به گزارش «فرهیختگان»، روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم محمدعلی نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران توصیفاتی از وضعیت کنونی کشور ارائه داده که گرچه با هدف فرافکنی در مورد دولت هشت سالهشان نوشته شده، اما به خوبی نشان میدهد که نتیجه بر سرکار بودن کارگزارانیها یا کسی که کارگزاران حامی اوست، چه خواهد بود.
نمازی مینویسد: «چرا تصمیم کارساز و اقدامات چارهساز صورت نمیگیرد؟ شاخصها بسیار گویاست. درآمدهای دولت هیچ تناسبی با هزینههای آن ندارد و سالهاست به سطحکسر بودجه افزوده میشود و اکنون در مرز ۵۰۰ هزار میلیارد تومان است و عدد نقدینگی را به سختی میتوان خواند. این در حالی است که گفته میشود در ١۶ سال گذشته ١٧١ میلیارد دلار به دست بخش خصوصی از کشور خارج و در دیگر کشورها سرمایهگذاری میگردد، سفره مردم خالی و ٧٠درصد آنها نیازمند یارانه هستند و تعداد بیکاران ١۵ میلیون و بیش از ٣٠درصد واجدین شرایط اشتغال است. فروپاشی اجتماعی رخ داده و سطح آموزش در همه مقاطع نزول نموده است. کدام حکومتها با ثروت متوسط به بالا، متحد ایران است و رابطه کدام یک از همسایههای ایران دوستانه و اطمینانبخش است؟ پیشرفت ایران در مبارزه با کرونا با کدام کشورها قابلمقایسه است؟ وضع جنگلها، دشتها، رودخانهها، دریاچهها، تالابها و در یک کلام وضعیت محیط زیست عادی نبوده و موجب نگرانی است. آنهم در حالی که ایران، کشور غنی و دارای موقعیت استراتژیک است. اما چرا اوضاع اینگونه است؟ پاسخ روشن است؛ کنار دشمنیهای خارجی و داخلی، افراط در آرمانخواهی، عدم واقعبینی و فرصتسوزی! دیگر مجال نیست و باید در چارجوب نظام جمهوری اسلامی ایران کارهای مورد نیاز آغاز گردد.»
نمازی میخواهد از افراط در آرمانخواهی بگوید، اما در واقع از سال ۶۸ تاکنون –یعنی طی ۳۲ سال- فقط هشت سال (دولت احمدینژاد) قدرت دست کارگزاران سازندگی نبوده است. هشت سال دولت هاشمی، هشت سال دولت خاتمی و هشت سال دولت روحانی هیچ نقشی در این وضعیت رقتباری! که یک عضو حزب کارگزاران توصیف میکند، نداشتهاند؟!
مشکل ایران شاید همین است که اهل قدرت به جای اصلاح خود، تلاش میکنند برای حل مشکلات، فقط مقصریابی کنند و از قضا تقصیر هم هیچ وقت از جناح سیاسی آنها نیست!
نمازی راهحل هم ارائه میدهد: «جای سه موضوع در مدیریت کشور بسیار خالی است: ۱- تدبیر؛ ۲- اولویتشناسی و رعایت آن و ۳- رعایت عدالت در همه زمینهها.»
واقعاً طی ۲۴ سال که شش دولت دست کارگزاران و جریان متبوعش بوده، چرا نتوانستهاند تدبیر و اولویت شناسی و عدالت را در فضای مدیریتی کشور رعایت کنند و اگر دیدهاند نمیشود و نمیگذارند کار کنند، چرا باز برای رسیدن به قدرت، همه تلاش خود را کردهاند؟
آنچه نمازی نوشته و روزنامه اعتماد منتشر کرده، شاید تصویری از اوضاع کشور باشد، اما در هر حال تصویر روشنی از شیوه مدیریتی کارگزاران و اصلاحطلب و اذعان به ویرانه بودن چیزی است که حسن روحانی به رئیسجمهور بعد از خودش تحویل داد. از سویی، طی ۲۴ سال مذکور، برای «آرمانخواهی» هزینه ندادیم، بلکه برای رد شدن از آرمانها هزینه دادیم. روحانی و ظریف با پافشاری بر آرمانها قیمت دلار را ده برابر نکردند، بلکه با «کدخدا» خواندن «شیطان بزرگ»، کشور را به آغوش تحریم بردند. اینکه «امریکا میتواند تنها با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را نابود کند»! یا «نمیتوان با شعارهای توخالی مقابل قدرتهای بزرگ ایستاد»! کجا رنگ آرمانخواهی دارد؟!/ روزنامه جوان