به گزارش «فرهیختگان»، زینب مرتضاییفرد خبرنگار در رشتهتوئیتی درباره یک گفتوگوی قدیمی با آقای حسن روحالامین نوشت:
من بلدم دوبار در روز توضیح دهم. این اخلاق خوبی است. برای بار دوم هم باید توضیح بدهم. شب سرماخورده و مریض خوابیدم. صبح که بیدار شدم، همسرم گفت ماجرای مصاحبهی حسن روحالامین چه بوده؟ تعجب کردم. یعنی چه شده که او ساعت یک شب پیگیر ماجرا از امید بوده؟
بعد تماس متوجه شدم یکی در فضای مجازی به برادر روحالامین تاخته. خیلی ناراحت شدم. حرف زدیم، گفت توضیح بدهم و بگویم مصاحبه خاص «فرهیختگان» انجام نشده. آمدم اینجا و نوشتم. یکی که از لجن نوشت، خیلی ناراحت شدم، هیچکس حق ندارد به یک رسانه و روزنامهنگارهایش بگوید لجن!
تذکر دادم و رفتم پی کارهایم. عصر تماس گرفتند که چرا توئیت زدی؟ گفتم حق آقای روحالامین است. به برادر من تاخته بودند. من فقط توضیح دادم مصاحبه با «فرهیختگان» نبوده. گفتند در جمعی گفته اگر آن خانوم خبرنگار توئیت نزده بود ادامه نمیدادم! این بیاخلاقی بود. دلم لرزید. ناراحت شدم.
صبح خواهر و برادر بودیم، عصر آن خانوم خبرنگارم. کوتاهی کردم. همان اول صبح باید تا آخر ماجرا را بررسی میکردم. باورم نمیشود آقای برادرم روحالامین اینطور به رسانهای تاخته باشد. به روزنامهای که باب میلش نبوده، لجن بگوید. این خلاف مسلمانی نیست اگر پس چیست؟! شوکه شدم.
حق انتقاد از هر کسی رواست. در روزنامهی «فرهیختگان» هم به کسی انتقاد شده که خیلیها منتقدش هستند و من هم ناراحتم. حس بدی دارم. من ناخواسته شریک توهین به رسانهای شدهام که فارغ از اینکه همفکر نیستیم مرا پذیرفت و یکی از بهترین دورههای کاریام را رقم زد. «فرهیختگان» همفکر من نیست، اما آدمهایش را عجیب دوست دارم. از آنها مرام و مدارا دیدهام.
حسن روحالامین! برادر… من برایت خواهر نیستم که اگر بودم عصر نمیشدم آن خانوم خبرنگار… من با افتخار در «فرهیختگان» کار کردهام و این را همه جا میگویم. غمگینم کردی برادر… این بیاخلاقی است… بدجور دلگیرم برادر…رستم نیستم، شغاد نیستی، اما در چاه زخمی و خسته و دلگیر ماندهام. اگر قرار است به کسی فحش بدهی که چرا مصاحبهات آنجا چاپ شده منم نه آنها که از سر دلسوزی از تندیها و نامعقولیهای یکنفر انتقاد کردهاند.