان متولد شده است.
قهرمان بعدی که میخواهم درموردش بگویم، مرد عنکبوتی یا اسپایدرمن است. چرا از اسپایدرمن میگویم؟ زیرا اسپایدرمن از آن ابرقهرمانهایی است که با ورودش به دنیای کمیک طرفداران خیلی زیادی پیدا کرد، با وجود اینکه ورود باشکوهی به دنیای کمیک نداشت و بهعنوان یکی از داستانهای فرعی یک کمیک کمفروش وارد این دنیا شد، اما شخصیت او آنقدر جذاب بود که برخلاف پیشبینی مدیران کمپانی مارول خیلی زود معروف شد. حتی میتوان رد این محبوبیت را در ایران هم مشاهده کرد، بیشتر نوجوانان و جوانان ایرانی از بین ابرقهرمانهای مارول و دیسی با اسپایدرمن آشناتر هستند. پیتر پارکر -شخصیت معمولی مرد عنکبوتی- نوجوانی عادی است که پدر و مادرش از دنیا رفتهاند و با عمو و زنعمویش زندگی میکند. پیتر هوش بالایی دارد اما در اجتماع فرد پذیرفتهشده و محبوبی نیست. دوستان زیادی ندارد و از طرف قلدرهای مدرسه، زیاد مورد تمسخر قرار میگیرد. یک روز که تنهایی به موزه برای بازدید علمی رفته، طی حادثهای توسط یک عنکبوت رادیواکتیوی گزیده شده و پس از مدتی متوجه توانمندیهای جدیدی که به دست آورده میشود. مثلا میتواند از دیوارها بالا برود یا حس ششم قویای پیدا کرده است. اسپایدرمن در ابتدایی که قدرتهایش را به دست میآورد مرتکب اشتباههایی میشود که هرکدام برایش هزینهها و تاوانهایی دارد، مثلا در ابتدا که متوجه قدرتهایش شده بود تبدیل به فردی خودخواه شده بود و فقط برای پول درآوردن از آنها استفاده میکرد. اما پس از کشتهشدن عمویش در یک حادثه که با دزد درگیر شده بود، متوجه میشود شهر چقدر ناامن است و باید در چه راستایی از قدرتهایش استفاده کند و بعد از این جریان به نجات مردم شهر از دست دزدها و ناامنیها میپردازد.
اگر بخواهیم داستانهای این دو ابرقهرمان را مقایسه کنیم میتوانیم بگوییم برعکس سوپرمن، اسپایدرمن در داستانهایش ناکامی را نیز تجربه میکند و باید با نقشه پیش برود وگرنه علیرغم قدرتهای خارقالعادهاش پیروز نمیشود. سوپرمن (به غیر از چند داستان محدود) هرگز شکست نمیخورد و همین خاصیت او، خیال مخاطب را از پیروزی او درنهایت داستان راحتمیکند و اصلا همین شکستناپذیری او را به ابرقهرمانی بیرقیب در دنیای کمیک تبدیل کرده است. از طرف دیگر اشتباهات اسپایدرمن، تعلیق داستانهایش و اطمینان نداشتن مخاطب از پیروزی او، امکان احساس همذاتپنداری مخاطب خصوصا نوجوانان را بر میانگیزد. داستانهای اسپایدرمن پر از روایتهای ساده روزمرهای است که هر فرد دیگری در این دوره زندگیاش تجربه کرده است، همین خصوصیات داستانهای اسپایدرمن است که او را به یکی از محبوبترین ابرقهرمانهای داستانهای کمیک تبدیل کرده است. درنهایت سوپرمن و اسپایدرمن هر دو از شخصیتهای محبوب و معروف تاریخ داستانهای کمیک هستند که هنوز هم مخاطبهای خودشان را دارند. هرکدام از این دو جایگاه متفاوتی در ذهن مخاطبان دارد که طبیعتا بخش زیادی از این تفاوت به همین تفاوتهای روایی و شخصیتی آنها باز میگردد.
درک و تحلیل روایتهای ابرقهرمانها و دنیاهای خیالیشان و ظرافتهای این دنیاهای خیالی چیزی نیست که به راحتی به دست آید، اما برای آغاز تحلیل جایگاه هرکدامشان در ذهن مخاطب ورود به داستانهایشان و مطالعه و تماشای نسخههای مختلف آن امری ضروری است.