کد خبر: 63598

علی‌محمد نمازی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

اصلاح‌طلبان در حل مشکلات به دولت کمک کنند

در نظام‌های پارلمانی زمانی که حزب رقیب برنده نمی‌شود، دولت در سایه تشکیل می‌دهد. دولت در سایه متخصصان خودش را تعیین کرده و عملکرد دولت حاکم را بررسی می‌کند تا نقاط قوت و ضعف آن را بشناسد تا هم ایرادات را تذکر داده و هم در زمان انتخابات از آن برای راهنمایی مردم استفاده کنند.

علی مزروعی، روزنامه‌نگار: درمورد رویکرد اصلاح‌طلبان در مواجهه با دولت سیزدهم با علی‌محمد نمازی، عضو حزب کارگزاران سازندگی گفت‌وگویی داشته‌ایم. نمازی در این‌باره می‌گوید: «باید تا جایی که از دست‌مان برمی‌آید کمک کنیم تا دولت بتواند مشکلات را حل کرده و زمینه پیشرفت و آبادانی را فراهم کند.» مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

به‌نظر شما رویکرد اصلاح‌طلبان در دولت رئیسی باید به چه نحوی باشد؟

در نظام‌های پارلمانی زمانی که حزب رقیب برنده نمی‌شود، دولت در سایه تشکیل می‌دهد. دولت در سایه متخصصان خودش را تعیین کرده و عملکرد دولت حاکم را بررسی می‌کند تا نقاط قوت و ضعف آن را بشناسد تا هم ایرادات را تذکر داده و هم در زمان انتخابات از آن برای راهنمایی مردم استفاده کنند. در نظام‌های ریاستی اما دولت در سایه وجود ندارد. اما احزاب رقیبی که انتخابات را واگذار کرده‌اند، مرتب عملکرد رئیس‌جمهور را نقد و بررسی می‌کنند.

یکی از ایده‌هایی که در کشورهای با عیار دموکراسی بالاتر گاهی استفاده می‌شود این است که حزب حاکم، رئیس‌جمهور حزب رقیب را به‌عنوان رئیس هیات آشتی به سایر کشورها به ماموریت می‌فرستد. درمقابل حزبی که در اقلیت قرار دارد نیز به حزب حاکم مشورت می‌دهد. درنتیجه بدنه کارشناسی تغییر نمی‌کند اما مدیران اجرایی از حزب پیروز روی کار می‌آیند. حزبی هم که رای نیاورده است به این صورت نیست که قهر کرده و به نیروی منفی تبدیل شود و بخواهد چوب لای چرخ فعالیت‌های دولت بگذارد بلکه انتقاداتش را مطرح می‌کند و اگر ماموریتی نیز به او محول شد آن را انجام می‌دهد. در کشور ما انتخابات رقابتی نبوده و کاندیدای شاخص اصلاح‌طلبان برای رقابت در انتخابات حاضر نبوده است. با این حال تا جایی که من اطلاع دارم هم احزاب اصلاح‌طلب و هم شورای هماهنگی جبهه اصلاح‌طلبان اعلام کرده‌اند ضمن اینکه عملکرد دولت رئیسی و مجلس یازدهم را تحت‌نظر داشته و کنترل می‌کنند، آماده هستند که مشورت‌هایشان را ارائه کرده و به پیشرفت امور کمک کنند. چیزی که خود من به آن اعتقاد دارم و از استراتژی اصلاح‌طلبان تا به الان شاهد بوده‌ام این است. علی‌رغم بی‌مهری‌هایی که به اصلاح‌‌طلبان شده است اما این کشور برای همه ماست و باید تا جایی که از دست‌مان بر می‌آید کمک کنیم تا دولت بتواند مشکلات را حل کرده و زمینه پیشرفت و آبادانی را فراهم کند. فکر می‌کنم سایر اصلاح‌طلبان نیز اگر از آنها تقاضای کمک شود آماده هستند کمک‌شان را ارائه دهند.

رئیسی طی چند روز اخیر با رسانه‌های اصلاح‌طلب جلسه‌ای برگزار کرد. پیش از انتخابات نیز جلسه دیگری برگزار شده بود. نظرتان درمورد این جلسه با رسانه‌های اصلاح‌طلب چیست؟ آیا می‌شود از این جلسات رویکرد تعاملی دولت با اصلاح‌طلبان را برداشت کنیم؟

چیزی که من دیدم این است که همه روزنامه‌های اصلاح‌طلب دعوت نشده بودند و صرفا همان جمعی که قبل از انتخابات در جلسه حاضر بودند یک‌بار دیگر دعوت شده بودند. روزنامه کارگزاران دعوت نشده بود. سایر روزنامه‌ها مثل آرمان و شرق را نیز نمی‌دانم که بودند یا نه.رئیسی می‌تواند با دعوت کردن رقبای خود در زمینه‌های مختلف نشست‌های کاملا آزادی را با متخصصان امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برگزار کند تا نقطه‌نظرات به درستی مطرح شده و راهنمای کار قرار گیرد. اصلاح‌طلبان دلسوز کشور هستند و دوست دارند کشور در چارچوب قانون اساسی اداره شود؛ چراکه راهکار اصلاح اشکالات است نه دگرگونی و انقلاب. اصلاح امور زمانی تحقق می‌یابد که جناح حاکم رقیب را به رسمیت شناخته و برای او میدان فراهم کند.

در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری شاهد اختلافاتی بین ایده‌ فعالیت جناح‌های مختلف اصلاح‌طلب بودیم که برخی اظهارات رادیکال شرکت در انتخابات را نفی می‌کردند و برخی از لزوم حضور صحبت به میان می‌آوردند. جدا از این مورد فرم مدیریت احزاب اصلاح‌طلب نیز محل مناقشه بین بدنه این جناح قرار گرفته است. به‌طور مثال بیان می‌شود که رهبری اصلاح‌طلبان از فردمحوری باید شورایی شود و همچنین بدنه جوان باید میدان فعالیت پیدا کنند. فکر می‌کنید تفاوت در ایده فعالیت بیشتر باعث ایجاد این اختلافات بین بدنه اصلاح‌طلبان شده یا فرم فعالیت؟

تفاوت در ایده فعالیت اگر جدی باشد اهمیت بیشتری داشته و خطرناک‌تر است. اختلاف‌نظر در شیوه و قالب فعالیت راحت‌تر حل می‌شود تا اختلاف‌نظرات عمیق در تفکر و ایده. اما آنچه در انتخابات اخیر بروز کرده و ما شاهدش بوده‌ایم برمی‌گردد به چرخه معیوب انتخابات کشور. در کشور ما کارکرد‌های حزبی بر انتخابات حاکم نیست. اگر کارکرد حزبی حاکم بود باید در کشور دو حزب فراگیر می‌داشتیم اما درحال حاضر بیش از 90 حزب و تشکل سیاسی فعال داریم. این اصلا برای کشور خوب نیست و معلوم است که فعالیت حزبی درستی انجام نمی‌شود.

ما شاهد هستیم سال‌هاست دبیران احزاب اصلاح‌طلب افرادی هستند که سن زیادی داشته و مدت زیادی است که فعالیت سیاسی انجام می‌دهند. برخی معتقد هستند جوانان باید مدیریت کار را در جبهه اصلاح‌طلبان به عهده بگیرند و چهره‌های قدیمی‌تر باید کنار رفته و شأن مشاوره‌ای داشته باشند. چرا این مطالبه جوان‌گرایی تحقق نمی‌پذیرد؟

هرجا اساس چرخش قدرت و مدیریت براساس انتخابات باشد ما نباید میان جوان، میانسال و سالخورده تفکیک قائل شویم؛ چراکه انتخابات براساس رای است و زمانی که فردی رای می‌آورد یک مسئولیت را عهده‌دار می‌شود.

این حرف فقط در کشور ما مطرح می‌شود که چرخش قدرت و مدیریت در داخل احزاب و حاکمیت مبتنی‌بر انتخابات آزاد نیست و براساس این حرف این مطالبه مطرح می‌شود که الان نوبت مسئولیت پذیرفتن جوانان است.این مشکل برمی‌گردد به سوال قبلی که اصلا احزاب با چه هدفی شکل می‌گیرند. احزاب ابزار نظام‌های دموکراتیک هستند. اگر اداره کشوری برمبنای دموکراسی باشد در آن اختلاف‌سلیقه به وجود می‌آید و مدیریت این اختلاف‌سلیقه بدون حزب نمی‌شود. در نظام‌هایی که انتخابات آزاد دارند اختلاف‌سلیقه در احزاب سازماندهی می‌شود و حزب به ابزار نظام دموکراتیک تبدیل می‌شود. احزاب نیز هرساله یا دوسال یک‌بار کنگره و انتخابات آزاد خود را برگزار می‌کنند. زمانی که انتخابات آزاد باشد افرادی که در نظر اعضای حزب موثرتر و مشهورتر هستند رای می‌آورند. در حزب کارگزاران که من معاون استان‌های آن بودم اساسنامه اصلاح شد و در شورای مرکزی برای استان‌ها و بانوان سهمیه در نظر گرفته شد که این یک امکان ایده‌آلی محسوب می‌شود که طی آن مبنای انتخاب افراد صرفا رای نیست. در احزاب، بحث تجربه موثر است. شما در کشورهای دموکراتیک کمتر دیده‌اید رئیس‌جمهوری زیر 45 سال یا 40 سال باشد. حتی شما نمایندگان مجلس آنها را هم ببینید همین‌طور است، چون می‌خواهند افراد صاحب‌نظر، متخصص و کاردان در مجالس‌شان حضور پیدا کنند. زمانی احزاب ما رونق پیدا می‌کنند که در قدرت سهیم باشند. اگر احزاب در قدرت سهیم نباشند افراد در احزاب مشارکت نمی‌کنند و هزینه پرداخت نمی‌کنند، زمانی در حزب مشارکت می‌کنند که بتوانند کاندیدا شوند و در قدرت سهیم شوند.

کرباسچی یکی از دلایل عدم‌انتشار روزنامه سازندگی را عدم‌همراهی و احیانا مخالفت ارکان حزب عنوان کردند. آیا شما این مورد را تایید می‌کنید؟

من وارد این بحث نمی‌شوم چون یک قراری گذاشتیم که سخنگوی حزب یا دبیرکل این قضایا را توضیح دهند.

آیا روزنامه در آینده منتشر می‌شود؟

من خبر ندارم و درحال تصمیم‌گیری هستند. از نظر من که عضو شورای مرکزی حزب هستم، قطعا هر حزبی ارگان دارد و ارگان یک حزب می‌تواند روزنامه باشد. بنابراین کارگزاران بنا دارد روزنامه‌اش منتشر شود.

یکی از نقدهایی که قوچانی به اصلاحات وارد می‌داند این است که تقدم دموکراسی بر تکنوکراسی موجب شده سرمایه اجتماعی اصلاحات ریزش کند. این صحبت را چقدر قبول دارید؟ آیا اصلاحات در مسیر درستی قرار دارد؟

من نظر قوچانی را رد می‌کنم. یک دوره مجلس سوم با اکثریت چپ‌ها شکل گرفته، یک دوره هم مجلس ششم. هم مجلس سوم، قوی بود و در بررسی لوایح دولت و کسری بودجه و بررسی کابینه توانسته بود عملکرد خوبی داشته باشد، هم مجلس ششم برخلاف چهره داخلی‌اش که گفته بود توسعه سیاسی صلاح کار ماست. من در یک بررسی آماری مصوبات مجلس ششم را بررسی کردم، مهم‌ترین مصوبات آن مجلس از لحاظ نوع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، مصوبات اقتصادی بود. من از مجلس ششم دفاع می‌کنم ضمن اینکه به سیاست توجه داشت ولی خروجی مجلس ششم نقش مهمی در اصلاح کشور از لحاظ اقتصادی داشت. به‌علاوه عملکرد دولت خاتمی به‌گونه‌ای بود که هیچ دولتی مثل دولت خاتمی نبود. اگر شاخص‌های اقتصادی را بررسی کنیم، تورم در زمان خاتمی تک‌رقمی شد، به‌طوری‌که رشد اقتصادی خوبی شاهد بودیم. از لحاظ سرمایه‌گذاری خارجی بالاترین رقم مربوط به دولت خاتمی است. من این را رد می‌کنم که ما خوب عمل نکردیم. دو دوره دولت و دو دوره مجلس کاملا دست اصلاحات بوده که عملکرد اصلاح‌طلبان در آنها خوب بوده است.

مرتبط ها