کد خبر: 63469

کمپین‌های تبلیغاتی چگونه رای اعضای آکادمی اسکار را جابه‌جا می‌کنند

اساتید اسکار

طبیعی است که استودیوهای هالیوودی، از همان مراحل پیش‌پرداخت، مبالغی را برای تبلیغات فیلم کنار می‌گذارند. مبالغی که در سالم‌ترین شکل ممکن خود که انتشار در نشریات و تابلوهای شهری است، چیزی حدود 100 هزار دلار برای پروژه تعریف می‌شود.

مجتبی اردشیری، روزنامه‌نگار: «جایزه سیاسی اسکار»، این عنوان کوتاه که طی سالیان اخیر، خیلی درمورد بزرگ‌ترین جایزه سینمایی جهان به‌کار می‌رود، خیلی فراتر از آن چیزی است که مخاطب، با مفاهیم آن آشنایی دارد. منظور از این «سیاست»، راه و روش کشورداری نیست و تماما به فنونی مربوط است که یک فیلم با گذراندن مراحلی پیچیده و دشوار، خود را به مجسمه اسکار نزدیک می‌کند.

اسکار تا سال 1999، «کمپین»هایش را عموما به‌صورت خصوصی و در خفا، و از این سال به بعد، در قالب صنعتی روتین معرفی کرد که حالا زرق‌وبرق آن، گاهی با بودجه تولید یک فیلم بزرگ برابری می‌کند. «کمپین» هم مانند «سیاست»، آن معنای لغوی و همیشگی خود را در مواجهه با اسکار از دست می‌دهد؛ بیشتر به معنای «لابی»، نزدیک‌تر است و معنای ساده‌ترش آن است که یک فیلم بتواند فارغ از توان سینمایی‌اش، به اجماع بیشتری برای کسب رای در سیستم اسکار برسد.با یک جست‌وجوی ساده در گوگل متوجه می‌شوید که «کمپین» طی دو دهه اخیر، به بدنه اصلی اسکار الصاق شده و حالا دیگر تمامی فیلم‌ها، حتی آثار کوتاه و انیمیشن نیز قبل از برگزاری این جایزه، کمپین به راه انداخته و تمام تلاش خود را انجام می‌دهند تا در رشته خود، موفق به افتخارآفرینی شوند. آن فیلم‌هایی هم که برای خود بختی برای حضور در اسکار نمی‌بینند، این سلسله‌تلاش‌ها را از فصل جوایز آغاز می‌کنند؛ عموما در جشنواره تلوراید که در شهریور برگزار می‌شود. این فیلم‌ها از زمان کافی برای سروصدای مطبوعاتی و القای آنکه فیلمی مهم هستند، سوءاستفاده کرده و در نخستین گام تلاش می‌کنند با جلب‌نظر اعضای آکادمی، خود را در جمع نامزدهای اولیه اسکار بگنجانند؛ مرحله بعدی، رقابت میان تمام فیلم‌هایی است که در رشته‌هایی از اسکار نامزد شده‌اند. آنها در دو ماه منتهی به برگزاری اسکار، با برگزاری کمپین‌هایی تلاش می‌کنند تعداد داوران بیشتری را به تماشای فیلم خود ترغیب کنند و در این مسیر، میلیون‌ها دلار پول‌پاشی می‌کنند تا بتوانند از طرق مختلف، رای و نگاه آنها را به نفع حمایت از اثر خود جلب کنند.

در آخرین سال دهه 90 میلادی بود که «هاروی واینستین»، علنا کمپین‌ها را هنر استودیوها در مقابله با یکدیگر نامید و اعلام کرد همه‌چیز در شب برگزاری اسکار تمام نمی‌شود بلکه شب‌های تعیین‌کننده برگزیدگان اسکار، شب‌های کمپین هستند و شب اسکار، همه، یک مراسم تشریفاتی را می‌بینند که برندگان اصلی‌اش، چند روز قبل برای استودیوها مشخص شده است.

از همان زمان، استودیوها، جسارت بیشتری برای رقابت با واینستین پیدا کردند و رقابت‌هایشان حول برگزاری کمپین‌هایی نتیجه‌محور داغ‌تر شد. کار به جایی رسید که ورایتی در گزارشی از این کمپین‌ها اعلام کرد استودیوها حتی برای قانع کردن و خرید رای 10 عضو آکادمی که در یک شهر کوچک اروپایی حضور دارند نیز با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.

با دانستن این سیاست عجیب اسکار است که بسیاری از گره‌های کور اسکار برای همه روشن می‌شود؛ اینکه چرا فلان فیلمی که در فصل جوایز حضور کمرنگی داشته، به یکباره چندین تندیس اسکار را از آن خود می‌کند و برعکس، چرا فیلمی که جوایز جشنواره‌های مختلف را درو کرده، در اسکار چندان موفقیتی به دست نیاورده است.

در کمپین‌ها چه خبر است؟

9757

تعداد اعضای آکادمی اسکار، 9757 نفر است. همواره در اواخر بهار هر سال، به تقاضاهای جدید برای پیوستن سینماگرانی از تمام قاره‌های جهان پاسخ داده شده و بدین‌ترتیب، سالانه بر تعداد اعضای آکادمی اسکار افزوده می‌شود؛ این اعضا همان کسانی هستند که از حق رای برخوردارند.

بنابراین استودیوها و پخش‌کننده‌ها برای پیروزی در رقابت اسکار، چاره‌ای جز همراهی بخش عظیمی از این اعضا ندارند. این اعضا، خود به چند دسته تقسیم می‌شوند: آنهایی که چشم‌شان به جشنواره‌های مورد وثوق خود است و برگزیدگان آن جشنواره‌ها را به‌عنوان انتخاب خود معرفی می‌کنند. عده‌ای هم بنا را بر شایسته‌سالاری گذاشته و تمام فیلم‌های مهم سال را تماشا می‌کنند. اما بخش اعظم این افراد، کسانی هستند که در کمپین‌ها شرکت داده می‌شوند.

شکل برگزاری کمپین‌ها هم تقریبا به یک صورت است. عموما اکران خصوصی، بهانه دورهمی اعضای آکادمی است. بدین‌ترتیب، استودیوها با آگاهی از گستره جغرافیایی حضور اعضای آکادمی، مراسم خود را در چند ایالت آمریکا، چند کشور اروپا و حتی برخی کشورهای آسیایی و آمریکای جنوبی برگزار می‌کنند.

آنچه سبب حضور جمع کثیری از اعضای آکادمی می‌شود، هدایای گران‌قیمتی است که اسپانسرها در اختیارشان قرار می‌دهند.

علاوه‌بر این هدایا، برخی مشوق‌های دیگر نظیر یادگاری‌هایی از بازیگران سرشناس و کارگردان فیلم، لوح تصویری آثار آن استودیو، ضیافت باشکوه شام، دعوتنامه به میهمانی‌های مجللی که چهره‌های مشهوری چون «آنجلینا جولی» در آن حضور دارند و... نیز درنظر گرفته می‌شود تا ارزش آن شب، کمتر از مراسم اسکار نباشد.

هدایای این مراسم نیز از لیوان‌ها و بالش‌های منقش به پوسترهای فیلم گرفته تا اسکناس‌های صددلاری که در قالب پکیج به‌همراه دیگر هدایای آن شب، از طرف اسپانسر به دست اعضای آکادمی می‌رسد.

در آن مراسم، عموما بازیگران و کارگردان، چند دقیقه‌ای پیش از آغاز فیلم، سخنرانی کوتاهی دارند و در صحبت‌های خود، از اهمیت فیلم و لزوم دیده‌شدن بیشتر آن سخن می‌گویند. در این مراسم، روزنامه‌نگاران و منتقدان همسو با فیلم نیز حضور دارند.

درواقع با یک تیر، دو نشان، هدف قرار گرفته می‌شود. هم رای اعضای آکادمی در سبد آن فیلم ریخته می‌شود و هم، جریان رسانه‌ای در آغاز فصل جوایز، با فیلم همراه خواهد بود و می‌تواند سیگنال‌های مثبت بسیاری به مخاطبان آن اثر بدهد.

پول‌های میلیون دلاری

با چنین رویکردی است که صنعت سینما، رقابتی‌تر از همیشه به راه خود ادامه می‌دهد. استودیوها و دفاتر پخش بین‌المللی، از به راه‌انداختن این کمپین‌ها، چند هدف را به‌صورت موازی دنبال می‌کنند: نخست بحث فروش فیلم در گیشه سراسر جهان است. دوم، جریان‌سازی مطبوعاتی و درخشش بیشتر در فصل جوایز است؛ سوم، تطمیع اعضای آکادمی برای رای دادن به فیلم آنهاست و چهارم که مهم‌تر از سه هدف قبلی است، خواباندن عطش رقابت برای کسب افتخاراتی تازه توسط استودیوهاست.

تاریخ سینما هیچ‌گاه عطش نتفلیکس برای افتخارآفرینی «رما» (Roma‌) را از یاد نخواهد برد. هزینه تمام‌شده فیلم 15 میلیون دلار بود اما نتفلیکس 25 میلیون دلار برای دستیابی به اسکار هزینه کرد. از برگزاری کمپین در چهار گوشه جهان گرفته تا ارسال بالش‌های مزین به‌ عنوان فیلم برای سه‌چهارم اعضای آکادمی و اعطای کتاب میز قهوه‌ای 200 صفحه‌ای. نتفلیکس به همین‌ها بسنده نکرد بلکه سالن مجلل دامپلین را برای اعضای آکادمی اجاره کرد تا علاوه‌بر صرف ناهار و رقص، شاهد اجرای زنده «دالی پارتون» هم باشند. در انتها هم به افراد حاضر در مراسم، زیورآلاتی در ارتباط با کریسمس اعطا شد.

نتفلیکس حتی برای برخی اعضای آکادمی، نت‌بوک فرستاد، برای برخی دیگر، دی‌وی‌دی‌های آثار «لیدی گاگا» و برای برخی اعضای آکادمی نیز تیشرت‌های راکر.

تمام این پول‌پاشی‌ها به این دلیل بود که هم نتفلیکس که غول پلتفرم مجازی بود، حضور خود را در صنعت سینما اعلام کرده و موجودیت خود را جشن بگیرد و هم با انتخاب «رما»، دست به یک تاریخ‌سازی بزرگ بزند؛ چراکه «رما» با جایزه‌ای که کسب کرد به نخستین فیلم انگلیسی‌زبان تاریخ اسکار تبدیل شد که جایزه بهترین فیلم را گرفته است.

در این مسیر، نتفلیکس تنها نبود. در همان سالی که این غول دنیای استریم مشغول خودکشی تبلیغاتی بود، یونیورسال پیکچرز که «اولین مرد» را در فصل جوایز داشت، یک کتاب میز قهوه‌خوری و یک نسخه کلکسیونی از موسیقی اصیل آمریکا را برای اعضای آکادمی ارسال کرد. در لندن هم ضیافت ناهار باشکوهی با حضور «دیمین شزل» و «رایان گاسلینگ» و «کلر فوی» در باکسوود گوردون برگزار شد.

البته که شکل رقابت تنها به ارسال هدایا و برگزاری مراسم خلاصه نمی‌شود. تبلیغات محیطی نیز در خدمت اسکار هستند به‌گونه‌ای که یک امتداد 8 بلوکی از خیابان ملروز لس‌آنجلس که دارای 9 قطعه است، همواره در تصرف نتفلیکس و برادران وارنر قرار دارد. این بلوک‌ها محل زندگی و کار حدود 550 رای‌دهنده است و به همین دلیل، استودیوها، حتی به این مسائل نیز فکر می‌کنند. بلوک مهم بلوار سان‌ست نیز سال‌هاست که در تصرف کمپانی‌های فیلمسازی قرار دارد.آن تغییر فازی که واینستین در اواخر دهه 90 میلادی برای معرفی برگزیدگان اسکار انجام داد، با این قبیل کارهای استودیوها و دفاتر پخش، به ریل‌گذاری جدیدی انجامید که منتقدان اسکار را بیشتر می‌کرد؛ اما وجه دیگری از صنعتی شدن سینما و جوایز سینمایی را پیش‌روی فعالان این حوزه قرار می‌داد.البته که «رما» در این فهرست عریض و طویل، تنها نبود. پیش از این فیلم، در محافل سینمایی، صحبت‌هایی از بریز و بپاش 25 میلیون دلاری برای «آرگو» یا هزینه 20 میلیون دلاری برای «جاذبه» مطرح شده بود. موزیکال رمانتیک «لالالند» که در میان آن همه اثر مهم، موفق به تاریخ‌سازی در اسکار شد هم 10 میلیون دلار خرج روی دست استودیوی پخش‌کننده خود گذاشت. شاید باورش سخت باشد که فیلم کارگردان باپرستیژی چون «دیوید فینچر» نیز از این قواعد خارج نبود؛ درام پراقبال «شبکه اجتماعی» برای موفقیت در اسکار 10 میلیون دلار خرج کرد.

از مشاوران زیرک استودیوها غافل نشوید

طبیعی است که استودیوهای هالیوودی، از همان مراحل پیش‌پرداخت، مبالغی را برای تبلیغات فیلم کنار می‌گذارند. مبالغی که در سالم‌ترین شکل ممکن خود که انتشار در نشریات و تابلوهای شهری است، چیزی حدود 100 هزار دلار برای پروژه تعریف می‌شود.

اما وقتی قرار است کارها از طریق کمپین پیش برود، این قواعد تغییر می‌کند.در این مسیر، استودیوها به مشاوران خود روی می‌آورند. مشاورانی که قاعده بازی را در فصل جوایز چیده و به نوعی آن را مهندسی می‌کنند. این مشاوران، خارج از حقوق ماهانه‌ای که دریافت می‌کنند، طبق برنامه‌ریزی خود، در صورت برنده شدن در بخش‌های مختلف اسکار، مبالغ دیگری را نیز به دست می‌آورند.

مثلا اگر فیلم در شاخه بهترین بازیگر، نامزد شد، 5 هزار دلار و در صورت برنده شدن در این بخش، 10 هزار دلار پاداش می‌گیرند. برای کارگردانی هم، تعرفه معمولا به همین میزان است. برای بهترین فیلم که مهم‌ترین جایزه اسکار محسوب می‌شود، در صورت نامزدی، 10 هزار دلار و در صورت برنده شدن در این بخش، 20 هزار دلار یعنی در کل 30 هزار دلار به دست می‌آورند.

وسوسه به دست آوردن این دستمزدهای کلان سبب می‌شود این مشاوران، به هر تدبیری متوسل شوند و از ترور شخصیت تا سوءاستفاده از احساسات اعضای آکادمی استفاده کنند. استودیوها هم که چیزی جز افتخارآفرینی و فروش جهانی، مدنظرشان نیست، چشم‌بسته، طرح‌های مشاوران‌شان را به واقعیت تبدیل می‌کنند و تنها در سودای عملی کردن پروژه‌ای نتیجه‌محور به سر می‌برند.

این‌چنین می‌شود که در این فضا، یک جنگ تمام‌عیار میان نظام استودیویی هالیوود به راه می‌افتد و 9757 نفر اعضای آکادمی نیز به‌عنوان بازیگران، منویات مشاوران استودیوهای تولید و پخش را در زمین بازی اجرا می‌کنند. دوستداران بی‌شمار اسکار در جهان نیز بی‌خبر از این مناسبات، در پی تجزیه و تحلیل این موضوع هستند که چرا فلان فیلم، امسال جایزه برد و آن فیلم دیگر دستش از جوایز کوتاه ماند.

وقتی بازیگران هم بخشی از این بازی تبلیغاتی می‌شوند

به نظر می رسد که در این پازل ناجوانمردانه، بازیگران، سهم بسزایی در دیده شدن کمپین‌های تبلیغاتی دارند. استودیوها اما بیشتر به این نقش واقف هستند و سناریوهای دقیقی برای بازیگران کارهایشان می‌چینند. برخی مواقع حتی فضای احساسی نسبت به بازیگر درگذشته هم به کمک این کمپین‌ها می‌آید و کمپین‌هایی حمایتی برای آنها به راه می‌اندازند و بدون صرف هزینه چندانی، اعضای آکادمی را روی این گزاره حساس می‌کنند که این بازیگران، نهایت استعداد خود را برای بازی در این آثار خرج کرده و حالا آکادمی نباید از این «آخرین فرصت برای تاریخ‌سازی آنها» به‌سادگی عبور کند. یک مدل دیگر سهیم کردن بازیگران در کمپین، خرج کردن بی‌حساب آنهاست. «لئوناردو دی‌کاپریو» همواره به هنرمند بی‌حاشیه و خجالتی هالیوود شهره بوده اما همین بازیگر در سالی که قرار بود برای «بازگشته»، نخستین اسکار خود را بگیرد، از حضور وقت و بی‌وقت در مراسم و برنامه‌های فصل جوایز ابا نمی‌کرد. او حتی مقابل «الن دیجنرس» نشست و از تجربه مهوع خوردن گوشت خام گاو، سر صحنه این فیلم خاطره تعریف کرد و بدین‌ترتیب جای هیچ شکی را باقی نگذاشت که اسکار بازیگری آن سال، حق مسلم اوست. یعنی کمپانی این باور را به کمک تیم رسانه‌ای قدرتمند خود به مردم و البته اعضای آکادمی قبولاند که کسی جز دی‌کاپریو فیلم «بازگشته»، مستحق اسکار امسال نیست.

در مقابل اما بسیاری از بازیگران، با آگاهی، نخواستند که بخشی از این پازل قدرت به شمار بروند. بازیگرانی که معمولا در گفت‌وگوهایشان، عملا اعتراف کردند که تن به کمپین ندادند. ازجمله این بازیگران می‌توان به مونیک آنجلا ایمز اشاره کرد. البته که بهره‌برداری از بازیگران توسط نظام استودیویی هالیوود، به همین نمونه‌های ساده ختم نمی‌شود.

استودیوهای هالیوودی برای حذف رقیب، کمپین‌هایی را هم به راه می‌اندازند. جنبش metoo یکی از این موارد است. سوءاستفاده از زنان که هرازچندگاه به یکباره گل می‌کند و فارغ از درستی یا نادرستی ادعا، اهداف پشت‌پرده‌ای را دنبال می‌کند که مهم‌ترین آن، حذف رقیب از صحنه رقابت بود. برخی معتقدند حواشی‌ای که درمورد «هاروی واینستین» به رسانه‌ها کشیده شده در همین پازل حذف رقیب جای می‌گیرد. واینستین که به امپراتور پرقدرت هالیوود تبدیل شده بود، عملا صحنه را برای قدرت گرفتن دیگر استودیوها ناممکن کرده بود. به راه‌انداختن این جنبش، نه‌تنها او را از صحنه رقابت حذف کرد بلکه زمینه را برای ظهور استودیوهای دیگر و سهیم شدن بیشتر آنها در جوایز اسکار فراهم کرد.

آیا اسکار سوم به ایران می‌رسد؟

همان سالی که «جواد شمقدری» در مقام رئیس سازمان سینمایی، از لابی‌گری برای گرفتن اسکار توسط «جدایی نادر از سیمین» سخن به میان آورد، خیلی‌ها حرف او را چندان جدی نگرفتند. شمقدری بعدها گفت: «احمدی‌نژاد به من گفت برو سینمای ایران را بین‌المللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خب این کار را انجام بده. در فرآیند اسکار، فیلمی انتخاب شد، رفت و مورد حمایت قرار گرفت. اینها یک برنامه‌ریزی بود. وقتی شما در عرصه بین‌المللی می‌روی و می‌خواهی جایزه بگیری، قطعا نمی‌توانی با شاخص‌های خودت عمل کنی و طبیعی است که بتوانی با شاخص‌های آنها عمل کنی. این، برنامه‌ریزی شد اما بعضی منکر شدند. ما طراحی کردیم و حتی لابی‌گری کردیم تا این اتفاق بیفتد. فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد.»شرکت سونی‌پیکچرز هم پخش‌کننده این فیلم در آمریکا بود تا روند دیده شدن فیلم فرهادی برای جمع کثیری از اعضای آکادمی، به‌راحتی فراهم شود.این اتفاق اما برای دومین اسکار سینمای ایران به شیوه دیگری رخ داد. همان مشاوران استودیویی، این‌بار از حماقت ترامپ در ارائه قانون عدم‌ورود ایرانی‌ها به خاک آمریکا، نهایت بهره را برده و با انتشار بیانیه‌ای توسط فرهادی که در آن، خون خود در ورود به آمریکا را رنگین‌تر از دیگر ایرانی‌ها نمی‌دانست، زمینه حساس کردن اعضای آکادمی را به فیلم «فروشنده» فراهم کرد.ضمن آنکه در فضای دوقطبی آن سال آمریکا، جمع کثیری از اعضای آکادمی، مخالف نظریات و سیستم مدیریتی ترامپ بودند و این خود برگ برنده‌ای برای «فروشنده» بود تا در حضور آثار پرافتخارتری که در اسکار آن سال حضور داشتند، اسکار بهترین فیلم را به دست آورد.

برای امسال اما قاعده بازی به‌کلی فرق کرده است. فرهادی حالا خود به وزنه سنگینی در فیلمسازی بین‌المللی تبدیل شده و حضورش به‌تنهایی کافی است تا توجه تمامی اعضای آکادمی به فیلم او جلب شود.

مجله «Vanity Fair» که همزمان در آمریکا و چهار کشور اروپایی منتشر می‌شود در شماره اخیر خود به تحلیل حاضران در اسکار 2022 پرداخت. در بخش‌هایی از این گزارش که مربوط به «اصغر فرهادی» است، آمده: «احتمالا دو برنده اخیر اسکار بهترین فیلم بین‌المللی یعنی «اصغر فرهادی» و «پائولو سورنتینو» در این فصل به‌شدت موردتوجه قرار بگیرند. هرکدام یک استریمر سازگار با هزینه‌ها دارند که به ترتیب در آمازون و نتفلیکس از آنها حمایت می‌کند و هیچ‌کدام تابه‌حال نامزد بهترین کارگردانی نشده‌اند. قهرمان فرهادی به‌خوبی در جشنواره کن ظاهر شد اما حضور به‌مراتب بهتری برای این فیلم در دیگر جشنواره‌های پاییزی وجود دارد، بنابراین اگر نظر من را بپرسید، می‌گویم او برای امسال، اولین نامزدی کارگردانی خود را کسب می‌کند.»

این تخمین گزارشگر مجله «وندی‌فر» در شرایطی مطرح می‌شود که این گزاره، از مدت‌ها پیش در برخی محافل سینمایی خارج و حتی داخل نیز بازتاب‌های بسیاری داشته است. پافشاری روی این گزینه که «قهرمان» در اسکار 2022، علاوه‌بر بخش بهترین فیلم بین‌الملل، در بخش‌های بهترین کارگردانی و حتی بهترین بازیگر نقش اول مرد، کاندیدایی مهم خواهد بود، انعکاس نسبتا گسترده‌ای در برخی مطبوعات داشته است.

این هدف، در راستای همان پروژه آرمان‌خواهی و عطش استودیوها برای تصاحب اولین‌هاست. اتفاقی که طی سالیان اخیر برای کشورهای درحال توسعه در حوزه سینما، با جدیت دنبال شده و در این مختصات عجیب سینمایی، فعلا دایره تمرکز روی کشورهای آسیایی قرار دارد. فرهادی که در این طراحی، با دو فیلم قبلی‌اش، از مشاوره‌های خوبی برخوردار بود، حالا و در سومین تجربه، با پشتوانه قدرتمندتری، قدم در اسکار 2022 گذاشته. جایی که فارغ از مشاوره‌های ریزبینانه استودیوی پخش قدرتمندی چون آمازون، کاریزمای او و جایگاه ویژه‌ای که دیگر قابل قیاس با موقعیت‌های او برای فیلم‌های قبلی نیست، به کار خواهد آمد تا احتمالا «قهرمان»، با کسب جایزه دیگری، شب 27 مارس را به صبح برساند.

مرتبط ها