محمدمهدی نجفی، پژوهشگر اقتصادی: نظامهای اقتصادی در دنیا مالیات را بهعنوان ابزاری برای کسب درآمد در بودجه خود بیان میکنند و سیاستگذاران و حاکمان آنها از شیوه و روشهای مختلف در پیشبرد اهداف خود در دریافت مالیات استفاده کرده و روزانه به دنبال افزایش متصل کردن حجم داده بیشتر برای دریافت روزافزون این منبع مالی هستند. گزارشها نشان میدهد سالانه حجم دادههای مالی 50 برابر میشود و کلاندادهها وظیفه سنگینتری پیدا میکنند.
هدف نظامهای اقتصادی از اخذ مالیات
اصولا مالیاتها به سه هدف عمده ستانده میشود: «اهداف تامین مالی دولت، اهداف باز توزیعی و اهداف تنظیمگری.» از همین رو حکمرانان سه موضوع را بهعنوان عناصر اصلی سیستم مالیاتستانی بیان میکنند: «کارایی دولت، تمایل مالیات دهندگان به پرداخت مالیات و مشروعیت دولتها.» مالیاتستانی در جوامع پیشرفته نرخ ثابتی ندارد و مطابق با کلانداده هر فرد دائما درحال تغییر است. برای مثال مطابق آخرین گزارش سال 2021 در پرتغال 59 درصد، آروبا 58.95 درصد، سوئد 57 درصد، ژاپن 55.95 درصد و دانمارک 55.86 درصد مالیات بر درآمد از شهروندان دریافت میشود.
بهشت مالیاتی کجاست؟
بهشت مالیاتی، به کشور، ایالت یا منطقهای بیان میشود که سرمایهگذاران با داشتن حسابهای بانکی و شرکت، از مالیات معاف بوده یا مالیات بسیار ناچیزی پرداخت میکنند. این رقم آنقدر کم است که سرمایهگذاران خارجی و بسیاری از بانکها در دنیا ترجیح میدهند در این بهشت سرمایهگذاری کنند.
فلسفه وجودی بهشت مالیاتی
ادله بسیاری برای وجود این سرزمین وجود دارد که همین مناطق آزاد خودمان مانند کیش را شامل میشود. اصلیترین دلیل وجود این سرزمینها جذب سرمایهگذار خارجی است. سرمایهگذار خارجی وسوسه میشود برای سرمایهگذاری بدون پرداخت مالیات سراغ این سرزمین برود و شروع به فعالیت اقتصادی کند که ریسک بسیار کمی را برای وی متحمل میکند. ولی سوال دقیقتر این است که پس تفاوت بین بهشت مالیاتی و منطقه آزاد چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ را به صورت صریح و دقیق بیان کنیم باید بگوییم که بهشت مالیاتی درواقع سرزمینی سیاسی است تا اقتصادی تا پوششی برای فرار مالیات کشورهای دیگر باشد. عموما در بهشت مالیاتی سرمایهگذاری بهطور جدی رخ نمیدهد و ثروتمندان ساکن در کشورهای دیگر برای اموری همچون پولشویی بهعنوان حیاط خلوت از آن بهرهمند میشوند.
کشور سوئیس مشهورترین بهشت و البته بزرگترین بهشتی است که در دنیا مطرح شده است و همین بیان دلیلی است بر این مدعا که تمام ابرثروتمندان جهان، رهبران کشورهای استبدادی و امثال آنها یک حساب بانکی در سوئیس دارند.
اسناد پاندورا چیست؟
اسناد پاندورا مجموعهای از 9.11 میلیون سند فاششده است که حجمی به اندازه 9.2 ترابایت داده دارد که توسط کنسرسیوم بینالمللی روزنامهنگاران پژوهشی در 11 مهر سال جاری منتشر شد. این اسناد با هدف انتشار اسرار محرمانه مالی به بیان جزئیاتی از دادههای اقتصادی و مالی پرداخته است که مطابق با گزارش آن بین 5.6 تا 21 تریلیون دلار آمریکا به دلیل مخفی شدن در بهشتهای مالیاتی خارج از ممالک عرضی از مالیاتستانی خارج شدند.
اسامی چه کسانی فاش شده است؟
در این بین نام 13 تن از روسای جمهور و سران کشورها در اسناد پاندورا آمده است که سرمایهگذاریهای خیلی جدی را در بهشتهای مالیاتی داشتهاند. مطابق با بررسیهای نگارنده اکثر کشورهای درگیر با موضوع از اقتصاد سوسیالیستی بهرهمند هستند. البته طبیعی به نظر میرسد؛ عدم شفافیت اقتصادی و ایجاد درآمد پایدار نامعلوم برای طبقه حکمرانان، این طبقه را برای سرمایهگذرای در بهشت مالیاتی وسوسه میکند. برای مثال مطابق با این اسناد، اسناد پاندورا نشان میدهد که «الهام علیاف» رئیسجمهور جمهوری آذربایجان و «مهربان علیاوا» همسر علیاف در سالهای اخیر نزدیک به ۴۰۰ میلیون پوند از املاک انگلیس را که دارای بهشت مالیاتی است معامله کردهاند.
ایران بهشت مالیاتی است؟
ضعف سیستم و نظام مالیاتی در ایران بسیار جدی است و اگر بخواهیم آن را بیان کنیم عدم وجود کلانداده شفاف و بهرهگیری از آن، عدم پیگیری به ثمر نشاندن مالیات بر درآمد افراد و هزاران هزار خلأ مالیاتی دیگر در این نظام سبب شده است تا میزان فرار مالیاتی نهان و آشکار چشمگیر باشد. براساس اظهارنظر رئیس سازمان امور مالیاتی درحال حاضر میزان فرار مالیاتی موجود در کشور ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۵۰ درصد فرار مالیاتی و مابقی ناشی از اجتناب مالیاتی است که این رقم را میتوان فاجعه خواند. دسترسی به اطلاعات حسابهای بانکی در ایران در سالهای اخیر موضوع بحث و جدلهای سیاستگذاران بوده که از سال 87 در وزارت اقتصاد شروع شد و البته هنوز ره به جایی نبرده است! به صورت استقراء بسیاری از ثروتمندان را مشاهده میکنیم که از اشکال مرسومِ مالیات در دنیا هم معاف هستند و از این جهت هم در یک بهشت مالیاتی به سر میبرند.
راهی جز این نیست
راهکار در بیان آسان و در عمل بسیار نیازمند همت سیاستگذار و مجری است. قطع رانت نفت برای جداسازی نظام اقتصادی از بیماری هلندی و استفاده از مالیات بهعنوان منبع پایدار بودجه راهبردی است که اقتصاد ایران راهی جز آن ندارد. راهی که سبب کاهش ضریب جینی و شکاف طبقاتی موجود میشود. گزارشهای جهانی نشان میدهد که اکثر کشورهای موفق در مالیاتستانی، پس از وضع مالیات از ضریب جینی و شکاف طبقاتی کمتری بهرهمند شدند، فلذا عدالت جاری شده است. توجه به اینکه درآمدهای مالیاتی، تاثیر شگرفی بر تحقق عدالت اقتصادی دارد، ضروری به نظر میرسد که با گسترش فرهنگ پرداخت مالیات در سطح جامعه و شناخت اهمیت آن در توزیع درآمد، ایجاد عدالت اجتماعی و از بین بردن فاصلههای طبقاتی، آن را جایگزین اقتصاد متکی بر نفت کرده و بسترهایی به وجود آید تا مالیاتدهی بخشی از وظایف و تکالیف مهم آحاد جامعه تلقی شود.