کد خبر: 63103

درباره واکنش برخی چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب به بازپس‌گیری نفتکش ایران از آمریکا

نفتکش اصلاح‌طلبان رادیکال را پس بدهید

اگر آمریکا موفق می‌شد نفت ایران را در دریای عمان به سرقت ببرد آن زمان این ادعای آنها که ایران حتی نمی‌تواند نفت را از مبدا خود خارج کند می‌توانست بسیاری از مشتریان نفت ایران را از تجارت با ما منصرف کند. با درنظرگرفتن این امر واضح است که جلوگیری از به سرقت بردن نفت ایران توسط آمریکا جدا از اینکه مانع ضرر مالی ایران می‌شود به لحاظ روانی نیز تاثیر مثبتی را ایجاد می‌کند.

علی مزروعی، روزنامه‌نگار: در تصاویری که نیروی دریایی سپاه مصادف با ایام سالروز واقعه تاریخی تسخیر سفارت آمریکا منتشر کرد جدا از همه اظهارات و انکارهای طرف غربی آنچه واضح و غیرقابل انکار است این که نیروی دریایی سپاه در میان چندین ناوشکن آمریکایی یک نفتکش را توقیف می‌کند.

هرچند مقامات آمریکایی بعد از سکوت غیرقابل توجیه‌شان مناقشه نظامی در این اتفاق که سوم آبان‌ماه رخ داده است را انکار می‌کنند و مدعی هستند که صرفا نظاره‌گر رخداد بوده‌اند اما تصاویری از شلیک فلر توسط بالگرد آمریکایی و اضافه شدن رزم‌ناو‌های کمکی معنایی خلاف نظاره کردن صرف که مقامات آمریکایی ادعای آن را دارند، می‌دهد.

در هرصورت این اتفاق که در بهترین حالت از جانب رسانه‌های غربی با رویکرد سکوت و انفعال مواجه شده بود و نهایتا انتشار تصاویر از جانب سپاه این رسانه‌ها را ناچار به روایت ماجرا کرد، در ایران با بازخوردهای متفاوتی مواجه شده است.

هرچند عمده واکنش‌های داخلی به این اتفاق مثبت و از موضع حمایتی بوده است اما رویکرد کم‌ارزش جلوه دادن این اتفاق یا انتقاد به آن نیز در برخی اظهارات فعالان غالبا اصلاح‌طلب دیده می‌شود. در ادامه به بررسی و نقد برخی از این واکنش‌ها می‌پردازیم.

  انکار و کوچک شمردن

درحالی‌که واکنش ابتدایی غربی‌ها به این اتفاق سکوت بوده است و مقامات نظامی آمریکا نیز با وجود اعزام چندین ناو جنگی و انتشار تصاویری که سطح حساسیت حادثه را نشان می‌دهد قصد کم‌اهمیت جلوه دادن و عبور از کنار این رخداد را داشته‌اند، عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت اصلاحات توئیتی با مضمون هیاهو برای هیچ منتشر کرد تا نشان دهد برخی اصلاح‌طلبان نیز با این رویکرد همراه شده و توقیف نفتکش درمقابل چشم نیروهای تروریست سنتکام را اتفاقی کوچک قلمداد می‌کنند. اتفاقی که این فعال اصلاح‌طلب آن را هیاهو برای هیچ می‌خواند اما از جهات مختلفی برای ایران حائز اهمیت است.

درحالی‌که ایران به خاطر فشار تحریم‌ها در فروش نفت خود دچار مشکل است و کشورهای کمی حاضر به مبادله تجاری با ایران هستند. این اتفاقات از این جهت که توانایی ایران در تامین امنیت محموله‌های نفتی و تجاری خود را نشان داد اهمیت زیادی برای ایران دارد.  جدا از دور زدن تحریم‌ها که اقدامی غیرعلنی در راستای خنثی‌سازی تحریم‌ها محسوب می‌شود ارسال محموله‌های سوختی ایران به ونزوئلا و لبنان شکستن علنی تحریم‌های آمریکا را نشان می‌دهد. این قبیل معاملات علنی تجاری ایران با سایر کشورها از این جهت که قبح تحریم‌های آمریکا را می‌شکند اقدامی بسیار حائز اهمیت است. نکته مهم درباره این معاملات اما این است که کشورهای طرف معامله با ایران نباید از تجارت‌شان احساس خطر کنند. یکی از اقداماتی که ریسک معامله با ایران را برای مشتریان زیاد می‌کند توقیف محموله‌های خریداری شده آنان است. اگر آمریکا موفق می‌شد نفت ایران را در دریای عمان به سرقت ببرد آن زمان این ادعای آنها که ایران حتی نمی‌تواند نفت را از مبدا خود خارج کند می‌توانست بسیاری از مشتریان نفت ایران را از تجارت با ما منصرف کند. با درنظرگرفتن این امر واضح است که جلوگیری از به سرقت بردن نفت ایران توسط آمریکا جدا از اینکه مانع ضرر مالی ایران می‌شود به لحاظ روانی نیز تاثیر مثبتی را ایجاد می‌کند که به خودی خود در شل کردن پیچ‌های تحریم موثر است.

  مقایسه نفت و نان

شاید بشود بهترین واکنش حامیان غرب در مقابل نبرد توقیف نفتکش را همان سکوت برشمرد؛ چراکه هرچه واکنش‌ها از این سطح عبور می‌کند استدلال‌های غیرقابل پذیرش‌تری بیان می‌شود.

صادق زیباکلام، فعال رسانه‌ای اصلاح‌طلبی که پیش از این دستاوردهای هسته‌ای را کوچک می‌شمرد و در توئیتی گفته بود: «اورانیوم به غیر از هزینه تولید و نگهداری چه فایده دیگری دارد؟» در مورد توقیف نفتکش توسط سپاه نیز در واکنش مشابه سعی در بی‌ارزش جلوه دادن این اقدام داشت. زیباکلام در توئیتی کنایه‌آمیز می‌نویسد: «من باور دارم که یک قایق سپاه، ناو اینترپرایز با پنج هزار تفنگدار، ده‌ها فروند طیاره و هلی‌کوپتر نظامی، شماری کشتی‌های جنگی اسکورت را از خلیج‌فارس فراری داده است. سوالم این است که این پیروزی افتخارآفرین چه کمکی به ایجاد اشتغال، مهار تورم، پایین آمدن قیمت دلار، ارزان شدن گوشت، نان و آب می‌کند؟»

در نگاه این فعال اصلاح‌طلب گویا ارزش هرکاری با ارزان شدن قیمت گوش و نان رابطه مستقیم دارد.

با این استدلال پیشرفت فناوری‌های پزشکی اگر جان مردم را نجات دهد اما به ارزان شدن قیمت گوشت نینجامد فاقد ارزش است.  هرچند این استدلال زیباکلام را در این مورد نمی‌شود منطقی دانست؛ چراکه توقیف نفتکش بیشتر در حوزه مباحث امنیتی قابل بررسی است تا اقتصادی اما با چشم‌پوشی از این امر نیز سوال زیباکلام درمورد تاثیر این اقدام بر اقتصاد نیز قابل پاسخ است.

جدا از ارزش نفتی که این نفتکش درحال حمل آن بوده است و زیباکلام ترجیح داده آن را نادیده بگیرد. همان‌طور که پیش از این گفته شد این اقدام از این جهت که نشان‌دهنده توانایی ایران در تامین امنیت محموله‌های تجاری خود است. می‌تواند با ایجاد اطمینان در ذهن شرکای تجاری ایران آنها را به انجام معاملات تجاری بیشتر با ایران اقناع کرده و باعث کم‌اثر کردن تحریم‌های آمریکا علیه ایران شود. اتفاقی که آمارهای مختلف از افزایش سهم ایران در فروش نفت نشان از تحقق آن دارد.

 با درنظر گرفتن این امر خیلی راحت تاثیر ابعاد روانی این اقدام در کاهش قیمت گوشت و نان که دغدغه زیباکلام بوده قابل درک است.

  تاثیر اقتدار بر مذاکره

درحالی که قرار است مذاکرات ایران با 1+4 در وین از سر گرفته شود برخی معتقدند این اقدام ایران برنتیجه مذاکرات برای رسیدن به توافق اثر می‌گذارد.

در همین راستا عباس عبدی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و عضو جبهه مشارکت برای اثبات ادعای خودش پا را از موضع انفعالی و مبتنی‌بر انکار آمریکایی‌ها فراتر گذاشته و این اقدام جسورانه نیروهای سپاه را درگیری خیالی نام نهاده است.

این فعال اصلاح‌طلب در توئیتر خود نوشت: «برای اعلام کردن زمان مذاکرات نیازی به انتشار خبرهای آنچنانی از درگیری خیالی نظامی نیست. مذاکره کنید. مذاکره کار خوبی‌ است.»

عباس عبدی درحالی چنین توئیتی را منتشر می‌کند که رسانه‌های مطرح دنیا همچون رویترز، بی‌بی‌سی و اسپوتنیک نیز اخبار این شکست نیروی دریایی تروریست آمریکا را بازنشر داده‌اند و حتی روزنامه صهیونیستی هاآرتص در خبری فوری می‌نویسد: «نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مانع از دزدی نفت ایران توسط ایالات متحده در دریای عمان شده‌اند» و با استفاده از این عبارت که کشتی آمریکایی در رویارویی با قایق‌های تندروی سپاه مجبور به ترک صحنه شده است، به این خبر واکنش نشان می‌دهد.

اگر کوچک شمردن این اتفاق تاریخی از جانب عباس عبدی را بخواهیم نادیده بگیریم و گزاره او درباره اینکه هدف از این توقیف اعلام خبر مذاکره است را بپذیریم باید پرسید چه ایرادی دارد با قدرت به میز مذاکره بازگردیم؟

کاهش سهم ایران در فروش نفت طی سال‌های اخیر یکی از مواردی بود که باعث می‌شد ایران تحت فشار اقتصادی پای میز مذاکره بنشیند. غربی‌ها نیز همواره با در دست داشتن اهرم‌های فشار این‌چنینی سعی داشته‌اند یک ایران به انزوا کشیده شده را پای میز مذاکره بیاورند و حقوق طبیعی ما را به‌عنوان امتیاز به خودمان بفروشند. به‌عنوان مثال مشهور ما در برجام در مقابل عدول از حق طبیعی خودمان در توسعه و استفاده صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای قرار بود لغو تحریم‌های ظالمانه را که آن هم حق طبیعی خودمان است به‌عنوان جایزه دریافت کنیم. در همین راستا دولت ترامپ سعی داشت با اعمال تحریم‌های ثانویه فروش نفت ایران را به صفر برساند. رویکردی که تاکنون نیز تغییر نکرده و دولت جو بایدن نیز علی‌رغم انتقادات ظاهری که پیش از انتخابات آمریکا در مورد خروج از برجام به ترامپ داشت حاضر نشده تحریم‌های ثانویه و فرا‌برجامی دوره ترامپ را لغو کند و حسن نیت دولتش در مورد بازگشت به میز مذاکرات را ثابت کند.

درچنین شرایطی طبیعی است هرچقدر بتوانیم از مسیرهای دیگری غیر از مذاکره حقوق خودمان را احیا کنیم طرفین غربی در میز مذاکره ناچار به دادن امتیازات بیشتری خواهند شد. با درنظر گرفتن این اصل مهم این گزاره عباس عبدی که می‌گوید برای بازگشت به میز مذاکره نیازی به چنین اقداماتی نیست مورد خدشه قرار می‌گیرد.

  توسری‌خور باشیم!

تمام مواردی که تا به الآن از رویکرد تقابلی برخی افراد با این اقدام نیروی دریایی سپاه در توقیف نفتکش متخلف بیان شد نهایتا به نادیده گرفتن یا کوچک شمردن این اقدام ختم می‌شد. اما به‌عنوان تعجب برانگیز‌ترین رویکرد می‌شود به واکنش توئیتری مصطفی تاج‌زاده دیگر اصلاح‌طلب عضو جبهه مشارکت اشاره کرد. تاج‌زاده در واکنش به اظهارات فرمانده سپاه می‌نویسد: «فرمانده سپاه: «آمریکایی‌ها آمده بودند نفت ما را به سرقت ببرند. ما براساس سناریویی دقیق تشخیص دادیم اگر این کشتی را تصرف کنیم، آمریکایی‌ها دخالت خواهند کرد. بچه‌های ما همه احتمالات را سنجیده بودند.» یعنی اگر آمریکا مداخله می‌کرد، ایران کار را به درگیری نظامی و جنگ می‌کشاند؟»

تاج‌زاده در این توئیت درمورد تقبیح یا تطهیر اقدام آمریکا در سرقت نفت ایران صحبتی نمی‌کند و با استفاده از حربه نخ‌نما شده ترس از جنگ با طرح چنین سوالی تلویحا به هر نوع اقدام واکنشی ایران انتقاد می‌کند.
گویا تاج‌زاده توقع داشته ما در مقابل سرقت نفت‌مان توسط آمریکا با این توجیه که جنگ آغاز می‌شود هیچ اقدامی نکنیم یا اگر در میانه عملیات آمریکا مداخله می‌کرد ما سکوت می‌کردیم.

باید از تاج‌زاده پرسید حد سکوت در مقابل اقدامات سلطه‌جویانه آمریکا کجاست؟ و از چنین رویکرد انفعالی و ذلیلانه قرار است چه چیزی عاید ایران شود؟

نحوه ادبیات مورد استفاده تاج‌زاده برای توجیه چنین رویکردی نیز قابل‌توجه است. او ابتدا معنی اقدام آمریکا را تا حد مداخله کاهش می‌دهد و هر نوع واکنش ثانویه ایران به این مداخله نظامی را به معنی اقدام برای شروع جنگ تلقی می‌کند. حال سوال دیگری که ایجاد می‌شود این است که در ادبیات نظامی تاج‌زاده فرق آغاز جنگ با مداخله نظامی که آمریگا آغازگر آن بوده است، چیست؟

 

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
آنها شناختی از مفهوم قدرت در نظام بین‌الملل ندارند (لینک)

 

سعدالله زارعی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد 
کاسبان ترس، دلواپس آبروی آمریکا (لینک)

مرتبط ها